دیالوگ‌های فراموش نشدنی / انيميشن

[raptor22]

Man :Hey, Fruitcup? You are a long way from home, ain't ya?Who exactly are you?
Rango : Who am I? I could be anyone

.
(رنگو اینا رو داره با خودش میگه تو ذهنش ....)

Man : What's the matter? Your miss your mamma's mangos?
Rango : As a matter of fact, I am.But not as much as your daddy's cooking

---------------------------------

Man : Sheriff, what're you going to do about Rattlesnake Jake?
Rango : Hm? What? Where!?
Man : Sorry 'bout that. Word is, you come against him once or twice.
Rango : Ooh! Yeah! Jake!You mean, my brother.
Man : Your brother?
Rango : That's what I said!
Man : But... he's a snake and you're a lizard.
Rango : Well, mamma had an active...social life

[farryad]

استیوی بعد از این که سرش رو نمیتونه تو یه پلاستیک کنه، خطاب به مادرش میگه:

اوه خدای من لوئیس، یا تو منو سزارین به دنیا آوردی یا اینکه یه زن افسانه‎ای هستی!



family guy

[rosenegarin13]

(مادر هوگارث ازش میخواد دعای قبل از غذا رو بگه، هوگارث دست غول آهنی رو تو آشپزخونه می بینه که داره خرابکاری میکنه!)

Annie: Would you say grace, please?

Hogarth: Oh my God... Um, uh... oh, my God! We... thank you for the... er, food that mom has put in front of us and *stop!*... uh, the Devil... from doing bad things? And er, get out of here!... Uh, Satan? Go! Go so... that we may live in peace. Amen.

Annie: Amen. That was... hmm, really unusual, Hogarth.l

(هوگارث که داره با غول آهنی تو جنگل میگرده، دو تا شکارچی یه آهو رو شکار میکنن .. هر دوشون از دیدن صحنه شکار ناراحت میشن .. و شبش، هوگارث از مرگ میگه .. اینکه مردن بد نیست، کشتنه که بده ..و اینکه روح مرگی براش وجود نداره ..)

Hogarth: I know you feel bad about the deer, but it's not your fault. Things die. That's part of life. It's bad to kill, but it's not bad to die.
The Iron Giant: You die?
Hogarth: Well, yes, someday.
The Iron Giant: I die?
Hogarth: I don't know. You're made of metal, but you have feelings, and you think about things, and that means you have a soul. And souls don't die.
The Iron Giant: Soul?
Hogarth: Mom says it's something inside of all good things, and that it goes on forever and ever.
The Iron Giant: Souls don't die.l

پ.ن. به نظرم قابل فهم بود که ترجمه نکردم ..

[Morteza4SN]

رنگو (خطاب به بچه ای که ازش امضا گرفته) : در مدرسه بمان ، سبزیجات بخور و همه کتابهات بجز شکسپیر رو بسوزان

Stay in school, eat your veggies, and burn all the books that ain't Shakespeare

[Alastoor]

- رکسان : نقشه چیه ؟
- مگامایند : خب ... بیشتر شامل این میشه : نمردن .
- رکسان : نقشه خووبیه .


Megamind

[Morteza4SN]

C2 : اشک دروغین دیگران رو ناراحت میکنه
خنده ی دورغین فقط خودت رو



C2 : میدونی چرا برف سفیده ،
برای اینکه یادش رفته قبلا چه رنگی بوده !


لولوش: یادمه با نانالی و سوزاکو بحث می کردیم
که اگه شادی یه شکلی داشت چه شکلی بود ؟
آره ، همونطوری که سوزاکو گفت احتمالا شبیه شیشه است...
برای اینکه معمولا کسی متوجهش نمیشه
اما واقعا هست ،
همونطور که اگه از یه زاویه دیگه بهش نگاه کنی شیشه نور رو منعکس میکنه
و وجودش رو بیشتر از هر چیزی توی دنیا نشون میده



Code Geass

[Arrowtic]

Megamind: This will be the last you ever see of... Roxanne Ritchi! Huh?
Metro Man: Don't panic, Roxy... I'm on my way!
Roxanne Ritchi: I'm not panicking.
Megamind: You have to find her first, Metro Man!
Roxanne Ritchi: We're at the coastline observatory!
Megamind: No, no! Don't listen to her!

فكر نكنم اينايي كه ميذارم نياز به ترجمه داشته باشن سادن.

"Roxanne Ritchi: [smashes a guitar on Metro Man's head] You left us in the hands of... HIM!
[points to Megamind]
Roxanne Ritchi: [to Megamind] No offense.
Megamind: No, I'm with you! "

به شخصه از اين قسمت خيلي خوشم مياد!!

اسم انيميشن هم مشخصه Megamind

[b@ran]

Bart: [slapping Lisa] Don't hit Maggie. She's just a baby.
Homer: [slapping Bart] Don't hit Lisa. She's a girl.
Grampa: [slapping Homer] Keep your hands off of him Homer!

The Simpsons
TV series

[vista_vz]

توجهتون رو به 3 صحنه از انیمیشن بسیار زیبای سرود کریسمس جلب میکنم ...

صحنه ی اول :



اسکروج(در حالی که دو سکه رو از روی چشم های رفیق مرده ش توی تابوت ور میداره):برو کنار پسر ... دو پنی هم واسه ی خودش پولیه !!!!

صحنه ی دوم:



زن اسکروج:بهم بگو ابنیزر...اگه هیچ پیمانی بین ما نبود الان هم به دنبال من بودی؟؟ نه ...
اسکروج:تو فکر میکنی نه؟؟؟
زن اسکروج:اگه میتونستم با خوشحالی جور دیگه فکر میکردم...اما اگه امروز آزاد بودی یه دختر فقیر رو انتخاب میکردی؟؟دختری که با مرگ پدر مادرش بی پول مونده؟؟ تو ... که همه چیزو با سودش می سنجی ...
من تورو رها میکنم ابنیزر و امیدوارم در زندگی که انتخاب کردی خوشبخت باشی ...

صحنه ی سوم:



اعضای خانواده اسکروج در حال بازی 20 سوالی در شب کریسمس:

پس منظورت یه حیوونه؟
آره...
یه حیوون زنده؟؟
آره...
یه حیوون خیلی نامطبوع؟؟
آره...
یه حیوون وحشی؟
آره...
توی لندن زندگی میکنه؟
آره...
اسبه؟
نه..
گاوه؟
نه..
خوکه؟
نه...
الاغه؟
اوووم ... هم آره هم نه ...
میدونم کیه فرد میدونم ... دایی اسکروجه
آرررررررره آرررررررررررره !!!

و قیافه محزون اسکروج که با حسرت به اعضای فامیل نگاه میکنه ...


این سه صحنه از زیبا ترین و آموزنده ترین صحنه های این انیمیشنه و هرکس ندیده این انیمیشنو پیشنهاد میکنم حتما ببینه ... پر از درس زندگیه!!!!

موفق باشید ...

[Pessimist]

دوست داشتن: عجیب ترین رفتار موجودات زنده. دو دوست همیشه مراقب یکدیگر هستند و در زمان جدایی آزرده می شوند.


انیمیشن وال ای