مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
با سلام
در بهاري كه ميرسد از راه
گل خورشيد آرزوهامان
سر زد از لاي ابرهاي حسود
شايد اكنون كبوتران اميد
بال در بال آمدند فرود
پيش پاي سحر بيفشان گل
سر راه صبا بسوزان عود
به پرستو به گل به سبزه درود
فریدون مشیری ( سرود گل )
دل و دینم دلو دینم ببردست
برو دوشش برو دوشش برو دش
با سلام مجدد
همواره تويي
شب ها كه سكوت است و سكوت است و سياهي
آواي تو مي خواندم از لابتناهي
آواي تو مي آردم از شوق به پرواز
شب ها كه سكوت است و سكوت است و سياهي
امواج نواي تو به من مي رسد از دور
دريايي و من تشنه مهر تو چو ماهي
وين شعله كه با هر نفسم مي جهد از جان
خوش مي دهد از گرمي اين شوق گواهي
ديدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت اين چشم به راهي
اي عشق تو را دارم و داراي جهانم
همواره تويي هرچه تو گويي و تو خواهي
فریدون مشیری
شش ماه پیش ، با ناز و یک اشاره
ارزان فروختم باز ، چشم دل بیچاره
جناب آقای خادمزاده اصلا رعایت نمی کنیدهااااااااااااانوشته شده توسط khademzadeh
باید با آخرین حرف شغر قبلی شروع کنین نه هر چی که به ذهنتون رسیبد که![]()
یک روز میدویدم در کوچه باغ دردم
ناگاه نگاه کردم ، با خود چه ها که کردم !
تصحیح
من تمامم همه شوق و تمامم همه راز
که به یک ناله شکست پی یک راه دراز
ز چه رو ترسیدی ؟
اینجا خانه ی ماست
دخترک گفت ز هیچ !
چونکه او خوب میدانست
اعتراض پدر از بی خبری است .
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)