وقت اين گل مىرود حالى ز دست
ديگران را تا شبانگه وقت هست
من ببوئيدنش زان كردم هوس
كاين چنين گل را نبويد هيچكس
اعتصامی
سلام مگه مشکلی پیش اومده؟
وقت اين گل مىرود حالى ز دست
ديگران را تا شبانگه وقت هست
من ببوئيدنش زان كردم هوس
كاين چنين گل را نبويد هيچكس
اعتصامی
سلام مگه مشکلی پیش اومده؟
ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین
بر مملکت انقلاب را چیره ببین
در آتیه رنگ افق ایران را
چون روی خطا کنندگان تیره ببین
فرخی یزدی
وقت اين گل مىرود حالى ز دست
ديگران را تا شبانگه وقت هست
من ببوئيدنش زان كردم هوس
كاين چنين گل را نبويد هيچكس
سجاده نشینان نه ایوان فلک را
حکم تو فروزنده قنادیل زوایا
هم رازق بی ریبی و هم خالق بی عیب
هم ظاهر پنهانی و هم باطن پیدا
خواجوی کرمانی
سلام ،نه مشکلی پیش نیومده !گفتم شاید اطلاع نداشته باشید که یه نوع نظر سنجی هم تو این تاپیک هست(منظورم تشکر بود).نوشته شده توسط a m i rh o s e i n [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از آتش عشق آب دهانم همه سال***در آب چو آتــش به فغانم همه سال
بر خاک چو باد بینشانم همه سال***بر باد چو خاک جانفشانم همه سال
خاقانی شیروانی
لاله ی تربتش آتش به ته پا دارد
در دل هر که طلب شمع سراغ افروزد
انفعالی که ز داغ دل من لاله کشید
شرم بادش که دگر چهره ی باغ افروزد
صائب
دهم آزردگان را موميايى
شوم در تيرگيها روشنايى
دلى را شاد دارم با پيامى
نشانم پرتوى را با ظلامى
اعتصامی
یک روز به اتفاق صحرا من و تو
از شهر برون شویم تنها من و تو
دانی که من و تو کی به هم خوش باشیم؟
آنوقت که کس نباشد الا من و تو
سعدی
وقت آن آمد که تدبیری کنی ***** در سرای عمر تعمیری کنی
ما بساط از فتنه ایمن کرده ایم*****صد هزاران شمع روشن کرده ایم
اعتصامی
من میوهی خام سایه پرورد، نیـــــــــم***جز چشمهی خورشید جهانگرد نیم
گر بر سر خصمان که نه مردند و نه زن***سرپـــــــــوش زنان نیفکنم مرد نیم
خاقانی شیروانی
میرود عمر عزیز ما دریـــغا چـــاره نیســت
دی برفت و میرود امروز و فردا چاره نیست
.
عشق زلفش در سر ما دیگ ســودا میپزد
هر که دارد این چنین عشقی ، ز سودا چاره نیست
.
شاه نعمت الله ولی کرمانی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)