تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 26 از 49 اولاول ... 1622232425262728293036 ... آخرآخر
نمايش نتايج 251 به 260 از 483

نام تاپيک: ادبیات طنز

  1. #251
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    6 اشعـار طـنـز

    هرکی شعر طنز,باحال یامطلب جالبی داره این جا بزاره تا همه استفاده کنن

    ---------- Post added at 04:06 AM ---------- Previous post was at 04:03 AM ----------


    مانتويي مي خواهم از جنس نخي!


    دخترك :


    مانتويي مي خواهم از جنس نخي
    رنگ آن هم صورتي يا كه يخي .... !
    فروشنده :

    داشتيم رنگ يخي را ليك حال
    صورتي مانده است خوش تركيب و وال !
    دخترك :

    كوته و چسبان و فيت و حالدار !
    پشت آن هم آنچنان (!) و بالدار !


    مانتويي با نيم متر قد و قوار
    فاقد هر گونه چفت و بي نوار !


    هم بپوشد كودك شش ساله را
    هم به كار آيد عمو و خاله را !

    فروشنده :

    آنچنان(!) و با دوام و مد نشان
    خارجي و با قوام(!) و كد نشان !


    تنگ تنگ باري سراسر ريسه اي
    ما مهيا كرده ايم هر كيسه اي !


    آنچه مي خواهي فراهم كرده ايم
    زخم را نا ديده مرهم كرده ايم !


    خوش بپوشيد و سلامت خواهرم
    خويش ننمايي ملامت خواهرم !


    ما هدف تنها رضايت داشتيم
    مشتري را مضطرب ! نگذاشتيم !


    زندگي اين است دنيا ساختن
    آخرت را با ريالي باختن .........


    ---------- Post added at 04:11 AM ---------- Previous post was at 04:06 AM ----------

    مرد : آره،دیگه نمیتونم بیش از این منتظر بمونم
    .
    زن: میخوای من از پیشت برم؟
    مرد: نه،فکرش را هم نکن!
    زن: منو دوست داری؟
    مرد : البته!
    زن : آیا تا به حال به من خیانت کرده ای؟
    مرد : نه،چرا چنین سوالی میکنی؟
    زن : منو مسافرت میبری؟
    مرد : مرتب.
    زن : آیا منو کتک میزنی؟
    مرد: به هیچ وجه،من از این جور آدما نیستم.
    زن : میتونم بهت اعتماد کنم.
    پنج ماه پس از ازدواج
    همین متن را این دفعه از پایین به بالا بخوانید

    Last edited by Amir..H; 08-09-2010 at 03:11.


  2. #252
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    ►► ◘ ◄◄
    پست ها
    1,222

    پيش فرض

    مزه شوهر

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  3. 6 کاربر از alidata2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #253
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    دختری با مادرش در رختخواب........درد دل میکرد با چشمی پر ز اب
    گفت مادر حالم اصلآ خوب نیس......زندگی از بهر من مطلوب نیست
    گو چه خاکي من بريزم بر سرم............روي دستت باد کردم مادرم
    سن من از 26 افزون شده..............دل ميان سينه غرق خون شده
    هيچکس مجنون اين ليلا نشد.........شوهري از بهر من پيدا نشد.....
    غم ميان سينه شدانباشته..................بوي ترشي خانه را بر داشته
    مادرش چون حرفه دختر را شنفت...خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
    دخترم بخت تو هم وا مي شود....غنچه ي عشقت شکوفا مي شود
    غصه ها را از وجودت دور کن.............اين همه شوهر يکي را تور کن
    گفت دختر,مادر محبوب من....................اي رفيق مهربان و خوب من
    گفته ام با دوستان بارها.......................من بدم مي آيد از اين کارها
    در خيابان يا ميان کوچه ها..................سر به زير و باوقارم هر کجا....
    کي نگاهي مي کنم بر يک پسر.......مغز يابو خورده ام يا مغز خر؟؟؟
    غير از آن روزي که گشتم همسفر.........با سعيد و ياسر و ايضا صفر
    با سه تاشان رفته بودم سينما....................بگذريم از ما بقي ما جرا
    يک سري هم صحبت صادق شدم....او خرم کرد آخرش عاشق شدم
    يک دو ماهي يار من بود و پريد...........قلب من از عشق او خيري نديد
    مصطفاي جان علي اصغر شله............يک زماني عاشق من شد بله
    بعد جعفر يار من عباس بود..................البته وسواسي و حساس بود
    بعد از آن وسواسي پر ادعا....................شد رفيقم خان داداش الميرا
    بعد او هم عاشق ماني شدم...........بعد ماني عاشق هاني شدم....
    بعد هاني عاشق نادر شدم.....................بعد نادر عاشق ناصر شدم
    مادرش آمد ميان حرف او.................گفت ساکت شو دگر اي فتنه جو
    گرچه من هم در زمان دختري...........روز و شب بودم به فکر شوهري
    ليک جز آن که تو را باشد پدر.............دل نمي دادم به هر کس اينقدر
    خاک عالم بر سرت خيلي بدي......................واقعا که پوز مادر را زدي

  5. 10 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #254
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    هر کجا هستم، باشم

    به درک
    !

