من صحبت دوستان درباره این صحبت ریچارد داوکینز و این مسئله چندهمسری و ... رو خوندم و فکر می کنم خیلی روی دور بحث داره مانور داده میشه در حالی که در عمق مسئله فکر نمی کنم اونقدرها تفاوت نظری وجود داشته باشه.
بطور ساده داوکینز با دیدگاه ژن محور به فرگشت میگه مرد به لحاظ بیولوژی خودش هر روز توانایی تولید یک بچه جدید رو داره (یا حتی بیشتر از یک بچه جدید در روز) و برای هر بچه بسیار کمتر از خودش نیاز داره مایه بگذاره، و دوستان از این نتیجه گرفتن که این فشار فرگشتی پدیدار میشه که مرد با زن های زیادتری رابطه داشته باشه. و طبیعتا چون زن توانایی تولید بچه جدید در روز رو نداره و هزینه بچه داری براش سنگین است چنین فشاری نمایان نخواهد شد یا حداقل کمتر از مرد نمایان خواهد شد. و از این میشه نتیجه گرفت دلایل فرگشتی برای چندهمسری مرد بیشتر از زن وجود داشته.
اشکال این صحبت در اینجاست که در نظر نگرفته مردی که با زن های بیشتری رابطه داره، شانس اونقدرها بیشتری برای تولید مثل و بقای نسل جدیدش نداره! اساس این درک اشتباه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
است. چه فردی با یک زن 10 بار رابطه داشته باشه چه با 10 زن مختلف یک بار، شانس بارداری در نهایت یکسان است.
برای سادگی درک مسئله فرض کنید دو مرد داریم. یکی هر روز با یک زن رابطه داره. یکی هر روز با یک زن متفاوت. دوباره برای سادگی فرض می کنیم از هر 10 رابطه جنسی که زن برقرار می کنه در یکی از اونها باردار میشه.
مرد اول که فقط با یک زن رابطه داره: 10 روز، باردار، 9 ماه بعد (برای سادگی)، 10 روز، باردار، 9 ماه بعد، بطور متوسط هر 280 روز یک فرزند جدید. طبیعتا یک زن بیشتر از 10-15 بار باردار نمی تونه بشه و بعد از اون بدنش قادر نیست، از اینها اکثرشون در کودکی می کیرند و ... .
مرد دوم که فقط با یک زن رابطه داره: باز هم ایشون هر 10 روز یکبار احتمالا یکی رو باردار می کنه، اون شخص برای 9 ماه باردار میشه، این مرد میره در این مدت با زن های دیگه رابطه برقرار می کنه، فرض اشتباه این هست که تصور کنیم این شخص کماکان در هر 10 روز یکی دیگه رو قراره باردار کنه، که فرض غلطی است چون این زنان جدیدی که این شخص باهاشون رابطه داره بطور اتوماتیک آماده باروری نیستند، اینها خودشون می تونن از ایشون یا فرد دیگه ای باردار باشن، و بطور متوسط بله ایشون احتمالا تعداد فرزند بیشتری خواهد داشت ولی این فرزندان در ریسک بیشتری هم خواهند بود و شانس زنده موندنشون پایین تر است.
فاکتوری که در نظر گرفته نمیشه اینه که فرزندانی که پدر و مادر ازشون مراقبت می کردن شانس بیشتری برای زنده موندن دارند نسبت به فرزندانی که پدرشون ولشون کرده و رفته سراغ زنان دیگه. و تمایل به مراقبت از فرزند در جنس نر هم بسیار بسیار قوی تر از تمایل به روابط با زنان زیاد است که اثر بسیار قوی تر این مسئله رو نشون میده.
+
معمولا موجود ماده است که نر رو انتخاب می کنه، و نه برعکس. اینطور نیست که موجود نری که میخواد هر روز با یک ماده جدید رابطه داشته باشه، موفق هم بشه این راستا.
--
در فرگشت پدیده ای هست به اسم Polygomy threshold که در اون یک جنس ماده موقع انتخاب شریک، نگاه می کنه به دارایی ها و محیط اون جنس نر و معمولا در نهایت اون جنس نر ای رو می پسنده که شریک نداره، مگه در شرایطی که تفاوت دارایی های اون دو جنس نر (Envirounmental quality در نمودار ریز) بیشتر از حد خاصی (PT) باشه. در اون صورت مفهوم Biological Fitness که ترکیبی از سلامت، تولید مثل و بقای نسل جدید هست (فشار فرگشت) دیکته می کنه اون موجود ماده اون جنس نر ای رو انتخاب کنه که یک شریک داشته ولی محیط و دارایی های بهتری داره.
مقاله زیر دقیقا در راستای این مفهوم است:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]