تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 27 از 32 اولاول ... 17232425262728293031 ... آخرآخر
نمايش نتايج 261 به 270 از 320

نام تاپيک: زندگینامه‌ی گروه‌ها و خوانندگان، از دیرباز تا امروز

  1. #261
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    956

    پيش فرض

    اگه میشه:
    زندگی نامه علیرضا و حمید رضا.
    زندگی نامه رضایا.

  2. این کاربر از EASPORTS-FIFA بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #262
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض زندگينامه: مسعود بختياري (1319-1385)

    بهمن علاءالدین مشهور به مسعود بختیاری یک استثناء در تاریخ موسیقی بومی عصر حاضر به شمار می‌رود.



    گر چه او تنها روایتگر بخشی از فرهنگ موسیقایی بختیاری زبان‌ها بود ولی نقشی بیش از یک خنیاگر بومی یافت و توانست در طول 35 سال از حیات خود، یک زبان مشترک موسیقایی بین همه بختیاری‌ها ایجاد کند. شاید همنسگ او در سایر فرهنگ‌های بومی ایران نتوان یافت.

    وقتی خبر درگذشتش منتشر شد، همه بختیاری های داخل و خارج از کشور، فارغ از این که در چه مرتبه‌ای از مناصب اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هستند، سیلی از پیام و اظهار همدردی به راه انداختند.

    در یگانه بودنش همین بس که اولاً همه ایل او را می شناختند و ثانیاً همواره در قیاس با سایر خوانندگان، انتخاب اول بختیاری‌ها بود. غالباً در هنگام طرح موضوع، این جمله از مخاطبان بومی‌اش شنیده می شد:«هیشکی نتره چی علاءالدین بخونه» (هیچ کس نمی تواند مانند علاءالدین بخواند) و این یک باور قلبی بود نه تعارف که اصولاً بختیاری ها اهل تعارف نیستند و به رک گویی شهره اند.

    ظهور هنری مسعود بختیاری در زمانی موسوم به دوره رادیو اتفاق افتاد. از ویژگی های این دوره، فاصله گرفتن جامعه هنری از برخی عناصر اصلی فرهنگ موسیقی ایرانی چه در حوزه سنتی و چه بومی است.

    برنامه‌های رادیویی گل ها نمونه ای این رویکرد در حوزه موسیقی سنتی بودند و به همین نسبت، هنرمندان نواحی مختلف ایران که پایشان به رادیو باز می شد، تحت تأثیر همین فضا نمی توانستند یک موسیقی ناب از خاستگاه فرهنگی خود ارائه بدهند.

    نتیجه چیزی بود که شاید بتوان همان برچسب گل ها را بر آن چسباند. یعنی موسیقی بومی با شمایل شهری و آن هم از نوع گلهایی. نمونه ضبط های موسیقی محلی از شمال ایران، خراسان، بختیاری، شیرازی و کردی در این دوره به خوبی نشان می دهند که موسیقی های یاد شده تا چه اندازه با مختصات موسیقی شهری رایج در رادیو و گاه کافه ها نسبت داشتند.

    بهمن علاءالدین زاده منطقه عشایری لالی از توابع مسجد سلیمان بود و طبیعتاً صداهای ناب ایل در گوشش موج می زد. منهتی همکاری با رادیو اهواز چنین امکانی برایش فراهم نمی کرد آنی باشد که بود. بلکه می بایست با قواعد موسیقی حاکم بخواند و این شد که تا پیش از انقلاب با همراهی منصور قنادپور نوازنده سنتور، آثاری را به دو گویش فارسی و بختیاری با حال و هوای موسیقی شهری ارائه داد. آثاری که از نظر ارکستری و کلاً صدا دهی، هیچ نسبتی با موسیقی بختیاری نداشتند.

    اما یک برگ برنده همراه این آثار بود و آن صدای نرم و مخملی علاءالدین –محدوده باریتون- که بدون هیچ جوش و فریاد، در گوش بختیاری ها زمزمه می کرد. دیگر این که فرزند ایل، نیک می دانست مخاطبانش چگونه نسبت به فرهنگ خویش نوستالژی دارند و با انگشت نهادن بر این نقاط حساس، آن ها را به وجد می آورد.

    پس از انقلاب، مدتی در سکوت به سر برد تا این که به واسطه دوست کرد زبانش محمد حسین سیفی زاده (آهنگساز)، به عطا جنگوک هنرمندی برآمده از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی معرفی شد. جنگوک بختیاری نبود ولی زادگاهش لار واقع در جنوب استان فارس از نظر فرهنگی خیلی به بختیاری ها و به طور کلی فرهنگ لری نزدیک بود و او با اتکاء به پشتوانه فرهنگی و آموزشی اش می توانست در خدمت خلق یک موسیقی متفاوت از آثار مشابه قرار بگیرد.

    بدین ترتیب "مال كنون" به عنوان نخستین نوار رسمی وی در سال 1365 وارد بازار موسیقی شد. توفیق باور نکردنی آن، هنوز هم ورد زبان هاست. دومین و آخرین همکاری بهمن علاءالدین با عطا جنگوک، شش سال بعد منجر به "هی جار" شد.

    نوع صدادهی این دو اثر در مقایسه با آثار رادیو اهواز، خیلی به فرهنگ بکر موسیقی بختیاری نزدیک بود. گر چه صدای هیچ ساز بومی شنیده نمی شد ولی تیز بینی جنگوک در انتخاب ملودی ها و نوع تنظیم شان دو ویژگی داشت. اول این که تا حد زیادی مخاطبان بومی را به فضای زندگی سنتی ایل نزدیک می کرد و دیگر این که چون حال و هوای به اصطلاح امروزی هم داشت، مخاطب غیر بومی را نیز کم و بیش جذب می کرد و کم نبودند آن هایی که بختیاری نبودند و با "مال کنون" مسعود بختیاری خاطره های دل انگیزی به یاد دارند.

    طبیعت گرایی در آثار زنده یا بهمن علاءالدین موج می زند. او پیش از آن که با مظاهر زندگی نوین ماشینی روبرو شود، شب و روزش در واژگانی چون مه (ماه)، افتو (آفتاب)، آساره (ستاره)، کوگ (کبک)، اور (ابر)، بارون (باران)، تش (آتش)، که (کوه) و غیره خلاصه می شد. به همین دلیل در غالب آوازهایش که معمولاً اشعارش را خود می سرود و طرح آوازی اش را به انجام می رساند، چنین واژگانی بسیارند.

    از این مهم تر، رویکرد آگاهانه وی به احیای آوازهای بومی با اشعاری جدید است. چه این که برخی از آوازهای کهن، یا اشعار مناسب روز نداشتند و یا این که اصولاً برای مناسبت خاصی به وجود آمده بودند. مانند بهره گیری از آواز "برزگری" و یا "صیادی" که اولی آواز کشاورزان و دومی آواز شکارچیان بوده است. او حتی از آوازهای سوگ موسوم به "گاگریو" نیز با اشعار دیگر بهره می برد و همچنین قادر بود تلفیقی از این آوازها را ارائه دهد. یعنی بخشی از جمله آوازی اش با بخشی دیگر از آن، ریشه ای متفاوت داشته باشد. نمونه اش، آواز "آساره" در آلبومی به همین نام است. علاءالدین در این لحن برگرفته از آوازهای سوگ و همچنین یکی از آوازهای کار، روایتی عاشقانه و لطیف تری از نمونه اصلی ارائه می کند که همانند آوازهای سوگ خشن و اندوه بار نیست.

    دقت نظر وی یکی از عوامل توفیق او در جذب مخاطبانش بود. به جای این که در فرهنگ های دیگر به دنبال ملودی بگردد و یا خود به ساختن ملودی های ضعیف بپردازند، از آبشخور نغمات بومی نهفته در صدای ساز توشمال های بختیاری بهره می برد. خود می گفت: "اگر در كار كرنا نوازان دقیق شویم نغمه های بسیار بسیار زیبایی پیدا می‌كنیم كه در نگاه اول ممكن است به چشم نیایند." با همین نگاه تصانیف زیبایی خلق کرده بود. از معروف ترین شان می توان به تصنیف "تنگ بلور" اشاره کرد که نخستین بار در رادیو اهواز با ارکستر شهری منصور قنادپور خواند.

    بهمن علاءالدين در سال 1319 در منطقه عشايري لالي از توابع مسجد سليمان به دنيا آمد. وي پس از تكميل تحصيلات متوسطه آن زمان به خدمت آموزش و پرورش در آمد و تا سن بازنشستگي در كسوت معلمي انجام وظيفه مي كرد. از سال 1350 در كنار شغل معلمي ،‌همكاري خود را با راديو اهواز آغاز كرد و با همراهي منصور قنادپور نوازنده سنتور كه شيوه نوازندگي‌ و تنظيم اركستري‌اش بسيار متأثر از استاد پايور بود، آثاري را به دو گويش فارسي و بختياري ارائه داد.

    پس از انقلاب در سال 1365 نخستين نوار شركتي وي با نام "مال كنون" به بازار موسيقي آمد. اين كار با آنكه بيست سال از زمان توليد و انتشار اوليه‌اش مي گذرد، همچنان رتبه اول فروش نوارهاي بختياري را از آن خود كرده است. شش سال بعد دومين كار او با نام "هي جار" و باز هم با آهنگسازي و تنظيم عطاء جنگوگ روانه بازار شد."هي جار" نيز محبوبيت و مقبوليت فراواني يافت ولي هرگز به پاي "مال كنون" نرسيد. مسعود بختياري پس از اين دو اثر شاخص خود، سه اثر ديگر به نام‌هاي "آستاره"، "برافتو" و "تاراز" را با كمترين تعداد نوازنده به علاقه‌مندان موسيقي بختياري ارائه داد. همپاي هميشگي وي در غالب نوار ها و كنسرت‌ها،‌ علي حافظي نوازنده تواناي ني بختياري بود.

    مسعود بختياري در طول عمر خود هيچ گاه زني اختيار نكرد و پس از بازنشستگي نيز در جمع خانوادگي خواهرش در كرج مي‌زيست. از حضور در تجمعات و مجالس چندان لذت نمي برد.

    علاءالدين موسيقي بختياري را عميقاً درك كرده بود و قادر بود صورت متفاوت از نسخه اصل آن را به مخاطبان ارائه دهد به طوري كه نه خشونت آوازهاي وحشي را داشته باشد و نه چنان رنگ و لعاب شهري به خود بگيرد كه ديگر نتوان آن را موسيقي قومي و محلي ناميد. وي چنانكه خودش مي گفت ظرايف موسيقي بختياري را از جمله هاي كرنا نوازان دريافته بود.

    معتقد بود "اگر در كار كرنا نوازان دقيق شويم نغمه هاي بسيار بسيار زيبايي پيدا مي‌كنيم كه در نگاه اول ممكن است به چشم نيايند." وی علاوه بر آواز خواني، قدرت آهنگسازي نيز داشت و خيلي از ترانه هاي ماندگار وي زاييده ذهن خلاق خود اوست. تسلطش بر ادبيات فارسي و بختياري و همينطور برخورداري از ذوق شعري به او امكان داده بود تا كلام بسياري از ترانه‌هايش را خود بسرايد. مانند ترانه "تنك بلور" كه در سال 1351 با همراهي اركستر راديو اهواز به سرپرستي منصور قنادپور خواند.

    زنده یاد بهمن علاءالدین پس از 66 سال زندگی بدون حاشیه، شنبه 13 آبان 1385 خورشیدی (3 نوامبر 2006 میلادی) در کرج با دنیای ما خداحافظی کرد و در امامزاده طاهر همین شهر به خاک رفت.روحش شاد و یادش گرامی باد.

  4. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #263
    آخر فروم باز mohamad23's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    4,859

    پيش فرض هشتادمین سالگرد تولد انیو موریکونه

    انیو موریکونه در مراسم اسکار ۲۰۰۷

    روز دهم نوامبر مصادف است با هشتادمین سالگرد تولد انیو موریکونه، آهنگساز برجسته ایتالیایى و خالق موسیقى متن فیلم‌هایى به‌یادماندى چون «زشت، خوب، بد»، «روزى روزگارى در آمریکا»، «مأموریت» و «سینما پاردیزو».


    انیو موریکونه نامی است که همه علاقه‌مندان سینما و به ویژه سینمای وسترن را به سال‌های دور برده و تداعی‌کننده نوای شنیدنی فیلم «خوب ، بد ، زشت» است. او که یکی از بزرگترین آهنگسازان فیلم در جهان محسوب می‌شود، تا به حال جوایز متعددی، از شیر طلایى جشنواره ونیز گرفته تا جایزه گلدن گلوب را کسب کرده است. تا سال ۲۰۰۷ جاى جایزه اسکار در کلکسیون افتخارات این آهنگساز بزرگ ایتالیایى خالى بود که این خلا نیز پر شد. در آن سال برای دومین بار در تاریخ هشتاد ساله مراسم اسکار، جایزه یک عمر فعالیت هنری به یک آهنگساز اهدا گردید.
    موریکونه که در طول پنج دهه فعالیتش در حوزه موسیقی، بیش از ۴۰۰ اثر برای فیلم و سریال‌های تلویزیونی خلق کرده، پیش از آن هم پنج بار نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین موسیقی فیلم شده بود ولی هیچگاه موفق به دریافت آن نگردید.
    نخستین قدم‌ها در دنیای موسیقی
    انیو موریکونه در سال ۱۹۲۸ در شهر رم پایتخت ایتالیا به دنیا آمد و در یکی از معروف‌ترین کنسرواتوارهای دنیا سانتا چچیلیا Santa Cecilia موسیقی را آموخت. او نواختن ترومپت، آهنگسازی و همچنین رهبری کر را در همان کنسرواتوار فرا گرفت.
    موریکونه که در طول پنج دهه فعالیتش در حوزه موسیقی، بیش از ۴۰۰ اثر برای فیلم و سریال‌های تلویزیونی خلق کرده است
    در سال ۱۹۶۲ کار نوشتن موسیقی فیلم را آغاز کرد و توانست در یک سال ۲۰ موسیقی متن فیلم بنویسد. نام موریکونه با موسیقی فیلم «برای یک مشت دلار» اثر سرجیو لئونه بر سر زبان‌ها افتاد و از آن پس پله‌های پیشرفت را یکی بعد از دیگری بالا رفت.
    چندی پس از آن موریکونه با ساختن موسیقی برای فیلم «خوب، بد، زشت» اثر همان کارگردان به یکی از چهره‌های مشهور موسیقی در سینما تبدیل شد و به خصوص نام او با سینمای وسترن گره خورد. البته وسترن از نوع ایتالیایی که در بین منتقدان سینمایی به وسترن اسپاگتی شهرت دارد.
    او با استفاده از صداها و ابزار الکترونیک در موسیقی فیلم «خوب، بد، زشت» دست به خلق اثری زد که در زمان خود یک نوآوری به شمار می‌رفت. موریکونه در موسیقی خود از افکت‌ها و صداهایی استفاده کرد که نمی‌شد آنها را با سازهای آکوستیک تولید کرد. از آن جمله می‌توان به استفاده او از سوت اشاره کرد.
    ترکیب‌بندی سازهای «خوب ، بد ، زشت» و هم چنین استفاده از اصوات نامتعارف و الکترونیک از کارهایی بود که در آن زمان (دهه شصت میلادی) بسیار بدیع و خلاقانه جلوه می‌کرد و همین نوآوری او، منتقدان را از آن زمان تا اکنون به ستایش واداشته است.
    رامین بهنا که تا به حال آهنگسازى بیش از ۴۰ فیلم سینمایى و سریال تلویزیونى را در ایران برعهده داشته و سال‌هاست که با آثار انیو موریکونه آشنایی دارد، ویژگی‌های این آهنگساز را در دو چیز می‌بیند: «یکى ملودى‌هاى بسیار ساده و بسیار زیبایى که مى‌نویسد. دومى هم در ارکستراسیون، بخصوص بخش زهى‌اش که منحصر بفرد است. فضایى که موریکنه ایجاد می‌کند، به نظر من مثل مخمل مى‌ماند و کاملا هم روى فیلم مى‌نشیند.»
    تنوع سبک در کارهای موریکونه از دیگر خصوصیات این آهنگساز است. او شیوه‌های مختلف را در آهنگ‌هایش تجربه می‌کند. به عنوان مثال درست برخلاف موسیقی فیلم «روزی روزگاری آمریکا» که در ذات خود تم زیبا و برجسته‌ای دارد، موریکونه در فیلم «خوب ، بد ، زشت» از یک تم ساده و پیش پا افتاده و حتی هزل‌آمیز مجموعه‌ای دلنشین و به‌یادماندنی برجای می‌گذارد.
    موسیقی در خدمت فیلم
    یکی از ابتدایی‌ترین اصول برای ساخت موسیقی فیلم آن است که موسیقی نباید از فیلم برجسته‌تر باشد بلکه باید در خدمت آن قرار بگیرد. یکی از ویژگی‌های آثار موریکونه آن است که نه تنها آهنگ‌هایش در خدمت فیلم هستند بلکه بسیاری از آنها به عنوان موسیقی محض و جدا از سینما و فیلم نیزقابل تأمل‌اند.
    رامین بهنا این ویژگی را از جمله وجه تمایز موریکونه با دیگر آهنگسازان فیلم می‌داند و می‌گوید: «با اینکه موریکونه کاملا در خدمت فیلم موسیقى مى‌نویسد و فضاى فیلم را کاملا در موسیقى‌اش حفظ مى‌کند، ولى وقتى جداگانه هم موسیقى‌اش را گوش مى‌کنى، یک موسیقى کاملا جداست، فرم دارد و کاملا مى‌شود شنید. در صورتى که معمولا در فیلم‌هاى هالیوودى این حالت را نداریم. اگر بنشینیم دانه دانه این آهنگها و موسیقى هالیوود را آنالیز بکنیم، مى‌بینى بیش از هفتاد درصدشان در متن عین هم دارند عمل مى‌کنند، ولی آثار موریکونه به گونه‌ی دیگری است. مثلا در فیلم «مأموریت یک تمى وجود دارد که ساز اوبوآ آن را مى‌زد. موسیقى اصلا صحنه را تعریف مى‌کند و جدا هم که گوش مى‌دهى مى‌بینى، عجب موسیقى‌اى‌ست. کاملا جدا هم مى‌شود گوش کرد.»
    اگر چه شاید داوران اسکار دیر به فکر تقدیر از موریکونه افتادند اما او پیش از این در اروپا جوایز بسیاری را تصاحب کرد
    از دیگر آثار موریکونه که بسیار متفاوت از آهنگ‌های فیلم‌های گذشته، از جمله فیلم‌های وسترن اوست، می‌توان به «سینما پارادیزو» به کارگردانی جوزپه تورناتوره اشاره کرد. موسیقی موریکونه به این فیلم وجهه‌ای خاص بخشیده چراکه بیشتر از دیالوگ‌های رد و بدل شده بین شخصیت‌ها، موسیقی، مدیوم ارتباطی بین فیلم و تماشاگر است.
    همکاری موریکونه با تورناتوره ادامه پیدا می‌کند تا در سال ۲۰۰۰ برای فیلم «مالنا»ی او نیز آهنگ می‌سازد. این فیلم از جمله فیلم‌هایی بود که نامزد دریافت اسکار برای بهترین موسیقی متن فیلم شد.
    اگر چه شاید داوران اسکار دیر به فکر تقدیر از موریکونه افتادند اما او پیش از این در اروپا جوایز بسیاری را تصاحب کرد. از آن جمله می‌توان به شیر طلایی ونیز در سال ۱۹۹۵ برای یک عمر فعالیت سینمایی ، جایزه گلدن گلاب در سال ۲۰۰۰ برای فیلم «افسانه ۱۹۰۰» به کارگردانی جوزپه تورناتوره اشاره کرد.
    او هم چنین در سال ۱۹۹۰ برای موسیقی فیلم سینما پارادیزو ساخته تورناتوره توانست سه جایزه مهم اروپایی یعنی بافتای بریتانیا، کن فرانسه و داود دوناتللوی ایتالیا را به دست آورد.
    عشق و وفاداری به رم
    موریکونه با وجود آن که با بسیاری از کارگردانان و تهیه‌کنندگان مطرح هالیوود کار کرده است اما هیچ وقت نمی‌خواهد به آمریکا نقل مکان کند. برای ترغیب او به زندگی در آنجا حتی ویلایی در بورلی هیلز هم پیشنهاد داده‌اند ولی موریکونه می‌گوید: «من همیشه عاشق شهر رم هستم و هرگز به زندگی در کالیفرنیا فکر نکردم.»
    در ایتالیا موریکونه را به عنوان آهنگساز ترانه‌های معروفی چون (Se telefonando) برای مینا ماتزینی Mina Mazzini خواننده مطرح ایتالیایی نیز می‌شناسند. این ترانه درسال ۱۹۹۶ بهترین ترانه سال شد و خواننده‌اش را به اوجی رساند که هیچوقت دیگر نتوانست آن را تکرار کند. این ترانه هنوز هم از جمله ترانه‌های بسیار محبوب ایتالیا به شمار می‌رود.


    مریم افشنگ / شهرام احدی
    دویچه وله

  6. 4 کاربر از mohamad23 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #264
    آخر فروم باز mohamad23's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    4,859

    پيش فرض میریام ماکه‌با درگذشت

    : ماکه‌با به دلیل فعالیت‌های آزادی‌خواهانه خود، ۳۱ سال دور از وطن زندگی کرد


    میریام ماکه‌با، ستاره موسیقی آفریقای جنوبی درگذشت. وی که بر ضد نژادپرستی و برای تحقق صلح و آزادی مبارزه می‌کرد، در شب منتهی به دوشنبه در بیمارستانی در ایتالیا، در اثر حمله قلبی درگذشت. ماکه‌با به "ماما آفریقا" مشهور بود.


    میریام ماکه‌با، (Miriam Makeba) خواننده محبوب آفریقای جنوبی که طرفداران او را "ماما آفریقا" می‌نامند، در جریان کنسرتی علیه مافیا، در یکی از شهرهای جنوبی ایتالیا دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان درگذشت. ماکه‌با که با آهنگ‌های "Clicksong" و "Pata Pata" به شهرت جهانی رسید، همواره از موسیقی به عنوان ابزاری مبارزه با نژادپرستی در کشور خود استفاده کرد.
    ماکه‌با در چهارم مارس ۱۹۳۲ در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی به دنیا آمد. وی خوانندگی را در کر و در دوران مدرسه آغاز کرد. او پس از مدرسه، موسیقی را با گروه "کیوبن برادرز" (Cuban Brothers) ادامه داد و سپس به "منهتن برادرز" (Manhatten Brothers) پیوست. وی به همراه این گروه‌ها در کلوب‌ها و هتل‌ها برنامه اجرا می‌کرد.
    اجرای ماکه‌با در سال ۲۰۰۶ در شهر بازل در سوئیس
    ماکه‌با بعدها در فیلم ضدنژادپرستی "Come Back Arfica" ، اثر Lionel Rogosin ، مستندساز آمریکایی، بازی کرد و از سوی این کارگردان به جشنواره فیلم ونیز دعوت شد. وی با این فیلم شهرت فراوانی به دست آورد و همین امر سبب شد که دولت نژادپرست آفریقای جنوبی از بازگشت او به وطنش جلوگیری کند. بدین ترتیب مهاجرت اجباری ماکه‌با آغاز شد، مهاجرتی که ۳۱ سال ادامه داشت.
    رفته رفته موفقیت‌های بین‌المللی ماکه‌با آغاز شد. هری بلافونته (Harry Belafonte) خواننده و بازیگر آمریکایی، چنان تحت تأثیر قدرت صدای "ماما آفریقا" قرار گرفت که این خواننده آفریقایی را برای اجرای کنسرت به نیویورک و لوس‌آنجلس برد.
    ماکه‌با هفت سال پس از مهاجرت با نخستین آهنگ پر شور و تحرک خود، "Pata Pata" به روی صحنه رفت. وی در زندگی حرفه‌ای خود، علاوه بر بلافونته، همکاری با دو چهره معروف موسیقی جاز، یعنی دیزی گیلسپی، (Dizzy Gillespie) و نینا سیمونه (Nina Simone) را هم تجربه کرد. از جمله برنامه‌هایی که ماکه‌با اجرا کرد می‌توان به خوانندگی در مراسم چهل‌وپنجمین سالروز تولد جان‌. اف. کندی، رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد.
    تلاش در راه آزادی سرزمین مادری
    ماکه‌با در کنار موسیقی، تلاش‌های گسترده‌ای در زمینه مبارزه با نژادپرستی در آفریقای جنوبی و احقاق حقوق مردم این کشور انجام داد. او در همین راستا در سال ۱۹۶۳ برای نخستین بار در سازمان ملل سخنرانی کرد و خواستار تحریم رژیم نژادپرست کشورش شد.
    اجرای ماکه‌با در سال ۲۰۰۶ در وورتسبورگ آلمان - ماکه‌با آخرین لحظات زندگانی خود را هم بر روی صحنه تجربه کرد
    ماکه‌با در سال ۱۹۶۸ با استاکلی کارمایکل (Stokely Carmichael) ، فعال حقوق بشر، ازدواج کرد، آمریکا را ترک گفت و به گینه رفت. وی در آن‌جا با استقبال گرمی روبه‌رو شد، مبارزات خود را از سر گرفت و کنسرت‌های بین‌المللی خود را از باز هم آغاز کرد.
    مهاجرت اجباری و طولانی‌مدت ماکه‌با، در سال ۱۹۹۰ توسط نلسون ماندلا، نخستین رئیس جمهور سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، به پایان رسید. ماندلا از "ماما آفریقا" خواست که به وطن خود بازگردد و در زادگاه خود ژوهانسبورگ به زندگی خود ادامه دهد.
    ماکه‌با در سال ۲۰۰۵ به طور رسمی از صحنه اجرای موسیقی خداحافظی کرد، هر چند که گاهی خبری از آهنگ جدید او می‌رسید و بر اساس اعلام مدیر برنامه‌هایش، این اواخر هم در حال کار بر روی آلبوم جدیدش بود.
    مرگ بر روی صحنه
    ماکه‌با ظاهرا از سال‌های دور مبتلا به التهاب شدید مفاصل بوده است. وی روز یک‌شنبه (۹ نوامبر) در جریان کنسرتی در ایتالیا دچار حمله قلبی شد. این کنسرت برای حمایت از روبرتو ساویانو، نویسنده ایتالیایی‌ای که از سوی مافیا تهدید شده است، برگزار شد. ماکه‌با در اثر این حمله قلبی در بیمارستان درگذشت.
    کنسرت سال ۲۰۰۵ ماکه‌با در سالن کارل مارکس در هاوانا، کوبا
    ماکه‌با هم در دنیای موسیقی و هم برای تعهد خود در مبارزه طولانی‌مدت بر ضد نژادپرستی و برای صلح، جوایز بسیاری را نصیب خود کرد. از این میان می‌توان به نشان صلح "اوتو هان" سازمان ملل و نشان گرمی (Garmmy)، در گروه بهترین موسیقی‌های جهان برای "سرزمین مادری" اشاره کرد.

    نلسون ماندلا، دارنده جایزه نوبل، که خود در راه مبارزه با نژادپرستی سال‌های طولانی را در زندان به سر برده است، تأسف خود را از مرگ ماکه‌با اعلام کرد. وی گفت: «این بسیار خوب بود که وی (ماکه‌با) واپسین لحظات عمر خود را بر روی صحنه کنسرت سپری کرد» . به گفته ماندلا «موسیقی او احساسی قوی از امید را در قلب تمام ما می‌دمید.» آنانت سینک، (Anant Singh) تهیه‌کننده هندی-آفریقایی که ماکه‌با در فیلم او "سارافینا" (Sarafina) به روی صحنه رفت نیز معتقد است که «ماکه‌با برای همیشه به عنوان مادر موسیقی آفریقایی در یادها جاودان خواهند ماند» .

    پ
    دویچه وله

  8. 2 کاربر از mohamad23 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #265
    آخر فروم باز armin_software's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    پست ها
    3,457

    پيش فرض

    زندگینامه ی یاس

  10. 2 کاربر از armin_software بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #266
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض

    بیوگرافی - مهران مدیری

    • متولد دي‌ماه سال 1340، پدر و مادرش اراكي هستند اما او در تهران به دنيا آمد.
    • پدرش كارمند وزارت نيرو است و مهران آخرين فرزند يك خانواده شش نفره، او سه برادر بزرگ‌تر از خود دارد.
    • بزرگ‌ترين برادرش از پيانيست‌هاي قابل است و برادر دومش نقاش و گرافيست. در خانواده مديري هنر اهميت فراواني دارد.
    • از پنج سالگي با موسيقي آشنا شد و از 12 سالگي تنها به موسيقي كلاسيك گوش مي‌داد. او يكي از كامل‌ترين آرشيوهاي موسيقي كلاسيك را دارد.
    • در كودكي زياد شر و شور نبود اما بسيار كنجكاو بود، به طوري كه در غياب برادرش به اتاق او مي‌رفت و تمام كتاب‌هاي نقاشي‌اش را زير و رو مي‌كرد.
    • برادر نقاشش (حميد) در سوئد زندگي مي‌كند. هنر و ادب موجب شد تا مهران تاثير فراواني از او بگيرد.
    • اولين تئاتر زندگيش را در دبستان بازي كرد. او در اين تئاتر نقش لوطي را به خوبي ايفا كرد تا نشان بدهد كه هنر در خونش است.
    • همواره به دنبال تجربه و مطالعه بود به طوري كه آشنايي با كارهاي «سالواتور دالي» تاثير زيادي بر روي او گذاشت كه آثار آن هنوز هم در مهران مشهود است.
    • در شانزده سالگي جذب تئاتر شد و اولين كار حرفه‌اي‌اش را تمرين كرد اما اين كار هرگز بر سر صحنه نرفت اما موجب شد تا او بيشتر با تئاتر آشنا شود.
    • همه با حضورش در عرصه هنر موافق بودند. هنوز هم اعضاي خانواده‌اش بهترين كارشناسان و منتقدان كارهايش هستند.
    • با مدرك ديپلم علوم انساني سال 1361 به راديو رفت و در اين رسانه ملي به فعاليت پرداخت.


    • مدت شش، هفت سال گوينده و بازيگر يكي از مجموعه‌هاي پرطرفدار راديو به نام «داستان شب» بود.
    • همزمان با كار راديو از فعاليت‌هاي تئاتر غافل نمي‌شد و چند نمايش را به روي صحنه داشت، كار گويندگي باعث كامل شدن صداي او شد.
    • سال 1366 اولين تئاتر طنزش را بازي كرد. اين تئاتر كه «پانسيون» نام داشت در تئاتر مولوي روي صحنه رفت.
    • در اواخر 1371 در نمايشي در نياوران، نصرا... رادش، سليماني‌فرد و صيادي را كشف كرد كه بعدها در بسياري از كارها با او همكاري داشتند.
    • گروه مديري به سرعت به شهرت رسيد. در سال 1372 با داريوش كاردان اولين برنامه نوروزي خود را ساخت.
    • در سال 1373 طنز متفاوت «ساعت خوش» را ساخت كه با استقبال فراواني از سوي مردم روبه‌رو شد.
    • ساعت خوش يكي از بهترين و پربيننده‌ترين برنامه‌هاي طنز تلويزيوني شد اما به دليل مشكلاتي كه به وجود آمد برنامه تعطيل شد.
    • با وجود دامن زدن مطبوعات به حاشيه‌ها مديري هرگز اسير حواشي مطبوعات و شايعه‌هاي فراوان نشد و كارش را ادامه داد.
    • از ساعت خوش به بعد دور مطبوعات را خط كشيد و بسيار كم مصاحبه كرد. او هنوز هم از مطبوعات دلخور است.
    • فيلم ديدار ساخته محمدرضا هنرمند هم كه قبل از ساعت خوش با بازي مهران مديري ساخته شده بود پاسوز «ساعت خوش» شد و به موقع اكران نشد.
    • اوايل دهه 70 از راديو به تلويزيون رفت و در تلويزيون اولين كارهاي او «نشانه‌هاي نور» و «باغ گيلاس» بودند.
    • مردم كه تا آن زمان با صداي او آشنا بودند در باغ گيلاس با چهره‌اش نيز آشنا شدند. او در اين سريال تا حدودي به شهرت رسيد.
    • در سال 1371 وارد سينماي حرفه‌اي شد. در «ديگه چه خبر» دستيار طراح صحنه بود و عضو گروه كارگرداني تهمينه ميلاني.
    • با نوروز «77» دوباره به جعبه جادويي برگشت اولين تصويرش را مردم بعد از پنج سال نشناختند و موهايش كاملا سفيد شده بود.
    • با جنگ 77 توانست 85 درصد مردم ايران را پاي تلويزيون بنشاند. نبوغ او در عدم تكرار خود و نوآوري‌هاي پايان‌ناپذيرش است.
    • علت موفقيت او ارائه شيوه جديد مجري‌گري و بازيگري و حضور توامان نقش و واقعيت است، با يك دوربين غوغا كرد و به

    شيوه تئاتري كار را بدون قطع مي‌گرفت.
    • اولين كسي است كه طرح برنامه‌هاي نود قسمتي و روتين را اجرا كرد. او اعتقاد دارد بايد با مردم صادق و روراست بود.
    • هنوز هم خيلي‌ها از سوژه‌ها و ايده‌هاي او كپي‌برداري مي‌كنند. مديري در موسيقي و خوانندگي هم دستي‌ بر آتش دارد. حتي كنسرت هم اجرا كرده و تيتراژ شب‌هاي برره و باغ مظفر را خودش خوانده است.
    • او اولين برنامه‌سازي است كه پشت صحنه كارهايش را به مردم نشان داد.
    • صداقت را بزرگ‌ترين صفت آدمي مي‌داند. او معتقد است چرا مردم نبايد حقايق، اشتباهات و تپق‌هاي ما را ببينند.
    • متاهل است و صاحب يك پسر و يك دختر است.
    • در كارش بسيار جدي است و براي كارش زمان مي‌گذارد به طوري كه در طول يك كار كمتر مي‌تواند به خانواده‌اش سر بزند و آنها را ببينند.
    • سال 1378 اولين كاست دكلمه او به بازار موسيقي آمد.
    • «از روي سادگي» اولين آلبوم پاپش بود كه در سال 1378 به بازار آمد و با استقبال طرفدارانش روبه‌رو شد.
    • آشنايي با حميد و مجيد آقاگليان زندگي حرفه‌اي او را عوض كرد و با پاورچين به خلق شاهكاري بدون تكرار رسيد.
    • با جايزه بزرگ در نوروز 1384 ثابت كرد توان مديريت هر كاري را دارد.
    • تنها بازيگر و سازنده تاريخ نمايش ايران است كه صرف نامش در اثري، مردم را پاي تلويزيون ميخكوب مي‌كند. حضور در كنار او مبدل به رمز موفقيت خواهد شد.
    • مدّت ها به ورزش تکواندو می پرداخته است.

  12. 2 کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #267
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض

    سالار عقيلى

    سالار عقيلى در آستانه سى سالگى از خواننده هاى جوانى است كه از او به عنوان يكى از اميدهاى آينده آواز سنتى ايران ياد مى شود.در حال حاضر او از خواننده هاى ثابت اركستر موسيقى ملى ايران است. عقيلى از هشت سالگى فراگيرى موسيقى را با نوازندگى سازهاى مختلف آغاز كرده است. هنرستان موسيقى رفته و در آنجا بوده كه تصميم مى گيرد براى هميشه دنبال آواز برود.از او تا كنون آلبوم هاى «عشق ماند»، «سايه هاى سبز» و «درياى بى پايان» منتشر شده است



  14. 2 کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #268
    آخر فروم باز C. Breezy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    Green land
    پست ها
    1,512

    پيش فرض

    اهم اهم ... اینجا انگار خراب شده ، در کل این که زندگینامه کریس برون و ریهانا هم اینتو هست ؟
    باستا چطور ؟

  16. این کاربر از C. Breezy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #269
    اگه نباشه جاش خالی می مونه naseronline's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    بندر انزلي
    پست ها
    232

    پيش فرض

    آقا امید داداش مهران مدیریه؟

  18. این کاربر از naseronline بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #270
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,146

    پيش فرض

    آقا امید داداش مهران مدیریه؟
    شایعاتی در این زمینه وجود داره و انصافا هم از لحاظ ظاهری بسیار به هم شباهت دارند ..البته خود مهران مدیری به خاطر منافع شخصی نظری در این زمینه نداده به نظر شخصی جدای از شایعات .. به احتمال زیاد این موضوع صحت داره

  20. 2 کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •