مي گيرم از هر كه سراغت را نمي داند
مي آمدي امشب، اگر هم پيش ِ پاي تو
نقش ِ دراماتيك من شايد عوض مي شد
تو مي شدي در نقش ِمن، من هم به جاي تو
مي گيرم از هر كه سراغت را نمي داند
مي آمدي امشب، اگر هم پيش ِ پاي تو
نقش ِ دراماتيك من شايد عوض مي شد
تو مي شدي در نقش ِمن، من هم به جاي تو
ورای مســــجد و میخـــانه راهیست
بجوئید ای عزیزان کاین کدام است!؟
(؟)
عطار
در دست باد يك چمدان شعر و دلخوشي
از سمت تو قشنك ترين خنده ي جهان
بعد از چقدر فاصله مثل گذشته ها
حالا رسيده است به هم باز دستمان
نو مید نباید بود از روشنی بامی
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
يک تکه از خودم را در واژه دفن کردم
فردا بروي کاغذ مردي جوانه مي زد
آن مرد هم سرش را در زير بالشش کرد
شماطه هم پياپي با صد بهانه مي زد
در رهش با نیک و بد در ساختیم
در غمش هم خشک و هم تر سوختیم
سوز ما با عشق او قوت نداشت
گرچه ما هر دم قویتر سوختیم
چون بدو ره نی و بی او صبر نی
مضطرب گشتیم و مضطر سوختیم
من نيستم چون ديگران بازيچه بازيگران
اول گرفتارت كنم وانگه گرفتارت شوم
مسلسل زلف بر رخ ریته دیری
گل و سنبل بهم آمیته دیری
پریشان چون کری زلف دو تا را
بهر تاری دلی آویته دیری
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نامـــــــکرر است!
حافظ
ته که نوشم نهای نیشم چرایی
ته که یارم نهای پیشم چرایی
ته که مرهم نهای بر داغ ریشم
نمک پاش دل ریشم چرایی
Last edited by eshghe eskate; 24-08-2008 at 12:17.
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)