تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 257 از 640 اولاول ... 157207247253254255256257258259260261267307357 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,561 به 2,570 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2561
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتی اسباب بازی هایمان را از ما گرفتند

    ناگهان گریه کردیم

    داریم بزرگ می شویم

    و بهانه هایمان برای گریه کردن

    دارد تمام می شود

    اما قدریکه زمان گذشت

    زندگی باورمان داد

    که ماهی ها

    به اندازه منقار مرغ ماهی خوار

    بزرگ می شوند

    حالا بیا

    آسمان آن قدر پیرست

    که تا آخر دنیا

    گریه کنیم

  2. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2562
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو نیستی

    این باران بیهوده می بارد

    ما خیس نخواهیم شد ...

    بی هوده این رودخانه بزرگ

    موج برمی دارد و می درخشد

    ما بر ساحل آن نخواهیم نشست ...

    جاده ها که امتداد می یابند

    بی هوده خود را خسته می کنند

    ما با هم در آن ها راه نخواهیم رفت ...

    دل تنگیها، غریبی ها هم بیهوده است

    ما از هم خیلی فاصله داریم

    نخواهیم گریست ...

    بیهوده تو را دوست دارم ...

    بیهوده زندگی می کنم

    این زندگی را قسمت نخواهیم کرد ...

  4. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2563
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    حالا که رفته ای

    پرده ها را می کشد

    بی حوصله ی هیچکس

    به گوشه ای می رود

    سر بر زانو می گذارد و

    فکر می کند

    به روزی که نخواهد آمد

  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #2564
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    کاش قلبم درد تنهايي نداشت
    سينه ام هرگز پريشاني نداشت
    کاش برگهاي آخر تقويم عشق
    حرفي از يک روز باراني نداشت
    کاش ميشد راه سخت عشق را
    بی خطر پیمود و قربانی نداشت

  8. 2 کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2565
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد
    عجب از محبت من كه در او اثر ندارد
    غلط است هر كه گويد : دل به دل راه دارد
    دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد

  10. 2 کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #2566
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    11

    شعر بسيار زيبا از خواننده معروف evanescenceبا نام my immortal


    I'm so tired of being here
    از بودن در اينجا چه بسيار خسته ام
    Suppressed by all of my childish fears
    محصور در هراس هاي كودكانه ام
    And if you have to leave
    اگر بايد ميرفتي و تركم ميكردي
    I wish that you would just leave
    اي كاش كاملا تركم مي گفتي
    Because your presence still lingers here
    چرا كه همچنان حضورت در من مردد است
    And it won't leave me alone
    و تنهايم نمي گذارد.
    These wounds won't seem to heal
    انگار ديگر اين زخمها شفا يافتي نيست.
    This pain is just too real
    اين دردها بسيار واقعي اند و
    There's just too much that time cannot erase
    چه بسيارند كه حتي گذر زمان هم ياراي زدودنشان نيست.
    When you cried I'd wipe away all of your tears
    هنگامي كه مي گريستي اشكهايت را پاك مي كردم
    When you'd scream I'd fight away all of your fears
    وقتي مي ترسيدي هراسهايت را دور مي كردم
    And I've held your hand through all of these years
    در تمامي اين سالها تنها دستهايت را گرفتم
    But you still have all of me
    اما تو همچنان همه وجودم را در اختيار داري
    You used to captivate me
    زماني مرا شيفته و اسير خود ميكردي
    By your resonating light
    با درخشش تابناك ات
    But now I'm bound by the life you left behind
    و من اكنون در بند هر آنچه تو در زندگي ام بر جاي گذاشتي اسير مانده ام.
    Your face it haunts my once pleasant dreams
    صورتت مانند شبحي در تنها روياهاي سرخوشانه ام خطور ميكند.
    Your voice it chased away all the sanity in me
    صدايت عقل و هوش را از من ميبرد.
    These wounds won't seem to heal
    انگار اين ديگر اين زخمها شفا يافتني نيست
    This pain is just too real
    اين دردها بسيار واقعي است
    There's just too much that time cannot erase
    و چه بسيارند كه حتي گذر زمان هم ياراي زدودنشان نيست.
    When you cried I'd wipe away all of your tears
    هنگامي كه مي گريستي اشكهايت را پاك مي كردم
    When you'd scream I'd fight away all of your fears
    وقتي مي ترسيدي هراسهايت را دور مي كردم
    And I've held your hand through all of these years
    در تمامي اين سالها تنها دستهايت را گرفتم
    But you still have all of me
    اما تو همچنان همه وجودم را در اختيار داري.
    I've tried so hard to tell myself that you're gone
    بسيار كوشيدم تا به خود بگويم كه ديگر رفته اي
    And though you're still with me
    اما همچنان با مني
    I've been alone all along
    من هميشه تنها بوده ام (و خواهم ماند)
    Last edited by jamshidjap; 18-12-2008 at 09:46.

  12. 3 کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2567
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    در راهم می رفتم
    و تو به من لبخند زدی
    پس عضلاتم را جمع کردم
    جمع کردم برای تویی که نمی شناختی
    لبخند بی روح من را … من را …
    گویی من در چهره ام خلاصه شده بودم
    و چهره ام در نگاهی تو خالی
    .
    وحتی هرگز
    هرگز..
    و حتی مرگ
    مرگ..
    مرگز کافی نیست

  14. #2568
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    من دلم تنگ کسی است
    که به دلتنگی من می‌خندد
    باور عشق برايش سخت است
    ای خدا باز به ياری نسيم سحری
    می‌شود آيا دل به نازک‌دل من بربندد؟!

  15. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #2569
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    جهان پیشینم را انکار می‌کنم،
    جهان تازه‌ام را دوست نمی‌دارم،
    پس گریزگاه کجاست!
    اگر چشمانت سرنوشت من نباشد ...!

  17. #2570
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    بی تو برگی زردم
    بی تو خزانی سردم
    بی تو من ابر پاییز
    با تو من ابر بهاران
    بی تو من تنهای تنها
    شکسته در آرزوی فردا
    بی تو من تنها و مدهوش
    همچو یک شمع تنها و خاموش
    بی تو روزهایم سرد است
    چشمهای اشک آلودم با همه قهر است


  18. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •