تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 26 از 64 اولاول ... 1622232425262728293036 ... آخرآخر
نمايش نتايج 251 به 260 از 640

نام تاپيک: دکتر علي شريعتي

  1. #251
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,464

    پيش فرض سیر ابدی

    نمی دانم این سیر ابدی
    و این کشف و شهود مستی بخش
    که هر روز و هر دم مرا
    در این اقیانوس اعظم و بی کرانه و بی انتهایی
    که خلسه و جذب و مراقبت و تامل و اشراق می نامند
    ولی نام دیگری دارد
    و نام ندارد که در نام نمی گنجد
    فروتر می برد و غرقه تر می سازد
    تا کجاها می کشد و تا کجاها می رسم ؟
    تا خدا و آن سوی دریای خدا
    تا کجا ؟
    آن سوی هر سویی
    تا چه می دانم ؟
    اما می دانم که تا منزل مرگ خواهم رفت
    و می دانم که مرگ منزلی در نیمه راه است
    آیا از آن سوی مرگ نیز سفری خواهد بود ؟
    کاشکی باشد
    کاشکی از پس امروز بود فردایی !

  2. این کاربر از tohidkh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #252
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,464

    پيش فرض چرا ؟

    اگر میعادی نباشد رفتن چرا ؟
    اگر دیداری نباشد دیدن چه سود ؟
    و اگر بهشت نباشد
    صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا ؟
    اگر ساحل آن رود مقدس نباشد
    بردباری در عطش از بهر چه ؟

  4. 3 کاربر از tohidkh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #253
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض خیال

    اندیشه ها همچون باران مرغان رنگارنگ بر سرم ریختند !
    تماشای آب رود و دریا به خصوص غروب ها و شب ها
    خیال را بیدار می کنند و همه ی خاطره های خفته را بر پا می دارد .
    چه دامنی می کشد خیال !
    چه گسترشی می گیرد روح !

  6. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #254
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض کبوتران قاصد

    ای دو کبوتران من
    که بر سر برج عاشقی آشیان دارید
    ای شما قاصدان پیغام های آشنایی من !
    بر روی این خاک دشمن خیز
    در زیر این آسمان بیگانه
    غریبی چشم به راه شماست ...

  8. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #255
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

    نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

    ولی بسیار مشتاقم

    که از خاک گلویم سوتکی سازد،

    گلویم سوتکی باشد،بدست کودکی گستاخ و بازیگوش

    و او یکریز و پی در پی

    دم گرم و چموش خویش را بر گلویم سخت بفشارد

    و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،

    بدین سان بشکند در من،

    سکوت مرگبارم را.........

  10. 3 کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #256
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    وقتی زور ، جامه تقوی می پوشد ، بزرگترین فاجعه در تاریخ پدید می آید !
    فاجعه ای که قربانی خاموش و بی دفاعش علی است و فاطمه و بعدها دیدیم که فرزندانشان یکایک و اخلافشان همه !
    « دکتر علی شریعتی »

  12. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #257
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    پروردگارم ،مهربان من
    از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!
    در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است
    و هر زمزمه ای بانگ عزایی
    و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...
    در هراس دم می زنم
    در بی قراری زندگی می کنم
    و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است
    من در این بهشت ،
    همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.
    "تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی"
    "کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"
    دردم ، درد "بی کسی" بود

  14. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #258
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    تا حال حرف زدن زبان را می شنیدم، حرف زدن قلم را می خواندم، حرف زدن اندیشیدن را، حرف زدن خیال را و حرف زدن تپش های دل را، حرف زدن بی تابی های دردناک روح را، حرف زدن نبض را در آن هنگام که صدایش از خشم در شقیقه ها می کوبد و نیز حرف زدن سکوت را می فهمیدم ... ببین که چند زبان می دانم!
    من می دانم که چه حرف هایی را با چه زبانی باید زد، من می دانم که هریک از این زبانها برای گفتن چه حرف هایی است.
    حرف هایی است که باید زد، با زبان گوشتی نصب شده در دهان، و حرف هایی که باید زد اما نه به کسی، حرف های بی مخاطب، و حرف هایی که باید به کسی زد اما نباید بشنود. اشتباه نکنید، این غیر از حرف هایی است که از کسی می زنیم و نمی خواهیم که بشنود، نه، این که چیزی نیست. از اینگونه بسیار است و بسیار کم بها و همه از آن گونه دارند؛ سخن از حرف هایی است به کسی، به مخاطبی، حرف هایی که جز با او نمی توان گفت، جز با او نباید گفت، اما او نباید بداند، نباید بشنود، حرف های عالی و زیبا و خوب این ها است، حرف هایی که مخاطب نیز نا محرم است!
    این چگونه حرف هایی است؟
    این چگونه مخاطبی است؟

  16. #259
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض آسمانی دیگر

    سفر به آسمان ها
    از روی زمین آغاز نمی شود
    از درون شهر ها و آبادی ها
    از درون خانه ها و بستر ها آغاز نمی شود .
    از زیر خاک
    از عمق زمین باید به آسمان پرواز کرد .
    آن آسمان
    این سقف کوتاه در زرورق گرفته ی کودن
    که بر سر ما سنگینی می کند نیست .

  17. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #260
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض نگریستن

    خورشید از سینه ی دریا سر زده است
    در حالی که همه ی بودنم
    تمام زندگی کردنم
    به یک نگریستن مطلق بدل شده است
    چشم در قلب مذاب خورشید دوخته ام
    و همچون شمع که در گریستن خویش قطره قطره می میرد
    ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم .

  19. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •