چند مدت داشتم در مورد همسر آیندم خیال پردازی میکردم... با خودم میگفتم کاش دندون پزشک باشه و تو دندون پزشکی با هم آشنا بشیم... یه روز دیگه داشتم فکر میکردم کاش دکتر قلب باشه... یه روز دیگه پیش خودم فکر میکردم کاش روانشناس باشه که بتونه منو درک کنه و در مورد مشکلات ذهنیم باهاش مشورت کنم...
نمیدونم چرا یکی پیدا نشد بزنه پس کلم بگه مگه همسر بیچارت آچار فرانسست که انتظار داری همه کار بکنه به جا خسیس بازی بلند شو برو دکتر!!!

نمی دونم چند نفر شما هم مثل من هستین و یا شدین و انتظاراتتون از همسر آیندتون به شدت رویایی شده...
.
.
.
الان یکم سطح انتظاراتم رو پایین اوردم. دوست دارم رانندگی بلد باشه و ترجیها خودش ماشین داشته باشه

من خودم علاقه ای به رانندگی ندارم. حال چطور این مساله رو با طرف مقابل در میون بزارم؟
اصلا بهتره دنبال زوجی باشم که خودش ماشین داره و رانندگی بلده و یا کلا ماشین نداره؟ از دومی میترسم چون اگر ماشین خواست علاقه ای به خریدش ندارم و رانندگی هم دوست ندارم.