اگر پروانه ای بر گل نشیند ---------- گل از پروانه آسیبی نبیند
اگر پروانه ای بر گل نشیند ---------- گل از پروانه آسیبی نبیند
Last edited by DrXoX; 10-09-2008 at 03:29.
دريچه اى شعله ور گشودى، به عشق و آتش جگر گشودى
ز بستر سينه پر گشودى، به زير دندان رسيدى آخر
شگفت در شعله هاى خونت، گدازه هاى تب و جنونت
هزار ابر از دلت بر آمد، به گل، به باران رسيدى آخر
رنگ و بوي عاريت پا در ركاب رحلت است
خار خاري در دل از گلراز ميماند به جا
جسم خاكي مانع عمر سبك رفتار نيست
پيش اين سيلاب كي ديوار ميماند به جا
این دل به کدام واژه گویم چون شد
کز پرده برون و پرده دیگرگون شد
بگذار بگویمت که از ناگفتن
این قافیه در دل رباعی خون شد
دیده گـــــر دام قضا را می دید*---------------*هرگز این دام گرفــتار نداشت
زینهمه گوهر تابنده که هست*---------------*اشک بود آنکه خریدار نداشت
م.ق
87.6.20
ساعت 9:26 دقیقه
تویی آماده رفتن ومن تنهاتر از هر شب
برو ای مهربان اما ... " تو را من چشم در راهم "
من به راه خـــــود ندیدم چــــــاه را*---------------* تـو بـدیدی ؛ کــج نکــردی راه را
می زدی خود ، پشت پا بر راستی*---------------*راستی از دیگران می خواستی
م.ق
87.6.20
ساعت 12:39 دقیقه
یک جرعۀ می ز ملک کاوس به است
از تخت قباد و ملک طوس به است
هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است
تو رفته اي بي من تنها سفر كني
من مانده ام بي تو شبها سحر كنم
تو رفته اي عشق من از سر بدر كني
من مانده ام عشق تو را تاج سر كنم
روزي كه پيك مرگ مرا مي بردبه گور
من شب چراغ عشق تو را نيز مي برم
عشق تو نور عشق تو عشق بزرگ توست
خورشيد جاوداني دنياي ديگرم
من شمعم شمع شبانه
در عالم گشته فسانه
همه جا خود را ميسوزم
كه شب ياران افروزم
مي سوزم تا به سحرگه
از رازم كس نشد آگه
خوش و بي پروا مي سوزم
كه ز سر تا پا مي سوزم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)