این سوتی بود؟؟؟؟؟؟؟![]()
--
--
این سوتی بود؟؟؟؟؟؟؟![]()
سلام
چون من نميدونم چه طوري با مسئولين ارتباط برقرار كنم
از اينجا ميگم كه
عزيزان عيده اين افراد بن شده رو از بند بن آزاد كنيد
خواهشاً Ramin.badboy هم آزاد كنيد بنده خدا چيزي نگفته كه...!
ساله نوء, كينه ها رو دور بريزيد .
ممنون
سال خوبي داشته باشيد.
از دوستان سوتي بازار هم عزر ميخوام كه جاي يه پست رو گرفتم .
آقامهمون داشتیم بچشونم خیلی تحس وشیطونه حالا شانسه منم یکی از دوستام که خیلی باش رو در بایسی داشتم زنگ زده بود منم کلی لهجموتغییر داده بودمو لفظه قلم داشتیم باش حرف میزدیم یهو همین بچه اینا که ذکر خیرشون بود پریده وسط میگه تو اینقد که با این با کلاس حرف میزنی با من نمیزنیآآآآآآآآآی ضایع شدم من پیشش. اونم نامردی نمیکنه هر هر زده زیر خنده چه بچه با حالیه
حالا یه سری خونه یکی از فامیلا مهمون بودیم واسمون شوکولات کاکایویی اوردند منم عشق کاکایو رومم نمیشد یکی بیشتر بردارم به محض اینکه صابخونه رفت تو آشپزخونه حملــــه به طرف شوکولاتا یه مشت برداشتم ریختم تو کیفم بعد که یکم نشستیم صابخونه در اومد گفت این شکلاتا رو نگه نداریدا اب میشه و بچه های فامیلمون دیشب گند زدند به لباساشون و...منووو میگی گفتم اگه اینا آب شه هیچی از کیفم نمیمونه که. کیفمو از تو دلم بر داشتم هی کنار مبل تکونش میدادم که مثلا خنک بمونه آب نشهحالا هی از من اصرار پاشین بریم هی از اونا انکار خلاصه رفتیمو شکلاتاهم اب نشده بود یعنی خیلی اب نشده بود حالا نمیدونم فهمیده بودند یا نه
ولی ارزششو داشت خیلی خوشمزه بود
![]()
دیروز مهمون از شهرستان داشتیم.
دختره اینا رفت سر وسایل من و هی از اسپری های من میزد.
رفتم پیشش که خواهرم هم اومد و داداش خودش هم اومد و حرف اسپری و ادکلن شد که دیدم داره یکی یکی اسپری ها رو خالی میکنه رو لباسش.
خلاصه همین طوری که میزد بهش گفتم از اون بزرگه هم بزن جدید گرفتم خیلی خوشبویه.
اینم یه عالمه زد و کلی حال کرد ولی میگفت بو شامپو میده و بوی خوبی و نداره و از این چیزا.
یهو داداشش زد تو سرش گفت خاک بر سرت که لباست رو پر تافت کردی.
منم زدم زیر خنده و اون هم هی میرفت لباسش رو آب میزد چون میترسید تافتها لباسش رو سفت کنه.
ای ول خیلی باحال بود همچی یه کم لبخند به لبانمون نشست![]()
دیشب مهمونی بودیم که طرف خودشون مهمون داشتند و شلوغ بازار شد.
دختره طرف که فامیلمونه یه کیف ورداشت به خواهرم گفت نگاه کن چه خوشکله...
خواهرم گفت آره مثل کیسه ی وسایل حمام مامان بزرگمه...
یهو اون خندید و گفت کیف مال فلانیه (یکی از خانمهایی که باز مهمون اونا بودن)
خواهرم زرد شد هی میگفت ببخشید میخواستم با این شوخی کنم منظورم کیف شما نبوده.
ولی طرف خیلی رفت تو خودش
چند سال پيش اومدم بگم : سگ وقت ميخواد بچه بزائه ، گفتم : سگ وقتي مي خواد تخم بذاره ....
اون روز آبروم پيش دوستانم رفته بود
خداوندا سوتی دوستان را دو چندان بفرما ...
ملت را شاد مینمایید ، انشالله در آن دنیا هوریانی بس بیوتیو مهربان
نصیبتان گردد ...
![]()
ووکمن جان سوتیتو گرفتم اون چیزی که دنبالش می گردی "حوری" هست نه هوری![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)