تومثه قلبی تو سینه
مثه خونی توی رگهام
نمیشه بی تو بمونم
"گرچه عاشقونه تنهام"
تا کجای این جدائی
دله من طاقت میاره
دیده ء منتظره من
تا ابد چشم انتظاره
تومثه قلبی تو سینه
مثه خونی توی رگهام
نمیشه بی تو بمونم
"گرچه عاشقونه تنهام"
تا کجای این جدائی
دله من طاقت میاره
دیده ء منتظره من
تا ابد چشم انتظاره
هر دم اين بانگ برآرم از دل:
واي، اين شب چقدر تاريك است!
تو که اینجا باشی دنیا سهم من می شه همیشه
روزای آفتابی من با تو که ابری نمی شه
بی خیال از اینجا رفتی پشت سر نگاه نکردی
تو دلت نگفتی پس اون همه خاطره چی می شه
همچو فرهاد از غمش روزی به صحراها روم
تا ببینند این جوانان عشق پیرآموز را
کاش مـــيشد بــهم مـــيگفتی:
ما رو تنــها نـــميـــــزاری
يــا مــيگفتی توی قــلـبـت
واســـه ما هــم جـائـی داری
امـا مــن بپـــای عشــقـت
دلــمـــو وســط مـــيـزارم
ثـــروتم عـــشقه و جــز دل
تــحفه ای ديــگه نــــدارم
ميازار موري كه دانه كش است
كه جان دارد و جان شيرين خوش است
تو از پیش من ساده نباید بروی
دردمندی به تو دل داده نباید بروی
شعر و شاعر شده اند عاشق زیبایی تو
اتفاقی است که افتاده نباید بروی
زندگی راه درازی است پر از وسوسه ها
بی من از وحشت این جاده نباید بروی
زخمی ام خسته ام آشفته و بی سامانم
نیستم جان تو آماده نباید بروی
از شب بی تپش پنجره ام ای مهتاب
ای گل روشن شب زاده نباید بروی
یوخدو قاصیدیم،ائیله ییم روان
یارا دردیمی ائیله ییم عیان
دوغروسون دئسین،ائتمه سین نهان
بؤیله خان چوبان ایستر ایستمز؟
نباتی
زین پس
بهدنبال آروزهای محال
نخواهم رفت
منتظرم مباش
شیشه پنجره را باران شست
از دل من چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟؟؟
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)