تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 266 از 934 اولاول ... 166216256262263264265266267268269270276316366766 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,651 به 2,660 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #2651
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    به چشماي خودت قسم
    ديگه بهت نمي رسم
    وصال تو خياليه
    واي كه دلم چه حاليه
    بازياي عروسكي
    آخ كه چه حيف شد كودكي
    يه كم برس باز به خودت
    مي خوام بيام تولدت
    اونوقتا اينجوري نبود
    راهت به اين دوري نبود
    حالا كه عاشقت شدم
    نيستي ديگه مال خودم
    پاييز چه فصل زرديه
    عاشقيم چه درديه
    گم شده باز بادبادكم
    تو نمي ياي به كمكم ؟
    مي خوام دستاتو بگيرم
    تو بموني من بميرم
    عاشقي ام نوبتيه
    آخ كه چه بد عادتيه
    من نگرانم واسه تو
    قبله ي ديگران نشو
    اشكم به اين زلاليه
    دل تو از من خاليه
    تو مه عشق تو گمم
    هلاك يه تبسم
    تو شدي مال ديگري
    چه جور دلت اومد بري
    قفلا كه بي كليد شدن
    چشا به در سفيد شدن
    چه امتحان خوبيه
    دوريت عجب غروبيه
    بارون شديده نازنين
    از تو بعيده نازنين
    خاطره رو جا نذاري
    باز من و تنها نذاري
    اونوقتا مهمونت بودم
    دنيا رو مديونت بودم
    اونقتا مجنونم بودي
    كلي پريشونم بودي
    قصه حالا عوض شده
    صحبت يه تولده
    قلبت رو دادي به كسي
    يه كم واسم دلواپسي
    مي ترسي كه من بشكنم
    پشت سرت حرف بزنم
    من مني كه بوسيدمت
    تو اون غروب كه ديدمت
    تو واسه من ناز مي كني
    ناز مي كشم باز مي كني ؟
    اين رسمشه نيلوفرم
    من كه ازت نمي گذرم
    ستارمون يادت مي ياد
    دلواپسم خيلي زياد
    فقط تماشا مي كني
    بعد عشق و حاشا مي كني
    مي گي گذشت گذشته ها
    چه راحتن فشرته ها
    سر به سرم كه نذاري
    بگو يه كم دوسم داري ؟
    نمي موني من مي مونم
    ميري يه روزي مي دونم
    اولا مهربونترن
    اونايي كه همسفرن
    اشك منم كه جاريه
    نگه دار يادگاريه
    مي سپرمت دست خدا
    يه كم دوستم داشتي بيا
    **************
    اين روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه
    درد تمام عاشقا پاي کسي نشستنه
    اين روزا مشق بچه هايه صفحه آشفتگيه
    گرداي روي آينه فقط غم زندگيه
    اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
    مشکل بي ستاره ها يه کم ستاره چيدنه
    اين روزا کار گلدونا از شبنمي تر شدنه
    آرزوي شقايقا يه کم کبوتر شدنه
    اين روزا آسمونمون پر از شکسته باليه
    جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
    اين روزا کار آدما دلاي پاک رو بردنه
    بعدش اونو گرفتنو به ديگري سپردنه
    اين روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
    ساده ترين بهونشون از هم خبر نداشتنه
    اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفائيه
    جرم تمومشون فقط لذت آشنائيه
    اين روزا چشماي همه غرق نياز و شبنمه
    رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه
    اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
    خلاصه حرف همه پس زدن و نموندنه.......

  2. #2652
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    چه در خواب و چه بیداری من از یادت نمی کاهم

    تو را هر لحظه چو احساس نیما چشم در راهم

    غزلهایم یکایک نذر چشمان غزل گویت

    که من با تو جهانی را سراسر شعر همراهم

    همیشه در خیال من سوالی نقش می بندد:

    که آیا لحظه ای آسوده می مانیم ما با هم؟

    تو را همراه خود خواندم ولی در نیمه های راه

    جدا شد از دستهای سردت از دستان گمراهم

    هوایت می کشاند برگ دل را دم به دم سویی

    چه می خواهی از این دل این دل از راه بیراهم

    ز من دوری ولی در شعرهات از غم نشانی نیست

    تو را مثل تمام شاعران حساس می خواهم

    اگر چه لحظه ای در سایه ات ننشسته ام اما

    زیادت ای درخت آرزو هرگز نمی کاهم.

  3. این کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #2653
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    غزلی عاشقانه باید گفت

    حرف دل بی بهانه باید گفت

    شرح گیسوی یار زیبا را

    دانه دانه به شانه باید گفت

    زیر یک شاخه خزان دیده

    شرح حال جوانه باید گفت

    عاشقی ابتدای یک فریاد

    زین حکایت فسانه باید گفت

    آنچه گفتم حکایت دل بود

    تا به کی از زمانه باید گفت

    محرمی غیر شب ندارم من

    قصه دل شبانه باید گفت

    لاله زار نگاه عاشق را

    پیش نامحرمان نباید گفت.

  5. #2654
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    چه شبی بود و چه فرخنده شبی.

    آن شب دور كه چون خواب خوش از ديده پريد .

    كودك قلب من اين قصه شاد ،

    از لبان تو شنيد:


    (( زندگی رويا نيست.

    (( زندگی زيبايی ست .

    (( می توان ،

    (( بر درختی تهی از بار ، زدن پيوندی .

    (( می توان در دل مزرعهء خشك و تهی بذری ريخت .

    (( می توان ،

    (( از ميان فاصله ها را برداشت .

    (( دل من با دل تو ،

    (( هر دو بيزار از اين فاصله هاست .


    قصه شيرينی ست .

    كودك چشم من از قصه تو می خوابد .



  6. 3 کاربر از gmuosavi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2655
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    من اينك باز می گويم
    كلامم را
    و شعرم را
    برايت راز می گويم
    تو ای نيلوفر زيبا
    تو ای تنها و بی همتا
    چنان در سحر زيبای كلامت
    مانده ام مفتون
    چنان با حرف حرف شعر تو
    جدا گشتم از اين گردون
    كه ديگر هيچ حرفی جز كلام
    دوستت دارم
    نمی دانم
    نمی خواهم
    نمی خواهم دگر اين گيتی پست دغل پرور
    كه ديگر من تو را دارم
    به استقبال تو اين بی زبون آمد
    برايت هديه ايی دارد
    اگر چه كوچك و كم قدر
    كه شايد در نظر آيد
    و آن جانی ست ناقابل
    كه در پيش تو قربان است
    يكی شكرانه كوچك
    برای عهد و پيمان است


  8. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2656
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    خواهم در خانه ات اکنون شوم ، ای یار نشد ماهی برکه جیحون شوم ،
    ای یار نشد در ره عشق سبک بال گشودم پر پرواز تا همان آسمان نیلگون شوم ،
    ای یار نشد میکده ها بربستم تا از ین سو دلم آزاد شود بلکه هوشیار به تو مجنون شوم ،
    ای یار نشد خرم آن روز دعای سحرم را براتی گیرم با پیک سحر صاحب قارون شوم ،
    خدایا گر ساز ندامت ننوازد " مولود " ، چه کند ؟ شاید به فریاد این ساز مدیون شوم ، ای یار نشد

  10. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #2657
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    برگ ریزان خزان
    بی رنگی خورشید
    لرزش اندام رنجور درختان
    روزهای سرد و کوتاه زمستان
    باد بی پایان
    مرا یاد آور غمهاست
    غم دیروز غم امروز غم فردا
    درون سینه ام از چار فصل عشق
    جز پائیز فصلی نیست
    درخت خشک و بی برگ دلم تنهاست
    و تنها یاد تو در خاطرم
    خورشید شادیهاست

  12. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #2658
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    چي بگم از دلكم اونه كه ديگه تاب نداره
    چي بگم از اين صدا كه ديگه فرياد نداره
    ماندم اينجا بي صدا خسته وتنها
    در ميان زندگي بي يار وتنها
    روح من از تو ميخونه اما اين صدا ميدونه
    گوش تو نا مهربونه
    قلب من بي كس و تنها قد يه دونه ي پونه
    همش از قصه ميخونه
    خوشي از سرش گذشته
    دل من باد خزونه
    بي تو نميتو نه كه بمونه
    اگه جسم من بمونه
    روح من بي تو ميميره
    قلب آتشين تو سينه
    ميگيره بي تو بهانه
    روح خسته
    روح تنها
    چي ميشه بميري فردا
    مگه مردن تو
    شكستن و غم تو
    واسه ي كسي مهمه ؟
    پس بمير اي روح فردا
    كه شدي تنهاي تنها

  14. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #2659
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    كبرياي توبه را بشكن پشيماني بس است
    از جواهرخانه خالي نگهباني بس است

    ترس جاي عشق جولان داد و شك جاي يقين
    آبروداري كن اي زاهد مسلماني بس است

    خلق دلسنگ‌اند و من آيينه با خود مي‌برم
    بشكنيدم دوستان دشنام پنهاني بس است

    يوسف از تعبير خواب مصريان دلسرد شد
    هفتصد سال است مي‌بارد! فراواني بس است

    نسل پشت نسل تنها امتحان پس مي‌دهيم
    ديگر انساني نخواهد بود قرباني بس است

    بر سر خوان تو تنها كفر نعمت مي‌كنيم
    سفره‌ات را جمع كن اي عشق مهماني بس است!

  16. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #2660
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    به نسيمي همة راه به هم مي‌ريزد
    كي دل سنگ تو را آه به هم مي‌ريزد

    سنگ در بركه مي‌اندازم و مي‌‌پندارم
    با همين سنگ زدن، ماه به هم مي‌ريزد

    عشق بر شانه هم چيدن چندين سنگ است
    گاه مي‌ماند و ناگاه به هم مي‌ريزد

    آنچه را عقل به يك عمر به دست آورده است
    عشق يك لحظه كوتاه به هم مي‌ريزد

    آه، يك روز همين آه تو را مي‌گيرد
    گاه يك كوه به يك كاه به هم مي‌ريزد

  18. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •