تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 268 از 469 اولاول ... 168218258264265266267268269270271272278318368 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,671 به 2,680 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2671
    Scientific Moderator farshidshd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ๑۩۞۩๑̴
    پست ها
    4,522

    پيش فرض

    ما سال دوم دبيرستان بوديم و هر پايه هم براي خودش مدير و ناظم داشت. يه بار سر جلسه امتحان بوديم ناظم پيش دانشگاهي ها كه خيلي فضول بود سرشو انداخت اومد سرجلسه امتحان ما دومي ها.
    بعد بلند گفت هر كي موبايل تو جيبش داره حتي اگه خاموش باشه بياد بيرون. يه ده نفري از بچه پاشودن رفتن بيرون. بعد اين يارو ناظمه گفت اخراج از جلسه امتحان.
    حالا ناظم و مدير پايه و مدير مدرسه مونده بودن چيكار كنن.
    این سوتی بود؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2672
    پروفشنال Meisam Khan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    616

    پيش فرض

    این سوتی بود؟؟؟؟؟؟؟
    گير ندهديگه. بخون و حالش رو ببر.

  3. #2673
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    پست ها
    3

    پيش فرض

    سلام

    چون من نميدونم چه طوري با مسئولين ارتباط برقرار كنم
    از اينجا ميگم كه
    عزيزان عيده اين افراد بن شده رو از بند بن آزاد كنيد
    خواهشاً Ramin.badboy هم آزاد كنيد بنده خدا چيزي نگفته كه...!
    ساله نوء, كينه ها رو دور بريزيد .
    ممنون
    سال خوبي داشته باشيد.
    از دوستان سوتي بازار هم عزر ميخوام كه جاي يه پست رو گرفتم .

  4. #2674
    داره خودمونی میشه tahi_sh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    60

    پيش فرض

    آقامهمون داشتیم بچشونم خیلی تحس وشیطونه حالا شانسه منم یکی از دوستام که خیلی باش رو در بایسی داشتم زنگ زده بود منم کلی لهجموتغییر داده بودمو لفظه قلم داشتیم باش حرف میزدیم یهو همین بچه اینا که ذکر خیرشون بود پریده وسط میگه تو اینقد که با این با کلاس حرف میزنی با من نمیزنی آآآآآآآآآی ضایع شدم من پیشش. اونم نامردی نمیکنه هر هر زده زیر خنده چه بچه با حالیه

    حالا یه سری خونه یکی از فامیلا مهمون بودیم واسمون شوکولات کاکایویی اوردند منم عشق کاکایو رومم نمیشد یکی بیشتر بردارم به محض اینکه صابخونه رفت تو آشپزخونه حملــــه به طرف شوکولاتا یه مشت برداشتم ریختم تو کیفم بعد که یکم نشستیم صابخونه در اومد گفت این شکلاتا رو نگه نداریدا اب میشه و بچه های فامیلمون دیشب گند زدند به لباساشون و...منووو میگی گفتم اگه اینا آب شه هیچی از کیفم نمیمونه که. کیفمو از تو دلم بر داشتم هی کنار مبل تکونش میدادم که مثلا خنک بمونه آب نشهحالا هی از من اصرار پاشین بریم هی از اونا انکار خلاصه رفتیمو شکلاتاهم اب نشده بود یعنی خیلی اب نشده بود حالا نمیدونم فهمیده بودند یا نه ولی ارزششو داشت خیلی خوشمزه بود

  5. #2675
    حـــــرفـه ای ebicross's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    مـشـهـد
    پست ها
    3,508

    پيش فرض

    دیروز مهمون از شهرستان داشتیم.
    دختره اینا رفت سر وسایل من و هی از اسپری های من میزد.
    رفتم پیشش که خواهرم هم اومد و داداش خودش هم اومد و حرف اسپری و ادکلن شد که دیدم داره یکی یکی اسپری ها رو خالی میکنه رو لباسش.
    خلاصه همین طوری که میزد بهش گفتم از اون بزرگه هم بزن جدید گرفتم خیلی خوشبویه.
    اینم یه عالمه زد و کلی حال کرد ولی میگفت بو شامپو میده و بوی خوبی و نداره و از این چیزا.
    یهو داداشش زد تو سرش گفت خاک بر سرت که لباست رو پر تافت کردی.
    منم زدم زیر خنده و اون هم هی میرفت لباسش رو آب میزد چون میترسید تافتها لباسش رو سفت کنه.

  6. #2676
    Scientific Moderator farshidshd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ๑۩۞۩๑̴
    پست ها
    4,522

    پيش فرض

    دیروز مهمون از شهرستان داشتیم.
    دختره اینا رفت سر وسایل من و هی از اسپری های من میزد.
    رفتم پیشش که خواهرم هم اومد و داداش خودش هم اومد و حرف اسپری و ادکلن شد که دیدم داره یکی یکی اسپری ها رو خالی میکنه رو لباسش.
    خلاصه همین طوری که میزد بهش گفتم از اون بزرگه هم بزن جدید گرفتم خیلی خوشبویه.
    اینم یه عالمه زد و کلی حال کرد ولی میگفت بو شامپو میده و بوی خوبی و نداره و از این چیزا.
    یهو داداشش زد تو سرش گفت خاک بر سرت که لباست رو پر تافت کردی.
    منم زدم زیر خنده و اون هم هی میرفت لباسش رو آب میزد چون میترسید تافتها لباسش رو سفت کنه.
    ای ول خیلی باحال بود همچی یه کم لبخند به لبانمون نشست

  7. #2677
    حـــــرفـه ای ebicross's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    مـشـهـد
    پست ها
    3,508

    پيش فرض

    دیشب مهمونی بودیم که طرف خودشون مهمون داشتند و شلوغ بازار شد.
    دختره طرف که فامیلمونه یه کیف ورداشت به خواهرم گفت نگاه کن چه خوشکله...
    خواهرم گفت آره مثل کیسه ی وسایل حمام مامان بزرگمه...
    یهو اون خندید و گفت کیف مال فلانیه (یکی از خانمهایی که باز مهمون اونا بودن)
    خواهرم زرد شد هی میگفت ببخشید میخواستم با این شوخی کنم منظورم کیف شما نبوده.
    ولی طرف خیلی رفت تو خودش

  8. #2678
    پروفشنال the undertaker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    763

    پيش فرض

    چند سال پيش اومدم بگم : سگ وقت ميخواد بچه بزائه ، گفتم : سگ وقتي مي خواد تخم بذاره ....
    اون روز آبروم پيش دوستانم رفته بود

  9. #2679
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    خداوندا سوتی دوستان را دو چندان بفرما ...

    ملت را شاد مینمایید ، انشالله در آن دنیا هوریانی بس بیوتی و مهربان نصیبتان گردد ...

  10. #2680
    آخر فروم باز Payan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    شهر تو...
    پست ها
    1,376

    پيش فرض

    خداوندا سوتی دوستان را دو چندان بفرما ...

    ملت را شاد مینمایید ، انشالله در آن دنیا هوریانی بس بیوتی و مهربان نصیبتان گردد ...
    ووکمن جان سوتیتو گرفتم اون چیزی که دنبالش می گردی "حوری" هست نه هوری

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •