تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 267 از 469 اولاول ... 167217257263264265266267268269270271277317367 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,661 به 2,670 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2661
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    سوتي:
    عموم با خانواده و دوتا از عمه هام اوده بودن خونمون عموم داشت پرتغال پوس ميگرفت كه يه دفعه نيم خيز شد تا دسمال را برداره يه دفعه هما بلند شدند خلاصه اون پرتغال قوت من بود!

  2. #2662
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    يه پسر كوچيه تو محله ما كه يه چرخ كوچيك داره با اين چرخ خيلي تك چرخ ميندازه مثلا" شايد از سر خيابون تك چرخ ميزنه و تا آخر خيابون روي يه چرخ ميره يه روز يكي از دوستام گفت اين كه كاري نداره . چرخ اون بنده خدا را گرفت و با اين هيكلش نشست رو چرخ همچين كه يه تك چرخ انداخت همچين پخش زمين شد كه ملت جمع شدند و يه عمر بهش ميخنديدند

  3. #2663
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    يه پسر كوچيه تو محله ما كه يه چرخ كوچيك داره با اين چرخ خيلي تك چرخ ميندازه مثلا" شايد از سر خيابون تك چرخ ميزنه و تا آخر خيابون روي يه چرخ ميره يه روز يكي از دوستام گفت اين كه كاري نداره . چرخ اون بنده خدا را گرفت و با اين هيكلش نشست رو چرخ همچين كه يه تك چرخ انداخت همچين پخش زمين شد كه ملت جمع شدند و يه عمر بهش ميخنديدند

  4. #2664
    داره خودمونی میشه tahi_sh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    60

    پيش فرض

    سلـــــــــــام.ما چند روز پیش رفته بودیم خونه خالم اینا آقا اینقد دستشوییم میومد که داشتم میترکیدم اینام دستشوییشون خیلی بدجاست تو حلق مهموناس خونشونم پر مهمون.منم میخواستم نرم دستشویی دیگه دیدم وضعیت بحرانیه مجبور شدم برم
    تو دستشویی نفهمیدم چی شد همینجور الکی الکی شلوارم پاره شد فاق شلوارم بغل زیپش قشنگ جر خورد.منم ناراحت زدم بیرون رفتم پیش دختر خاله هام گفتم واااااااای بچه ها ---- تو شلوارم بعد همه اینجوری شده بودندرااااست میگیی منم دیدم خیلی ناراحت شدند گفتم نـــــــــه زیادم پاره نشده.بعد تازه 2زاریشون افتاده شلوارم پاره شده بوده فکر کرده بودند واقعاآآآی خندیدیم به این قضیه سوءتفاوت با حالی بود

  5. #2665
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    tahi_sh جان ، باحال بود...ایول

  6. #2666
    اگه نباشه جاش خالی می مونه David_Gilmoore's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Rome
    پست ها
    276

    پيش فرض

    این دیگه خیلی ضایع بود.
    ایول
    Last edited by David_Gilmoore; 26-03-2008 at 07:16.

  7. #2667
    حـــــرفـه ای ebicross's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    مـشـهـد
    پست ها
    3,508

    پيش فرض

    سوتی چیه دوستای خوب من. اینو بچسبید که من بد بخت شدم.
    یکی از فامیلامون بهم 5 تومن عیدی داد. گفتم از این خسیس بعیده هااااااااااااااااا
    حالا بعد از یک هفته نگاه میکنم میبینم دو تا 2 هزار تومنی تقلبی دارم.
    نگو طرف فقط هزار تومن عیدی داده و چهار تومنش تقلبی بوده.
    از همه نظر هم ضایع هست که تقلبیه. کاش موقع گرفتن اون عیدی ها که برق جلوی چشمام رو گرفته بود یکم توجه میکردم.
    اینم از سوتی عید ما...

  8. #2668
    Scientific Moderator farshidshd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ๑۩۞۩๑̴
    پست ها
    4,522

    پيش فرض

    سوتی هم سوتی های قدیم

  9. #2669
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    سوتی هم سوتی های قدیم
    جدا
    سوتی هم سوتی ها ی جدید

  10. #2670
    پروفشنال Meisam Khan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    616

    پيش فرض

    ما سال دوم دبيرستان بوديم و هر پايه هم براي خودش مدير و ناظم داشت. يه بار سر جلسه امتحان بوديم ناظم پيش دانشگاهي ها كه خيلي فضول بود سرشو انداخت اومد سرجلسه امتحان ما دومي ها.
    بعد بلند گفت هر كي موبايل تو جيبش داره حتي اگه خاموش باشه بياد بيرون. يه ده نفري از بچه پاشودن رفتن بيرون. بعد اين يارو ناظمه گفت اخراج از جلسه امتحان.
    حالا ناظم و مدير پايه و مدير مدرسه مونده بودن چيكار كنن.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •