تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 26 از 61 اولاول ... 1622232425262728293036 ... آخرآخر
نمايش نتايج 251 به 260 از 610

نام تاپيک: .:: رضــا یزدانــی ::.

  1. #251
    داور انجمن موسیقی powerslave's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    The Endless River
    پست ها
    2,259

    پيش فرض

    دوستان نظرتون در مورد این قسمت از انتقادات آقای یوسفی چیه ؟!

    من هر دو پارت فقط یه کمی چایی واسه من بریز رو دوست دارم، پارت دوم رو بیش‌تر ...
    اما اصلاً این غیرهم‌ساختار بودن این دو پارت اذیتم نمی‌کنه ! Prelude قرار نیست از نظر ساختاری مثل بخش اصلی باشه !
    مگه دکلمه ربطی به آهنگ اصلی داره ؟! این بخش اول هم مثل یه دکلمه عمل می‌کنه دیگه !‌
    اتفاقاً خلاقیت رضا و میلاد عدل خواست رو در تنظیم و ملودی این کار خیلی دوست داشتم، کار جدیدی بود که نمونه‌اش رو کم داشتیم ...
    چرت میگه! چرا؟ چون داره یک کانسپت آلبوم مثل The Wall که فضا سازی یکسانی داره رو با یک تک آهنگ که دو قسمت مجزا هست رو با هم مقایسه میکنه. یکی نیست بگه چرا به مورد Yet Another Movie - Round And Round از البوم 1987 پینک فلوید اشاره نمیکنی؟ چون معلوم میشه داری چرت میگی؟ یا اصلاً شاید نمیدونی؟ اونجا هم همین قضیه هست که آهنگ یه چیزه و اپیلوگش یه چیز کاملاً متفاوت.
    کلاً بارها برام ثابت شده. کسایی که از پینک فلوید فقط The Wall رو میشناسن و اون آلبوم براشون شده بت، ذهن بسته تری دارن.
    کسی نیست بگه بنده خدا برو آهنگ Echoes رو گوش بده که توش 10 بار تغییر ریتم و ملودی و تایم سیگنچر داریم!
    این یکی دیگه از مشکلات اهالی موسیقی تو ایران هست که موسیقی رو در موسیقی!!!!! بردۀ ترانه میدونن!! در حالی که قضیه در اصل اینه که در یک ترک بار اصلی رو باید موسیقی بر عهده بکشه. یکم فکر نکرد که اگه ملودی و تنظیم هاشون مشابه بود که ایرادش بزرگتر بود! تنها مشکل این آقا اینه که چرا اینها در واقع در یک ترک قرار دارن. یعنی این همه آقا فکر کرده و جوابش البته یک Cut کوچیک هست!!
    تازه کی گفته اینها دو پارت از یک آهنگ هستن؟ این ها دو تا کاموزیشن کاملاً جدا هستن.
    مشکل خیلی بزرگ این آقا اینه که نمیتونه بین ترک بندی منطقی و فیزیکی اهنگ ها تفاوت قائل بشه.
    Last edited by powerslave; 11-11-2011 at 23:37.

  2. 7 کاربر از powerslave بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #252
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    ممنون پاور، خواستم خودم موضع بگیرم علیه ایشون، بعد گفتم دوستان فکر می‌کنن زیادی تعصب دارم رو خواننده و نظرات مخالف رو برنمی‌تابم، گذاشتم یه نفر دیگه بیانات گهربار این آقا رو که کلاً 5 خط شعر گفته واسه رضا، رد کنه ...


    +


    یه چیز جالب ...


    پدر من سلیقه‌ی موسیقیاییش مثل قصه‌ی آهنگ کوچه ملیه، تو همون 30 سال پیش یخ زده، از اون تیپ آهنگای کوچه بازاری دوست داره ... البته فرهاد و فریدون و داریوش رو بین موج نویی‌های اون موقع دوست داره و گوش میده گهگاه ...


    سر آلبوم ساعت 25، پیکان و کوچه ملی رو دادم بهش گوش کنه، کلی حال کرد ! ریخت رو گوشیش و چند وقت گوش داد ...
    فکر می‌کردم به خاطر شعراش باشه که خب نوستالژیکه براش و دوست داره ...


    سر این آلبوم، دو ترک کافه رویا و سینما رو ریختم براش، که هم ملایم‌تره و هم شعراش بیش‌تر به دلش می‌شینه ... (چون خیلی اهل سینماست)
    حالا اینکه از آهنگا خوشش اومد به کنار، جالبه، بهم گفت بقیه آهنگای رضا رو هم بریز رو گوشیم
    کلی فکم وا موند
    دید این جوری‌ام، گفت: صدا و سبکش منو یاد فریدون می‌اندازه، همون قدر خسته و زخمیه، خوندنش رو دوست دارم ...


    آخه هر کسی ارتباط برقرار نمی‌کنه با صدای رضا، اونم چه کسی ! پدر من ...

  4. 12 کاربر از Kurosh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #253
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    دید این جوری‌ام، گفت: صدا و سبکش منو یاد فریدون می‌اندازه، همون قدر خسته و زخمیه، خوندنش رو دوست دارم ...
    با اين تيكه به شدت موافقم ... من امروز آلبوم رو چند بار گوش دادم.

    اوايل اين حس رو نداشتم اما كم كم به ياد فريدون فروغي افتادم ... اين نحوه ي خوندن يزداني خيلي شبيه فريدون فروغي هستش ... فروغي هم كه دوستان ميدونند معمولا تو آهنگ هاش 2 جور مي خوند ... يا كلا رو اوج و بالا ميخوند يا پايين و با صداي خسته ! در اصطلاح ...

    اين نوع خوندن هم شايد توي خيلي از آهنگ هاي اين آلبوم ديده ميشه ... يه تيكه رو اوج ... يه تيكه خسته !

    البته آقاي يزداني مشخصه كه تقليد نمي كنه ... فكر خودش پشت اين قضيس ... راه خودش رو داره ميره و مشخصه كم كم داره ميرسه به اون مطلوبي كه تو نظرش هست. ولي من تاثير آقاي فروغي رو تو كار يزداني به روشني ميبينم ... نميدونم نظر خود خواننده در اين رابطه چي هست و اين رو رد مي كنه يا نه(منظورم شباهت هستش نه تقليد ) اما اين رو بگم همين كه يه نفر من رو ياد اون خواننده ي بزگ موسيقي ايران انداخته يعني واقعا حرفي براي گفتن داشته ...

    به عنوان نكته ي آخر اين موضوع اين رو بگم كه خيلي خوشحالم ... خوشحالم از اينكه فريدون عزيز ديگه در جمع ما نيست اما انقدر بزرگي داشته كه تاثير بزاره روي اين موسيقي ... و چي از اين بهتر كه شما سال ها باشه فوت كرده باشي اما انقدر روح بزرگي داشته باشي كه مثل خون تو رگ هاي موسيقي نوين هم جاري باشي.

  6. 4 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #254
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض






    تمومه ..........
    I'm coming

  8. 4 کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #255
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    I'm coming
    خوش بگذره بهت امید جان، جای ما رو هم خالی کن رفیق
    فقط میری اونجا باید دست پر برگردیا ! فعلاً‌ که خبری از DVD کنسرت نیست!‌ اگه امکانش باشه برات که حتی در حد چند دقیقه، فیلم بگیری و آپلود کنی برامون، صد در دنیا و یک در آخرت اجرت با رضا یزدانی
    عکس و گزارش هم که جای خود داره (فکر کنم کلاهت هم بیفته این ورا با این همه کار، دیگه پیدات نشه )
    +

    دوستانی که هنوز در نظرسنجی بهترین ترانه‌ی آلبوم شرکت نکردن، ممنون میشم تو این یه هفته‌ی باقی‌مونده به یه جمع‌بندی از نظراتشون برسن و بهترین‌های ساعت فراموشی رو انتخاب کنن؛ اگه خیلی سخت بود هم می‌تونید به تمام گزینه‌ها رأی بدید
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Last edited by Kurosh; 13-11-2011 at 23:08.

  10. 4 کاربر از Kurosh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #256
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    خوش بگذره بهت امید جان، جای ما رو هم خالی کن رفیق
    فقط میری اونجا باید دست پر برگردیا ! فعلاً‌ که خبری از DVD کنسرت نیست!‌ اگه امکانش باشه برات که حتی در حد چند دقیقه، فیلم بگیری و آپلود کنی برامون، صد در دنیا و یک در آخرت اجرت با رضا یزدانی
    عکس و گزارش هم که جای خود داره (فکر کنم کلاهت هم بیفته این ورا با این همه کار، دیگه پیدات نشه )
    +
    فدات پسر ......
    پارسال که کنسرت همایون شجریان با منت کشی موبالمو پس دادن نامردا .... امسال هم اگه پس دادن رو جفت چشام :--)


    واقعانی هیچکی غیر من نمیاد .... چه بد .....
    جور میکردین دیگه

  12. 3 کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #257
    آخر فروم باز lahij_web's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    زير خروارها خاك ...
    پست ها
    1,822

    پيش فرض

    فدات پسر ......
    پارسال که کنسرت همایون شجریان با منت کشی موبالمو پس دادن نامردا .... امسال هم اگه پس دادن رو جفت چشام :--)


    واقعانی هیچکی غیر من نمیاد .... چه بد .....
    جور میکردین دیگه
    فقط میری اونجا باید دست پر برگردیا !
    جدیـــ بگیریا !

  14. 4 کاربر از lahij_web بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #258
    آخر فروم باز Alireza_SA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    1,301

    پيش فرض

    بالاخره منم ارجینال خریدم

    راضی کننده هست ...

    مخصوصا اطلاعات کامل پشت جلد ...
    Last edited by Alireza_SA; 14-11-2011 at 15:04.

  16. این کاربر از Alireza_SA بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #259
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    بریم تو کار یه پست پر و پیمون دیگه، و کلی خبر و مصاحبه و عکس و چیزای خوب خوب !



    • اول از همه از نزدیک‌ترین کیوسک محل یک عدد همشهری جوان تهیه فرمایید که توش با رضا یه مصاحبه‌ی درست درمون و خودمونی کردن و یه خبرایی هم از کنسرت و آلبوم و اینا هست ... خودم هنوز نگرفتم، هر کس گرفت زحمت اسکن/عکس با کیفیت گرفتنش رو هم بکشه ...


    • دوم، یه خبر خوب واسه بچه‌هایی که منتظر دی‌جی پک و جوول کیس و اینا بودن. فردا در حاشیه‌ی کنسرت، این پک نفیس به قیمت 6000 تومن به فروش می‌رسه. از اون‌جایی که ممکنه حالا حالا ها این پک در بازار عرضه نشه، میشه پول رو برای دوستانی که در کنسرت شرکت می‌کنن، بریزیم و ازشون بخوایم برامون ارسال کنن.


    • سوم، مجله‌ی زندگی ایده‌آل یه نظرسنجی برگزار کرده برای انتخاب بهترین خواننده‌ی سال. عکس پیوست شده رو باز کنید تا شماره و متن ارسالی رو ببینید. هر چند قرار نیست با وجود خواننده‌های پاپ، یه خواننده‌ی راک که طبعاً تعداد طرفداران کم‌تری داره، اول بشه! اما خب اگه کسی دوست داشت، رأی بده.


    • چهارم اینکه، نیما حسنی‌نسب یکی از منتقدای خیلی خوب سینماست که به شخصه خیلی قبولش دارم. تو روزنامه‌ی اعتماد، یه مصاحبه‌ی سینمایی کرده با رضا، که خوندنش به شدت توصیه میشه. به هیچ وجه از دستش ندید!

      محتوای مخفی: متن کامل مصاحبه 
    گفت‌و گوی نیما حسنی‌نسب با رضا یزدانی؛

    وقتي در فيلم «حكم» خواندم، گفتند رضا تمام شد!

    موسیقی ما - آلبوم جدید رضا یزدانی منتشر شده و با استقبال خوبی نیز رو‌به رو شده است. «ساعت فراموشی» بهترین بهانه برای یک گفت‌و گوی تازه با رضا یزدانی بود. نیما حسنی‌نسب منتقد خوش‌نام سینما این گفت‌و گو را انجام داده است و از او درباره تاثیر حضور سینمایی رضا یزدانی در کارهایش پرسیده است. این گفت‌و گوی جذاب را ابن‌جا بخوانید...


    • جنس موسيقي تو - چه ترانه‌اش چه سبكش و مدلش – خاص‌پسند‌تر از موسيقي پاپ روز است كه مردم عادي گوش مي‌كنند. با اين وجود، ميزان محبوبيت و توجهي كه جلب كرده خيلي فراتر از خاص‌بودن كارهاست. يك بار كه با هم صحبت مي‌كرديم گفتي يك دليل اين موفقيت ارتباطي است كه كار موسيقي تو با سينما و نام مسعود كيميايي پيدا كرد. در ابتدا بگو اين نسبت چه‌طور برقرار شد و چقدر به تاثير اين حضور معتقدي؟


    قطعاً تاثير داشت. سال ۸۲ كه آلبوم "پرنده بي پرنده" منتشر شد، آقاي كيميايي اين كار را در اتومبيل خانم انديشه فولادوند شنيده بود. بعد از من براي بازي در نقش يكي از سربازها در فيلم سربازهاي جمعه دعوت كردند. آن همكاري به دلايلي ميسر نشد و كار در كنار ايشان را از فيلم «حكم» شروع كردم. «حكم»، «رئيس» و «محاكمه در خيابان». اين را خيلي جاها گفتم كه وقتي اسم "تيتراژ با كلام" يا "كلام براي تيتراژ سينما" مي‌آيد، ناخودآگاه اولين اسمي كه به ذهن هر مخاطبي خطور مي‌كند مسعود كيميايي است. از «رضا موتوري» و «گوزن‌ها» بگير تا الان. اين براي من شروع بزرگي بود؛ من تازه آلبوم دوم‌ام بود و كسي براي اجراي ترانه تيتراژ و حضور جلوي دوربينش سراغم آمد كه معتبرترين چهره اين كار است. اين اتفاق بزرگ در زندگي من افتاد و اين را مديون مسعود كيميايي هستم.


    • تا حالا شده از مسعود كيميايي بپرسي چه چيزي در كار موسيقي تو توجه او را جلب كرد؟ مي‌داني كه شنونده و موسيقي‌شناس قهاري‌ست و خيلي افراد سراغش مي‌ايند و ترانه و آلبوم مي‌آورند تا گوش كند و شايد توجهش جلب شود...


    در طول سه فيلمي هم كه كنارشان كار كردم خيلي‌ها آمدند اين كار را بگيرند يا من را كنار بزنند، اما نتوانستند. چيزي كه مسعود كيميايي به من گفت اين بود كه صداي تو مهر و امضا دارد و جنس خواندنت براي خودت است. مي‌گفت مثل خودت مي‌خواني و از كسي تقليد نمي‌كني. تاكيد و تشديدهايي كه روي واژه‌ها مي‌گذارم خيلي دوست دارند و هميشه مي‌گويند چه خوب است كه واژه‌هاي شعر و ترانه را درست و كامل ادا مي‌كني...


    • اين همكاري - كه به ادعاي خودت يك بارش هم براي هر كسي شانس است و مي‌تواند دريچه‌هايي در كار حرفه‌اي به رويش باز كند –در مورد تو به سه كار پشت سر هم رسيد و به قول فوتبالي‌ها هت‌تريك كردي! سه ترانه تيتراژ و دو حضور جلوي دوربين در نقش خواننده. فكر مي‌كني تكرار اين همراهي چه دلايلي دارد؟


    خيلي‌ها زماني كه در «حكم» خواندم گفتند رضا تمام شد؛ همين يكي بود! وقتي «رئيس» را هم خواندم، باز گفتند ديگر ادامه‌دادنش محال است. آقاي كيميايي جايي جمله‌اي گفته بودند كه وقتي شنيدم گريه كردم؛ امير حسين رستمي تعريف كرد از آقاي كيميايي پرسيدم داستان‌تان با رضا يزداني چيست؟ گفته بودند "خدا را شكر رضا يزداني آن‌قدر جوان هست كه به عمر فيلمسازي من قد مي‌دهد"؛ اين براي من خيلي قيمتي‌ست.


    • يك بار هم ازت قولي گرفت و به تعبيري پاي حكم خوانندگي‌ات امضا زد! خودت ماجرايش را تعريف كن.


    موقع اكران «حكم» هر روز عكس بازيگري را در نصف روزنامه مي‌زدند و گاهي هم جمله‌اي مي‌نوشتند. يك روز كه دفترشان بودم، صدايم كرد و گفت رضا دو روز ديگر نوبت عكس تو است. مي‌خواهم برايت چيزي بنويسم؛ چي دوست داري؟ گفتم هرچه خودتان دوست داريد باعث افتخار است. پنج شش تا خودنويس‌شان را در آوردند چيدند روي ميز و با يكي كنار عكس من نوشت: "بعد از فرهاد و رضا موتوري، رضا يزداني و يغما گلرويي با ترانه فيلم حكم مي‌آيند؛ صداي رضا يزداني صداي نسل امروز ماست." وقتي خواست امضا كند يك لحظه مكث كرد، زير چشمي نگاه كرد و گفت: رضا شيش و هشت نخوني آبرومون رو ببري! دارم امضا مي‌اندازم پايت؛ تو هم پايش بمان.


    • پس به تعبيري ويژگي و كيفيت كار تو را امضا كرد؟ تعهد به اين تاييدها و امضاها چقدر روي مسير موسيقي‌ات تاثير داشته است؟


    من خط قرمزهاي خودم را دارم و محال است آن‌ها را رد كنم، ولي اين تاييدها خيلي برايم ارزشمند بود. گفتم: "شما امضا كنين خيالتون تختِ تخت باشه."


    • واضح است كه موسيقي عشق اولت است و با آن بزرگ شدي و جلو آمدي. سينما كجاي زندگيت بوده؟ جزو آدم‌هاي فيلم‌بين و فيلم‌باز بودي يا اين‌قدر برايت جدي نبود؟


    از همان ابتدا فيلم‌بين بودم. الان هم آرشيو خوبي از آثار سينمايي دارم. همه سبك فيلمي مي‌بينم و دوست دارم، اما علاقه اصلي من به فيلم نوآر است. آقامون اسكورسيزي! (مي‌خندد) اسكورسيزي آقاي ماست البته در خارج از كشور؛ آقاي ما در ايران هم كه كيميايي است. غير از اين هم فيلم‌هاي اليور استون، جيم جارموش، تارانتينو و...


    • اين‌ها كه گفتي همه‌شان يك‌جورهايي سبك سينمايي‌شان نزديك به موسيقي راك است.


    بله ديگر. اين جنس از سينما را عجيب دوست دارم. البته هر جور فيلمي مي‌آيد مي‌بينم، اما سينمايي كه ازش حسابي لذت مي‌برم اين است. الان دارم اين سريال تازه اسكورسيزي را مي‌خورم. نمي‌بينم كه، مي‌بلعم!


    • و در سينماي ايران ...؟


    معلوم است ديگر... سرب، سرب. عاشق اين فيلم هستم.


    • فيلم‌هاي قبل از انقلاب يا بعد از انقلاب كيميايي را ديده بودي؟


    همه را ديده بودم؛ قيصر و گوزن‌ها، داش آكل، خاك... فيلم‌هاي بعد از انقلاب. حتي نسخه‌اي از «خط قرمز» را هم كه توقيف است گير آوردم و ديدم.


    • بعد از ماجراي خواندن در تيتراژ، چيزي كه سينما به تو اضافه كرد قضيه بازيگري است.چند روز پيش جايي خواندم كه گفتي فقط در فيلم‌هايي بازي مي‌كني كه نقش خواننده و موزيسين داشته باشي. نمي‌دانم اين حرف چقدر درست نقل شده...


    درست نقل شده؛ ببين يك داستاني است كه ما خواننده‌ها را حسابي محدود مي‌كند. ما به طور جدي در حوزه تصوير و كليپ‌سازي محدوديت داريم. اگر در ماهواره‌ها كاري ازمان پخش شود ممنوع‌الفعاليت مي‌شويم و اجازه كنسرت به‌مان نمي‌دهند. هر كجاي دنيا موسيقي را كليپ‌ها تعريف و تبليغ مي‌كنند. نمي‌شود كه خواننده اول آلبوم بدهد و بعد معروف شود. با دو تا تراك و پخش كليپ آن محبوبيت و بازار خواننده را محك مي‌زنند كه اصلاً قابليت سرمايه‌گذاري دارد يا نه؟


    • بيشترِ اين خواننده‌هاي زير زميني هم محبوبيت‌شان در داخل را از پخش كليپ‌‌هاي ماهواره‌اي دارند...


    اما ما خواننده‌هاي مجوز دار از اين امتياز محروميم. پس تنها جايي كه مي‌شود درحوزه تصوير عرض اندام كرد و خودي نشان داد، سينماست.


    • مي‌خواهي بگويي ورودت به بازيگري سينما يك‌جور راهكار براي دور زدن اين محدوديت بوده است؟


    بله، دقيقاً. در شش ماه اول امسال سه تا فيلم سينمايي داشتم. در «تهران طهران» اپيزود دوم – سيم آخر - نقش اصلي داشتم و در فيلم «اينجا تاريك نيست» هم گفتم ديالوگ‌هاي نقش من را كم كنيد. اصلاً هر چه مي‌شود حضورم كمتر باشد. من فقط كليپ آخر فيلم را مي‌خواهم، مثل «تهران طهران». در آخر «اينجا تاريك نيست» ترانه "خليج فارس" را وسط خليج فارس درست روي سكوي ابوذر اجرا كردم. دو تا هلي‌كوپتر از وزارت نفت گرفتيم كه اجراي ما را فيلمبرداري كردند.


    • عملاً اگر محدوديت كليپ‌سازي و حضور تصويري نبود، شايد وارد دنياي بازيگري نمي‌شدي؟


    آن موقع كه آقاي كيميايي دعوت كرد، چرا! آن موقع دوست داشتم در اين فضاها باشم. جلوي دوربين كيميايي بودن قيمت دارد. جدا از آن، زمان و جايگاه من در موسيقي ايجاب مي‌كرد كه از اين راه دنبال لانسه‌شدن باشم. با جايگاهي كه الان دارم ترجيح مي‌دهم موسيقي را جدي‌تر بگيرم، چون طرفدارها ذهنيتي از تو دارند. الان يك هفته است آلبوم "ساعت فراموشي" آمده بيرون و صدهزار نسخه فروش داشته است. طرفداران دوست دارند تو را در هيبت خودت ببينند. در هر قامت و قالب ديگري ببينند، ممكن است پس بزنند.


    • مدتي اين بحث بالا گرفته بود كه وقتي موزيسين‌ها و خواننده‌ها دوست ندارند كسي از دنياي بازيگري وارد عرصه خوانندگي شود، بازيگرها هم چندان دوست ندارند خواننده‌ها بيايند بازيگري كنند. اصلاً به نظرت مي‌شود براي اين جور كارها چنين خط‌بندي‌ها و مرزهايي كشيد؟


    معلوم است كه نه! منشا و ذات هنرها يكي‌ست. وقتي فلان هنرپيشه‌ گالري عكس مي‌گذارد، آيا دارد از اسمش استفاده مي‌كند و پول مي‌سازد يا واقعاً عكاس خوبي است؟ چند وقت پيش سر لوكيشن فيلم «اينجا تاريك است» بودم كه از راديو جوان تماس گرفتد و داشتند حامد بهداد را مي‌كوبيدند؛ به خاطر تراكي كه در آلبوم من و كار گروه داركوب خواند... مي‌داني كه، به نظر من حامد بهداد خواننده‌ترين بازيگر سينماي ماست.


    • اين حرف را از ته دل مي‌گويي يا براي تعارف و رفاقتي؟


    كاملاً از ته دل.


    • ويژگي‌هاي خوانندگي حامد چيست كه به اين قطعيت در موردش مي‌گويي؟


    كار حامد بهداد كامل است؛ هم در تكنيك هم در استيل. فقط جنس صدايش جوري‌ست كه شايد بعضي‌ها دوست نداشته باشند.


    • اما از لحاظ اجرايي و كار تخصصي موسيقي و خوانندگي به نظرت حامد درست مي‌خواند؟


    كاملاً. نمي‌خواهم بگويم من كسي هستم، اما بي‌خودي نمي‌روم يك بازيگر را براي خواندن در آهنگم بياورم. كجاي تبليغات و پكيج‌ آلبوم "ساعت بيست و پنج شب" ديدي از اين كار استفاده تبليغاتي بكنم؟ هيچ كجايش اسم حامد بهداد نيست. اين همكاري بخاطر رفاقت من و حامد شكل گرفت.


    • پيشنهادت اول از كدام‌تان بود؟


    حامد پيشنهاد داد، اما انتخاب ترانه با من بود.


    • چرا آن ترانه پر از اسم شهر و مكان‌ها را براي همراهي‌تان انتخاب كردي؟ انتخابت دليل خاصي داشت؟


    ترانه طولاني بود و اجراي تك‌صدايش مونوتن مي‌شد. جاهايي هم حامد موقع خواندن طنازي مي‌كند كه در آهنگ من نبود.


    • لهجه مشهدي حامد حكايتش چيست؟ قضيه شوخي بود يا نكته خاصي داشت؟


    همان لهجه را اگر من مي‌گفتم، شنونده بدش مي آمد.


    • مگر اصلاً قرار بود آن بخش ترانه لهجه‌دار باشد؟


    نه.


    • مخالفت نكردي؟ اين لهجه از جديت كار كم مي‌كند؟


    راستش به نظرم نه، چون آن تراك فان است و حامد هم خيلي انرژي دارد براي اين كارها. هنرمندان تجربه‌هاي ديگر را دوست دارند، اين كه در سينما چه خبر است، در موسيقي چه خبر است. فكر نكنيم حامد بهداد يا مهران مديري آمدند جاي كسي را گرفته‌اند. مگر كنكور دانشگاه است؟ آنها آمده‌اند يك عرصه تازه را تجربه كنند...


    • و در نهايت، مخاطب است كه تصميم مي‌گيرد چه كسي بماند و كدام‌ها بروند دنبال كار خودشان.


    كاملاً؛ اصلاً همه نكته همين است. اگر مخاطب بخواهد، به آلبوم دوم و سوم و كنسرت هم مي‌رسند و اگر نخواهد، هر كه باشند كارشان در همان نقطه تمام مي‌شود.


    • سلامتِ پشتِ اين حرف‌ات چقدر از موفقيت‌ مي‌آيد؟ چه درصدي از اين جور مخالفت‌ها و ممانعت‌ها مال محدوديت ذهن آدم‌هاي ناموفق و ناكام است؟


    تنگ نظري‌ست! مردم ما خيلي با هوشند. مثلاً آقاي ايكس شايد در سينما دو ميليون نفر طرفدار داشته باشد، ولي آلبوم موسيقي‌اش در مي‌آيد و پنجاه هزار تا بيشتر نمي‌فروشد... چون او را در حوزه ديگر نمي‌پسنند، گارد مي‌گيرند.


    • تنوع متن ترانه‌هايت به دليل تنوع سليقه مخاطبان خاص اين كارهاست.تو در كارهايت ترانه و شعرهاي ويژه‌اي مي‌خواني؛ مثل همين ترانه "سينما" كه با اسم فيلم‌ها و كاراكترهاي محبوب سينماي ايران است يا كارتون‌هاي نوستالژيك دهه ۱۳۶۰ در "هيس" يا " مكان‌ةاي خاص مثل "كافه نادري" و "لاله‌زار"... اصلاً همين "پيكان" كه فارغ از بحث اتومبيل‌بودن هم به هر حال نكته‌ايست براي خودش! اين انتخاب‌ها قطعاً آگاهانه است، ولي آيا هدف‌گذاي مشخصي هم دارد يا بسته به ترانه‌هايي‌ست كه مي‌رسد؟


    اصلاً شك نكن كه اين‌ها كاملاً هدف‌گذاري شده است. هر آلبوم يك پلاني دارد كه در آلبوم‌هاي بعد ادامه پيدا مي‌كند؛ مثل اين‌كهدر هر آلبوم بايد ترانه‌هاي نوستالژيك باشد؛ در "پرنده بي پرنده" تراك "لاله زار" و "كافه نادري" را گذاشتم. در آلبوم "هيس" ترانه "شمال" بود و همين كارتون‌ها يا همان "هيس"... توي "ساعت بيست و پنج شب" اين دو ترانه "كوچه ملي" بود و "پيكان" و در اين آلبوم آخري هم ترانه "سينما" و "كافه رويا" را داشتم.


    • اين ترانه‌ها را به سراينده‌ها سفارش مي‌دهي يا بين كارهاي سروده‌شده دنبال‌شان مي‌گردي و متناسب سليقه و موضوع مورد نظرت پيدايش مي‌كني؟


    هر دو جورش هست؛ مثلاً متن ترانه "كافه رويا" و "سينما" را خودم سفارش دادم. مثلاً گفتم كافه‌اي را مجسم كن كه هركس در پشت يك ميزش به چيزي مختلف فكر مي‌كند و هر كس دغدغه‌ايي دارد و قصه‌اي و حكايتي....


    • چه جالب كه اين كار هم خيلي حس سينمايي دارد؛ همراه ترانه‌سرا يك جور فيلمنامه‌نويسي انجام مي‌دهيد. فضا سازي و موقعيت دراماتيك و اسم و شخصيت... اين هم يك همزيستي ديگر بين رضا يزداني و سينما.


    آره، كاملاً. بالاخره هشت سال است درگير سينما هستم و طبيعي‌ست كهاثر مي‌كند.


    • ‌تاثير و تاثرهاي دو مقوله موسيقي و سينما فراتر از حضورت در فيلم‌ها يا صداي بازيگر در ترانه تو مي‌رود. مثل همين كه گاهي براي ترانه‌هايت سناريو سفارش مي‌دهي!


    بله اين كار همين است كه گفتي. در ترانه "سينما" فقط اسم فيلم‌ها را رديف نكرديم كه بگويم. يك ترانه‌ي مفهومي است و كار سختي هم هست.


    • نگران نيستي كه فهميدن و لذت‌بردن از اين كارهاي خاص و ارجاع‌دار مخاطب كارهايت را از عموميت و گستردگي بيندازد؟


    فكر كنم تا الان ديگر معلوم شده باشد كه كارهايم را چه كساني گوش مي‌كنند و دوست دارند. شنونده پيگير و جدي كارهاي من مخاطب خاص و شايد به عبارتي قشر فرهنگي‌تر جامعه است.


    • براي مخاطبان كارهايت هم هدف‌گذاري خاصي داري؟


    نه به آن شكل هدف‌گذاري شده نيست. وقتي در اين سبك ترانه مي‌خواني، مخاطبش هم پيدا مي‌شود. اگر غير از اين سبك بخواني، پس مي‌زند.


    • اين ترانه‌ها روي كاغذ دو تا نگراني ايجاد مي‌كند؛ يكي اينكه هم اجراي درستش و هم شنيدنش نياز به اطلاعات و آگاهي‌هاي جنبي دارد و دو اينكه اگر حواس‌جمع نباشي ممكن است به هجو خودش تبديل شود و خنده‌دار شود.


    شايد خنده‌دار نشود، اما اتفاق بدي كه برايش مي‌افتد اين است كه در ذهن باقي نمي‌ماند. با اين‌كه ممكن است در ذهن نماند، ولي قطعاً تاريخ مصرف ندارد. وقتي از واژه‌هاي ساده و آشناي دم‌دستي استفاده مي‌كني، كار تاريخ مصرف دارد و تمام مي‌شود.


    • فكر كنم در طول اين گفت‌وگو به اين نتيجه رسيديم كه تاثير سينما روي كارها خيلي عميق‌تر و جدي‌تر از خواندن روي تيتراژ فيلم‌هاست. در سبك و استايلت هم تاثير گذاشته.


    بله.


    • خيلي‌ها مي‌گويند "ساعت فراموشي" خانه آخر رضا يزداني است! بعدش چه؟


    براي آلبوم بعدي فكرهايي در سرم دارم كه مي‌خواهم كن فيكون كنم! يكسري فضاهاي ذهني دارم كه وقتي به تنظيم‌كننده‌هاي آهنگ‌هايم گفتم، اين بچه‌ها حسابي شوكه شدند. اصلاً هم ربطي به آلبوم‌هاي قبل ندارد. به نظر خودم كه استقبال عجيبي در انتظار اين آهنگ‌هاست.


    • اين اعتماد به نفس فعلي‌ات از كجا مي‌آيد؟


    اعتماد به نفس نيست. دوازده سال موسيقي كار كردم، هم مردم و مخاطبم را مي‌شناسم، هم راه و رسم بازار و ماركتينگش را بلدم. با ضريب اطمينان بالايي مي‌گويم مورد اقبال قرار مي‌گيرد.


    • تو كه سينما را در اين اشكالش تجربه كردي و حضور داشتي، چرا از امكانات بصري در كنسرت‌ها كم استفاده مي‌كني؟ نسبت به اتفاقاتي كه دارد در دنيا مي‌افتد.


    نسبت به اتفاقاتي كه در دنيا مي افتد كه حرفت دربست قبول، ولي نسبت به داخل كشور خوب است. در كنسرت ۲۴ آبان برج ميلاد كه الان مشغول تمرينش هستيم، شش تا كليپ داريم كه اختصاصي و براي همين برنامه ساخته شده؛ يك انيميشن براي "اتاق يخ‌زده" ، براي "لاله‌زار" تصاوير فيلم «حكم» و ترانه سيم آخر هم تصاوير فيلم«تهران طهران» است. من شش تا كار تصويري گرفتم.


    • يك هوشمندي و شايد هم زرنگي در ساخت كليپ‌ به خرج دادي؛ اينكه هزينه و امكانات زياد ساخت يك كليپ مرغوب را در پروسه توليد فيلم‌ها قرار دادي. به هر حال سينما پروداكشن قوي‌تري دارد.


    بله ديگر. مثلاً فكر كن يك درصد براي ساخت كليپ "خليج فارس" به من اجازه مي‌دادند بروم روي سكوي ابوذر با گروهم بخوانم!


