انگشتهام، بوی باروت میدهند،/لبهام، بوی دود. /گونههام، بوی آتش و//مُژههام، بوی چشمِ سوخته. //از حفرهی خالی میانِ سینهام، چیزی نمیگویم .../بیسر، بیدست، بیپا،/از جنگی نابرابر، شكست خورده، باز میگردم .../.../حریفم نشدم ./
انگشتهام، بوی باروت میدهند،/لبهام، بوی دود. /گونههام، بوی آتش و//مُژههام، بوی چشمِ سوخته. //از حفرهی خالی میانِ سینهام، چیزی نمیگویم .../بیسر، بیدست، بیپا،/از جنگی نابرابر، شكست خورده، باز میگردم .../.../حریفم نشدم ./
بلیت خریده ام
ردیف جلو
تنها
برای خود آواز می خوانم
کف می زنم
ممنونم.
سرنوشت درستی نبود
پرومته!
سرنوشت درستی نبود
که آتش ایزدان را دزدیدی.
هر هنرپیشهی تازهکاری امروز
دو ساعته آتش ایزدان را میدزدد
و شب
راحت میخوابد.
ما را بگو
میان اینهمه ایزد
که تو را برگزیدیم
و در تاریکی زندگی میکنیم.
زندگی ما برای عاشق بودن
کوتاه است
ولی چگونه است که عشق
همیشه قبل از زندگی ما
تمام می شود
بدون تو
همه ی راه ها دیوار می شوند
و همه ی واژه ها
سیاه
.
.
.
حتی
همین سپیدی
که هیچگاه سپید نشد
::.مرضیه عابدینی.::
فاصله را تو يادم دادي
وقتي با لبخند
دور شدي از من
عکاس بهتر از ما فاصله را مي فهميد
تو در عکس نيستي
فاصله يعني تو...
ده سال
ده بار همدیگر را دیدیم
ده روز
هزار بار
این معادله چند مجهول دارد؟…
دو اکواریوم
دو ماهی
دو سوی شیشه
من وتو.
چه فرق می کند
در ابتدای راه باشم
یا در انتهای راه
وقتی به تو ختم نمی شود!
شکستن یک دل
چقدر توان می خواهد مگر ؟
که پنداشتی
آن که قوی بود ، تو بودی!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)