تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 27 از 55 اولاول ... 1723242526272829303137 ... آخرآخر
نمايش نتايج 261 به 270 از 545

نام تاپيک: دیالوگهای فراموش نشدنی / سریال

  1. #261
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    مارشال داره بهترین همبرگری رو که خورده برای رابین توصیف میکنه...

    فقط يه همبرگره؟فقط يه همبرگره رابين؟...خيلي بيشتر از يه همبرگره...منظورم اينه ... توي اولين گاز...اوه، چه بهشتيه اولين گاز...نون، مثل سينه ي كنجد زده ي يه فرشته که به آرامي توي سس كچاپ و خردل خوابيده،با طعمي آميخته به چاشني هاي گمراه كننده... و بعد...يه خيارشور ...خيارشور كوچيك بازيگوش و بعد يه برش گوجه... يك برگ كاهو و يه تيكه گوشت... بسيار دلپذير...توي دهانت مي چرخه تكه تكه ميشه و دوباره مثل يه موسيقي بسيار لذت بخش از شيريني و لذيذي مخلوط ميشه... بسيار لذت بخش...اين يه ساندويچ محض از گوشت سرخ شده و نون تست نيست رابين ، اين خداست كه به شكل غذا با ما حرف ميزنه...

    HIMYM

  2. 19 کاربر از *IN* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #262
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    [ ღ _ ღ ]
    پست ها
    1,695

    پيش فرض

    مدرسه مادربزرگ ها :


    این دیالوگ رو من از بچگی یادمه هنوز ... ولی امروز که از شبکه تهران دیدم واسم دوباره زنده شد :


    - خانوم معلم رو به پسته خانوم : خب پسته خانوم ... شما یه کلمه با " الف" بگو !

    - پسته خانوم : خانوم اجازه ... خانوم ما بگیم ؟ خانوم کلمه با حرف الف ... خانوم .... خانوم .... آهان ! خانوم اجازه " علف " !

    - کافیه خانوم همکلاسیه پسته خانوم : آره علف .... درسته علف !

    - خانوم معلم : نه .... علف با " ع " .... با " اَ " بگو پسته خانوم !

    - پسته خانوم : خانوم اجازه .... خانوم " عر عر اسب " ! : دی

    - کافیه خانوم : آره درسته ... عر عر اسب ! درسته !

    - خانم معلم : نه .... غلطه ! اشتباهه !

    - پسته خانوم با حالت بغض و گریه همیشگیش : غلطه خانوم ؟ ... میدونستم ... میدونستم من هیچ وقت سواد دار نمیشم !


    یادش به خیر ...

  4. 20 کاربر از Majid-6120 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #263
    آخر فروم باز babak2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    1,177

    پيش فرض

    Californication - Season 4
      محتوای مخفی: دایلوگ به انگلیسی 
    Hank: How the fuck did we get here?
    Karen: I don’t know, but I’m pretty sure it’s your fault.
    Hank: Undoubtedly, I am currently accepting blame for everything: volcanoes, earthquakes, oil spills, steroids, rap music… it’s all my fault.
    Karen: You tricked me, you know? You tricked me, I would hear the doorbell ring and I would be running towards it. I’d be thinking, “I don’t even like this guy, this is just some stupid fling.” Then I would open the door and all of those thoughts would disappear, because I’d see your smile and I was a goner. I trusted that smile.
    Hank: He was a good guy, that smile. I don’t see him around much anymore. I miss him.
    Karen: Strange, it changed so fast. Once you were my future, then you were my misery…
    Hank: Nice…
    Karen: Now you’re almost my past
    Hank: Almost…

    هنک : چه جوری کارمون به اینجا کشید ؟
    کارن : نمی دونم اما مطمئنم تقصیر توئه
    هنک : بدون شک ، من الان تمام سرزنش ها رو برای همه چی می پذیرم : اتشفشان ها ، زمین لرزه ها ، نشت های نفت ، استروید موسیقی رپ .... همه اش تقصیر منه
    کارن : تو منو گول می زدی می دونی ؟ گولم می زدی ، صدای زنگ در رو که می شنیدم به سمت در می دویدم. با خودم فکر می کردم " من حتی از این ادم خوشم نمی یاد ، این فقط یه خوشگذرونی احمقانه است." بعد من در رو باز می کردم و همه ی اون خیالات ناپدید می شد ( از بین می رفت ) ، چون لبخندت رو می دیدم و فنا می شدم. من به اون لبخند تکیه می کردم.
    هنک : اون پسر خوبی بود، اون لبخند. من دیگه خیلی اون رو این دور ورا نمی بینم. دلم براش تنگ شده
    کارن : عجیبه ، خیلی زود تغییر کرد . زمانی اینده ام بودی اما بعد مایه عذاب ام ....
    هنک : چه خوب ....
    کارن : حالا دیگه تقریباً گذشته ام هستی
    هنک : تقریباً
    Last edited by babak2002; 14-06-2011 at 18:07.

