تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیارن مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیارن مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
همیشه از تو نوشتن برای من سخت است
که حس و حال صمیمانه داشتن سخت است
چگونه از تو بگویم برای این همه کور؟!
چقدر این همه دیدن برای من سخت است
خرابه ی دل من را کسی نخواهد ساخت
که بر خرابه ی دل خانه ساختن سخت است
به هیچ قانعم از مهر دوستان هرچند
به هیچ این همه سرمایه باختن سخت است
تب بیش از این كه هست میسر نمی شود
عاشق،جهنمی است و كیفر نمی شود
شیرازه بندها همه در باد می دوند
در چالشی عقیم كه دفتر نمی شود
سلام دوستان عزيز من تازه اين تاپيك و ديدم
اين شعرها بايد مال خودمون باشه يا هر شعري كه خوشمون اومد و باش حال مي كنيم بذاريم
در کارخانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رأی فضولی چرا کند!
گفتم ای شوخ فضولی به تو میلی دارد
گفت:این بی ادبی هاست که اینش لقب است!
بیت اول از حضرت حافظ ،ادامه از مولانا حکیم محمد فضولی بغدادی
سلام ،شعر مال ِ کی باشه مهم نیستسلام دوستان عزيز من تازه اين تاپيك و ديدم
اين شعرها بايد مال خودمون باشه يا هر شعري كه خوشمون اومد و باش حال مي كنيم بذاريم
مهم اینه که شعرتون رو با آخرین حرف ِ آخرین پست ،شروع کنین!
تب بیش از این كه هست میسر نمی شود
عاشق،جهنمی است و كیفر نمی شود
شیرازه بندها همه در باد می دوند
در چالشی عقیم كه دفتر نمی شود
در کارخانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رأی فضولی چرا کند!
گفتم ای شوخ فضولی به تو میلی دارد
گفت:این بی ادبی هاست که اینش لقب است!
بیت اول از حضرت حافظ ،ادامه از مولانا حکیم محمد فضولی بغدادی
تا تو زین پرده روی بنمائی
منتظر بر در سرای تو ایم
ای که ما در میان مجلس انس
بی خود از شربت لقای تو ایم
مژده ای دل که مسیحا به جهان آمده است
پورحق,شاه شه هان,نور جهان آمده است
مژده بادا,که خداوند در عیسی آمد
آن خدایی که ازل بود به دنیا آمد
به زبولون جهان,نور عظیمی تابید
که مسیحا چو خورشید,در آنجا تابید
چو شنیدن شبانان خبر آمدنش
بدویدند شتابان در پی دیدنش
و به شمعون وحنا گشت هویدا عیسی
به مجوسان نشان داد خدا را عیسی
و ملائک سرودند شکوه او را
و خلائق بدیدند طلوع او را
از ازل بود خداوند و خدا می باشد
بهر آمرزش عصیان چو ما می باشد
ای مسیحای خداوند بیا در قلبم
و رها کن خداوند مرا از مرگم
مژده بادا که مسیح بار دگر باز آید
دوره ی تار پلیدی به پایان آید
چو مسیحای جهان بار دگر باز آید
آفرینش دگربار زنو می آید
امشب اومدم اینجا برای حافظ خونی اگه کسی پا یه است بگه تا آخر شب فقط حافظ چطوره ؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)