در واهمه از عشق وفادار بمانید
زیرا که بجز درد دگر هیچ ندارد !
در واهمه از عشق وفادار بمانید
زیرا که بجز درد دگر هیچ ندارد !
ديدي خواستن ميون من و تو رو ابري كنن ؟
تو نگفتي بهشون : بريد ،چه حرفا ، نمي شه !؟
مگه از من چي شنيدي كه يهو دلت شكست
دل عاشق بيشتر از يك دفه رسوا نمي شه
چه شبايي كه نشستم تا سحر به اين اميد
كه به هر كسي به جز من بگي نه ، يا نمي شه
هستی زندگی ام به چه کار آید؟
یا به چه دردم خورد؟
روزها طی شد از تنهایی شب ها
همه در تاریکی و غربت و غم بود و خیال
تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمان ها به امیدی که تو
بر خواهی گشت
پای هر پنجره مات!
می نشستم به تماشا تنها
گاه بر پرده ی ابر
گاه بر پرده ی ماه
دورتادورترین جا ها می رفت نگاه
باز می گشتم تنها
چشم ها دوخته ام بر درو دیوار هنوز
شوق دیدار توام باز هنوز
از همین شاخه ی لرزان حیات پر کان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم بسیار هنوز!
با سلام
زهر است عطای خلق
هر چند دوا باشد
حاجت ز که می خواهی؟
جایی که خدا باشد
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شدو جان نیز هم
هزیان میگفت
تکرار تکرارها !
من ، اون ، رفت و . . .
در آخرین نفس .!!
ما را به رنج چه ، دیگر مهم نیست
توبه نموده ایم از هر چه کار خیر ! !
اصلاحیه ! ! !
با سلام
مرا عهدیست با جانان *** که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را ******* چو جان خویشتن دارم
من برای با تو بودن لحظه ها رو می شمارم
هستیم یه قلبه پاکه که برات هدیه می یارم
واسه من فرقی نداره که چقدر حوصله دارم
هر جای دنیا که باشی واسه تو پر در می یارم
با سلام
من بي قرار و تشنه پروازم
تا خود كجا رسم به هم آوازم
فریدون مشیری ( بگو مرغ آفتاب کجاست )
Last edited by FX64 Dual Core; 25-07-2006 at 02:16. دليل: ذکر منبع
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)