  6. 6 کاربر از babak2002 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #264
    کاربر فعال انجمن موسیقی و تلویزیون Dark Shine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    ایــ مشهــد ـران
    پست ها
    2,644

    پيش فرض

    Dean Winchester : I'm not gonna die in a hospital where the nurses aren't even hot.
    من در بیمارستانی که پرستاراش جذاب نباشند نمیمیرم


  8. 15 کاربر از Dark Shine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #265
    آخر فروم باز Scary Feelings's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    دور از خودم تا جایی که امکان داره
    پست ها
    3,370

    پيش فرض

    فقط اینه که اگه یه لحظه وایسی و
    و با خودت فکر کنی که شروع دوباره چقدر سخته
    خودت رو مجبور می کنی که ...
    . نخوای ادامه اش بدی
    . ولی او آرزو هميشه هست
    ... و تا وقتی که بهش نرسي ، همیشه
    ناتمام هست.
    تد موزبی , HMYM

  10. 8 کاربر از Scary Feelings بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #266
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    سایمون و بچه ها میخوان شب برن بار سایمون میترسه بخاطر زیر سن قانونی بودنش بهش سرویس ندن و جلوی دختر آرزوهاش ضایع شه...
    Will : She might not get served.
    Simon : Girls always get served.As soon as they get tit*s, they get served.And fit(British for hot) girls like her definitely always get served.

    Simon : If we don't get served, I'll be humiliated in front of the girl I've lusted after since she was eight.
    Neil : You fancy eight-year-olds?!
    Simon : No, Neil...Our families are friends,we were both eight.
    Neil : You still fancied an eight-year-old.

    Will'mom : He seems nice.
    Will : He's the school psycho who just threatened to kill me.
    Will'mom : I'm glad you're making friends.
    Will : Do mums ever listen?

    The Inbetweeners S01E01 First Day

    سایمون و ویل رفتن خونه کارلی،سایمون برای اینکه باهاش در مورد احساسش حرف بزنه و ویل برای اینکه تا او نا دارن با هم حرف میزنن مراقب برادر کوچیک کارلی باشه البته این دوتا قبل از رفتن سگ مست کردن چون جی به سایمون میگه اینجوری بهتر میتونی رو کارلی تاثیر بزاره...
    برادر کارلی 7 سالشه و نشسته با ویل تلوزیون نگاه میکنه ...

    Will : Oops! There goes the tallest building in London. That'll be a few thousand dead.
    + : My mum and dad are in London tonight. Would they be killed?
    Will : Oh, yes.
    Not only killed but obliterated.Merely a scorched shadow. on the pavement. Dust.
    + : So they are dead forever?
    Will : Yep, dead forever.
    + : My mummy! My daddy!
    Will : No. Shh.
    + : Mummy! Mummy!

    The Inbetweeners S01E02 Bunk Off

    Simon : I'm not gonna risk our necks for some random girls.
    Jay : Well, I'd give a left bollock for 'em.So get a fu**ing move on.
    با این دو قسمت اندازه یه ماهم خندیدم...

    Simon : I thought she was seeing someone in our year.
    Jay : Yeah, I heard she was seeing Donovan.
    Neil : No, who is it?
    Simon : Is it Donovan, Neil? Because he's a nutter and we should warn Will.
    Neil : It's someone.
    Jay : Is it Donovan?
    Neil : I can't think.
    Simon : Donovan?
    Neil : Let me think.
    Jay : Donovan?
    Neil : That guy...
    Simon : Donovan.
    Neil : What's his name?
    Jay : Was it Donovan, Neil?
    Neil : I'm trying to think who it was.
    داناوان میاد از جلوشون رد میشه....
    Oh, yeah, it was Donovan.

    Last edited by *IN*; 17-06-2011 at 00:39.

  12. 4 کاربر از *IN* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #267
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    Chase : I Hate This Kid
    House : I Like This Kid
    Chase : You Haven't Met Him
    House : You Hate Him What Else I Need to Know?

    House

  14. 9 کاربر از *IN* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #268
    حـــــرفـه ای D r i v e r's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    کرمانشاه
    پست ها
    4,985

    پيش فرض

    شاید تکراری باشه!
    ولی من خیلی این جملشو دوست دارم
    You're Going To Tell Me What I Want To Know , It's Just A Matter Of How Much You Want It To Hurt!
    Jack Bauer

  16. 7 کاربر از D r i v e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #269
    آخر فروم باز RoYaYeEe_NiIiLi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    >>زندان<<
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    wilson:هاوس از چی عصبانی هستی؟خودت خالی کن...حس بهتری بهت دست میده
    هاوس بعد اینکه با ماشین رفت تو خونه ی کادی و وقتی اومد بیرون گفت:آره درست گفتی...حالا حس خیلی بهتری دارم...

  18. 4 کاربر از RoYaYeEe_NiIiLi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #270
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    House : Anybody can hate humanity after getting shot.
    Takes a big man to hate it before...
    هاوس : هر کسی میتونه بعد از اینکه بهش شلیک کردن از آدما متنفر شه.
    فقط یه مرد واقعی میتونه از قبل ازشون متنفر باشه...
    Last edited by *IN*; 06-07-2011 at 09:51.

  20. 7 کاربر از *IN* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •