مافيا جان سكته كرده يا اينكه تو پارتي بوده پاسدار ها زدن تو سرِِش؟اين رو تازه شنيدم. خيلي ها اين رو مي گن.
=-=-=-=-=-=
از كي تا حالا آدم با سم دچار مشكل مغزي شده؟
=-=-=-=-=-=
با مشروب زياد كه آدم سكته نمي كنه
بله
خير
مافيا جان سكته كرده يا اينكه تو پارتي بوده پاسدار ها زدن تو سرِِش؟اين رو تازه شنيدم. خيلي ها اين رو مي گن.
=-=-=-=-=-=
از كي تا حالا آدم با سم دچار مشكل مغزي شده؟
=-=-=-=-=-=
با مشروب زياد كه آدم سكته نمي كنه
فوتبال ايران در راه گام نهادن به مرحله پاياني جامجهاني آلمان، با دو رخداد به ظاهر مشابه، اما در باطن متفاوت روبهرو بوده است؛ يكي پافشاري فريدون زندي، بازيكن ايرانيالاصل متولد و مقيم آلمان بر ايراني بودن، ايراني خواندن و تابعيت ايراني داشتن خود كه با حضور در تيم ملي فوتبال جمهوري اسلامي ايران، كارش به اوج شكوفايي و زيبايي خود رسيد و ديگري، اعلام پذيرش تابعيت ايتاليايي از سوي رحمان رضايي، بازيكن تيم ملي فوتبال ايران كه پس از مطرح شدن در فوتبال ايران، با كمك خانواده همسرش، به ليگ فوتبال ايتاليا راه يافت و به تازگي با بهانههايي، تابعيت ايتاليا را پذيرفت؛ خانواده ايراني مقيم ايتاليا كه به گفته خود آنان (پدر همسر و همسر وي) پيشتر تابعيت ايتاليايي را پذيرفته بودهاند.
در اين حال، يك كارشناس حقوقي حوزه ورزش به خبرنگار «بازتاب» گفت: اينكه بازيكن يا هر شهروند ديگري، بخواهد ترك تابعيت كند و يا تابعيت مضاعف بپذيرد، به شخص وي و قوانين و مقررات حقوقي كشورهاي مورد نظرش مربوط است، اما آنچه در اين ميان، به ديگر شهروندان همان كشور ارتباط مييابد، ادامه حضور چنين بازيكنان يا شهرونداني به عنوان نماينده يك ملت در مجامع بينالمللي است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، اعلام پذيرش تابعيت ايتاليايي از سوي رحمان رضايي، با واكنشهاي متفاوتي روبهرو بوده است. رحمان رضايي، پدر همسرش ـ به عنوان مدير برنامههايش ـ و جمعي از دوستداران و پشتيبان مالي وي در برخي از مطبوعات ورزشي با تأكيد بر ارزشهاي فني رحمان رضايي در فوتبال و اينكه او عشق به مليت ايراني خود را هرگز كتمان نميكند، خواهان ادامه حضور وي در تيم ملي فوتبال ايران هستند.
در مقابل، شماري از ورزشدوستان كشور و برخي مسئولان فدراسيون فوتبال ايران با تأكيد بر اينكه پيراهن ملي، درك و عشق ملي نيز ميخواهد، خواهان تجديدنظر در ادامه عضويت وي در تيم ملي و حتي حذف وي از اين تيم هستند. به ويژه آنكه رحمان رضايي و حاميانش به جاي پذيرش پيامدهاي تابعيت ايتاليايي خود، سعي در متهم كردن ديگران كردهاند.
يك كارشناس فوتبال نيز به خبرنگار «بازتاب» گفت: رحمان رضايي بايد بداند، همچون ديگراني كه نام ميبرد، اجازه اقامت در ايتاليا نگرفته و يا اجازه كار در آن كشور را ندارد، بلكه تابعيت يك كشور ديگر؛ يعني ايتاليا را پذيرفته و اين با هر گرينكارتي متفاوت است. اگر چنين نيست، رحمان رضايي خود بگويد چه كرده است؟ اينکه بگويد « تيم باشگاهي من در ايتاليا ، نمي توانسته سه بازيکن خارجي بيشتر داشته باشد و من به همين خاطر تابعيت ايتاليايي را پذيرفته ام » شد دليل پذيرش تابعيت کشور ؟ آيا خود وي مي پذيرد ، که ديگران بپذيرد ؟
اين كارشناس افزود: ارزشهاي رحمان رضايي و تلاشهاي وي در تيم ملي فوتبال، فراموش نميشود و در جاي خود، همچنان جاي قدرداني دارد، اما خود اين مدافع فوتبال، بهتر ميداند كه دفاع از ايران، لوازمي دارد كه نبايد آنها را به هر قيمتي از دست داد؛ حتي اگر قوانين و مقررات حقوقي، چنين رخصتي دهد، از پهلوانان بعيد است هر رخصتي را بپذيرند.
وي گفت: ايران آنچنان پرآوازه و محبوب است كه فريدون زندي را كه قابليت بازي در تيمهاي اميد و ملي آلمان را داشت، به ايران كشاند و محبوب فوتبالدوستان ايران كرد. فوتبال ايران نيز آنچنان پرسرمايه است كه انتخاب بازيكن از ميان خيل بازيكنان آماده ليگ برتر و لژيونرها ، كار هر سرمربي و كادر فني را سخت ميكند و رحمان رضايي همچنان ميتواند يكي از اين خيل باشد؛ البته اگر تابعيت ايتاليايي نداشته باشد و فدراسيون فوتبال ايران بايد، در اينجا از كيان ايران و ايراني، به نيكي دفاع كند.
منبع : بازتاب
سلام ...
خبر تکراری هست ... قبلا توسط یکی از دوستان ارسال شده
قفل شد!
ممـنــون![]()
مـیـثــم
جلسه هيأت مديره باشگاه پرسپوليس شب گذشته برگزار شد که طي آن ضمن تأييد برنامههاي جاري، جذب بازيکنان خارجي بمنظور تقويت تيم فوتبال و حضور باصلابت اين تيم، مورد تاکيد قرار گرفت.
محمدحسن انصاري فرد روز چهارشنبه در گفتوگو با سايت رسمي باشگاه پرسپوليس گفت: در اين نشست مسائل مختلف باشگاه مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و اعضاي هيات مديره موارد مطروحه را براي اجرا، تصويب کردند.
وي درباره «رديف بودجه» که در مجلس شوراي اسلامي مطرح شد گفت: پيشتر در اين زمينه طرحهايي ارايه شد و در آخرين نشست بنده و نماينده باشگاه استقلال ، اين مسئله را مجدداً مطرح کرديم. قرار است مبلغ سه ميليارد تومان به هريک از باشگاههاي پرسپوليس و استقلال اختصاص يابد و چون بودجه سال آتي بسته شده مقرر شد اين مسئله در کميسيون تلفيق دوباره مطرح و سپس به تصويب نهايي برسد.
انصاري فرد در ادامه اضافه کرد: ضمن اينکه سازمان مديريت و برنامه ريزي نيز قصد همکاري با ما را دارد و مقرر شده اين سازمان وام با بهره کم و يا بدون بهره به پرسپوليس بدهد و آقاي صادقي نماينده اين سازمان در اين زمينه بطور جدي به دنبال برنامههاي ماست. اميد است که مسئله رديف بودجه در مجلس شوراي اسلامي و بحث وام در سازمان مديريت و برنامه ريزي عملي شود و ما بتوانيم مشکلات مالي خود را رفع کنيم.
وي درباره علت به تعويق افتادن سفر آريهان به تهران گفت: وي قرار بود ديشب به تهران بيايد اما با هماهنگي دو طرف اين سفر به بامداد پنجشنبه موکول شد تا ايشان پس از رتق و فتق مسائل خود ، به ايران بيايد.
وي درباره استخدام مربي دروازه بانهاي پرسپوليس گفت: قرار است در اين خصوص آريهان نظر نهايي بدهد و همچنين در زمينه استخدام بازيکنان خارجي با هماهنگي ايشان ، اينکار را انجام خواهيم داد.