    • حالا واقعاً ممكن نيست يك روز نقشي بازي كني كه خواننده نباشد؟ بزني زير قول و قرارت؟


    نه! مگر اين كه اتفاق خاص و عجيبي باشد؛ مثلا اصغر فرهادي بگويد بيا و نقشي بازي كن. با اين كار آدم ممكن است جهاني بشود...


    • اگر مسعود كيميايي آن روز ترانه لاله‌زار را اتفاقي نمي‌شنيد، فكر مي‌كني اين استقبال از آلبوم دوم و سوم و معروفيت امروزي را داشتي؟


    شك ندارم كه اين حضور خيلي تاثيرگذار بود. سينماي مسعود كيميايي شروع كار سينمايي من بود و باعث شد اتفاقات خوبي برايم بيفتد. بعد از اين كارها بود كه رفتم و تيتراژ "مرگ تدريجي يك رويا" را خواندم و اشنايي با كارن همايون‌فر و شناخته‌شدن در سينما و چندتا تيتراژ بعدي، نقش‌ها و رسيديم به امروز، به الان... به «ساعت فراموشي»!


    منبع : اعتماد


    • مورد آخر هم فیس‌بوک میلاد عدل‌خواست (گیتاریست الکتریک بند) هست، که قبلاً پیداش نکرده بودم، الان یافتمش ... : دی
      کد:
      برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  18. 8 کاربر از Kurosh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #260
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    فقط 3 ساعت مونده ... بچه‌ها خوش بگذره بهتون، جای ما رو هم خالی کنین ...


    سایت ترانه‌سراها، نقدی رو بر ترانه‌های آلبوم ساعت فراموشی منتشر کرده که خالی از لطف نیست خوندنش ...
    به خصوص ترانه‌ی چمدون که خیلی جالب بود، توجه نکرده بودم به این نکته‌اش


    نویسنده: صابر قدیمی
    این روزها در زندگی ما،کمتر مجالی پیش می آید تا بتوانیم با گوش دادن به موسیقی -حتی ساعتی- فراموش کنیم چیزهایی را که رنگ عادت گرفته اند و به انجام آنها مجبوریم. "ساعت فراموشی" نام پنجمین آلبوم رضا یزدانیاست که به تازگی و بعد از آلبوم های "شهر دل"، "پرنده بی پرنده "، "هیس" و "ساعت 25 شب " منتشر گردیده است. آنچه در نگاه اول توجه مخاطب را به خود جلب می نماید ،تعداد آثار و همچنین زمان طولانی و کم نظیر این آلبوم می باشد. (14 قطعه و بیش از هفتاد و پنج دقیقه موسیقی!)

    این خصوصیت می تواند برای طرفداران او نوعی ارزش گذاری و سنگ تمام گذاشتن برای مخاطب قلمداد شود و برای منتقدانش نوعی اطناب و خروج از نرم. به اعتقاد من آلبوم "ساعت فراموشی"،اثری است دارای شخصیت مستقل و قابل احترام که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و ماحصل آن قابل ستایش است.امروزه اکثریت قریب به اتفاق آهنگ هایی که ساخته می شوند –چه در قالب زیر زمینی،روی زمینی و حتی فضایی!- دارای ترانه هایی با موضوع و محوریت عشق های سطحی در هر دو صورت مثبت و منفی اش می باشند که تکراریست بر مکرراتی که سابقا بارها و بارها شنیده ایم و به ندرت با اثری مواجه می شویم که مولف در آن از خلاقیت های زبانی،تصویری و تالیفی بهره برده باشد که آن دست از کارها هم با توجه به وسعت تولید موسیقی امروز،همانند سوزنی است در انبار کاه.

    رضا یزدانی یکی از متفاوت ترین چهره های موسیقی ماست که در آثارش دغدغه های اجتماعی و فرهنگی نمود پیدا می کند و حتی بعضا در ترانه هایی که مضامینی عاشقانه دارند، تمایزاتی مشهود به چشم می آید .ساخته های او بالاخص سه آلبوم آخرش جزو معدود آثار نسبتا مدرن از حیث جهان بینی موجود در ترانه،کلمات و ابزار زبانی و همچنین موسیقی آن می باشد. با توجه به فرآیند پیچیده و سازوکارهای سرسختانه ای که مسئولین برای صدور یک آلبوم مجوز دار در نظر گرفته اند،به شخصه آلبوم "ساعت فراموشی"را اثری موفق - و البته نه عاری از ایراد- می دانم که در بین طرفداران قشر خاص این خواننده که در صد قابل توجه ای از شنوندگان عام را در بر می گیرند، مورد استقبال واقع گردیده است.

    در ادامه ،پیش از نگاهی گذرا به ترک های این آلبوم به طور مستقل،باید به این نکته اذعان داشت که هرگونه ایراد تکنیکی وتالیفی در ترانه ها که به آن اشاره خواهد شد، می تواند در حین اجرا به صورت نادرست درآمده باشد و مطرح نمودن این عیوب ،دلیلی بر عدم اطلاع مولف نمی باشد:



    1.ترانه “تیمارستان” که به عنوان سرکاستی آلبوم انتخاب شده،هم از لحاظ سوژه و هم از لحاظ پرداخت اثر قابل تقدیریست.اجرا در متن “رضا یزدانی” در بخش هایی از این اثر بر کیفیت آن افزوده و به باورپذیری مخاطب کمک قابل توجه ای نموده است.به عنوان مثال می توان به مصرع "تو منو دیونه کردی"اشاره کرد.ترجیع بندی که “مهدی ایوبی” سروده ،توانسته به خوبی کلیت کار را در بر گیرد و همچون نخی نامرعی ، ارتباط عمودی اثر را حفظ نماید.شایان ذکر است تنظیم میلاد عدل هم به نوبه خود در موفقیت این ترک تاثیر گذار بوده است.

    2- برجسته ترین عنصر ترانه ی "بانوی من"،ملودی آن است. دربیت "دستامو مي بخشم،به اعتمادِ تو/چهل ستون ميشم،امشب براي تو !"با ایراد قافیه مواجه هستیم که البته در اجرا به این شکل در آمده و در اصل ترانه ای که “داوود مردانی” سروده،به جای"امشب برای تو "عبارت "امشب به یاد تو" قرار داشته است."بانوی من" ترانه ای اپیزودیک می باشد که در هر اپیزد با تصویری مواجه می شویم.البته تعابیری همچون "شب شکن باشی"و" دستامو مي بخشم،به اعتمادِ تو"بیشتر ذهنی هستند تا عینی. یک ایراد تلفیقی نیز در این اثر به چشم می خورد:کلمه حوا در اجرا ،هوا شنیده می شود که بر مفهوم بیت تاثیر می گذارد.تالیف بیت پایانی اثر تا حدودی دچار کژتابی است و نسبت به مابقی ابیات ضعیف تر می باشد: "يه اتفاق راه،تا شب شكن باشي/پلنگ مغرورم،تو ماه من باشي"با توجه به تقابل پلنگ و ماه و سابقه ای که در ادبیات وجود دارد،به طور کامل مشخص نیست حرف میم درعبارت "پلنگ مغرورم"،در جایگاه ضمیر متصل ملکی استفاده شده و یا به اختصار نماینده فعل هستم می باشد.

    3- اشعار "اندیشه فولادوند" اکثرا دچار نوعی پیچیدگی خاص هستند که در نهایت این نوع تالیف را می توان امضای او در آثارش قلمداد کرد."حرف های شخصی "،ترانه ای است که شامل خط سیر استوار و کلاسیک نمی باشد وما بین مضامین و تصاویر در عین بی نظمی ،نظم مستتری احساس می شود .بیت " فاجعه خيلي عميقه،نه تحت كنترل نيست/من ديگه اسمي ندارم،تو بهم ميگي آنارشيست"تا حدودی گواه این مدعاست. ایراد های کوچکی هم در کار دیده می شود،از جمله:1-قافیه نمودن نادرست "عمومی تر "و "عادی تر" در بیت:" اينارو ميگم كه شايد،درد دوري عادي تر شه/اين ترانه ي خصوصي،يك كمي عمومي تر شه "،2-تکرار زائد ضمیر مخاطب برای پر کردن وزن در بیت:" از هميشه عاطفي تر،مستقل شدي تو از من "،3-ترکیب این طوسی مبهم که به" خودنویس طوسی " در مطلع ارجاع داده شده و مفهوم خاصی به ذهن متبادر نمی کند.4- حذف بدون قرینه متمم در بیت" يه شناسنامه ي تازه،واسه ي خودم گرفتم/یه شناسنامه كه قلبم،بايد عادت كنه كم كم!" درعوض ابیات زیبایی همچون " ديگه يا زنگيه زنگي،يا كه نه ،روميه رومي /خسته ام ازين تعادل،اين تعادلِ عمومـــي"در این ترانه خودنمایی می کنند.

    4-این روزها با موج جدیدی به نام "ترانه های کافه" مواجه هستیم که بعضا نمونه های در خور توجه ای در بین آنها دیده می شود.کافه بهشت را می توان نمونه موفقی از این دست ترانه ها برشمرد .ترانه ای که در عین سادگی از آرایه هایی همچون حس آمیزی به خوبی استفاده می کند." فنجونمُ پر ميكني،از حسِ طعمي آشنا".البته آوردن بیت "حوا تويي،هرجا تو باشي بهشته /سيبي كه چيدي ، ابتداي سرنوشته" بعد از " قد ميكشم تا سيب،حواي رويايي/بهشت همين دنياست،وقتي تو اينجايي "به فاصله یک اثر و گرفتن کارکرد تکراری از کلمات "سیب ، حوا ، بهشت و اینجا "مقدار کمی از لذت اثر می کاهد.

    5-"کارتن خواب" رابه جرات می توان یکی از موفق ترین ترانه های اجتماعی در سال های اخیر قلمداد نمود.این اثر،شرح حال یک کارتون خواب و دغدغه هایش،به دور از شعار و تکلف،در عین سادگی و زیبایی به همراه ملودی و تنظیم مناسب می باشد که در نهایت مانند قطعات یک پازل به خوبی در هم حل شده اند تا یک تصویر منسجم را به ما نشان دهند.مشکلات "کارتون خواب" به حدی خوب پرداخت شده که آدم احساس می کند همانند “رابرت دنیرو” که برای ایفای نقش باورپذیر در "راننده تاکسی"مدتی را مشغول رانندگی تاکسی بوده، مهدی ایوبی نیز مدتی این نقش را با تمام وجود زندگی کرده است.!مطلع اثر بسیار گیرا و تاثیر گذار است.در قید "ظاهرا" کنایه ای وجود دارد که زیبایی مطلع را دو چندان می کند. "از بس رو كارتن خوابيده،از تخت ميترسه !/از عابرهاي ظاهرا،خوشبخت ميترسه !"در عوض احساس می شود قید"سخت" بالاخص با قرار گرفتن آن در کنار کلمه "حتی"مقداری از زیبایی بیت دوم کاسته است "از كوچه از تنهايي ،از هرچي تو دنياشه/از گربه هاي گشنه حتي ، سخت ميترسه !"

    پارادکس "از گشنگی سیره" در بیت "دنيا براش جاي قشنگي نيست،دنيا براش تلخ و نفس گيره،چند ساله كه از تنهايي خستست/چند ساله كه ، از گشنگي سيره !"یکی دیگر از نقاط قوت این ترانه محسوب می شود.

    6- ترانه "بدون تو هیچم" سرشارست از شاعرانگی.موازنه،تضاد،تناس ،متناقض نما و دیگر تکنیک های استفاده شده در این ترانه به خوبی در بستر اثر جریان پیدا کرده اند "يه شعر بي شاعر،یه عشق بي معشوق/يه كوه بي قله ، يه دشت بي شيرم". همچنین ایجاد پل های مناسب جهت رسیدن به ترجیع بند از دیگر نقاط قوت این ترانه به شمار می آید"يه پيچك رو ديوار،به هيچي ميپيچم/بدون توهيچم ،بدون تو هيچم".البته به اعتقاد من مطلع اثر می توانست تالیف قوی تری داشته باشد ."بدون تو هيچم،يه خالي تو هم"ولی در کل ،امیر جمشیدی از پس پرداخت این ترانه به خوبی برآمده است.

    7-"علی کمارجی نژاد" ترانه "کافه رویا" را سروده است .این اثر پیرامون افرادی است که در کافه با خاطرات خود زندگی می کنند یا به عبارت دیگر همان طور که در قسمتی از ترجیع بند آمده است دچار فلاش بک هستند نه زندگی."چينيِ نازك رويات،پره صد تا تَرَكِ/كاش ميفهميدي اين زندگي نيست،فلاش بكِ " در عبارت "پر صدتا ترک"استفاده هم زمان از"پر" و عدد "صد "که هردو یک کاربرد را دارند و کمتر به این شکل در کنار هم استفاده می شوند،می توانستیم با تالیف بهتری مواجه شویم.همچنین رابطه افقی محکمی در بیت " يكي فكرِ عطر بارون توي جاده ي شمالِ /اون يكي مستِ خيالِ سهراب و رستم و زالِ !"مشاهده نمی شود.کلمه "داغ"از منظر "تبادر" در بیت "يكي گيج شعر شاملو ، وسط دفتر آيدا !/يكي داغِ سينما ركس ، وقت اكرانِ گوزن ها" به زیبایی نشسته است و علاوه بر ایجاد ایهام تناسب، اتفاق نا گوار سینما رکس را نیز به ذهن متبادر می کند.

    8-رضا یزدانی علاوه بر آهنگسازی تمام قطعات آلبوم ، در ترک "وقتی تو رفتی"در نقش ترانه سرا هم قرار گرفته است.ترجیع بند ترانه و ملودی آن، نقاط قوت اثر محسوب می شود .همچنین درپایان بندی وجود کلمه "قلبم" و اجرای خوب آن می تواند دلیل مناسبی برای ادامه ندادن ترانه باشد.وجود عباراتی همچون" نمي تابي يخه عمرم" طبیعتا بر روی اثر، تاثیر منفی گذاشته است.

    9- عده ای از منتقدین اعتقاد دارند، آثاری که دارای پیش فرض هستند و هدف از سرودن آن ها استفاده از کلمات،مضامین و تصاویر قراردادی است معمولا از شاعرانگی کمتری برخودارند.زیرا هدف اصلی،ایجاد ارتباط مابین عناصر پیش فرض می باشد که موجب اعمال محدودیت های اجتناب ناپذیری برای مولف می شود.ترانه "سینما" نیز جزو همان گروه به حساب می آید.البته به اعتقاد من،حسن علیشیری توانسته است از پس ترانه بر بیاید و در اغلب ابیات روابط مستحکمی بین اسامی فیلم ها و کاراکترهایشان موجود می باشد.در ثانی این دست از ترانه ها چون یادآور خاطرات تلخ و شیرین ماست و بار نوستالژیک دارد،مورد پسند مخاطبان خود قرار خواهند گرفت. در ترجیع بند "کیه" و "چیه" قافیه لحاظ شدند که از منظر علم عروض و قافیه صحیح نمی باشد. "توی درام زندگی بگو که نقش ما چیه،کی آخرین کاتو میگه، سناریو دست کیه "

    10-"آدم یه جاهایی رو مجبوره"ترانه ای عاشقانه با فضا و مضمونی متفاوت و پرداختی استوار است که سومین ترانه مهدی ایوبی در این آلبوم به حساب می آید. "ما قول دادیم مال هم باشیم..ما قول دادیم اینو میدونم/با گریه میگی مرده و قولش…نامردم و قولمو میشکونم "به اعتقاد من زیباترین بیت این اثر است که در عین سادگی سرشاراست از ترانگی و در عوض بیت : "فکر کن همیشه مال من باشی،دنیا مگه از این زیباترم میشه /تو خیلی چیزهارو نمی فهمی،من خیلی حرفارو سرم میشه"می توانست پرداخت بهتری داشته باشد تا کنایه موجود در بیت نمایان تر گردد.

    11- ترانه "ساعت_فقط یه کمی چای واسم بریز"که قبلا در آلبوم خاص هم منتشر شده بود ،ماحصل ترکیب دو ترانه از سروش دادخواه و میثم یوسفی است. در ابتدای این قطعه ،ترانه ساعت شروع می شود و در انتهای ترانه عبارت "ساعتا رو به عقب برگردون" چند ثانیه سکوت و بعد ترانه "فقط یه کمی چای واسم بریز" در زمان گذشته اتفاق می افتد.اما آنچه در این دو ترانه به رو شنی مشخص نیست ،مخاطب هردو اثر یعنی ضمیر "تو" است و با این سوال مواجه می شویم که آیا می توان ارتباطی بین مخاطبین این دو اثر پیدا کرد؟ولی هر کدام از ترانه ها به تنهایی ، دارای نقاط قوت متعددی هستند.در بیت " اسم تو صدا زدم وقتی که، حتی اسم خودمم یادم نیست" افعال تطابق زمانی مناسبی ندارند و اگر هر دو فعل به زمان گذشته یا حال تغییر پیدا کند،می تواند تاثیر گذار تر باشد.به عنوان مثال"چه جوری صدات کنم وقتی که، حتی اسم خودمم یادم نیست"یا"اسمتو صدا زدم وقتی که،حتی اسم خودمم یادم نبود"

    12-دوازدهمین ترانه آلبوم تلفیقی است از ترانه های علیرضا باران و پویان بوترابی ، به نام"چمدون_کجای این دنیا میشه".در این اثر به سختی می توان رابطه ای بین دو ترانه دست یافت. زیرا هر یک از آثار، جهان بینی،تصاویر،تالیف و حتی دایره واژگان مستقلی دارند و به اعتقاد من به صرف اینکه انتهای ترانه اول با ابتدای ترانه دوم رابطه خفیفی دارند، نمی شود دو ترانه را ادغام نمود.هرچند که هر اتفاق نو و جسارتی می تواند منجر به اتفاقات مثبتی در آینده شود.مطلع ترانه دوم که در ابتدا "ساعت شنی "نام داشته و در نهایت به" کجای این دنیا میشه" تغییر نام پیدا کرده،به این شرح است:"کجای این دنیا میشه ،که با تو آروم بگیرم /کی میرسی ،کی میرسی، بگو که ساعت بگیرم"که در اجرا " دستاتو راحت بگیرم "به" که با تو آروم بگیرم " تبدیل شده و در نتیجه قافیه با مشکل بر می خورد.نکته قابل توجه دیگر ممیزی "دور تنت خط بکشم" و تبدیل آن به"دور دلت خط بکشم "می باشد،این در حالی است که در مصرع بعد کلمه "نزدیکی" که کاملا بار ارتیک دارد، بدون هیچ سا نسوری در کار قرار گرفته" نزدیکی شبامونو، از دور حسرت میکشن!"

    13-" ببار برایم" با شعر سپیدی از" گلبرگ شعبانی "اثری متفاوت به شمار می آید که با نوازندگی زیبای گیتار فلامینگو توسط "کاویان رجبی"کیفیت آن دو چندان شده است.البته هر کار متفاوت طرفداران خاص و منتقدان ویژه خود را دارد و به اعتقاد من ترانه "ببار برایم"تجربه ای موفق و اثر قابل احترامی است.

    14- سومین ترانه "حسن علی شیری"، آخرین ترانه ی آلبوم می باشد که "چرا یادم نمیاد" نام دارد.ترانه با مطلع خوبی آغاز می شود ." نمیدونم چرا یادم نمیاد،کجا دستای ما با هم گره خورد؟/چه روزی قلبم از عشق تو لرزید؟،کدومِ ما دل اون یکیو برد؟"و آهنگسازی اثرهم بر گنگ و وهم آلود بودن تعمدی ترانه تاثیر مثبت گذاشته است.در بیت " چی شد بعدِ یه عمر همسقف بودن، تو یک آن، سقف رویاها فرو ریخت/کی عکس این کلاغ نحس و شومُ،رو دیوار سپید خونه آویخت "استفاده همزمان از "نحس" و "شوم"در یک مصرع و همچنین به کارگیری فعل آویخت -که بیشتر ماهیت زبان فاخر دارد تا زبان محاوره- موجب نزول کیفیت این بیت گردیده است.


    در انتها ضمن تاکید مجدد بر موفقیت نسبی آلبوم و عناصر تشکیل دهنده آن، ازجمله:خواننده و آهنگساز،ترانه سرایان، تنظیم کننده گان ودیگر عوامل اجرایی،معتقدم جای خالی یغما گلرویی در این آلبوم احساس می شد و امیدوارم در آینده ای نزدیک شاهد همکاری مجدد این دو هنرمند باشیم.

    متن ترانه‌های آلبوم رو هم منتشر کرده این سایت :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Last edited by Kurosh; 15-11-2011 at 15:20.

  20. 7 کاربر از Kurosh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •