تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 265 از 720 اولاول ... 165215255261262263264265266267268269275315365 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,641 به 2,650 از 7196

نام تاپيک: ترجمه --------Translation 3

  1. #2641
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Dec 2012
    پست ها
    2

    پيش فرض

    mamnon bale dar morede yejor shahre daryayi bod .
    kamel dorost bod tarjomaton

  2. #2642
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    سلام

    دوستان تفاوت بین Policy، Politics و Polity رو می‌دونید چیه ؟! هر کدوم ترجمه‌ی دقیقشون به فارسی چی میشه ؟!
    آیا معادلی در نظر گرفته شده که بشه این سه تا رو کنار هم آورد ؟!

    Policy همیشه سیاست و خط مشی ترجمه شده

    Politics هم که خب به معنای سیاست هست

    Polity هم طرز حکومت و اداره و این حرفاست

    اما یه متنی هست که این سه تا رو در کنار هم آورده و همشون هم معانی خاص خودشون رو دارن

  3. #2643
    ناظر انجمن زبان pro_translator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    2,150

    پيش فرض

    سلام

    دوستان تفاوت بین Policy، Politics و Polity رو می‌دونید چیه ؟! هر کدوم ترجمه‌ی دقیقشون به فارسی چی میشه ؟!
    آیا معادلی در نظر گرفته شده که بشه این سه تا رو کنار هم آورد ؟!

    Policy همیشه سیاست و خط مشی ترجمه شده

    Politics هم که خب به معنای سیاست هست

    Polity هم طرز حکومت و اداره و این حرفاست

    اما یه متنی هست که این سه تا رو در کنار هم آورده و همشون هم معانی خاص خودشون رو دارن
    خوب از اونجایی که متن نذاشته‌ای، خودت تصمیم بگیر...

    Policy

    ۱. (در اصل) دولت، سازمان دولتی
    ۲. سیاست، خط مشی، تدبیرگان، تدبیرگرى
    ۳. تدبیر، ترفند، اقدام عاقلانه، مصلحت‌اندیشی، زرنگی، زیرکی
    Politics
    (با فعل مفرد يا جمع)
    ۱. علوم سیاسی، تدبیرگان‌شناسی
    ۲. امور سیاسی، فعالیت‌هاى سیاسی، سیاست، خط مشی، تدبیرگان، تدبیر
    ۳. سیاست‌بازى، سیاست‌چی‌گری، هوچی‌گرى سیاسی، بند و بست سیاسی، زد و بست
    ۴. عقیده (يا عقاید) سیاسی
    Polity
    ۱. سازمان سیاسی، سازمان دولتی
    ۲. جامعه، انجمن، كشور (هم‌معنی: body politic)
    ۳. سازمان کلیسایی، تشکیلات مذهبی

  4. 5 کاربر از pro_translator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2644
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Dec 2012
    پست ها
    11

    پيش فرض

    therefore, tracking time against projects is critical for creating accurate invoices.

  6. #2645
    English | Active member godfather_mk's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    355

    پيش فرض

    therefore, tracking time against projects is critical for creating accurate invoices.
    بنابراین پیگیری کردن زمان در مقایسه با پروژه ها برای ایجاد فاکتور های دقیق ضروری می باشد.

  7. 2 کاربر از godfather_mk بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #2646
    حـــــرفـه ای piishii's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    myshots.ir
    پست ها
    13,061

    پيش فرض

    Relief Assistance
    رو میشه اعانه رسانی معنی کرد ؟

  9. #2647
    داره خودمونی میشه mehdi perspolisi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    کرمانشاه
    پست ها
    167

    پيش فرض

    سلام... میشه این متن رو واسم ترجمه کنین؟! قسمت های پررنگ رو نمی فهمم...


    Me and Joe were both seeing who could do the most kick-ups. When it was my turn, I kicked the ball too far and it landed in next doors garden. I walked over to have a look if I could see it. As I was walking over I could see some thing in the bush, I then realized it was an action figure. So I ran to get it, but before I got there, Joe had already beaten me to it. I tried to snatch of him but he kept hold tight, like a dog with a bone. We were fighting and arguing over it for about 2 or 3 minutes. Then all of a sudden he let go and I went flying through the air. I then ended up landing on the concrete out side the back door and smacking my head on the floor. The pain rushed to my head and I started to feel dizzy. It felt like some one had put my head in a vice and tightened it slowly. There was no blood but there was a huge bruise on the back of my head. I started to scream as loud as I could and both of our parents came rushing out of the back door to see what was going on. The bruise lasted for a week or so and I didn't talk to Joe for a month or so.
    توروخدا یکی جواب ما رو بده...

  10. #2648
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,119

    پيش فرض

    توروخدا یکی جواب ما رو بده...

    I then realized it was an action figure. So I ran to get it, but before I got there, Joe had already beaten me to it. I tried to snatch of him but he kept hold tight, like a dog with a bone. We were fighting and arguing over it for about 2 or 3 minutes. Then all of a sudden he let go and I went flying through the air. I then ended up landing on the concrete out side the back door and smacking my head on the floor

    It felt like some one had put my head in a vice and tightened it slowly
    خب به خاطر پرسپولیسی بودن شما تبعیض قائل میشیم

    " بعدن فهمیدم که یه عروسک بود ، دویدم تا بگیرمش ، اما قبل اینکه من بهش برسم ، جو پیش دستی کرد.. من تلاش کردم که ازش کش برم ولی خیلی محکم نگهش داشته بود ، درست مث یه سگ که استخون توی دهنش نگه داشته . تقریبن حدود 2 ، 3 دقیقه داشتیم سر عروسکه دعوا میکردیم. یه دفعه جو این عروسکه رو ولش کرد و من پرت شدم توی هوا آخرش هم افتادم روی قسمت بتونی بیرون و سرم شپلق خورد به زمین !!

    انگار که سرمو گذاشته بودن لای گیره و یواش یواش داشتن سفتش میکردن
    "

  11. 6 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #2649
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    301

    پيش فرض

    Relief Assistance
    رو میشه اعانه رسانی معنی کرد ؟
    why not?

    مثل کمیته امداد


    relief organizatio

  13. 2 کاربر از italy2006 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2650
    داره خودمونی میشه mehdi perspolisi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    کرمانشاه
    پست ها
    167

    پيش فرض


    I then realized it was an action figure. So I ran to get it, but before I got there, Joe had already beaten me to it. I tried to snatch of him but he kept hold tight, like a dog with a bone. We were fighting and arguing over it for about 2 or 3 minutes. Then all of a sudden he let go and I went flying through the air. I then ended up landing on the concrete out side the back door and smacking my head on the floor

    It felt like some one had put my head in a vice and tightened it slowly
    خب به خاطر پرسپولیسی بودن شما تبعیض قائل میشیم

    " بعدن فهمیدم که یه عروسک بود ، دویدم تا بگیرمش ، اما قبل اینکه من بهش برسم ، جو پیش دستی کرد.. من تلاش کردم که ازش کش برم ولی خیلی محکم نگهش داشته بود ، درست مث یه سگ که استخون توی دهنش نگه داشته . تقریبن حدود 2 ، 3 دقیقه داشتیم سر عروسکه دعوا میکردیم. یه دفعه جو این عروسکه رو ولش کرد و من پرت شدم توی هوا آخرش هم افتادم روی قسمت بتونی بیرون و سرم شپلق خورد به زمین !!

    انگار که سرمو گذاشته بودن لای گیره و یواش یواش داشتن سفتش میکردن
    "
    خیلی خیلی متشکرم... خدا خیرت بده...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •