منم یه بار بعد از دو سه ساعت تو نت بودن رفتم حموم شیر آبو باز کردم آب نیمد ولی , گفتم : "ای بابا این چرا باز ریسیو نداره ! "
--
--
منم یه بار بعد از دو سه ساعت تو نت بودن رفتم حموم شیر آبو باز کردم آب نیمد ولی , گفتم : "ای بابا این چرا باز ریسیو نداره ! "
شما سعی کن از این اشتباهات نکنی؟!!!!!!!!!
اصلا بامزه نبود ،بعدشم تو مگه از گرافیک و نرمافزار چیزی سرت میشه ؟!!!!!!!!!!!!!!
ااونم نرم افزار گرافیکی!!!!!!!!!!!!!!!!!!![]()
اقا این کلی کار بلده جی تی ای 5 رو برات ادیت می کنه که تو عمرت همچین جی تی ای ای رو ندیده باشی
اول هرکی یه نظر داره وبه نظر اون خاطره ام بی مزه بود اما خاطرات بعدی خیلی جالب بودن و دوم یه دعوا کوچیکی بین من و مجید اس دی 2009 شد . بعد همیشه بر علیهم حرف میزنه خب بعد 1-3 ماه دیگه شاید با من خوب شه البته همه ما همین هستیم (نه همه بلکه بعضی ها).
چقدر که اینجا بیمزه شده
چرا بچه ها انقدر باهوش شدن دیگه سوتی نمیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همش تقصیر این دختراس.
دیروز رفته بودم شهروند (دومین بارم بود) با یکی از دوستام حدود 45 تومان خرید کردیم پول نقد کافی نداشتیم ، رفتم سراغ کارت اعتباریم ، داشتم از تو کیفم درش میووردم که یهو ازم قاپیدش (دوستم) ، حالا صف شلوغ ، منم حوصله نداشتم
هی بازی در میاورد یهو عصبانی شدم بلند بهش گفتم کی...م تو د...نت (با عرض معذرت) بدش میخوام حساب کنم !
همه داشتن مارو نگاه میکردن اینو داشته باشین !
حالا کارتو داد به ما منم هول شده بودم کارتو چپکی میکشیدم ، 7-8 بار کشیدم تا درست شد ، رمزو زدم ارور داد دوباره کشیدم زدم ارور داد دیگه قات قات بودم ! دیدم زنه حسابداره میخنده گفتم دیگه تو چه مرگته ! همینو گفتم
نمیدونم چطور شد اینو گفتم ! ساکت شد گفتم بگو دیگه گفت این ماله بانک های شتابه کارتو با دستگاه کناریه امتحان کنید ! بلاخره حساب کردیم رفتیم بیرون . یه یارو دم در اجناسو با فاکتور چک میکرد ، داشت ماله مارو چک میکرد گفت حقش بود ! گفتم کی گفت خانوم منتظری حسابداره ! گفتم دادش حال ندارم یه چیزیم به تو میگما گفت درسته بفرمایید !
اخ خندیدیم تا اتوبان نیایش فقط میخندیدیم !
کاملا تایید می شه
100%همش تقصیر دختراس.
![]()
لااقل اسم حسابداره رو نمینوشتی
1 ماه پیش با بچه ها بیرون بودیم که خیابونا یخ بندون بود.
جلو یه مغازه واستاده بودیم و من جلوی ماشین دوستم بودم و بقیه هم کمی اونطرف تر بودن و داشتیم رو مخ یک سری بنده ی مظلوم خدا کار میکردیم.
یکی از بچه ها چیزی خریده بود داشت طرف ما با سرعت میومد که نتونست تعادلش رو نگه داره و جلوی ماشین لیز خورد رفت زیر ماشین.
یعنی کامل زیر ماشین بود و فقط سرش دیده میشد. ماشین هم پاترول بود.
خلاصه ما مونده بودیم بخندیم یا این بد بخت رو جمع کنیم.
یهو همه جمع شدن و این طفلک هم به همه از اون زیر نگاه میکرد.
تصور کنید یک کله از زیر ماشین بیرونه که کچل هم هست. بد بخت سرباز بود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)