البته تا حدی موافقم.شاید اون عشق به بازی کردن تا آخر عمر باقی بمونه ولی عشق کافی نیست.خیلی از ما عاشق انجام دادن خیلی کارا هستیم اما تو ایران نمیتونیم انجام بدیم.تو ایران از شانس بد ما تا اسم بازی کردن میاد همه یاد بیکاری و مگه بچه شدی و وقت کشی و خجالت نمیکشی و این جور حرفا میفتن.ما با همین سنمونم بعضی وقتا این چیزا رو از اطرافیان میشنویم حالا فکر کنید 10 سال دیگه بشینید بازی کنید چی میگن بهتون!
الان تو ایران اگه از کسی که مثلا 30 سالشه و عاشق بازی کامپیوتری هست تو یه جمع غیر خصوصی بپرسن بهترین سرگرمیت چیه بعید میدونم برگرده به جمع بگه بازی کامپیوتری! همین حس خجالت و بد تو چشم بودن و... باعث میشه که خیلی از اون عاشقا بیخیال عشقشون بشن.
حرف من اینه که اون علاقهه شاید برای هممون باقی بمونه تا آخر عمر.اما جدا از مشکلات زندگی تا وقتی که چنین طرز فکری تو ایران هست بازی کردن خیلی از گیمرها تا سن های بالا تقریبا رویا هست.
.gif)
بعدش تو ایران فیلم دیدن اصلا به اندازه بازی کردن مورد ظلم قرار نگرفته.
خودتون قضاوت کنین الان اگه یه نفر با 40 سال سن بیکار گوشه افتاده باشه و فیلم دیدن شده کارش بهش بیشتر به چشم بد نگاه میکنن یا کسی که با همون سن بیکار تو خونه هست و داره بازی میکنه؟!حالا همون آدم با همون سن اگه حتی مشغله هم داشته باشه و مواقع بیکاری فیلم ببینه میره زیر ذره بین یا اینکه بشینه بازی کنه؟
اما به قول شما اگه طرف واقعا عاشق بازی و فکر و ذکرش بازی باشه احتمالا میتونه تا آخر عمرش و تا وقتی که آلزایمر نگرفته این چیزها رو نایده بگیره و بشینه با خیال راحت بازی کنه و ککشم نگزه.
.gif)
یا اینکه هفته ای یه ساعت رو که مثال زدین به بهانه تفننی بودن بشینه بازی کنه!