آداب معاشرت

[A.N.A.P]

مشکلم اینه که نمیتونم حسم رو بیان کنم. ببینید دقیقا حسم اینه که: ایکاش اینو می گفتم ایکاش اونو می گفتم...
حس می کنم نتونستم اونطوری که لایقش بود برخورد کنم. شاید کمی شل برخورد کردم. مرتیکه من دارم حرف می زنم نگاه می کنه به ساعتش و یهو بین حرفام می پره می گه: من جلسه دارم آخرشو بگو!

ایکاش همون موقع می ذاشتم میومدم.

حس می کنم خودم خودمو خورد کردم. رفتاراش خیلی خیلی زننده بود و من خیلی صبوری الکی به خرج دادم

سلام. ماشالله دوستان همیشه در صحنه انواع جواب‌ها رو دادن دیگه فکر میکنم جواب من اضافی و بیش‌از حد باشه . به‌هر حال .

من این حس شما رو بارها تجربه کردم. خودم به یک تجربه ای رسیدم که اتفاقا از لحاظ علمی هم درسته. فکر میکنم شما در شرایطی قرار گرفته بودید که تا بحال تجربش نکردید به‌همین دلیل شوکه شدید.
من خودم وقتی توی این شرایط قرار میگیرم سعی میکنم هر چی زودتر فراموشش کنم . مثلا با فکر کردم به چیزی که دوستش دارم. (خودم به طبیعت و کوه و جنگل فکر میکنم )
اینکه بعد از این اتفاق با خودتون فکر کنید که ای‌کاش این کار رو میکردم ای‌کاش اون کار رو میکردم ، بدترین کاریه که میتونستید انجام بدید. چون به هیچ جایی نمیرسته و بیشتر فکر رو مشغول و داغون میکنه .

این جوری فکر کنید که " من اولین بارم بود توی چنین شرایطی قرار گرفتم ، انتظاری از خودم ندارم که بتونم جواب درست حسابی بدم. "
بعد سعی کنین به هر شکلی که شده همون جوری که گفتم فراموشش کنید . مطمئنا برای دفعه بعد باتجربه میشید و میتونید پاسخ درست حسابی بدید که اینجوری عذاب وجدان نگیرید.

[sara_program]

سلام. ماشالله دوستان همیشه در صحنه انواع جواب‌ها رو دادن دیگه فکر میکنم جواب من اضافی و بیش‌از حد باشه . به‌هر حال .

من این حس شما رو بارها تجربه کردم. خودم به یک تجربه ای رسیدم که اتفاقا از لحاظ علمی هم درسته. فکر میکنم شما در شرایطی قرار گرفته بودید که تا بحال تجربش نکردید به‌همین دلیل شوکه شدید.
من خودم وقتی توی این شرایط قرار میگیرم سعی میکنم هر چی زودتر فراموشش کنم . مثلا با فکر کردم به چیزی که دوستش دارم. (خودم به طبیعت و کوه و جنگل فکر میکنم )
اینکه بعد از این اتفاق با خودتون فکر کنید که ای‌کاش این کار رو میکردم ای‌کاش اون کار رو میکردم ، بدترین کاریه که میتونستید انجام بدید. چون به هیچ جایی نمیرسته و بیشتر فکر رو مشغول و داغون میکنه .

این جوری فکر کنید که " من اولین بارم بود توی چنین شرایطی قرار گرفتم ، انتظاری از خودم ندارم که بتونم جواب درست حسابی بدم. "
بعد سعی کنین به هر شکلی که شده همون جوری که گفتم فراموشش کنید . مطمئنا برای دفعه بعد باتجربه میشید و میتونید پاسخ درست حسابی بدید که اینجوری عذاب وجدان نگیرید.

سلام. ممنون که وقت گذاشتید. تک تک پاسخهای دوستان آرومم کرد. پاسخ شما هم واقعا منطقی و بجا بود. من واقعا تجربه ی اینچنینی نداشتم. شما درست میگید

[hamed29]

نقل قول از sara_program:

