از چرخ به هر گونه همی دار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبود
پس موی سیاه من چرا گشت سپید
از چرخ به هر گونه همی دار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبود
پس موی سیاه من چرا گشت سپید
ديگر برايم , آه جهان فرق مي كند
اين تيك تاك مرده - زمان - فرق مي كند
وقتي نشسته اي به دل واژه هاي من
آنوقت لهجه، گونه، زمان فرق مي كند
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
در چشمه هاي چشمم گل هاي اشك خشكيد
از بس كه گريه كردم دور از ديار ِ باران!
زين گريه هاي پيگير دردم دوا نگرديد
تأثير گريه بر درد باشد شعار ِ باران!
نه هر بیرون که بپسندی درونش همچنان باشد
بسا حلوای صابونی که زهرش در میــــان باشد
دستهای سرد ونحيف، صورتک هايه کثيف
پرسه های الکی، حرفهای يواشکی
آلوچه، ساعت 6، سرقرار
سوز و سرما، تک و تنها، انتظار
La-Me-Re-Do-Fa-Me-Re
گل بيتا، شام مهتاب و تله
همشون با زمستون تورو يادم مياره!
..........................
کاش می شد بعد پائيز بهار بياد
خدايا تا کی دوباره دی مياد...؟!
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا کــه راز پنهان خواهد شد آشکارا
ازم نخواه با تو بمونــــم
تو هيچي از من نمي دونـــي
اگه بگم راز دلم رو
تو هم كنارم نمي مونـــي
تو هم كنارم نمي مونــي...
یه روز میخوام بیام فدات بشم ، فدای چشات شم... اما نمیشه...
توی جنگل سبز اون چشات ، گم تو هوات شم... اما نمیشه...
بخوابمو تو خواب عاشقونه دستاتو بگیرم ، سرمو رو شونت بذارم کمی آروم بگیرم
روی صورت چون ماهت بیام خال لبات شم... اما نمیشه...
هفت آســـــــمان مصیبت است آوار بر سرم
در حــــــــــیرتم که از چه رو غوغا نمــی کنی
از بس فضای سیــــنه ام تاریک گشته است
راهــــی به سوی روشنــــــی پیدا نمی کنی
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)