ای انیس خلوت شبهای من
می چکد نام تو از لب های من
محو کن در باده ات جام مرا
کربلایی کن سرانجام مرا
ای انیس خلوت شبهای من
می چکد نام تو از لب های من
محو کن در باده ات جام مرا
کربلایی کن سرانجام مرا
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
تو را می خواستم تا در جوانی
نمیرم از غم بی همزبانی
غم بی همزبانی سوخت جانم
چه می خواهم دگر زین زندگانی
ياري اندر كس نمي بينم ياران را چه شد؟
دوستي كي آخر آمد دوستداران را چه شد؟
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد جان نيز هم
من از شهر تو چون نالان مي گذرم
تنها سايه من باشد همسفرم
اين عشق تو مرا بنگر تا كجا كشانده
دست از دلم بدار كه دگر طاقتم نمانده
هر نتی که از عشق سخن بگوید زیباست
حالا سمفونی پنجم بتهون باشد
یا زنگ تلفنی
که در انتظار صدای توست
Last edited by leira; 28-08-2008 at 08:09.
---------
ویرایش شد
Last edited by leira; 28-08-2008 at 08:11.
تو ابالفضلي و ايثار برازنده توست
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري
یار پیمان شکنم با سر پیمان آمد
دل پر درد مرا نوبت درمان آمد
این چه ماهیست که کاشانهی ما روشن کرد
وین چه شمعیست که بازم به شبستان آمد
بخت باز آمد و طالع در دولت بگشاد
مدعی رفت و مرا کار به سامان آمد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)