  محتوای مخفی: 1 

سلام دوستان
من یه جایی باشگاه تکواندو داشتم. البته به اصرار و پیشنهاد بقیه بود و علاوه بر باشگاه خودم قبول کردم اونجا هم برم. بعد از مدتی نگهبان اون سالن کم کم شروع به اذیت کردن کرد. مثلاً یهو میومد در سالن را باز می کرد که مثلا از من یه سوال بپرسه. یا اینکه می رفتم می دیدم در سالن را برای تمرین باز نمی کنه (بی دلیل). یا اینکه توی سانس من یه سانس دیگه دارن کار می کنن.
من به هر کسی که شکایت کردم بهم گفتن این مرتیکه روانیه! باهاش درنیفت! منم در شأن خودم ندیدم که باهاش جر و بحث کنم. امروز رفتم پیش رئیسش و گفتم ببینید من به اصرار دیگران اینجا اومدم و نیازی هم به این سالن ندارم. با این شرایط من نمی تونم کار کنم. و می خوام سالن را تحویل بدم.
میدونید به من چه جوابی داد؟!!!!!!!! گفت: خانم اگه می بینید برای ما مزاحمت ایجاد می کنید یا اینکه ما براتون مزاحمت ایجاد می کنیم بله بهتره که سالن را تحویل بدید.
منم گفتم: من ذهنم آزاد نیست و نمیتونم با این شرایط خوب کار کنم.
اون هم گفت: ما نمی خوایم شما را از دست بدیم ولی شما کار غیر قانونی نمیتونید بکنید!
منم گفتم: من چه کار غیر قانونی کردم
ایشون گفتند: چرا گیر می دید خانم؟ (بعدشم خندید و گفت ازیه تکواندو کار بعیده ، برید با مسئول سالن آشتی کنید)
من اومدم بیرون . و نامه زدم که من دیگه اینجا سالن نمیام.

بعدشم فهمیدم این مسئول سالن الان به یه خانم شوهر دار گیر داده و بیماری روانی داره. فقط موندم چرا رئیسش با من اینطوری برخورد کرد.

می دونید خیلی افسرده شدم. نه بخاطر اینکه دو تا آدم روانی رفتن رو اعصابم! بلکه بخاطر اینکه همش از خودم می پرسم "چرا باید امروز من در چنین شرایطی قرار می گرفتم؟ چرا بیشتر حواسمو جمع نکردم؟"

امروز خیلی حالم بد بود چون شأن و منزلتم اومده بود پایین. جواب اون همه زحمتم رو اینجوری دادن. من حتی از بچه ها شهریه هم نگرفتم چون وضعشون خوب نبود. دوستان کمکم کنید از این حالت روحی در بیام

سلام؛
همه از جمله آقایون هم درگیر چنین مسائلی میشن. تازه شما یه دلیل دارید و میگید اون دو نفر روانی هستن؛ اگه مشابه همین اتفاق برای یه مرد بیفته، احتمال زیاد از طرف دیگران سرزنش میشه، که تو بیعرضه ای و نمیتونی حقـت رو بگیری! خدایی دروغ میگم؟!


من هم با نظر دیگران موافقم؛ از این به بعد رایگان کار نکنید؛ شاید اونها تصور کنن شما بهِشون نیاز دارید که پولی نمیگیرید. من باشم ماهی 1000 تومن میگیرم ولی مُفتی کار نمیکنم.


من خودم رزمی کارم؛ سالنی رو که الان تمرین میکنیم با هزار گرفتاری سر پا مونده.
یه انباری بود که بلااستفاده مونده بود
استادمون به کمک همکارانش با هزینه بالا اون انباری رو به سالن ورزشی تبدیل و از اداره ی مربوطه اجاره کردن. به جای اینکه تشکر کنن که یه انباری رو به یک منبع درآمد براشون تبدیل کردیم، سر تمدید قرارداد کلی ما رو اذیت کردن. نهایتاً با هزار مصیبت تونستیم راضیشون کنیم.
جالبه علاوه بر بحثهایی که شد، ناچار شدیم از روابط هم استفاده کنیم (پارتی بازی)، تا بتونیم سالنی که خودمون راه انداختیم رو نگه داریم!

[sara_program]

نقل قول از sara_program:

  محتوای مخفی: 1 

سلام؛
همه از جمله آقایون هم درگیر چنین مسائلی میشن. تازه شما یه دلیل دارید و میگید اون دو نفر روانی هستن؛ اگه مشابه همین اتفاق برای یه مرد بیفته، احتمال زیاد از طرف دیگران سرزنش میشه، که تو بیعرضه ای و نمیتونی حقـت رو بگیری! خدایی دروغ میگم؟!


من هم با نظر دیگران موافقم؛ از این به بعد رایگان کار نکنید؛ شاید اونها تصور کنن شما بهِشون نیاز دارید که پولی نمیگیرید. من باشم ماهی 1000 تومن میگیرم ولی مُفتی کار نمیکنم.


من خودم رزمی کارم؛ سالنی رو که الان تمرین میکنیم با هزار گرفتاری سر پا مونده.
یه انباری بود که بلااستفاده مونده بود
استادمون به کمک همکارانش با هزینه بالا اون انباری رو به سالن ورزشی تبدیل و از اداره ی مربوطه اجاره کردن. به جای اینکه تشکر کنن که یه انباری رو به یک منبع درآمد براشون تبدیل کردیم، سر تمدید قرارداد کلی ما رو اذیت کردن. نهایتاً با هزار مصیبت تونستیم راضیشون کنیم.
جالبه علاوه بر بحثهایی که شد، ناچار شدیم از روابط هم استفاده کنیم (پارتی بازی)، تا بتونیم سالنی که خودمون راه انداختیم رو نگه داریم!

ممنون. اصلا غم خودم یادم رفت ایشالا سایه استادتون بالا سرتون بمونه. قدر این استادو باید دونست

[tbn]

سلام دوستان.وقتی جایی مهمانی رفتیم، هنگام خداحافظی با چه جملاتی بهتره از میزبان تشکر کنیم؟ یا برعکس اگر خودمون میزبان بودیم؟

[hossein blak]

اگه مهمان بودید:ممنون ...ایشاا....تو خوشی ها جبران کنیم....دستتون درد نکنه. و......

اگه میزبان بودید:خوش اومدید ....قدم رنجه فرمودید....بازم از این طرفا بیاید.. و......

[ehsan_iace]

به مغازه‌دارها باید سلام کرد یا همینطوری جنس را ازشان خواست؟

باید وقتی خریدیم از آنها تشکر کنیم یا نه؟

(میدانم که سلام کردن و تشکر کردن خوبه اما بارها شده که نه جواب سلام‌ام را مغازه‌دارها داده‌اند و نه جواب تشکرم را!)

[miss_ava7]

به مغازه‌دارها باید سلام کرد یا همینطوری جنس را ازشان خواست؟

باید وقتی خریدیم از آنها تشکر کنیم یا نه؟

(میدانم که سلام کردن و تشکر کردن خوبه اما بارها شده که نه جواب سلام‌ام را مغازه‌دارها داده‌اند و نه جواب تشکرم را!)

من یه مدتی فروشنده بودم. واقعا به نظرم بده یکی همین جوری میاد توی مغازه و بدون سلام چند تا دور میزنه آخرشم بدون هیچ حرف و صدایی (چه برسه به تشکر یا خدافظی) بزاره بره.
نمی گم خیلی مودب باشید یا فروشنده رو به اصطلاح تحویل بگیرید،نه، خیلی وقتام مغازه شلوغ باشه نیاز به سلام نیست. ولی اگه مغازه ای رفتید که هیشکی نبود اونوقت فروشنده طبیعتا به شما توجه و نگاه میکنه، پس یه سلامی،خسته نباشیدی چیزی بگید، در حد یه کلمه. اگه فروشنده آداب معاشرت بدونه، اونم به گرمی جوابتونو میده. اگه فروشنده از اونایی بود که عمدا جواب سلامتونو نداد شما هم دیگه محلش نزارید و ازش تشکر نکنید و می تونید بدون اینکه چیزی بگید برید بیرون.
در کل درستش اینه که شمای مشتری اولش سلام کنید اما دیگه بقیه رفتارتون به رفتار فروشنده بستگی داره.
همین سلام مشتری برای من خیلی تاثیرگذاره..
اگه سلام هم ندادید و فقط خواستید قیمت بگیرید فقط لحن سوالتون خوب باشه (آقا اینا چنده؟ فلان مارکو دارید؟..)

[ملا نصرالدین]

سلام دوستان.وقتی جایی مهمانی رفتیم، هنگام خداحافظی با چه جملاتی بهتره از میزبان تشکر کنیم؟ یا برعکس اگر خودمون میزبان بودیم؟

وقتی مهمان هستید: ببخشید زحمت دادیم...از پذیرایی خوبتون تشکر میکنم
وقتی میزبان هستید: زحمت کشیدید ..........قدم رنجه فرمودیدن....نرید حاجی حاجی مکه ها ....

[ehsan_iace]

وقتی داریم حرف میزنیم و طرف مقابل وسط حرف مان مپیره و صحبت‌مان را قطع میکنه، آیا باید بهش تذکر بدهیم یا نه؟

آیا باید به صحبت مان ادامه بدهیم تا شاید او حرفش را قطع کند؟