    من که بايد بروم
    !

    پنجره، فکر، هوا، عشق، زمين،
    مال خودت
    !

    من نمي دانم نان خشکي

    چه کم از مجري سيما دارد
    !

    تيپ را بايد زد
    !

    جور ديگر اما
    ...

    کار را بايد جست
    .

    کار بايد خود پول
    .

    کار بايد کم و راحت باشد
    !

    فک و فاميل که هيچ
    ...

    با همه مردم شهر پي کار بايد رفت
    !

    بهترين چيز اتاقي است که از دسته چک و پول پر است
    !

    پول را مرکز شهر بايد جست
    !

    سيد خندان يه نفر
    !

    سوئيچم کو؟

    چه کسی بود صدا زد زورو

  7. 9 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #255
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    پیامگیرهای تلفنی بعضی ها چه می گوید:به نقل از سایت ایرانیان انگلستان
    مهدي كروبي: با سلام من مهدي پسر احمد هستم. وعده‌ي ديدار ما راهپيمايي بعدي ساعت ۱۰:۳۰ صبح ميدان هفت تير.
    خاتمي: از اينكه مايل به گفتگو با بنده هستيد، اظهار مسرت و شادماني مي‌نمايم. گفتگو حق هر شهروند بوده و به عقيده‌ي بنده تنها راهكار برون رفت از چالش‌هاي پيش رو در هزاره‌ي سوم مي‌باشد. البته گفتگو بايد قانونمند باشد و در چارچوب روش‌هاي مدني و پذيرفته شده صورت بگيرد. خدانگهدار
    محمود احمدي‌نژاد: الهم عجل لوليك الفرج... مستشهدين بين يديه.
    شما با احمدي‌نژاد تماس گرفته‌ايد. ايشان در حال حاضر مشغول مديريت جهان هستند و براي كارهايي مثل پاسخگويي وقت ندارند. لازم به ذكر است ايشان به دليل ساده‌زيستي و مردمي بودن شديد از تلفن منشي‌دار استفاده نمي‌كنند. سوال شما توسط يك گروه 300 نفره بررسي شده و روي يخچال منزل ايشان چسبانده مي‌شود، تا به روش مخصوص ايشان با سوال متقابل جواب داده شود. اگر هنوز مايل به طرح سوال خود هستيد، پس از شنيدن صداي شيپور آماده‌باش پيام بگذاريد.

    ضرغامي: با پيامگير رييس صدا و سيما تماس گرفته‌ايد. شما مي‌توانيد سكوت كنيد، اما هرچه بگوييد ضبط و عليه شما از رسانه ملي پخش خواهد شد.
    باقر قاليباف: "به لهجه مشهدی بخوانید"شما با پيامگير سردار دكتر خلبان قاليباف تماس گرفتِن. ايشون الان پرواز دِرَن، موبايلشان توي هواپيما خاموشه. تا پرواز بعدي هم به شهرداري برنمي گِردن. لطفا مجددا تماس نگيرِن. با تِشكر
    حسين شريعتمداري: شما با روزنامه كيهان تماس گرفته‌ايد. ما مي‌دونيم كي هستي؟ چه كاره‌اي؟ به كجاها وابسته هستي؟ از كجا پول مي‌گيري؟ قبل از انقلاب با كي رفيق بودي؟ توي محافل خصوصي چه حرف‌هايي مي‌زني؟ پسرخاله پدربزرگت با رضاخان چه روابطي داشته و الان چي مي‌خواهي بگي؟ پس گوشي را بگذار.
    هاشمي رفسنجاني: شما با پيامگير سردار سازندگي تماس گرفته‌ايد. ايشان در حال حاضر مشغول مذاكرات پشت پرده هستند. پشت پرده هم به تلفن جواب نمي‌دهند.

    فاطمه رجبي: اگر سبز لجني هستي شماره 1، اگر جلبك هستي شماره 2، اگر خاتمي هستي شماره 3، اگر موسوي هستي شماره 4، اگر كروبي هستي شماره 5 ... اگر ابراهيم نبوي هستي شماره 436 را فشار بده. زن و بچه هم دور و برتون نباشه تا جواب درست و حسابي بهتون بدم. اگر هم خودي يا جزء دوست و آشنا هستي، بيخود وقت من را نگير. قطع كن، بگذار به كارم برسم.
    اسفنديار مشايي: شما با پيامگير رييس جمهور مشايي تماس گرفته‌ايد. لطفا 4 سال منتظر بمانيد
    الهي قمشه‌اي: بنده الان منزل نيستم. به جان تا آسمان عشق رفتم. نيم ساعت ديگه بر مي‌گردم. البته شما كه صداي من را مي‌شنويد ممكن است فكر كنيد من هستم. ولي در واقع مساله همين است كه من هستم يا نيستم. شكسپير هم مي‌فرمايد «توبي اُر نات توبي». شما اگر به تمام پيامگيرهاي عالم، به تمام پيامگيرهايي كه توي اين يونيورس هست، گوش كنيد، مي بينيد همه يك چيز را گفتن؛ منتها با زبان‌هاي مختلف. يكي فارسي گفته، يكي تركي، گفته يكي هم همون پيام ارژينالي كه توي كارخانه روي تلفن مي‌گذارند را گذاشته و انگليسيه. منتها همه اينها به زبانهاي مختلف مي‌خوان بگن من اينجا نيستم. ميخوان بگن كه از چنبر برون جستم من امشب هرچند در ظاهر هستم، ولي در واقع نيستم. البته بعضي‌ها هم كلك ميزنن و در ظاهر نيستن، ولي در واقع هستن. مثلا كسايي كه از دست طلبكار و اينا قايم ميشن كه باز بايد گفت به قول شكسپير «توبي اور نات توبي» اين جمله را بايد بارها تكرار كرد...
    [نيم ساعت بعد] خب اينها را براچي داشتم ضبط مي‌كردم؟ هووووم خب به هرحال سخنراني امروز را در همينجا به پايان مي‌رسونيم. تا برنامه بعد!

    يك خواننده لوس آنجلسي: تنكز فور كالينگ عزيزم. خيلي هپي شدم كه زنگ زدي بات آنفورچونيتلي الان بيزي هستم هاني، بعد از شنيدن خوشگلا بايد برقصن برام مسيج بزار، سي يو

  9. 11 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #256
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    شدم با چت اسیر و مبتلایش ...................... شبا پیغام می دادم از برایش
    به من می گفت هیجده ساله هستم..... تو اسمت را بگو، من هاله هستم
    بگفتم اسم من هم هست فرهاد ............ ز دست عاشقی صد داد و بیداد
    بگفت هاله ز موهای کمندش ..................... کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش
    بگفت چشمان من خیلی فریباست ............ ز صورت هم نگو البته زیباست
    ندیده عاشق زارش شدم من ................ اسیرش گشته بیمارش شدم من
    ز بس هرشب به او چت می نمودم ....... به او من کم کم عادت می نمودم
    در او دیدم[ تمام آرزوهام ............................. که باشد همسر و امید فردام
    برای دیدنش بی تاب بودم ...................ز فکرش بی خور و بی خواب بودم
    به خود گفتم که وقت آن رسیده .................. که بینم چهره ی آن نور دیده
    به او گفتم که قصدم دیدن توست .................... زمان دیدن و بوییدن توست
    ز رویارویی ام او طفره می رفت .................هراسان بود او از دیدنم سخت
    خلاصه راضی اش کردم به اجبار .................. گرفتم روز بعدش وقت دیدار
    رسید از راه، وقت و روز موعود .................. زدم از خانه بیرون اندکی زوذ
    چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت .......... تو گویی اژدهایی بر من آویخت
    به جای هاله ی ناز و فریبا ............................. بدیدم زشت رویی بود آنجا
    ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا ....................... کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا
    مسن تر بود او از مادر من ....................... بشد صد خاک عالم بر سر من
    ز ترس و وحشتم از هوش رفتم ................. از آن ماتم کدهمدهوش رفتم
    به خود چون آمدم، دیدم که او نیست..دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
    به خود لعنت فرستادم که دیگر ................. نیابم با چت از بهر خود همسر
    بگفتم سرگذشتم را به شاعر ....................به شعر آورد او هم آنچه بشنید
    که تا گیرید از آن درسی به عبرت .............. سرانجامی نـدارد قصّه ی چت
    Last edited by Amir..H; 10-09-2010 at 02:50.

