تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 264 از 640 اولاول ... 164214254260261262263264265266267268274314364 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,631 به 2,640 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2631
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    روح من!

    حساب روزها را گم کرده ام.

    همه چیز فراموش می شود روح من!

    همه چیز فراموش می شود

    غیر از عشق و نفرت.

  2. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2632
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    روحم آعشته به آن زهر سكوتي است

    كه در باور من مثل عطش مي ماند

    تشنه روح من است

    واژه ها در قفس تنگ زمان مي ميرند

    شاعران باز هم از دست خدا دلگيرند

  4. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2633
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    امشب که شعله می زندم ماجرای تو
    بر این سرم که سر بگذارم به پای تو
    بی تاب و بی قرارم و بی واهمه ولی
    جز حرف عاشقانه ندارم برای تو
    امشب هزار مرتبه بی تو دلم شکست
    یعنی هزار مرتبه مردم برای تو
    من راضی ام به این همه دوری ولی عزیز
    راضی ترم به اینکه ببینم رضای تو
    حالا درخت و جاده به راهت نشسته اند
    حالا سکوت و سایه پر است از صدای تو

  6. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2634
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    حالا كه يك دنيا برايت حرف دارم
    يك بوسه هم پايين كاغذ مي گذارم

    آري خودت هم خوب مي داني عزيزم
    غير از تو ، من چيزي در اين دنيا ندارم

    در نامه ي آخر نوشتي خوبِ خوبي
    حالا كجايي تا ببيني حال زارم !؟

    مي ترسم از دوري تو اين آخري ها
    پيش تمام غصه هايم كم بيارم

    عصر همين يكشنبه بغضم را كه خوردم
    وقتي گمان كردم كه مي خندي كنارم

    چيزي شكست و تا صدايش را شنيدم
    ديدم كه عكست را به قلبم مي فشارم

    بايد به فكر كاغذي قدّ تو باشم
    اين دفعه هم بانو سؤالي از تو دارم:

    بهتر نبود اينجا بجاي اين همه حرف
    يك جمله يعني « دوستت دارم» بيارم !؟

  8. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2635
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتی که می روی

    بهار در آستانت دلتنگ می شود

    و قمر یان بی گناه ترین قربانیان هجران تونند

    گلهای یاس پنجره تن در اشک می شویند

    و ستارگان تاریکترین نگاه شان را به مهتابی می دوزند

    نازنین رونق از بهار دلها می بری

    وقتی که می روی

  10. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #2636
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    خداحافظ تو

    تلنگر چهار پایه بود

    برای من اعدامی

  12. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2637
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    رگبار به سینه ی خیابان مشت می زند

    باران صورت مرا نوازش می کند

    هوا بوی عشق و بهار را با هم می دهد.

    رگبار می زند و من اوج را حس می کنم

    نمی دانم چرا مردم چتر روی سر هاشان گرفته اند

    بگذارید رگبار همه جا را باران بزند

    قلب من داوطلبانه دستش را بلند می کند.

  14. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #2638
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    آسمان سردی می گريم که
    ستارگانش کوچ کرده اند و
    شهاب سنگهايش مرگم را برايت نويد داده اند ...
    بر خاک سردی می ميرم که
    تا شکوفه
    يک زمستان فاصله است ...
    با قاصدکی زخمی
    قلبم را برايت می فرستم که
    با نسيمی از هم می پاشد و ...

  16. #2639
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    چيزی از شمالی ترين نقطه ی قلبم
    مرا به اندوه سرد و بی پايانی فرو می برد
    زمزمه ی تنهايی خود را با ضرب آهنگ تند اضطراب هماهنگ می سازد
    نگرانم...
    نگرانم اشک های سردم پای رفتنت را سست کند...
    بی تو راه می روم ... بی تو آه می کشم...
    بی تو برگ های پائيزی را از خواب بيدار می کنم
    بی تو بودن را زندگی می کنم ...
    برو ... به سلامت!!!

  17. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #2640
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    به تقاص چه گناهي بايد اينجوري بسوزم
    واسه ي يه اشتباهي چه اومد به حال و روزم
    مگه من چه كرده بودم كه چنين شكسته قلبم
    اه از اين خيال چشمات كه منو گرفته از من
    رسم اين دوره زمونه شده عاشق كشي اما
    بيچاره عاشق خسته كه شده تارك دنيا
    حالا باز حرفاي مردم ميشينه توي خيالم
    كي ميشه دل بسوزوني تو براي حال زارم
    هميشه تو رو تو خوابها توي رويا ها مي بينم
    براي يه لحظه ي ناب تو ي آغوشت مي شينم
    ولي اين فقط يه خوابه منم و يه دل خسته
    به خدا كه چشم به راهتم پشت اين دراي بسته

  19. 5 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •