در ازل پــرتـو حسنــت ز تجـــلّي دم زد
عشق پيـدا و شـد آتش بـه همه عالـم زد
در ازل پــرتـو حسنــت ز تجـــلّي دم زد
عشق پيـدا و شـد آتش بـه همه عالـم زد
در جهان تا بود از قبله و محراب نشان
قبله ی جان نبود جز رخ جانانه مرا
نسیمی
اگر چه بی نشان بی نشانیم
نشان قلۀ آتش فشانیم
سری بر دیدۀ همسایه ها زن
که ما آئینۀ زخم زبانیم
من ترک شراب لب یار ائیلئدیم،اولدی
زهر غم هجر ایله مدار ائیلئدیم اولدی
ای شیخ بهشتی دئمه،ترک ائلئین اولماز
من ترک سر کوی نگار ائیلئدیم اولدی
صرّاف
يك شب نشانِ خانه ي ما را به ياد آر
شيرين ترين ترانه ي ما را به ياد آر
محنت كِش ِ زمانه شدم، آشناي عشق
فريادِ عاشقانه ي ما را به ياد آر
تنها ماندم
تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم
راز خود به کس نگفتم
مهرت را به دل نهفتم.....
دل من زغمت فغان برآرد
دل تو ز دلم خبر ندارد......
عمر من به غمت شد طی....
تو بی من - من و غم تا کی؟
پ.ن: یادش بخیر
يک روز می رسد که ببينی ميانِ ما
يک فاصله است و چشم ِ تَری از جفای تو
من مي روم شبی و تو می مانی و همين
مشتی غزل و روح من آن شب رهای تو
وئر باشیوی خنجر دمینه تا نفسین وار
عجز ائیلمه جلّادیوه،لبّیک علی لبّیک
صرّاف
کامل صفت آن باشد کو صید فنا باشد
یک موی نمی گنجد در دایره ی فردی
****
گه غصه و گه شادی دورست ز آزادی
ای سرد کسی کو ماند در گرمی و در سردی
Last edited by Big-Boss; 01-01-2009 at 02:34.
یاری اندر کس نمی بینی
یاران را چه شد
دوستی کِی آخر آمد
دوستداران را چه شد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)