مديرعامل باشگاه پرسپوليس با تاکيد بررعايت موازين اخلاقي و فرهنگي در اين باشگاه گفت: مسائل اخلاقي سرلوحه کار پرسپوليس است و متاسفانه در جريان بازي با ذوب آهن مسائلي به وقوع پيوست که با منشور اين باشگاه منافات داشت. به همين دليل کميته انضباطي باشگاه ابراهيم اسدي، علي انصاريان و حامد کاويانپور را از حضور در يک بازي محروم کرد.
وي در ادامه گفت: اميد است که چنين مسائلي ديگر در باشگاه پرسپوليس تکرار نشود و مسائل اخلاقي درکنار موارد فني، در اولويت قرار گيرد.
انصاري فرد درباره لغو سفر باشگاه پرسپوليس به کيش گفت: اين سفر به دليل ماه محرم و صفر لغوشد و مقرر گرديد در زماني ديگر انجام شود.
بسه ديگه ! با اين كه طرفدار اس اس هستم ! اما اين ديگه مسخرس ، همه ي پول ملت داره ميره توي جيب اين دو تا تيم جاي درست كردن اون وضعيت مزخرف خيابونامون !!!
خوشبحال علي پروين و باقي دوستان(به ياده يوگي ودوستان)
من 100% با SoSO موافقم,انگار کشور دو تا تیم باشگاهی داره ولی من پرسپولیسیم
ميگويند يكي از مهمترين عوامل مهاجرت جنجالي مهدي هاشمينسب از پرسپوليس به استقلال به ماشين نداشتن او بر ميگشت. يكي از خبرنگارهاي نزديك به هاشمينسب ميگويد: مهدي يا با آژانس سر تمرين ميرفت يا با بهروز رهبريفرد ميرفت و ميآمد. همين براي ستاره تيم كه بارها عامل شكست استقلال بود، افت داشت. مهدي هم رفت جايي كه پول خوب بدهند و حداقل يك ماشين براي خودش دست و پا كند.
اما اگر به جو فوتبال ايران در 87 سال گذشته نگاهي بيندازيم، ستارهاي را ميبينيم كه نه تنها عقاب آسيا بود و سينهها برايش در استاديوم فوتبال چاك ميخورد، كه هرگاه در ترافيك خيابانهاي پايتخت، عشق فوتبالي يك بليزر آبي رنگ دو در ميديد، چشمانش را تا ميتوانست تيز ميكرد كه فرد پشت رول را تشخيص دهد و خداي نا كرده سعادت ديدن احمدرضا عابدزاده را از دست نداده باشد.
مهدي هاشمينسب در جو آن زمان فوتبال ايران حتما يك ماشين مدل بالا كه در نهايت يك پژو 405 مشكي متاليك رينگ اسپرت ميشد، ميخواست. ميخواست كه حداقل به همه نشان دهد تنها در چمن سبز نيست كه يكه تاز است. روياي يكه تازي مردان فوتبال به ايران و ستارههاي عموما كاغذياش محدود نميشود.
ديويد بكام انگليسي، آن هنگام كه در منچستر توپ ميزد، كلكسيوني از بهترين ماشينهاي دنيا در پاركينگ خانهاش داشت. از پورشه تا لامبورگيني و 3 BMW Z جيمز باند افسانه اي. پس نبايد به فوتباليستهاي ايراني خرده گرفت كه چرا به خاطر يك 405 مشكي ناقابل، عشق را به حراج ميگذارند.
از اسلاف آنها همچون ناصر حجازي گرفته كه در زمان خودش همه كار كرد تا يك2002 BMW به چنگ آورد، تا حال كه همه پا به توپهاي ايراني تمام قرارداد و زندگيشان را ميدهند تا حداقل يك 206 وطني سوار شوند كه اين كف ماشينهاي طبقه فوتباليست ايراني است.
به اين اساميتوجه كنيد: علي انصاريان، علي سلماني، سهراب انتظاري، هادي طباطبايي، مهرداد اولادي و... . همه اينها 206 سوار هستند. در ميان دوستان و هم تيميهاي اين افراد ميتوان ديد مثلا فرشيد كريمي، يحيي گل محمدي، افشين پيرواني و علي رضا منصوريان را كه ماكسيما سوار ميشوند و پيروز قرباني و فرزاد مجيدي كه فرمان مزدا 323 در دست دارند و يا بهنام ابوالقاسم پور و ميثم بائو كه زانتيا ميرانند. ولي هستند افرادي كه به كف هيچ چيز راضي نميشوند و از هر چيزي بهترينش را ميخواهند. معرفي هم نميخواهد. كاپيتان تيم ملي اراده كرده است و هوادارهايش را به افتخار يك مرسدس بنز 600 S مشكي متاليك مدل 2004 رسانده است. ماشيني كه ميگويند نيمياز آنهايي كه قدم به صباشهر ميگذارند، نه براي ديدن تمرينات صباباتري كه تنها براي سياحت مركب علي دايي به آنجا ميروند. مركبي كه بعد از آن شب نحس، كمتر همراه با كاپيتان سر تمرينات حضور پيدا ميكند و بقيه ماشينهاي دايي بيشتر زير پاي او در صباشهر و يا كمپ تيمهاي ملي خودنمايي ميكنند.
نقل است كه در يكي از شبهايي كه دايي براي يكي از بازيهاي ليگ برتر سوم، همراه با پرسپوليس در هتل لاله آرميده بوده است، از هواداران پروين، مرسدس دايي را به خطي ميهمان ميكنند و بلوايي را به راه مياندازند.هواداران كسي اين دسته گل را به آب ميدهند كه خود زماني معروفترين نمايشگاه ماشين تهران را داشت (اتو سورتمه)، كه حال از آن نمايشگاه و انبوه مرسدسها و BMW هايش هيچ باقي نمانده است. پروين كه زماني با ماشينهايش نيز شهره بود، اكنون يك 405 سوار ميشود كه رانندهاش ميراندش.
از اين ميگذريم كه سلطان چند مدل ماشين ديگر هم دارد و رو نميكند.از علي دايي و بيمانند بودنش در هر زمينهاي كه بگذريم، ميتوان هم بازيهايي از او را نام برد كه نه تنها پس از كاپيتان از اروپا و كشورهاي حوزه خليج فارس سر در آوردند، كه همچون او ماشينهايي از فرنگ و آن سوي آبها به خيابانهاي تهران سرازير كردند كه در نوع خود بي همتا بودند (ميگوييم بودند چون اكنون ميتوان نمونههاي زيادي از ماشينهاي مدل بالا را در سطح شهر ديد.)
معروف بود كه فولكس بيتل فسفري نيكبخت واحدي لنگه ندارد و آئودي 8 A حامد كاويانپور انگشت را به دهان ميچسباند. (البته بيتل را كاويانپور براي نيكبخت و به صورت اجارهاي به ايران آورد). در حال حاضر جناب نيكبخت مرسدس SLK كروكي سوار ميشود و آب از دهان همه به راه مياندازد. روزي كه علي موسوي به ايران آمد دست روي ماشيني گذاشت كه تا آن زمان كمتر استوك پوشي رانده بودش. موسوي ميتسوبيشي گالانت چشم گربهاي سوپر سالن را جايگزين مرسدس رويايياش در لوركوزن آلمان كرد.
پس از او پرويز برومند هم نمونه آن ماشين را خريد و اين دو به دوستان گرمابه و گلستان بدل شدند. شايد اگر هادي طباطبايي هم گالانت چشم گربهاي را به 206 ترجيح ميداد، آن همه جنجال براي دروازه آبي به وجود نميآمد.
دليل كاملا بي ربطي است!ولي در اين بين بهترين بازيكن آسيا، فراتر از هم نوعهاي ايرانياش در دبي گشت و گذار ميكرد. علي كريميخيابانهاي شيخنشين متمول خليج را با 756 BMW گز ميكرد و با BMW X نقرهاي به تمرين الاهلي ميرفت. ماشيني كه كريمي آن را در ايران هم سوار ميشد. به تازگي علي كريمي در سايت شخصياش اعلام كرده در آلمان يك آئودي فرمز ميراند كه طبق معمول از مدل فاكتور گرفته است. ضمن اينكه به زودي آن را تبديل به مارك ديگري ميكند. شايد تنها كسي كه با كريمي در اين زمينه هم وزن بود و هست، فرهاد مجيدي باشد كه مرسدس بنز كلاس ML را به عنوان مركب برگزيده است.
اما متفاوت بودن، همچنان بيماري لژيونرهاي ايراني مقيم اروپا است. مهدي مهدوي كيا با اينكه حال و روز خوبي در هامبورگ ندارد، اما ميتواند به آئودي، گلف و مرسدسي كه در پاركينگ خانهاش پارك كرده دل خوش كند كه خود و خانوادهاش به نوبت از آنها استفاده ميكنند (اينطور هم ميگفتند موشك هامبورگ تنها يك BMW دارد(.
وحيد هاشميان كه تازه به هانوفر پيوسته است مثل اكثر فوتباليستهاي درجه اول يك مرسدس مشكي دارد. محرم نويدكيا كه در اصفهان با پرشيا كنار زاينده رود ميرفت در بوخوم BMW سوار ميشود و با آن كنارههاي راين را تجربه ميكند. البته كسي از مدل BMW محرم خبري ندارد و خودش نيز چيز بيشتري در اين مورد به زبان نميآورد.
در ميان داخليهاي پر سر و صدا هم ميتوان چهرههايي پيدا كرد. آقاي گل ليگ برتر تازه تمام شده (رضا عنايتي)، ماكسيما سوار ميشود. جواد نكونام BMW را به بقيه برندها ترجيح داده است و استاديوم شهيد دستگردي را هر روز به اين مدل مزين ميكند. از فوتباليستها كه بگذريم، نمونههاي عجيبي در ستارههاي ساير رشتههاي ورزشي ميتوان مشاهده كرد. از رضازاده كه با آن هيكل تنومند، ماكسيماي اهدايي قهرماني المپيك را سوار ميشود تا هادي ساعي كه پرشيا را به 206 كه علي رضا حيدري ميراند ترجيح داده است.
اما اتفاق جالب در رشته واليبال افتاده است. آنجا كه اكثر اعضاي تيم واليبال پيكان، سمند سوار ميشوند و يا سايپاييها، زانتيا را از باشگاه گرفتهاند. گرچه پيدا ميشوند واليباليستهايي همچون بهنام محمودي كه موسو را به سمند ترجيح دادهاند، اما فرض كنيد اگر قرار بود همه تيمهاي صنعتي به بازيكنانشان محصولاتشان را هديه ميدادند، ميبايست بازيكنان تراكتورسازي، يا تراكتور ميراندند و يا كمباين!
اگر به فوتبال نگاهي دوباره بياندازيم و اين بار به مربيان توجه كنيم و نه ستارههاي چمن سبز، در يك سوي نيمكت امير قلعه نويي نشسته است كه مزدا سوار مي شود و در ديگر سو، فيروز كريميايستاده است كه موتور سواري قهار است و هوندا 125 CDI را به هر چه ماشين پر زرق و برق ترجيح ميدهد.
مربيان ديگر همه در اين بازه جاي ميگيرند. اما هرچه هست هيچ كدام موتور سوار نميشوند و اين خود نوعي آوانگارد بودن است!
اين ماشيني است كه حامد از امارات براي نيكبخت وارد كرد. نيكبخت 6 ماه آن را سوار شد و پسش داد. اين ماشين اكنون در امارات است و مشتري ندارد
نیسان 350-زد مال مهرداد میناونده و من خودم اونو دیدم. قبلش هم یه مینی داشت.
امیر قلعه نوعی هم تا 5 ماه پیش 206 سوار می شد.
ایول به فیروز از خودمونه.فيروز كريميايستاده است كه موتور سواري قهار است و هوندا 125 CDI را به هر چه ماشين پر زرق و برق ترجيح ميدهد.
خيلي جالب بود....ممنونم كاش از ماشين داش سينا هم با خبر ميشديم
متشكرم
يوسف
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)