تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 27 از 2734 اولاول ... 1723242526272829303137771275271027 ... آخرآخر
نمايش نتايج 261 به 270 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #261
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    به نام خداي من
    ...
    زندگی صحنه ی زیبای نظر کرده ی ماست

    زندگی عاقبت عمر سفر کرده ی ماست.....

    زندگی گاه خوشی ،گاه فراز است ونشیب

    زندگی لحظه ی تنها شدن ومردن ماست

    عاقبت راه درازی ست میان تو وعشق

    این چنین نیست که هر عشق درون دل ماست

    ادعای غم دوری ز تجلی خالیست.........

    در میان شب غربت ،دل ما رهبر ماست

    من به تو خوی گرفتم وندانستم عشق......

    بازی لعب وهوس در دل بی پیکر ماست

    غمگساری تو با رفتن تو پایان یافت......

    رسم نامردی وبی معرفتی مظهر ماست

    هیچ دانی تو دلی را که حراجش کردی؟!

    با چه اهی زتو زین عشق ومحبت می خواست؟

    ...

  2. #262
    داره خودمونی میشه pcboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    گرگان
    پست ها
    110

    پيش فرض

    تا شمع تو افرخت پروانه شدم
    با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم
    در روی تو بیقرار شد مردم چشم
    یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم

  3. #263
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    به نام خداي من
    ...
    مي شد از بودن تو تا لبي ترانه ساخت
    كهنه ها رو تازه كرد از تو يك بهانه ساخت

    با تو مي شد كه صدام همه جا رو پر كنه
    تا قيامت اسم ما قصه ها رو پر كنه

    اما خيلي دير دونستم تو فقط عروسكي
    كور و كر بازيچه ي باد مثل يك بادبادكي

    دل سپردن به عروسك من و گم كرد تو خودم
    تو رو خيلي دير شناختم وقتي كه تموم شدم

    اگه دست رفيق دستام نه شريك غم بودي
    واسه حس كردن دردام خيلي خيلي كم بودي

    توي شهر بي كسي هام تو رو از دور ميديدم
    تا رسيدن به تو افسوس به تباهي رسيدم

    شهر بي عابر و خالي شهر تنهايي من بود
    لحظه ي شناختن تو لحظه ي تموم شدن بود

    مگه ميشه از عروسك شعر عاشقونه ساخت
    عاشق چيزي كه نيست شد روي دريا خونه ساخت

    ...

  4. #264
    اگه نباشه جاش خالی می مونه bithiah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    هرکجاهستم، باشم، آسمان مال من است
    پست ها
    479

    پيش فرض

    تنگ شد از غم دل جای به من---------------------یکدل و اینهمه غم؟ وای به من (فروغی بسطامی)

  5. #265
    داره خودمونی میشه pcboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    گرگان
    پست ها
    110

    پيش فرض

    نه سرو سامان توان گفت نه خورشید نه ماه
    آه از تو که در وصف نمی آیی آه
    هر کس بر هن میرود اندر طلبت
    گر ره بتو بودی نبدی اینهمه راه

  6. #266
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    هواي گريه دارم
    تو اين شب بي پناه
    دنبال تو ميگردم
    دنبال يه تكيه گاه
    دنبال اون دلي كه
    تنهايي رو ميشناسه
    دستاي عاشق من
    لبريز التماسه
    هزار و يك شب من
    پر از صداي تو بود
    گريه هر شب من
    فقط براي تو بود
    سكوت شيشه ايمو
    صداي تو ميشكنه
    تو اسمون عشقم
    شعر تو پر ميزنه
    با تو دل سياهم
    به رنگ آسمونه
    تو بغض من ميشكنن
    شعراي عاشقونه
    هزار و يك شب من
    پر از صداي تو بود
    گريه هر شب من
    فقط براي تو بود

    ...

  7. #267
    داره خودمونی میشه hesper's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    پست ها
    22

    پيش فرض

    در یک غروب سرد
    بیرنگ و پر ز درد
    در یک غروبی که سیمای زندگی
    تب دار و خسته بود
    من آمدم به سوی تو
    اما دریغ و درد
    آنجا میان در
    طفلی نشسته بود
    با چشمهای تو!

  8. #268
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    وقتی ديدم تو چشمات يه دنيا غم نشسته

    بغض سياه حسرت راه گلو تو بسته

    برای آخرين بار دست منو گرفتی

    وقتی که گفتی نرو

    گريه امونم نداد

    وقتی می خواستم بگم

    می خوام بمونم باهات........................

    ...

  9. #269
    داره خودمونی میشه pcboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    گرگان
    پست ها
    110

    پيش فرض

    تاکی بتمنای وصال تو یگانه
    اشکم بود از هر مژده چون سیل روانه
    گه معتکف دیرم و گر ساکن مسجد
    یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
    Last edited by pcboy; 21-11-2005 at 02:07.

  10. #270
    داره خودمونی میشه arezoo007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    پست ها
    44

    پيش فرض

    همه شب تا سحر مي دوختم با تارهاي نرم ابريشم
    هزاران نقش رويايي بر آنها در خيال خويش
    و چون خاموش مي افتاد بر هم پلكهاي داغ و سنگينم
    گياهي سبز ميروييد در مرداب روياهاي شيرينم
    ز دشت آسمان گويي غبار نور بر مي خاست
    گل خورشيد مي آويخت بر گيسوي مشكينم
    نسيم گرم دستي حلقه اي را نرم مي لغزاند
    در انگشت سيمينم ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •