تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2662 از 2734 اولاول ... 1662216225622612265226582659266026612662266326642665266626722712 ... آخرآخر
نمايش نتايج 26,611 به 26,620 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #26611
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    گوشه ای تنبل کز کرده
    دقیقه ای مانند کودکی
    و هرچه دست می مالم بر سفیدی کاغذ
    چشمهای گربه ایش را می بندد و خودش را بخواب می زند
    دلم هوای یک فنجان قهوه کرده است
    که در هشیاری عصر بنوشم
    و بعد با سر انگشت
    داوودی ها را
    از چشمهای زیبای آن عکس قدیمی دستچین کنم
    شاید رؤیای عجیبی باشد اما
    بگذریم
    یعنی خودکار قدیمی من
    به اسم او که می رسد
    جوهرش خشک می شود
    نمی نویسد
    دلش با من نیست .
    غبار تقویم را پک می کنم
    سالهای دور
    ساز کهنه را بر می دارم
    کوک می کنم
    پنجره را می گشایم
    باران بهاری ست
    تند است اما زود قطع می شود
    باید اسمی دیگر برایت بر گزینم
    اسمی که اسم شب باشد
    و لای دندان آدم گیر کند
    و بداند با که سخن می گوید
    ساعتی می نشینم
    ملودی آرام آرام ، وارد رگهایم می شود
    حرکت را حس می کنم
    اما دستانم زیر تنبلی این دقیقه ها
    به خواب رفته اند
    حرف از خواب زدم
    شاید علاج درد باشد
    اما رفیقی می گفت :
    کسی که به دریا رفت
    دیگر باز نمی گردد
    مگر آنکه شبانه توفانی بپا شود

    ملودی آرام است
    گوش کن
    به تنبلی چشمهای گربه ایش نمی اید
    به دنبال طعمه ای لذیذ بر خیزد
    کتاب را باز می کنم
    روزنامه ها را ورق می زنم
    رادیو
    به قصه ای گوش می دهم
    اما نام تو چیست ؟
    که گاه رقصانه در آستانه ی پنجره می ایی
    ساعتی با منی و می روی
    و هر چه می کنم بنویسمت
    خودکار قدیمی لج می کند
    نمی نویسد و من جز این
    قلم دیگری ندارم .
    شاید
    قسمت است که از پشت حصار فلزی پنجره
    باران را لمس کنم
    نه با انگشتان و گونه ام
    با حسی عجیب در درونم
    با صدایی که از دهان و تکلم نیست
    آنجا قدیمیان من
    صمیمی ترین مردان خک و آتش
    رازهایی را هر لحظه بر کتیبه ای حک می کنند
    که روزی بدرد می خورد
    ماهی ها می خواهند
    زنده از رگانم بیرون بزنند
    : دریا بیرون از تن من نیست
    بیرون هر چه هست تنهایی ست

    شاید همین خمیازه های پی در پی
    راه بسویی داشته باشد
    ما که نرفته ایم تا انتها
    صندلی را عقب می کشم
    گلدان را پر از داوودی می کنم
    آئیینه را جلا می دهم
    به ساعت خیره می شوم
    نه این خودکار خیال نوشتن ندارد
    نامش را ؟
    اسم شبش را ؟
    حرفی بزن !

    دوباره آسمان غرید
    چرا کسی برای من قهوه ای نمی آورد
    هوس بوئیدن طعم دریا کرده ام
    اما اینجا شهر من کویری ست
    شب هایش پر ستاره است و روزهایش در تازیانه ی باد
    دلم خوش است که کم کم شب می رسد
    در تاریکی با ستاره ای در دوردست قرار گذاشته ام
    یعنی به من قول آمدن داده است
    با یک بغل دریا و یک کشتی بزرگ
    به ساعت نگاه می کنم
    به چشمهای گربه ای روی دیوار
    به میله های زنگ زده ی پنجره
    به ابر ها که گریان فرار می کنند
    لم می دهم بروی تنبلی این دقیقه های مانده
    عادت کرده ام
    این شاید هزارمین شب باشد که منتظرم
    و باز ستاره در دور دست می درخشد
    چشمک می زند
    لب خوانی بلد نیستم
    و او اسم شب را صدا می زند
    نزدیکتر بیا !
    می خواهم ببوسمت
    وارد اتاق می شوی
    رقصانه
    محرمانه ی زیبا !
    حک شده بر کتیبه ای که دیوانه بر آن نماز می گذارم
    این شاید هزارمین شب است و باز
    قلم من
    جوهرش خشک می شود
    نمی نویسد
    دچار سرگیجه های شدید می شود
    نزدیک تر بیا !
    بگذار ترنم باران را احساس کنم
    نامت چیست ؟
    ناگهان تا کجا می روی که نمی بینمت
    چه بلندی و چه دور از دسترس ؟ !
    دریایی موج می زند
    پنجره ای بر هم می خورد
    همین !
    شاید شبی دیگر
    طوفانی بپا شود
    عزیزی باز گردد
    ستاره ای میهمان شود
    زیبای من بیاید
    در آستانه ی گشاده و آشکار پنجره
    باقی بماند و
    رقصانه
    مرا به بوسه ای میهمان کند .
    ...

  2. #26612
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    درد اهلی ییک داریخما اوره ک سؤزلرین بویور
    بیزدن سورا دئ دردی دیله وار کیمین سنین

    صباغ ایرانی
    (اهل دردیم و تو نیز حرف دلت را گوی/غیر ما که را داری که با وی درد و دل کنی)
    ن

  3. #26613
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    نزديک باش٬ ولي دور
    سايه‌ام، تنهايي مرا نياز دارد
    و من، تو را

  4. #26614
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اتــاق خــواب مقـابـل ، چــراغ چشمك زن
    هدف : كسي كه لباسي سفيد كرده به تن

    پيــام فـوري فـرمــاندهي بــه واحــد مرگ
    كه تـا نگفتـه ام آتش نمي كنيـــد اصــــلاً

    پليس ، گوش به فرمان ، شمـا محاصره ايــد
    حماقت است در اين وضع خاص جنگيــدن

    و روي صنــدلـي آن اتــاق : سوژه ، عــذاب
    و روي ميز : قـلـم ، گل ، تپانچه ، پول، كفن

  5. #26615
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,878

    پيش فرض

    ناودان چشم رنجوران عشق
    گر فرو ریزند خون آید به جوی
    گر بداغت میکند فرمان ببر
    ور بدردت میکشد درمان مجوی

  6. #26616
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    دندان ها بر نرمی لب می فشردند
    و خورشید در حلقه طناب به خواب می رفت !
    پای بر چهار پایه ی بدنام گذاشت.
    خورشید را وعده داد که در پشت کوه های تیره
    انتظارش را بکشد !
    و خورشید همچنان در حلقه طناب به خواب می رفت !
    نفس ها به شمارش افتاد ...
    یک ... دو ... سه ... چهار !
    برق در خیره گانش یخ زد
    آخرین بوسه را بر لب تلخ زنده گی زد !
    بدرود گفت ...
    و خورشید در پشت کوه تیره بیدار بود !
    ...

  7. #26617
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    دونیادا آغلاتسا دا اوّلده باری آغلادا کاش
    روزگار آغلادار آخیرده بیل اوّل گولنی

    صباغ ایرانی

    (اگر دنیا بگریاند، باری ای کاش در اول کار باشد/آنکه اول خندید ،روزگار سر آخر او را خواهد گریاند)

    ی

  8. #26618
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    یاور از ره رسیده با من از ایران بگو
    از فلات غوطه در خون بسیاران بگو
    باد شبگرد سخن چین ، پشت گوش پرده هاست
    تا جهان آگه شود ، بی پرده از یاران بگو

  9. #26619
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتي بزرگ شدي ، پسرم !
    و تاريخ اشعار عرب را خواندي
    در خواهي يافت
    كه اشك و كلمه همزادند
    و شعر عرب چيزي جز اشكباري انگشتان نيست!

  10. #26620
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    تو ای چشمان به خوابی سرد و سنگین مبتلا کرده
    شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس

    بهجت

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •