سوتي:
عموم با خانواده و دوتا از عمه هام اوده بودن خونمون عموم داشت پرتغال پوس ميگرفت كه يه دفعه نيم خيز شد تا دسمال را برداره يه دفعه هما بلند شدند خلاصه اون پرتغال قوت من بود!
--
--
سوتي:
عموم با خانواده و دوتا از عمه هام اوده بودن خونمون عموم داشت پرتغال پوس ميگرفت كه يه دفعه نيم خيز شد تا دسمال را برداره يه دفعه هما بلند شدند خلاصه اون پرتغال قوت من بود!
يه پسر كوچيه تو محله ما كه يه چرخ كوچيك داره با اين چرخ خيلي تك چرخ ميندازه مثلا" شايد از سر خيابون تك چرخ ميزنه و تا آخر خيابون روي يه چرخ ميره يه روز يكي از دوستام گفت اين كه كاري نداره . چرخ اون بنده خدا را گرفت و با اين هيكلش نشست رو چرخ همچين كه يه تك چرخ انداخت همچين پخش زمين شد كه ملت جمع شدند و يه عمر بهش ميخنديدند
يه پسر كوچيه تو محله ما كه يه چرخ كوچيك داره با اين چرخ خيلي تك چرخ ميندازه مثلا" شايد از سر خيابون تك چرخ ميزنه و تا آخر خيابون روي يه چرخ ميره يه روز يكي از دوستام گفت اين كه كاري نداره . چرخ اون بنده خدا را گرفت و با اين هيكلش نشست رو چرخ همچين كه يه تك چرخ انداخت همچين پخش زمين شد كه ملت جمع شدند و يه عمر بهش ميخنديدند
سلـــــــــــام.ما چند روز پیش رفته بودیم خونه خالم اینا آقا اینقد دستشوییم میومد که داشتم میترکیدم اینام دستشوییشون خیلی بدجاست تو حلق مهموناس خونشونم پر مهمون.منم میخواستم نرم دستشویی دیگه دیدم وضعیت بحرانیه مجبور شدم برم
تو دستشویی نفهمیدم چی شد همینجور الکی الکی شلوارم پاره شد فاق شلوارم بغل زیپش قشنگ جر خورد.منم ناراحت زدم بیرون رفتم پیش دختر خاله هام گفتم واااااااای بچه ها ---- تو شلوارمبعد همه اینجوری شده بودند
رااااست میگیی منم دیدم خیلی ناراحت شدند گفتم نـــــــــه زیادم پاره نشده.بعد تازه 2زاریشون افتاده شلوارم پاره شده بوده فکر کرده بودند واقعا
آآآی خندیدیم به این قضیه سوءتفاوت با حالی بود
![]()
tahi_sh جان ، باحال بود...ایول![]()
این دیگه خیلی ضایع بود.
ایول![]()
Last edited by David_Gilmoore; 26-03-2008 at 07:16.
سوتی چیه دوستای خوب من. اینو بچسبید که من بد بخت شدم.
یکی از فامیلامون بهم 5 تومن عیدی داد. گفتم از این خسیس بعیده هااااااااااااااااا
حالا بعد از یک هفته نگاه میکنم میبینم دو تا 2 هزار تومنی تقلبی دارم.
نگو طرف فقط هزار تومن عیدی داده و چهار تومنش تقلبی بوده.
از همه نظر هم ضایع هست که تقلبیه. کاش موقع گرفتن اون عیدی ها که برق جلوی چشمام رو گرفته بود یکم توجه میکردم.
اینم از سوتی عید ما...
سوتی هم سوتی های قدیم
جدا
سوتی هم سوتی ها ی جدید![]()
ما سال دوم دبيرستان بوديم و هر پايه هم براي خودش مدير و ناظم داشت. يه بار سر جلسه امتحان بوديم ناظم پيش دانشگاهي ها كه خيلي فضول بود سرشو انداخت اومد سرجلسه امتحان ما دومي ها.
بعد بلند گفت هر كي موبايل تو جيبش داره حتي اگه خاموش باشه بياد بيرون. يه ده نفري از بچه پاشودن رفتن بيرون. بعد اين يارو ناظمه گفت اخراج از جلسه امتحان.
حالا ناظم و مدير پايه و مدير مدرسهمونده بودن چيكار كنن.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)