  11. 7 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #257
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    ►► ◘ ◄◄
    پست ها
    1,222

    پيش فرض

    الهي تو بميري من نميرم....سر قبرت بيام پارتي بگيرم
    الهي سرخک و اريون بگيري.... تب مالت و بلاي جون بگيري
    الهي از سرت تا پات فلج شه.... کمرت بشکنه،دستت سقط شه
    الهي حصبه و ام اس بگيري....سر راه بيمارستان بميري
    الهي کوربشي چشمات نبينه.... بميري، گم بشي، حقت همينه
    الهي آسم تايپ آ بگيري... هنوز که زنده اي پس کي ميميري؟
    الهي شوهر ايدزي بگيري.... بفهمي که داري از ايدز ميميري
    به در بردي از اينها جان به سالم.... الهي دردبي درمون بگيري

  13. 8 کاربر از alidata2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #258
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    اهل حمامم

    پوستم مهتابي‌ست

    چشمهايم آبي‌ست

    پدرم دلاك است

    سر طاسي دارد

    لُنگ مي‌اندازد

    شامپو مصرف كرد

    كله‌اش هي كف كرد

    و سپس مويش ريخت

    و چه اندازه سرش براق است!

    حرفه‌ام دلاكي‌ست

    هدف من پاكي‌ست

    مي‌نشيند لب سكو آرام

    يك نفر با احساس

    و تصور كرده، خوش پر و پاست!

    كودكي را ديدم

    مي‌دود در پي صابون و لگن

    اي نهان در پسِ دَر

    خشك آوردم، خشك!

    مشتري‌هاي عزيز

    لگن خاصره‌تان سالم باد!

    رخت ها را نكنيد

    آب‌مان بند آمد



  15. 8 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #259
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    ►► ◘ ◄◄
    پست ها
    1,222

    پيش فرض

    مش حسن با دو عدد گاو ز صحرا آمد
    با زنش گفت به شادی که اوباما آمد!
    پلوئی دم بکن و پوست بکن بادمجان
    که به جانم هوس مرغ و مسما آمد
    همسرش گفت که این سمت نیامد، دیدم!
    به گمانم که در اطراف یو.اس.آ. آمد
    تازه با رأی من و تو که نیامد سر کار
    روی آرای همان مردم آنجا آمد
    چه کند فرق برای من و تو، بیچاره؟
    درد ما را مگر او بهر مداوا آمد
    گاومان شیر فزونتر بدهد از فردا؟
    بابت ذوق زیادی که اوباما آمد
    یا که گاو نرمان هم پس از این شیر دهد؟
    روی شوقی که طرف با هی و هورا آمد؟
    کو برنجت که پلو خواستی از بهر ناهار؟
    مرغ بریان مگر از عالم رؤیا آمد
    آنچنان ذوقزده ای آمده ای، پنداری
    که پسرخاله ات از قریۀ بالا آمد
    رفع تبعیض نژادی خبری شیرین بود
    که به صبحانۀ ما مثل مربا آمد
    لیکن این مرد سیاهی که دلت را برده
    نه سیاهی است که در قصه و انشا آمد
    این سیاهیست که با پول سفیدان جهان
    پی افزایش سرمایه به سودا آمد
    «آن سیه چُرده که شیرینی عالم با اوست»*
    فرصتش ده که ببینی پی یغما آمد
    همچنان در به همان پاشنه خواهد چرخید
    این یکی از پی نو کردن لولا آمد
    چشم پر ماتم افغان و عراقی روشن
    بوش تازه نفسی تازه به دنیا آمد
    به طرفدار محمد مگرش رحم آید
    اینکه با همرهی امت موسی آمد
    نظر مشدی حسن چون ز اوباما برگشت
    با دوتا گاو خودش جانب صحرا برگشت!
    -----------------------------------------------------------
    ندیدیم نون گندم
    اما دزدیدیم از دست بچه ی مردم
    ----------------------------------------------------------------------------------------
    گفتم غم تو دارم
    گفتا چشت درآيد!

    گفتم که ماه من شو

    گفتا دلم نخواهد!

    گفتم خوشا هوايي کزباد صبح خيزد

    گفتا هواي گرميست! اَه اَه! عرق درآمد!

    گفتم دل رحيمت کي عزم صلح دارد

    گفتا برو به سويي، تا گلّ ني درآيد!

    گفتم زمان عشرت ديدي که چون سرآمد

    گفتا که اي واي ديرشد! داد مامان درآمد

  17. 5 کاربر از alidata2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #260
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    تو دنيايي شدي دين تو گم شد


    بهاي نفت سنگين تو گم شد


    شبي رفتي كنار پمپ بنزين


    بميرم كارت بنزين تو گم شد

  19. 6 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •