تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیا وجود موجودات فضایی را قبول دارید؟

راي دهنده
1061. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بله,قبول دارم

    722 68.05%
  • خیر,قبول ندارم

    159 14.99%
  • نمیدانم

    180 16.97%
صفحه 255 از 358 اولاول ... 155205245251252253254255256257258259265305355 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,541 به 2,550 از 3579

نام تاپيک: بیگانه ها ( فرازمینی ها ) - UFOs ؛ زیست فرازمینی

  1. #2541
    داره خودمونی میشه jansmit's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    پست ها
    21

    پيش فرض













    ---------- Post added at 10:14 PM ---------- Previous post was at 10:13 PM ----------

    مطالعات فوق سری آمریکا
    اين تصوير فريمي است متعلق به يك قطعه فيلم معروف و جنجالي به مدت ۲ دقيقه و ۵۵ ثانيه كه توسط فردي كه خود را ((ويكتور)) معرفي كرده است و به صورت مخفيانه از پايگاه فوق سري (گروم ليك )واقع در منطقه ۵۱ مكاني كه به گفته بسياري از محققين مركز ازمايش هاي سري دولت امريكا در رابطه با بشقاب هاي پرنده است خارج شده است. در اين فيلم از يك موجود فرازميني - از نژاد خاكستري ها - تحقيقاتي به عمل مي ايد.



    ویکتور اذعان كرد چنانچه هويت اصلي او فاش شود بلافاصله توسط دولت به قتل خواهد رسيد. (ادعاي وي درست بود چرا كه بسياري از كساني كه اقدام به افشاي اين مسايل كرده اند توسط دولت ايالات متحده به قتل رسيده اند.)او به بسياري از شبكه هاي خبري مراجعه كرد تا فيلم را براي عموم پخش كنند. ابتدا به شبكه خبري فاكس FoxTV مراجعه نمود. اما ان شبكه به علت مشكلاتي كه قبلا به خاطر پخش فيلم مستند كالبد شكافي موجود فرازميني برايش به وجود امده بود از قبول ان فيلم سر باز زد. ان مشكلات بخاطر ان بود كه پس از پخش فيلم جنجالي ميان موافقان و مخالفان ان فيلم به پا خاست و باعث شد اعتبار شبكه فاكس در نظر مخالفان صحت فيلم خدشه دار شود. و كمپاني فاكس نمي خواست بار ديگر متهم به دروغ پراكني شود. ضمن ان كه پخش چنين اخباري براي شبكه هاي معروف امريكا خشم دولت ان كشور را برايشان به ارمغان مي اورد.سر انجام شبكه اي مستقل در لوس انجلس به نامRocketHome Pictures قبول كرد كه در حضور يك كارشناس بشقاب هاي پرنده - ديويد مورتون - ان را براي عموم پخش كند . پس از پخش فيلم مورتون فيلم را براي بينندگان اينگونه تحليل مي كند:
    فيلم صامت در محيطي نيمه تاريك فيلم برداري شده است. نيم رخ دو مرد نمايان است كه يكي از انها يونيفرمي نظامي با يك درجه ستاره روي اپل شانه اش به تن دارد. و يك نفر ديگر كه صورت خود را پوشانده و دست وي در تصوير مشخص است و به نظر مي رسد كه يك پزشك است. انها در محلي نشسته اند كه سيمها ميكروفونها و وسايل پزشكي در ان اتاق به چشم مي خورد. نورهاي ضعيفي نيز روي يك دستگاه چشمك مي زند كه به نظر ميرسد ضربان يك قلب ضعيف را نشان مي دهند. كل صحنه از پشت يك ديوار شيشه اي فيلم برداري شده است. طرف ديگر ميز موجود كوچك قهوه اي رنگي با سر بزرگ و چشمان سياه وجود دارد كه چهره او براي هزاران نفر از ربوده شدگان اشناست. يك فرازميني! وي سپس با بيان چند نشانه در حركات ان موجود احتمال بيمار بودن ان را مطرح مي سازد. ان گونه كه از چهره ي وي پيداست دچار نوعي ناراحتي نيز مي باشد.
    وي ادامه مي دهد : پوستش صورتي مايل به قهوه ايست اما قسمت سر ان موجود بنفش رنگ است و اثراتي از كوبيدگي روی ان ديده مي شود به طوري كه احتمالا از نوعي ناراحتي در قسمت جمجمه رنج مي برد. فيلم ادامه پيدا ميكند و در ادامه شاهد نوعي تشنج شديد در ان موجود مي شويم. در لحظه اي از فيلم دهان ان موجود به خاطر اعمال پزشكان باز شده و مقداري از محتواي اب دهانش به بيرون ميريزد. در اين لحظه دستگاه نمايش ضربان قلب ان موجود ناگهان به طرز عجيبي يك نوسان شديد را نشان ميدهد. در اين لحظه مردي كه لباس نظامي به تن دارد علامتي مي دهد و دو پزشك ديگر بلافاصله به كمك مي ايند. اين قطعه فيلم ناگهان در قسمتي كه پزشكان مشغول مداواي ان موجود هستند به پايان مي رسد
    واقعي يا دروغي؟

    صحت اين فيلم از نظر افراد مختلف متفاوت است. بسياري ان را حقيقي مي دانند و بسياري نيز جعلي. ديويد مورتون پس از ديدن فيلم متقاعد شد كه فيلم حقيقي است به خاطر تطابق و همخواني فيلم با اظهارات ربوده شدگان.
    ان موجود شباهت بسياري به موجوداتي دارد كه ربوده شدگان تحت هپينوتيزم شكل و شمايلشان را باز گو كرده اند. اين نوع معروف از فرازميني ها كه براي تمامي يوفولوژيست ها اشناست به خاكستري ها (
    grey) معروفند . نشانه بعدي كه صحت فيلم را تقويت مي كند اطلاعاتي است كه پايين فيلم به نمايش دردر مي ايند .
    DNI/27 و سمت راست ان اعدادي كه به نظر مي رسد براي نشان دادن ساعت و دقيقه و ثانيه به كار مي روند DNI ممكن است به كلمه (اداره اطلاعات نيروي دريايي- Department of NavalIntelligence) دلالت كند . بخشي كه در منطقه ۵۱ مشغول به كار است و بسياري از مردم از فعاليت هاي ان و حتي وجود ان بي اطلاعند . ضمن اين كه جورج ناپ خبرنگار تلويزيون هم زماني كه جنجال باب لازار به راه افتاد(باب لازار از جمله دانشمنداني بود كه مستقيما روي پروژه يوفو ها كار ميكردو سپس تمامي اطلاعات خود را منتشر كرد و باعث جنجال بزرگي شد.) براي روشن شدن ادعاهاي باب لازار چكهايي را كه به او طي مدت زمان كار كردن در منطقه ۵۱ داده شده بود طي يك برنامه تلويزيوني نشان داد كه روي تمام انها مهر DNI خورده بود. اين مساله نيز صحت وجود چنين بخشي را در منطقه ۵۱ افزايش مي دهد.
    حالا مي رسيم به ويكتور. كسي كه به هيچ عنوان از ترس كشته شدن هويت خود را فاش نكرد. سوالي كه مطرح مي شود اين است كه وي چگونه توانست اين فيلم را با وجود كنترل شديد از ان محل خارج كند؟ تهيه كننده برنامه اي كه فيلم را براي عموم پخش كرد مي داند كه ويكتور چگونه فيلم را از پايگاه خارج كرد. ويكتور به وي گفته بود كه او برنامه ريزي دقيقي انجام داد تا در لحظه اي كه كسي نظارتي بر رويش ندارد فيلم ها را از روي نوار به سي دي و دي وي دي كپي كند. ضمنا وي عمدا صداي فيلم را حذف كرده تا مبادا هويت و امنيت خود و كساني كه در فيلم نمايش داده مي شوند به خطر افتد.

    وي ضمنا به تهيه كننده برنامه گفته بود كه مردي كه در اكثر صحنه هاي اين فيلم كنار ان موجود ايستاده و دستش را به سمت سر خود مي برد تله پات نيروي نظامي بوده كه با حضور خود در انجا برقراي ارتباط تله پاتيكي براي كمك به ان موجود را به عهده داشته است!(اين نكته كه موجودات فرازميني با تله پاتي ارتباط برقرار مي كندد امري حتمي و پذيرفته شده است.)

    چون در فيلم ضعف و بيماري ان موجود كاملا اشكار بود براي همين تهيه كننده برنامه از ويكتور راجع به اين كه ايا ان موجود پس از ان واقعه مرده يا خير سوال كرد. ويكتور جواب داد مطمئن نيستم. همين قدر مي دانم كه ديگر از ان موجود براي تحقيقات علمي و مصاحبه استفاده نكردند!

    و در پايان طبق اظهارات ويكتور صداهاي اين فيلم كه وي بنا به دلايلي انها را حذف كرده علاوه بر امنيت خود و ديگر افراد مشاهده شده در فيلم اين است كه طي انجام اعمالي بر روي ان موجود سعي مي شود اطلاعات تكنولوژيكي و فني نيز از ان به دست ايد. كه خود ويكتور يا انها را نمي دانسته يا نمي خواسته بگويد. ضمنا اين مساله كه ايا ان فرازميني به ميل خود انجا بوده يا از سانحه ي سقوط بشقاب پرنده اش جان سالم به در برده است نيز نا معلوم است.


    ---------- Post added at 10:16 PM ---------- Previous post was at 10:14 PM ----------

    سالهاست که بسياری از انسان ها با مراجعه به سازمان های تحقيقاتی يا روانکاوان حکايت ربوده شدن خود را توسط فرازمينی ها نقل ميکنند و طی هیپنوتيزم تمام خاطرات خود را طی زمان ربوده شدن به ياد می اورند. ربوده شدگان از مليت های گوناگون هستند اما اظهارات مشابهی ميکنند که بسيار حيرت انگيز است. در اکثر موارد حافظه ربوده شده (از زمان ربوده شدن تا بازگشت) پاک می شود.

    حال اگر هر کدام از شما بعضی از اين نشانه ها را در خود ميبينيد. بهتر است به سازمان های مطالعاتی در باره موجودات فرازمينی مراجعه کنيد تا مورد ازمايش قرار بگيريد. بعضی از اين نشانه ها به تنهايی حاکی از ربوده شدن شما توسط فرازمينی ها است و بعضی ديگر نياز مند به وجود نشانه های بيشتری است.ضمن اينکه ممکن است بعضی نشانه ها را کسی داشته باشد اما ربوده نشده باشد. و تنها موارد بيماری باشد.
    بعضی از این نشانه ها ممکن است غیر واضح یا درک نشدنی باشند. که برای توضیح انها باید گفت ان نشانه ها فقط برای کسی که ان را دارد قابل درک است.

    1. از دست دادن زمان به مدت يک ساعت يا بيشتر بدون اينکه بتوانيد برای ان علتی بيابيد. (برای مثال راننده ای ساعتی را در بی خبری می گذراند و وقتی به خود می ايد خود را مايل ها دور تر از مکان اوليه می يابد.)

    2. ايا در رختخواب خود دچار نوعی فلج شده ايد؟ در حالی که احساس ميکنيد موجودی در اتاق تان است؟

    3. داشتن زخم ها يا نشانه های غير عادی روی بدن که علتی برای ان نيافته ايد. (برای مثال جای کنده شدگی روی پوست - زخم هايی به صورت خط مستقيم - زخم های مثلثی شکل - زخمی روی سقف دهان يا بيني - جای زخم يا بر امدگی زير يا داخل گوش و ... )

    4.د يدن نور های نورانی به صورت نور يا برق های ناگهانی در خانه يا محل ديگر.

    5. داشتن خاطره ای از پرواز بالای سطح زمين در حالی که ميدانيد رويا نيست و يا خواب ديدن بيش از اندازه پرواز کردن.

    6. داشتن تصويری که ناخوداگاه در حافظه تان است و نميتوانيد ان را فراموش کنيد (مثل صورت يک فرازمينی - فرايند ازمايش بر روی انسان - يک سوزن جراحی - يک ميز جراحی - بچه پوست و استخوانی و لاغر! يا ... )

    7. ديدن اشيای نورانی کوچک بيرون خانه تان يا در حال وارد شدن از پنجره اتاق تان.

    8. ديدن خواب های زياد در مورد بشقاب پرنده ها - نورهای رنگارنگ و موجودات فرازمينی.

    9. ديدن يک منظره جالب و شوک بر انگيز از بشقاب پرنده ها يا ديدن چند باره انها در طول زندگيتان.

    10. داشتن نوعی هشياری و اطلاعات زياد در مورد کيهان و عالم هستی و علاقه به انسان شناسی و کنجکاوی در رفتار انسان ها - علاقه به مطالعه محيط - گياه خواری - و داشتن هشياری اجتماعی.

    11. احساس قوی در مورد داشتن يک ماموريت يا انجام يک کار بزرگ يا شبيه به اين ها بدون اينکه بفهميد اين اجبار از کجا ناشی مي شود.

    12. داشتن احساس مرموز در مورد اينکه شما انسان بخصوص يا يک ((انتخاب شده)) هستيد.

    13. اتفاق افتادن وقایع غير طبيعی در طول زندگیتان که نميتوانید توضيح دهید و احساس اضطراب پس از ان.

    14. داشتن توانايی زياد روحی. برای مثال دانستن اينکه اتفاقی قرار است بيفتد قبل از اينکه ان حادثه پيش ايد.

    15. دیدن دو چشم خيره در رویا. مانند چشم حيوانات (جغد - اهو ) يا داشتن خاطره ای گنگ در مورد اينکه حيوانی به شما نگاه می کند و ترس از چشم پس از ان!

    16. نمیه شب از خواب پريدن با وحشت و اضطراب زياد.

    17. عکس العمل شديد وقتی تصوير يک فرازمينی را ميبينيد. اعم از خوشحالی يا نفرت از ان.

    18. داشتن ترس زياد و غير قابل توضيح. (برای مثال از ارتفاع - مار ها - عنکبوت ها - حشرات بزرگ - صداها ی بلند - نورهای درخشنده - امنيت شخصی يا تنهايی)

    19. داشتن تبحر در حل کردن مشکلات به تنهايی.

    20. ديدن فلج شدن يا بيحرکت ماندن شخصی که کنارتان است يا کنارتان خوابيده.

    21. داشتن خاطره از وجود مکان مخصوصی که معانی روحی برای شما داشته در بچگی.

    22. بودن شخصی در زندگيتان که ادعا ميکند در نزديکی شما يک سفينه يا يک موجود عجيب ديده و پس از ان شما برای مدتی مفقود شده ايد.

    23. قطرات خون يا لکه های عجيب روی ملافه يا بالش تان در حالی که سابقه نداشته.

    24. علاقه زياد به موضوع بشقاب های پرنده و موجودات فرازمينی يا مطالعه زياد درباره ان ها.

    25. نفرت بيش از حد در مورد موضوع بشقاب های پرنده و موجودات فرازمينی ها بطوری که نمی خواهيد در باره شان بحث کنيد.

    26. ناگهان مجبور شده ايد به سمت مکان ناشناخته ای رانندگی - يا پياده روی - کنيد.
    (بعضی از ربوده شدگان اظهار کرده اند تا اخرین لحظات نمی خواسته اند به محلی که ربوده شده اند بروند اما نیرویی انها را مجبور کرده بدون اینکه خوشان بخواهند.)
    27. داشتن احساس اينکه تحت نظر هستيد و به مدت طولانی شما را نگاه مي کنند. بخصوص در شب

    28. ديدن يک رويا يا خواب که داريد از يک پنجره بسته يا ديوار مايع مي گذريد.

    29. ديدن مه يا دود عجيب در مکانی که نمی تواند وجود داشته باشد.

    30. شنيدن صداهای عجيب وزوز يا صداهای ضربان دار بدون اينکه بفهميد منشا انها کجاست؟

    31. خون دماغ شدن بطوری که قبلا سابقه نداشته يا بيدار شدن از خواب در حالی خون دماغ شده ايد.

    32. داشتن مشکل و درد در کمر یا گردن. یا بیدار شدن در حالی که بدنتان سخت شده و قادر به خم کردن اعضا نیستید.

    33. داشتن سینوزیت مزمن یا بیماری های بینی.

    34. احساس اینکه اطراف بدنتان میدان الکترونیکی دارید که به طرز عجیبی عمل میکند. ( برای مثال وقتی از کنار تیر چراغ برق رد می شوید خاموش میشود. یا وقتی به تلویزیون یا رادیو نزدیک می شوید تحت تاثیر بدنتان قرار می گیرند.)

    35. دیدن یک پیکر روپوش دار نزدیک منزل یا کنار تختخواب تان.

    36. صداهايی تکرار شونده گاه و بيگاه در گوشتان مي شنويد. بخصوص در يک گوش.

    37. داشتن ترس غير عادی از پزشک و خودداری از درمان کردن و مصرف دارو.

    38. داشتن بی خوابی يا اختلال در خوابيدن.

    39. ديدن خواب و رويا در مورد پزشکان و اعمال انها.

    40. سردرد های متوالی و گاه و بيگاه. بخصوص در سينوس ها - يکی از چشم ها يا گوش ها

    41. داشتن توانايی های فوق طبيعی مثل دریافت ناگهانی يا داشتن بصيرت.

    42. تمايل به داشتن رفتار های اعتياد اور.(تکرار زياد بعضی از اعمال)

    43. دريافت پيام های تله پاتيکی از فرازمينی ها.

    44. شنيدن صدايی خارجی که از درونتان با شما سخن می گويد. به شما دستور ميدهد يا شما را راهنمايی می کند.
    45. از گنجه يا کمدتان ميترسيد.

    46. احساس اين که بايد خيلی هشيار باشيد و یا ((کسی)) شما را خواهد گرفت.

    47. خيلی سخت به افراد اعتماد مي کنيد.

    48. ديدن خرابی و ويرانی در يک رويا. (عده ای از ربوده شدگان اظهار داشته اند موجودات فرازمينی با نشان دادن تصاويری از نابودی زمين به انها هشدار داده اند که انسان ها باید مراقب محيط زيست زمين باشند.)

    49. احساس اينکه نمي بايست در مورد موضوع بشقاب پرنده ها يا موجودات فرازمينی صحبت و یا حتی فکر کنيد.

    50. حساس اينکه بعضی از اين نشانه ها را داريد اما خاطره ای از فرازمينی ها يا ربوده شدن توسط انها در ذهنتان نيست.


    ---------- Post added at 10:18 PM ---------- Previous post was at 10:16 PM ----------

    شايد شروعي براي دوران جديد بشقابهاي پرنده را بتوان سالهاي 1946 و 1947 دانست . در اين سالها كه جامعه انساني از پيشرفتهاي علمي و فني خود كاملا به وجد آمده بود؛ به يكباره گزارشهاي فراواني از مشاهده اجرام پرنده ناشناس در گوشه و كنار آمريكا و اروپا منتشر شد . در ابتدا گمان مي شد اين اجرام نوعي ابزار پروازي جديد و ساخت شوروي سابق است كه اينك در آغاز جنگ سرد قرار است نقش جاسوسهاي هوايي بلوك شرق را بر عهده گيرد اما انتشار گزارش رويت اين سفاين بيگانه! بر فراز كاخ كرملين در مسكو و سپس نقاط ديگر شوروي و انتشار اين نكته كه روسها هم مدتي است با اين ميهمانان ناخوانده درگير هستند توجه دانشمندان را به سوي پاسخ متفاوتي رهنمون ساخت.
    سازمانهاي هوايي و فضايي دو قدرت شرق و غرب هريك كميسيونهاي ويژه اي را براي بررسي اين موارد ترتيب دادند هدف اصلي اين كميسيونها پاسخ به دو سوال اصل بود نخست آنكه اجرامي كه رصد آنها توسط گروهي از افراد از طيفهاي مختلف از كشاورز گرفته تا خلبانها و حتي برخي از فضانوران گزارش مي شد آيا واقعا وجود دارند و اگر اينطور است منشا آنها چيست ؟ و دوم اينكه آيااين اجرام خطري براي امنيت ملي كشورها و در مرحله بعد زمين به بار خواهند آورد؟ يكي از اين كميسيونها در سال 1953 تاسيس شد و به بررسي دقيق تمام گزارشهاي منتشر شده تا آن موقع پرداخت و در سال 1954 گزارش اين كميسيون منتشر شد در اين گزارش سعي شده بود با دلايل علمي وجود يوفوها به چالش كشيده شود. اگرچه انتظار مي رفت با انتشار اين گزارش داستان بشقابهاي پرنده پايان پذيرد اما سيل مشاهدات ادامه داشت و در نهايت در سال 1956 سازمان نيكاپ (NICAP) يا كميته ملي تحقيقات پديده هاي فضايي مسوليت تحقيق را بر عهده گرفت اين كميسيون با عضويت چندين مقام هوانوردي و اعضا سابق CIA تلاش داشت تا به توضيحي دقيق دست يابد.
    در همان زمان پروژه معروف به كتاب آبي كه هدفش بررسي دقيق گزارشهاي مربوط به اين موارد بود آغاز شد و البته هيچگاه گزارش نهايي آن فرصت انتشار نيافت چراكه در 27 اوت 1966 به دليل اختلالي كه در سيستم مخابرات پايگاه استرتژيك موشكهاي قاره پيما در داكوتاي شمالي و همزمان با رويت شيء پرنده ناشناسي رخ داد ، جانسون رييس جمهور وقت آمريكا را وادار كرد تا دستور تشكيل يك كميسيون ديگر به سرپرستي ادوارد كندون را صادركند.. وي و همكارانش به بررسي بيش از 100 مورد از معتبرترين گزارشها پرداختند. اعضا اين كميسيون 60 نفره كه اعضا ان را تيمي از اخترشناسان ، مهندسان ، خلبانان و حتي روانشناسان تشيكل مي دادند؛ سرانجام نتيجه اين تحقيق را كه به گزارش كندون مشهور شد در 1000 صفحه و با تاييد آكادمي ملي علوم امريكا ، منتشر كردند.
    در اين گزارش مفصل اعلام شده بود تمامي موارد بررسي شده در اين گزارش داراي توضيحات علمي و قابل قبول بوده و ارتباطي با موجودات هوشمند فرازميني يا فعاليتهاي جاسوسي ديگر كشورها ندارند. در روسيه نيز داستان با عاقبتي مشابه مواجه شد. يك گروه 18 نفره به نام كميسيون دايمي امور فضايي مسوليت بررسي اين گزارشها را بر عهده داشت و پس از آن نيز كميسيون علمي شوروي به بررسي دقيق آنها پرداخت و سرانجام اعلام شد كه بررسي تمام گزارشات رسيده نشان از آن دارد تمام اينموارد داراي منشا طبيعي بوده اند و هيچ موردي به صورت مشكوك باقي نمانده است.
    اين گزارش ها اگرچه با ذايقه علاقمندان ارتباط با موجودات فضايي سازگاري نداشت اما انجام آنها نشان از اهميت يافتن اين موضوع در بين اذهان علمي جامعه داشت اينك طبقه بنديهاي گوناگوني براي اين اشيا ناشناس انجام شده بود. گزارشهاي معتبر در سه دسته با عنوان برخورد نزديك از نوع اول تا سوم دسته بندي مي شد. در برخورد نوع اول افراد تنها اين اشيا را مي ديدند ، در نوع دوم علاوه بر ديدار با آنها صداي اين اشيا نيز به گوش مي رسيد و در برخورد نزديك از نوع سوم علاوه بر ديدن سفاين بيگانه وشنيدن صداي آنها ملاقاتهايي نيز بين سرنشينان آن با زمينيان گزارش مي شد.
    اگرچه با گذشت زمان از تعداد اين گزارش ها كاسته شد اما اين به معني متوقف شدن آنها نبود. هنوز بيش از يكسال از ادعاي پزشكان فرقه" رائلي" مبني بر موفقيت در شبيه سازي انسان نمي گذرد . اعضا اين فرقه كه خبر اين فعاليت آنها چندي پيش تيتر اول تمام خبرگزاريهاي جهان بود خود را مريد مردي به نام "رائل" مي دانند وي معتقد است در يكي از كوهنورديهاي هفتگي خود در آمريكا با موجودات فضايي ملاقات كرده و آنها به او اعلام داشته اند كه به زودي براي ملاقات دوباره به زمين بازخواهند گشت و ضمن آموزش روش كلونينگ انسان به او از او خواسته اند زمينه را براي بازگشت آنها آماده كند!
    ... در دوره جديد كه موج رويت بشقابهاي پرنده به اوج رسيد نام ايران نيز در بين كشورهايي قرا رگرفت كه نه تنها تعداد قابل توجهي گزارش از آن مخابره مي شد بلكه تعدادي از گزارشهاي مهم از نظر طرفداران وجود بشقابهاي پرنده در ايران رخ داده بود . در اين بين يكي از گزارشها اهميت بيشتري داشت. شي ناشناس پرنده كه در بامداد روز 19 سپتامبر سال 1976 در تهران ديده شد. بر اساس گزارشي از اين ماجرا كه در 31 اگوست 1977 منتشر شد ساعت 12:30 نيمه شب 19 سپتامبر تلفنهايي از منطقه شميرانات به نيروي هوايي ارتش ايران زده مي شود و طي آن گزارش رويت يك شي پرنده ناشناس در افق شمالي گزار ش مي شود. دقايقي بعد برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران حضور اين جرم را در رادار خود تاييد مي كند و بلافاصله يك فروند هواپيماي شكاري به تعقيب آن بر مي خيزد با نزديك شدن هواپيما به اين جرم سيستم راديويي هواپيما از كار مي افتد و جنگنده دوم به هوا بر ميخيزد اما او نيز نمي تواند علي رغم مانورهاي پيچيده پروازي به او نزديك شود در پايان تعداد اين اشيا از يك مورد به سه مورد افزايش يافته و سپس ناپديد مي شوند.
    اما بهار بشقابهاي پرنده در ايران سالها بعد ازا ين تاريخ فرا رسيد. شايد انتشار گزارشهايي پراكنده در اين زمينه ادامه داشت اما داستان در پاييز 1369 به اوج رسيد زماني كه دكتر داريوش اديب كه پيش از آن بيشتر به واسطه تدوين مجموعه چهار جلدي جواهر شناسي شناخته مي شد كتابي با نام اسرار بشقابهاي پرنده را ترجمه و منتشر كرد . اين كتاب ترجمه داستاني به نام COMMUNION - A true story بود كه در واقع خاطرات نويسنده آن ويتلي استريبر از دزديده شدنش توسط موجودات فضايي ( يك برخورد نزديك نوع سوم و البته بسيار هيجان انگيز!!) به حساب مي آمد اما پيشگفتار كوتاه داريوش اديب بر اين كتاب بيش از متن اصلي و طولاني آن مهم به نظر مي آمد چراكه در آن ضمن يادآوري خاطره اي از ملاقات با پسري كه مدعي ديدار با بشقابهاي پرنده در پارك جنگلي عباس آباد تهران بود تصاويري را كه وي از بشقابهاي پرنده در تهران گرفته بود منتشر مي ساخت .
    تصاويري كه گفته شد در ماهنامه بشقابهاي پرنده ( كه در آمريكا منتشر مي شود ) نيز منتشر شده است. در همان سالها داريوش اديب سلسله مقالاتي در روزنامه اطلاعات به عنوان يكي از روزنامه هاي پرمخاطب ايران منتشر كرد و در آن با ارايه شواهد زياد سعي دراثبات حيات هوشمند فرازميني و بشقابهاي پرنده نمود. يكي از اين موارد صورت فرعون مريخي بود كه بعدها توسط تصاويرفضاپيماي مدارگرد مريخ موسوم به MGS ماهيت اصلي آن مشخص شد. در تصاوير دقيق اين تپه يك كيلومتري طبيعي هيچ نشاني از صورت انان نيست و فقط بر اثر بازي نور و وضوح كم تصاوير اول به اين صورت ديده شده است .
    مدتي بعد از موج اوليه ماهنامه نجوم به پاسخگويي به برخي از اين شايعات پرداخت كه نتيجه ان مجموعه مقالاتي بود كه همراه با يك راهنماي عملي عكاسي از بشقابهاي پرنده اين موضوع را نه تنها رد، بلكه مطبوعات كشور را به دليل انتشار چنين گزارشهايي مورد انتقاد قرار مي داد. در اين مقاله ها نشان داده شده كه چگونه مردم پديده هاي نجومي و جوي را با اشياي ناشناس پرنده اشتباه مي گيرند .همين طور توضيح داده شده كه چگونه حتي به كمك يك چراغ مطالعه مي توان تصويري از يك بشقاب پرنده ساخت.
    داستان بشقابهاي پرنده در ايران براي چندين سال دوران آرامي را سپري كرد تا اينكه از اوايل دو سال گذشته و با مشاهده اشيا نوراني در برخي شهرها بار ديگر داستان از نو آغاز شد. اولين گزارشها از مرزن آباد و سپس بابل و مشكين شهر آغاز شد جايي كه گويها نوراني مي توانست علاوه بر اينكه موجب وحشت اهالي شود حتي خسارات زيادي به جاي گذارد اين پديده كه همزمان در برخي از كشورهاي جهان هم رويت شد به سرعت مورد بررسي قرار گرفت و نتيجه به زودي مشخص شد آذرگويهاي گلوله اي كه يك پديده نادر ولي شناخته شده است البته در مورد بابل گونه اي از تخليه انرژي ژئو فيزيكي علت اصلي حادثه اعلام شد اما مشكين شهر نه تنها پايان داستان آذرخشهاي گلوله اي را رقم زد آغاز فصل جديد بشقابهاي پرنده نيز از همانجا آغاز شد.
    25 و 26 فروردين ماه 1383 خبرگزاريها خبر مشاهده شي ناشناس نوراني را در آسمان مشكين شهر و اردبيل دادند بلافاصله صدا و سيما تصاويري كه توسط يك دوربين آماتوري از اين اجرام تهيه شده بود منتشر ساخت و بدين ترتيب موج جديد آغاز شد خبرگزاري ايرنا در كمتر از 72 ساعت بيش از 6 خبر از رويت اين اجرام در آسمان شهرهاي مختلف ايران از مشكين شهر و اردبيل گرفته تا گنبد كاووس و تبريز و اراك و اشنويه و سنندج و ... منتشر كرد.
    ... گزارش اول از دوشي پرنده ناشناس در آسمان سخن مي گفت كه تلالوئي با رنگهاي مختلف داشتند و حركتهايي نامشخص در آسمان انجام مي دادند هنوز در باره اين گزارش نمي توان اظهار نظر كرد چراكه هيچ داده مشخصي از آن وجود ندارد اما در بقيه موارد با شي درخشان در افق جنوب غرب يا شمال غرب مواجه شديم كه حتي از آن هم تصاويري تهيه و پخش شد. به غير از گزارش اول كه مانند رويت بسياري از اجرام پرنده اطلاعات ناقص و نامشخصي دارد براي بقيه پاسخ قاطعي وجود دارد. چيزي كه حتي باور آن نيز مشكل است كه چطور چنين شمار زيادي از مردم و رسانه ها به آن بي توجه بوده اند.
    گزارش ايرنا از ديده شدن اين شي در تبريز را مرور كنيد : تعدادى از شاهدان عيني گفتند يك شي نوراني را چهارشنبه شب درآسمان تبريز مشاهده كرده اند. به گفته آنان ، اين شي كه طيف هايي از نورهاى قرمز، آبي و سبز از آن به سرعت ساطع مي شده مقارن ساعت 30 / 20 چهارشنبه درجنوب آسمان تبريز در منطقه وليعصر رويت شد... در طرفين اين شي نوراني دو بازوى نوراني خط گونه وجود داشت. وى افزود اين شي از سمت شرق به غرب با سرعتي بسيار كند و غيرمحسوس در حركت بود.

    ايرنا : 26 فروردين 1383 برابر با 14 آوريل2004
    يك شي نوراني بار ديگر سه شنبه شب در ارتفاع پائين در ضلع جنوبي شهر گنبدكاووس ديده شد. به گفته منابع مردمي ، اين شي از ساعت 20 تا22 و30 دقيقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعكاس مي داد. اين شي نوراني ، كم كم در آسمان ناپديد شد. دوشنبه شب نيز يك شي نوراني در ارتفاع پايين در ضلع جنوبي شهر گنبدكاووس مشاهده شده بود. "ايرنا" گزارش داده بود كه اين شي به مدت 90 تا120 دقيقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعكاس مي داد. از اين شي نوراني ، دو نور جدا شده و كم كم در آسمان ناپديد شد
    آيا اين توصيفها كه د رگزارش مشاهدات شاهدان عيني نيز نقل شده است شما را ياد بانوي زيباي منظومه شمسي نمي اندازد؟ زهره اين روزها ازتربيع گذشته و به حالت هلالي خود نزديك مي شود به همين دليل تقارن نورش در زمين كاملا يكسان نيست و همين امر باعث تشديد پراش نوري در يك جهت مي شود ، پديده اي كه شاهدان از ان به نام بازوهاي اطرافش ياد كرده اند . حركت غير محسوس شرق به غرب چيزي جز مشخصه آشكار ستارگان و البته سيارات نيست و به ياد داشته باشيد كه در تمام گزارشها (منهاي گزارش اول) اين شي در افق غربي قرار دارد . علت تغيير رنگ زهره در هنگام غروب و در شهرها نيز پديده جديدي نيست آلودگي جوي و وجود ذرات معلق در جو زمين از يك سو و از سوي ديگر بازتاب گرماي جذب شده در طول روز از زمين در ساعات اوليه غروب باعث تشديد پراش نور اين سياره مي شود .
    البته اين اولين باري نيست كه زهره مردم را به اشتباه انداخته است. رونالد ريگان رييس جمهور اسبق ايالات متحده (زماني كه فرماندار يكي از ايالات آمريكا بوده است)يك شب كه از پنجره اتاق كا رخود نگاهي به بيرون انداخت نور خيره كننده اي را ديد كه او را مستقيما زير نظر گرفته بود بلافاصله جلسه شوراي عالي امنيت ملي تشكيل شد و دستور بررسي پديده صادر شد او فكر مي كرد توسط هواپيماهاي جاسوسي روسيه زير نظر گرفته شده است غافل از اينكه به زهره مي نگرد. در جريان جنگ جهاني دوم نيز بارها خلبانهاي نيروي هوايي آمريكا در بازگشت از ژاپن به روي زهره آتش گشودند.
    به هر حال عدم وجود نهادي معتبر كه وظيفه پاسخگويي به چنين مسايلي را( كه قطعا بعد از اين نيز با آن روبرو خواهيم بود ) بر عهده داشته باشد كماكان احساس مي شود. در حالي كه اين موضوع با يك تماس ساده به مراكزي مانند انجمن نجوم ايران يا ماهنامه نجوم قابل توجيه براي رسانه ها بود.
    اما آيا حل شدن معماي اشيا پرنده بهار 83 ايران به معني بسته شدن كامل اين پرونده در ايران و جهان خواهد بود . قطعا خير. تا زماني كه مسايل را از دريچه مربوط به ان بررسي نكنيم همواره احتمال رخ دادن موارد مشكوك اينگونه اي وجود دارد اگر ندانيم در اسطوره شناسي كهن نقش دايره در حال پرواز سمبلي باستاني است كه گاهي خود را در شكل ماندالاي هندي و بودايي نمايان مي سازد و گاهي به شكل محوطه معابد كهن، نخواهيم توانست توجيه شي پرنده نقش برجسته هاي كهن را درست درك كنيم و اگر فراموش كنيم كه در ديد اساطيري تجلي امر مقدس با ظواهر وحشت همراه است ممكن خواهد بود توصيفي از تجلي يك امر مقدس را با مراحل فرود يك سفينه فضايي اشتباه بگيريم و اگر به خود اجازه دهيم بدون بررسي كامل همزمانيهاي خاص را به يك پديده مربوط كنيم ممكن خواهد بود اشتباههاي سنگيني مرتكب شويم همانگونه كه برخي از فضانوردان هنگام گذر از جو زمين اثر حرارتي سفينه را با اشيا پرنده ناشناس اشتباه گرفتند و خلبانهايي كه بازتاب نور ابرها را با بشقابهاي پرنده مهاجم.
    نكته اي كه بايد به طور خلاصه بر آن تاكيد كرد آن است كه بحت ما مبتني بر عدم وجود اشيايي موصوف به UFO كه حامل مسافراني از سيارات دور دستند به معني تاييد اين نظر نيست كه در كيهان حيات وجود ندارد. بحث آنجا است كه ما معتقديم بايد تنها بر اساس شواهد و مدارك علمي به توضيح و تبيين پديده ها دست زد و انجا كه مدارك ما ناتوان از پاسخگويي به پرسشها مي شود به جاي سعي در ارايه توضيحات نامانوس بپذيريم كه در ان مورد ناآگاهيم و فعلا نمي توان در باب آن نفيا و اثباتا سخني بگوييم. بسياري از ما بر مبناي محاسبات رياضي و منطقي و با درك مقياسي از عالم هستي بر اين باوريم كه در گوشه اي از اين كيهان حياتي حتي هوشمند وجود دارد. شايد به همين دليل بيشترين تلاش ما در پيدا كردن اين حيا ت و پاسخ به اين سوال كهن انجام شده باشد طرح هاي عظيمي چون SETI به دنبال نشانه هاي احتمال حياتند و پيش قراولان سفر به فراسوي منظومه شمسي با خود لوحي را حمل مي كنند كه محل آغاز سفر آنها را نشان مي دهد اما اين اعتقاد به وجود حيات دليل آن نمي شود كه زهره و يا هر پديده آشنا يا نا آشناي ديگري را به جاي سفينه اي فضايي به مردم معرفي كنيم موضوع بشقابهاي پرنده بدون توجه به صحت و يا كذب بودن گزارشات ارايه شده و بدون توجه به ماهيت اصلي آنها، به عنوان پديده اي رواني نيز قابل بررسي است كارل گوستاو يونگ در پژوهشي بنيادي در خصوص بشقابهاي پرنده ( كه ترجمه ان به قلم جلال ستاري و با نام اسطوره اي نو ، نشانه هايي در آسمان منتشر شده است) ياد اور ميشود كه ظهور و گسترش اين پديده به معني بروز حادثه اي رواني در ضمير ناخوداگاه انسان است كه ممكن است نشان از گونه اي آشفتگي رواني اجتماعي داشته باشد .
    بشقابهاي پرنده به عنوان اسطوره اي نو شكل گرفته اند و تا زماني كه با سلاح خرد و تدبير و استفاده از طيف وسيعي از دانشها به بررسي آنها نپردازيم مطمئن باشيد هرروز در گوشه اي از آسمان نشانه اي ظهور خواهد كرد. شايد روزي سفيران تمدني دور به ديدار ما بياييند و اسطوره واقعيت پيدا كند اما تا ان زمان حق نداريم زهره و يا ساير پديده هاي طبيعي را با آن جايگزين كنيم.
    __________________

    اگر انسانها می توانستند بعضی از خاطراتشان را فراموش کنند خوشبخت می شدند

  2. #2542
    کاربر فعال انجمن نجوم و اخترشناسی seamack's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    محل سكونت
    Planet EARTH
    پست ها
    416

    پيش فرض

    دوست خوب jansmit :
    با تشکر از زحماتتون ;
    حدود سه پنجم از محتوای پست های شما قبلا در همین تاپیک آورده شده(حتی مطالب).
    بهتر این بود که مروری از اول تاپیک تاکنون میکردید.
    از فعالیتتون خرسندیم.

  3. این کاربر از seamack بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #2543
    داره خودمونی میشه jansmit's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    پست ها
    21

    پيش فرض

    برای علاقمندان بگم که اولین بار در جنگ جهانی دوم بود که آلمان ها به دانش ساخت بشقاب پرنده دست پیدا کردند و همانطور که می دونید آلمان در جنگ شکست خورد و روس ها که از این موضوع مطلع بودن فورا به جایی که آلمان ها مشغول انجام این فعالیت ها بودند رفتند و همه چیز را با خودشون بردند حتی به صندلی هم رحم نکردند و صندلی و دانشمند و سایر چیزها را هم با خودشون بردند.خوب در همون سال 2000 بشقاب پرنده در روسیه به پرواز دراومدن کم نیستا 2000 تا بعد دانشمند عزیزی که این اطلعاتو داشت رفت مصر و به سفارت آموریکا پناهنده شد از اونجا یه راست رفت آمریکا و همه ی اسرار رو فاش کرد!! ای نامرد راستی یادم رفت بگم قبل از این که دانشمنده پناهند بشه روس ها بشقاب پرنده هاشونا برای جاسوسی به آمریکا می فرستاند!!آمریکایی ها هم برای اینکه ابر قدرتیشون خدشه دار نشه می گفتن اینا موجودات فضاییند توی جنگ ایرون و عراق روزی 2 تا 7 تا بشقاب پرند می یومدند ایران!!اکثرا هم توی تهران بعد توی شیراز و بعد توی بجنورد مشاهد شدند
    خوب این چیزایی که نوشتم امیدوارم مفید بوده باشه حالا برای این که یه بشقاب پرنده دیده باشین اینم عکس:



    ---------- Post added at 10:25 PM ---------- Previous post was at 10:21 PM ----------

    دوست خوب jansmit :
    با تشکر از زحماتتون ;
    حدود سه پنجم از محتوای پست های شما قبلا در همین تاپیک آورده شده(حتی مطالب).
    بهتر این بود که مروری از اول تاپیک تاکنون میکردید.
    از فعالیتتون خرسندیم.
    خیلی ممنون از راهنمائیت خودمونیم کی وقت داره هزار تا تایپیک رو تست کنه ببینه اینام توش هست یا نه ولی خب اینارم من 2 یا سه سال پیش جمع اوری کردم ... یه تداعی بشه از بعضی تصاویرو مطالب گذشتتون ... تکراری باشه به بزرگی خودتون ببخشید بزرگوار

    ---------- Post added at 10:27 PM ---------- Previous post was at 10:25 PM ----------

    یک موجود بیگانه مربوط به سال 1930 الاسکاتصویری از روسیه سال 1996 سال 2000 ایتالیا تصویری از IVAN YERALDO توسط یک بیگانه المان 1950 تصویر یک بیگانه 1987 کالبد شکافی یک بیگانه در کرملینمرگ یک بیگانه در میسوری 1941 تصویز یک بیگانه 1967 تصویر یک بیگانه پرتوریکو 1979 1961 سیاتل واشنگتنروز ولت 1974 SALINAS 1980 جسد بیگانه در گورشیلی 2005 تصویر یک بیگانه در قطب شمال [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تشریح بیگانه در یو گوسلاوی 1996 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ---------- Post added at 10:28 PM ---------- Previous post was at 10:27 PM ----------

    چند فرضیه در مورد بشقاب پرنده ها

    فرضيه تامل:
    شايد پيشرفته ترين تمدن ها بيش از هر چيز سر گرم تامل معنوي باشند و كوچكترين علاقه اي به كشف و جست و جوي ماها نداشته باشند .

    فرضيه خودويرانگري :
    شايد اغلب نژادهاي با فناوري پيشرفته اندكي پس از كشف انرژي هسته اي با جنگ
    هسته اي خود را نابود كرده اند .

    فرضيه باغ وحش :
    شايد تمدني پيشرفته زمين را به نوغي پارك ملي يا منطقه ي حفاظت شده ي
    حيات وحش كنار گذاشته است .

    فرضيه يوفوها UFO;unidentified flying objects
    موجودات فضائي نه تنها به زمين آمده اندبلكه هنوز هم روي زمين اند
    .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    بشقاب پرنده ای که بشقاب پرنده نبود
    بیایید کمی هم به واقعیات بپردازیم. من فقط مطالبی را که بشقاب پرنده ها را موجود معرفی می کنند در این وبلاگ نمی گذارم. بلکه همه مطلبی را برای تصمیم گیری خودتان در خصوص این پرونده در این وبلاگ قرار می دهم تا خودتان در موردشان قضاوت کنید.
    هموطن:بشقاب پرنده پل مك كینی 30 ساله و اما هنفری 28 ساله كه دو سال پیش باهم ازدواج كردند تصمیم گرفتند برای جشن انتقال به خانه تازه خود در شهر ساحلی سیهام انگلیس چند شب فانوسهای شناور به آسمان بفرستند!

    عكسهای این فانوسهای گرد و درخشان با رنگهای سفید و نارنجی در روزنامه محلی چاپ شد و به رسانه های كشور هم رسید. به این ترتیب مردم از پلیس و وزارت دفاع كشورشان به دلیل دیدن بشقاب پرنده كمك خواستند!
    جالب اینكه پل و اما هر شب بدون اینكه روزنامه ای بخوانند و یا به رادیو و تلویزیون توجه كنند، كار خود را به صورت تفریحی ادامه می دادند تا اینكه یكی از افراد فامیل به آنها گفت كه در روزنامه خوانده كه پلیس و وزرات دفاع پیگیر این ماجراست.
    این فانوسهای ابتكاری از یك كیسه پلاستیكی ، سیم مسی و مقداری نفت و پارافین ساخته شده اند و با سوختن نفت می درخشند و مثل بالونهای كوچك هوای آنها داغ است. این فانوسهای درخشان تا 300 متر بالا می روند و به همین دلیل شبیه بشقاب پرنده هستند.
    به هر حال تفریح و جشن زوج جوان انگلیسی باعث به هم ریختن كشور شد، ولی دلیلی برای پلیس وجود نداشت كه آنها را دستگیر كند چون كار بدی نكرده بودند اما حداقلش این بود كه پل و اما به اندازه كافی مشهور شدند!

    بررسی علمی مریخی ها

    پس‌ از گذشت‌ نزديك‌ به‌ دو سال‌، سه‌ سفينه‌ اززمين‌ بر روي‌ مريخ‌ نشسته‌ است‌، اما هنوز بجزمخابره‌ اطلاعات‌ علمي‌، اطلاعاتي‌ درباره‌ وجود(افراد مريخي‌) مخابره‌ نشده‌ است‌. اما بد نيست‌قبل‌ از اين‌ كه‌ اطلاعات‌ جديدي‌ درباره‌سفينه‌هاي‌ زميني‌ كه‌ در مريخ‌ هستند، براي‌ شمابنويسيم‌، كمي‌ در مورد مدير كل‌ برنامه‌ فضايي‌مريخ‌ و مدير اجرايي‌ برنامه‌ سياحت‌ منظومه‌شمسي‌ اطلاعاتي‌ براي‌ شما بازگو كنيم‌. صحبت‌ از(دكترفيروزنادري‌) است‌، او متولد شيراز است‌ و40 سال‌ پيش‌ در سال‌ 1965 به‌ آمريكا مهاجرت‌كرد، او در دبيرستان‌ انديشه‌ تهران‌ مدرك‌ ديپلم‌خود را گرفت‌ و سپس‌ در رشته‌ مهندسي‌ برق‌ ازدانشگاه‌ (آيووا) مدرك‌ ليسانس‌ خود را گرفت‌.
    او سپس‌ فوق‌ليسانس‌ مهندسي‌برق‌ و ارتباطات‌خود را از دانشگاه‌ كاليفرنياي‌ جنوبي‌ دريافت‌ كردو دكتراي‌ مهندسي‌ برق‌ خود را از همين‌ دانشگاه‌دريافت‌ كرد وي‌ تاكنون‌ يك‌ مدال‌ لياقت‌مديريت‌ برتر از ناسا گرفته‌ است‌ و زير نظر او تاامروز سه‌ سفينه‌ به‌ مريخ‌ فرستاده‌ شده‌ است‌، اوعلاقه‌ زيادي‌ به‌ تحقيق‌ در زمينه‌ وجود حيات‌ماوراي‌ زمين‌ دارد.



    اطلاعات‌ دقيق‌ مريخ‌

    ستاره‌ سرخ‌ يا مريخ‌ نصف‌ زمين‌ قطر دارد ومانند زمين‌ داراي‌ يخ‌هاي‌ قطبي‌، دره‌هاي‌ عميق‌،كوه‌، غبار، طوفان‌ وحتي‌ فصل‌ است‌، در صحراي‌آن‌، مانند ماه‌ گودال‌هاي‌ بزرگ‌، حاصل‌ برخوردسنگ‌هاي‌ آسماني‌ ديده‌ مي‌شود. آخرين‌اطلاعات‌ از مريخ‌ حكايت‌ از آن‌ دارد كه‌ با توجه‌به‌ اندازه‌ كوچكش‌ نسبت‌ به‌ زمين‌ بلندترين‌ كوه‌ وبزرگترين‌ دره‌ منظومه‌ شمسي‌ در اين‌ سياره‌ پيداشده‌ است‌.
    جو مريخ‌ داراي‌ 95 درصد در اكسيدكربن‌است‌ و بر سطح‌ سياره‌ فشار جوي‌ معادل‌ يك‌ صدم‌فشار زمين‌ وارد است‌، اين‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ اگرانسان‌ بدون‌ پوشش‌ مناسبي‌ در مريخ‌ باشد، پوست‌بدن‌ او باد مي‌كند - علاوه‌ بر اين‌ جو مريخ‌محافظ خوبي‌ در برابر تابش‌هاي‌ مرگبار فضايي‌نيست‌ و طي‌ مدتي‌ كوتاه‌ بر اثر تابش‌، اثرات‌جبران‌ ناپذيزي‌ بر پوست‌ بدن‌ انسان‌ واردمي‌كند...
    با آزمايشات‌ وسيعي‌ كه‌ روي‌ نمونه‌هايي‌ ازخاك‌ مريخ‌ انجام‌ گرفته‌ تاكنون‌ امكان‌ وجودحيات‌ در اين‌ سياره‌ به‌ اثبات‌ نرسيده‌ است‌. ديگراطلاعات‌ حاكي‌ از آن‌ است‌ كه‌:
    (روزهايش‌ كمي‌ از روزهاي‌ زمين‌ بلندتراست‌، اما فصل‌هايش‌ به‌ مانند فصل‌هاي‌ كره‌ زمين‌است‌، اما طول‌ فصل‌هايش‌ دو برابر طول‌فصل‌هاي‌ زمين‌ است‌)
    در نيمكره‌ جنوبي‌ مريخ‌، گودال‌هايي‌ وجوددارد كه‌ 3/5 ميليارد سال‌ از عمرش‌ مي‌گذرد...آخرين‌ اطلاعات‌ از مريخ‌ حكايت‌ از اين‌ دارد كه‌بلندترين‌ كوه‌ آتشفشاني‌ منظومه‌ شمسي‌ در مريخ‌قرار دارد، همچنين‌ دره‌اي‌ بسيار بزرگ‌ به‌ عمق‌هفت‌ كيلومتر و عرض‌ 600كيلومتر در اين‌ سياره‌وجود دارد.

    سوم‌ مارس‌ 2004
    سوم‌ مارس‌ 2004، آنچه‌ كه‌ انسان‌ ازسال‌هاي‌ دور آرزو داشت‌ كه‌ به‌ آن‌ جامه‌ عمل‌بپوشاند، اتفاق‌ افتاد و طي‌ سال‌هاي‌ تحقيق‌وتلاش‌ سرانجام‌ در سوم‌ مارس‌ 2004 مريخ‌پيماي‌ (اسپرايت‌) توسط ناسا به‌ سطح‌ مريخ‌نشست‌.
    مريخ‌پيماي‌ اسپرايت‌ هر روز حدود 150مگابايت‌ اطلاعات‌ جديد براي‌ دانشمندان‌ ناسامي‌فرستاد اما اين‌ حجم‌ اطلاعات‌ وقتي‌مريخ‌پيماي‌ خواهربه‌ نام‌ (آپورچونيتي‌) در 24ژانويه‌ 2004 بر روي‌ مريخ‌ نشست‌، بيشتر شد.
    اما پس‌ از مدتي‌ ناسا، مريخ‌پيماي(استارديوست‌) را نيز براي‌ اكتشاف‌ در اين‌ سياره‌فرستاده‌ است‌.
    البته‌ (استارديوست‌) بخشي‌ از آزمايشگاه‌ JPLناسا هستند، مركز اصلي‌ كنترل‌ اكتشافات‌ روبوتيك‌منظومه‌ شمسي‌ توسط موسسه‌ تكنولوژي‌ كاليفرنيادر (پاسادنا) اداره‌ مي‌شود.

    سطح‌ مريخ‌ زير آب‌
    آژانس‌ فضانوردي‌ آمريكا معتقد است‌ كه‌ آن‌بخش‌ از مريخ‌ كه‌ كاوشگر آپورچونيتي‌ در آن‌فرود آمده‌ است‌ زماني‌ زير آب‌ بوده‌ است‌.
    مريخ‌نورد آپورچونيتي‌ در گودال‌ كوچكي‌ درمجاورت‌ خط استوايي‌ مريخ‌ در منطقه‌اي‌ كه‌ به(مريدياني‌ پلينيوم‌) موسوم‌ است‌ فرود آمد. ناسامي‌گويد: (در صخره‌هاي‌ اين‌ ناحيه‌ كه‌ لايه‌لايه‌هستند نشانه‌هاي‌ غيرقابل‌ ترديدي‌ از تماس‌ آنها بامقدار زيادي‌ آب‌ در گذشته‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد.(استيو اسكوايرز) پژوهشگر دانشگاه‌ كورسل‌ ومحقق‌ اصلي‌ تجهيزات‌ علمي‌ كاوشگر آپورچونيتي‌مي‌گويد: اين‌ صخره‌ها به‌ وسيله‌ آب‌ چنين‌ حالتي‌پيدا كرده‌اند و ممكن‌ است‌ به‌ وسيله‌ دوربين‌طيف‌سنج‌ و ابزارهاي‌ مكانيكي‌ آپورچونيتي‌ اين‌بستر صخره‌اي‌ را به‌ دقت‌ تجزيه‌ و تحليل‌ كرده‌است‌.
    آپورچونيتي‌ به‌ تحقيق‌ بر روي‌ مريخ‌ همچنان‌ادامه‌ مي‌دهد. (اين‌ پژوهشگر دانشگاه‌ در يك‌كنفرانس‌ خبري‌ در مقر ناسا در واشنگتن‌ دي‌سي‌گفت‌: آيا اين‌ صخره‌ها با چيزي‌ در تماس‌بوده‌اند؟ آيا بوسيله‌ آب‌ تغيير شكل‌ داده‌اند؟پاسخ‌ اين‌ سوال‌ قطعا مثبت‌ است‌. پروفسور،(اسكوايرز)هدف‌ اين‌ ماموريت‌ اين‌ بود كه‌ به‌مريخ‌ برويم‌ و ببينيم‌ آيا داراي‌ محيطي‌ قابل‌سكونت‌ است‌ يا نه‌؟ اما در حال‌ حاضر نمي‌توانم‌ به‌طور دقيق‌ بگويم‌ كه‌ آيا انسان‌ در آن‌ محيطمي‌توان‌ زندگي‌كند يا نه‌؟ تنها به‌ چند ماه‌ وقت‌ نيازداريم‌.
    به‌ اعتقاد ما اين‌ نقطه‌ از مريخ‌ براي‌ مدتي‌ درگذشته‌ محل‌ حضور آب‌هاي‌ سطحي‌ بوده‌ است‌كه‌ مي‌توانسته‌ براي‌ موجودات‌ زنده‌ مناسب‌ باشد.البته‌ اين‌ بدان‌ معني‌ نيست‌ كه‌ حيات‌ قطعا در آنجاوجود داشته‌ است‌. آپورچونيتي‌ و كاوشگردوقلوي‌ آن‌ اسپرايت‌ توسط گروهي‌ ازدانشمندان‌ و مهندسان‌ از آزمايشگاه(رانش‌جت‌) در (پاسادناي‌) كاليفرنيا كنترل‌مي‌شود.

    انسان‌هاي‌ مريخي‌ كجا هستند؟

    اما پس‌ از گذشت‌ دو سال‌ از فرود مريخ‌پيماهادر آن‌ سياره‌ پرسش‌هاي‌ زيادي‌ ذهن‌ مردم‌ را دردنيا مشغول‌ كرده‌ است‌.
    هم‌ اكنون‌ خيلي‌ از دانشمندان‌ مي‌پرسند: پس‌بشقاب‌ پرنده‌ها و انسان‌هاي‌ مريخي‌ (يوفو) كجاهستند؟ اگر واقعا چنين‌ اجسام‌ يا موجوداتي‌وجود داشته‌ باشند، چرا تاكنون‌ براي‌ مريخ‌پيماهاي‌ زميني‌ مشكلي‌ پيش‌ نيامده‌ است‌. وعكسي‌ مخابره‌ نشده‌ است‌... و در اين‌ شرايط سازمان‌ ناسا هيچ‌ گونه‌ پاسخ‌ قانع‌ كننده‌اي‌ نداده‌است‌، اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ خيلي‌ از نهادهاي‌علمي‌ در سرتاسر جهان‌ مي‌گويند: حالا ديگر كاملامشخص‌ است‌ كه‌ بشقاب‌ پرنده‌ها، از تجهيزات‌نظامي‌ جاسوسي‌ آمريكا است‌. آنها مي‌گويند: درسال‌ 1956 زماني‌ كه‌ يكي‌ از اين‌ بشقاب‌پرنده‌هادر يكي‌ از مزرعه‌ كوچك‌ ايالت‌ (نوادا) سقوطكرد، آن‌ مزرعه‌ قرنطينه‌ شد و شاهداني‌ كه‌ ازنزديك‌ آن‌ بشقاب‌پرنده‌ را ديده‌ بودند،مفقودالاثر شدند و كسي‌ از سرنوشت‌ آنها باخبرنشد.
    اين‌ دانشمندان‌ مي‌گويند: در آن‌ بشقاب‌پرنده‌جنازه‌هاي‌ انسان‌ بود و شاهدين‌ آن‌ را به‌ چشم‌مي‌ديدند، اما سازمان‌ (ناسا)ي‌ آمريكا، دو روزپس‌ از سقوط بشقاب‌پرنده‌، عكس‌هايي‌ در اختياررسانه‌هاي‌ گروهي‌ گذاشت‌. عكس‌هاي‌ عجيب‌ وغريب‌ كه‌ از آنان‌ به‌ عنوان‌ (يوفو) نام‌ بردند.دانشمندان‌ روسي‌ مي‌گويند: حالا ديگر مشخص‌است‌ كه‌ بشقاب‌پرنده‌ها مريخي‌ نيستند، بلكه‌ متعلق‌به‌ زمين‌ و سازمان‌ جاسوسي‌ آمريكا است‌...
    اين‌ دانشمندان‌ اعتقاد دارند كه‌ آمريكايي‌ها بااستفاده‌ ابزاري‌ از هاليوود و صنعت‌ سينما وساخت‌ فيلم‌هايي‌ درباره‌ بشقاب‌پرنده‌ وموجودات‌ فضايي‌ اين‌ سعي‌ را دارند تا به‌ اذهان‌عمومي‌ جهان‌ نشان‌ دهند كه‌ هر گاه‌ بابشقاب‌پرنده‌ها برخورد كردند، فرار كنند چرا كه‌آنان‌ از مريخ‌ آمده‌اند و با اين‌ ترفند هم‌ توانستندبه‌ نتايج‌ مثبتي‌ برسند، در دهه‌ هشتاد بود كه‌ يك‌بشقاب‌ پرنده‌ در پاركي‌ در شهر مسكو فرود آمد وارتش‌ شوروي‌ جرات‌ نزديك‌ شدن‌ به‌ آن‌ رانداشت‌، چرا كه‌ در فيلم‌هاي‌ سينمايي‌ ديده‌بودند، بشقاب‌پرنده‌ها از مريخ‌ آمده‌اند، اما حالاكاملا مشخص‌ است‌ كه‌ بشقاب‌پرنده‌ها مريخي‌نيستند، بلكه‌ زميني‌ هستند... به‌ هر حال‌ اين‌ گفته‌هاتا به‌ امروز يا نظريه‌ بود، يا فرضيه‌... بايد باز هم‌ صبركرد.



    ---------- Post added at 10:28 PM ---------- Previous post was at 10:28 PM ----------

    بخشی از کتاب بشقاب پرنده واقعی
    در دنیای بی در وپیکر امروز هر روز واقعه ای تازه می افتد وخبر جدیدی به گوش می رسد.یکی از اینها دیده شدن بشقاب پرنده ها در نقاط مختلف دنیا است.این مسئله من را کنجکاو کرد واز همین رو تحقیقات اندکی در این مورد کردم.پس از پایان جنگ جهانی دوم در میان اسناد ارتش آلمان ابزاری جدید مشاهده شد که بدون بال پرواز میکرد وسرعت فوق العاده ای داشت این فن آوری توسط روسها به سرقت رفت وپس از نیز بدست آمریکاییها افتاد ودر حال حاضر جز ابزارهای فوق سری ارتش این سه کشور شناخته میشود.هر کجا که جنگی می شود یا قراراست جنگی اتفاق بیافتد بشقاب پرنده ها نیز دیده می شوند ودر واقع فعلا این وسیله تنها جنبه جاسوسی دارد.اما موضوع که در این مبحث پیش آمده مسئله ای است به نام یوفو.یوفو در واقع موجودات ناشناخته ای که توسط ابزاری شبیه بشقاب پرنده حرکت می کندد.تاکنون در سرتاسر دنیا افراد بیشماری مدعی ملاقات با یوفو شده اند وتقریبا هر کدام موجودی را تشبیه میکنند که با بقیه فرق دارد.برخی مدعی هستند که تنها توسط یوفوها ربوده شده اند وموردآزمایش قرار گرفته اندبرخی میگویند یوفو هابه آنها صدمه زده اندو...درایران نیز چندین نمونه ادعای ملاقات با یوفو ثبت گردیده.پسری که ظهر با خانواده اش در جنگلهای شمال بوده شب تلفنی حضور خود را در اصفهان اعلام میکند واین کار را به یوفو نسبت میدهد.یا هواپیماهای ارتش شاهنشاهی شئ پرنده ای را دنبال می کنند که نتوانسته اند از فاصله 60کیلومتری به آن نزدیک شوند وتمام دستگاههای آنهارا ازکار انداخته است. کتابی که هم اکنون در دست دارم پر است از این داستانها که نویسنده با ذکر تاریخ ومنبع آنها را بیان داشته است.موجودات تشریح شده بسیارند اما بیشتر آنها دارای ظاهری شبیه انسان با قد وقواره ای کوتاهتر دارای دوچشم واصولا سبز.آنچه مسلم است وجود بشقاب پرنده است چه ساخت انسان چه یوفو اما از گزارشات این کتاب چنین بر می آید که اگر یوفوها وجود داشته باشند موجودات بسیار کنجکاوی هستند یا اینکه مشغول جمع آوری اطلاعات میباشند که این موضوع کمی من را نگران کرده است.اینکه خداوند موجودات باشعور دیگری غیر انسان را آفریده باشد غیر ممکن نیست اما اینکه آن موجودات دارای قدرت شعور وتکنولوژی بالاتراز ما باشند بطوریکه که ما از عهده آنها بر نیاییم از عدالت خداوندی به دور است واز همین رو هیچ جای نگرانی نمی باشد.نویسنده این کتاب در حدسیات خود در مورد جنس یوفو فرشتگان آسمانی را هم آورده که من به شدت رد می کنم.دراین مورد بی صبرانه منتظر اطلاعات شما هستم

    ---------- Post added at 10:29 PM ---------- Previous post was at 10:28 PM ----------

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بشقاب پرنده
    شايد شروعي براي دوران جديد بشقابهاي پرنده را بتوان سالهاي 1946 و 1947 دانست . در اين سالها كه جامعه انساني از پيشرفتهاي علمي و فني خود كاملا به وجد آمده بود؛ به يكباره گزارشهاي فراواني از مشاهده اجرام پرنده ناشناس در گوشه و كنار آمريكا و اروپا منتشر شد . در ابتدا گمان مي شد اين اجرام نوعي ابزار پروازي جديد و ساخت شوروي سابق است كه اينك در آغاز جنگ سرد قرار است نقش جاسوسهاي هوايي بلوك شرق را بر عهده گيرد اما انتشار گزارش رويت اين سفاين بيگانه! بر فراز كاخ كرملين در مسكو و سپس نقاط ديگر شوروي و انتشار اين نكته كه روسها هم مدتي است با اين ميهمانان ناخوانده درگير هستند توجه دانشمندان را به سوي پاسخ متفاوتي رهنمون ساخت.

    سازمانهاي هوايي و فضايي دو قدرت شرق و غرب هريك كميسيونهاي ويژه اي را براي بررسي اين موارد ترتيب دادند هدف اصلي اين كميسيونها پاسخ به دو سوال اصل بود نخست آنكه اجرامي كه رصد آنها توسط گروهي از افراد از طيفهاي مختلف از كشاورز گرفته تا خلبانها و حتي برخي از فضانوران گزارش مي شد آيا واقعا وجود دارند و اگر اينطور است منشا آنها چيست ؟ و دوم اينكه آيااين اجرام خطري براي امنيت ملي كشورها و در مرحله بعد زمين به بار خواهند آورد؟ يكي از اين كميسيونها در سال 1953 تاسيس شد و به بررسي دقيق تمام گزارشهاي منتشر شده تا آن موقع پرداخت و در سال 1954 گزارش اين كميسيون منتشر شد در اين گزارش سعي شده بود با دلايل علمي وجود يوفوها به چالش كشيده شود. اگرچه انتظار مي رفت با انتشار اين گزارش داستان بشقابهاي پرنده پايان پذيرد اما سيل مشاهدات ادامه داشت و در نهايت در سال 1956 سازمان نيكاپ (NICAP) يا كميته ملي تحقيقات پديده هاي فضايي مسوليت تحقيق را بر عهده گرفت اين كميسيون با عضويت چندين مقام هوانوردي و اعضا سابق CIA تلاش داشت تا به توضيحي دقيق دست يابد.

    در همان زمان پروژه معروف به كتاب آبي كه هدفش بررسي دقيق گزارشهاي مربوط به اين موارد بود آغاز شد و البته هيچگاه گزارش نهايي آن فرصت انتشار نيافت چراكه در 27 اوت 1966 به دليل اختلالي كه در سيستم مخابرات پايگاه استرتژيك موشكهاي قاره پيما در داكوتاي شمالي و همزمان با رويت شيء پرنده ناشناسي رخ داد ، جانسون رييس جمهور وقت آمريكا را وادار كرد تا دستور تشكيل يك كميسيون ديگر به سرپرستي ادوارد كندون را صادركند.. وي و همكارانش به بررسي بيش از 100 مورد از معتبرترين گزارشها پرداختند. اعضا اين كميسيون 60 نفره كه اعضا ان را تيمي از اخترشناسان ، مهندسان ، خلبانان و حتي روانشناسان تشيكل مي دادند؛ سرانجام نتيجه اين تحقيق را كه به گزارش كندون مشهور شد در 1000 صفحه و با تاييد آكادمي ملي علوم امريكا ، منتشر كردند.

    در اين گزارش مفصل اعلام شده بود تمامي موارد بررسي شده در اين گزارش داراي توضيحات علمي و قابل قبول بوده و ارتباطي با موجودات هوشمند فرازميني يا فعاليتهاي جاسوسي ديگر كشورها ندارند. در روسيه نيز داستان با عاقبتي مشابه مواجه شد. يك گروه 18 نفره به نام كميسيون دايمي امور فضايي مسوليت بررسي اين گزارشها را بر عهده داشت و پس از آن نيز كميسيون علمي شوروي به بررسي دقيق آنها پرداخت و سرانجام اعلام شد كه بررسي تمام گزارشات رسيده نشان از آن دارد تمام اينموارد داراي منشا طبيعي بوده اند و هيچ موردي به صورت مشكوك باقي نمانده است.

    اين گزارش ها اگرچه با ذايقه علاقمندان ارتباط با موجودات فضايي سازگاري نداشت اما انجام آنها نشان از اهميت يافتن اين موضوع در بين اذهان علمي جامعه داشت اينك طبقه بنديهاي گوناگوني براي اين اشيا ناشناس انجام شده بود. گزارشهاي معتبر در سه دسته با عنوان برخورد نزديك از نوع اول تا سوم دسته بندي مي شد. در برخورد نوع اول افراد تنها اين اشيا را مي ديدند ، در نوع دوم علاوه بر ديدار با آنها صداي اين اشيا نيز به گوش مي رسيد و در برخورد نزديك از نوع سوم علاوه بر ديدن سفاين بيگانه وشنيدن صداي آنها ملاقاتهايي نيز بين سرنشينان آن با زمينيان گزارش مي شد.

    اگرچه با گذشت زمان از تعداد اين گزارش ها كاسته شد اما اين به معني متوقف شدن آنها نبود. هنوز بيش از يكسال از ادعاي پزشكان فرقه" رائلي" مبني بر موفقيت در شبيه سازي انسان نمي گذرد . اعضا اين فرقه كه خبر اين فعاليت آنها چندي پيش تيتر اول تمام خبرگزاريهاي جهان بود خود را مريد مردي به نام "رائل" مي دانند وي معتقد است در يكي از كوهنورديهاي هفتگي خود در آمريكا با موجودات فضايي ملاقات كرده و آنها به او اعلام داشته اند كه به زودي براي ملاقات دوباره به زمين بازخواهند گشت و ضمن آموزش روش كلونينگ انسان به او از او خواسته اند زمينه را براي بازگشت آنها آماده كند!

    ... در دوره جديد كه موج رويت بشقابهاي پرنده به اوج رسيد نام ايران نيز در بين كشورهايي قرا رگرفت كه نه تنها تعداد قابل توجهي گزارش از آن مخابره مي شد بلكه تعدادي از گزارشهاي مهم از نظر طرفداران وجود بشقابهاي پرنده در ايران رخ داده بود . در اين بين يكي از گزارشها اهميت بيشتري داشت. شي ناشناس پرنده كه در بامداد روز 19 سپتامبر سال 1976 در تهران ديده شد. بر اساس گزارشي از اين ماجرا كه در 31 اگوست 1977 منتشر شد ساعت 12:30 نيمه شب 19 سپتامبر تلفنهايي از منطقه شميرانات به نيروي هوايي ارتش ايران زده مي شود و طي آن گزارش رويت يك شي پرنده ناشناس در افق شمالي گزار ش مي شود. دقايقي بعد برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران حضور اين جرم را در رادار خود تاييد مي كند و بلافاصله يك فروند هواپيماي شكاري به تعقيب آن بر مي خيزد با نزديك شدن هواپيما به اين جرم سيستم راديويي هواپيما از كار مي افتد و جنگنده دوم به هوا بر ميخيزد اما او نيز نمي تواند علي رغم مانورهاي پيچيده پروازي به او نزديك شود در پايان تعداد اين اشيا از يك مورد به سه مورد افزايش يافته و سپس ناپديد مي شوند.

    اما بهار بشقابهاي پرنده در ايران سالها بعد ازا ين تاريخ فرا رسيد. شايد انتشار گزارشهايي پراكنده در اين زمينه ادامه داشت اما داستان در پاييز 1369 به اوج رسيد زماني كه دكتر داريوش اديب كه پيش از آن بيشتر به واسطه تدوين مجموعه چهار جلدي جواهر شناسي شناخته مي شد كتابي با نام اسرار بشقابهاي پرنده را ترجمه و منتشر كرد . اين كتاب ترجمه داستاني به نام «COMMUNION - A true story »بود كه در واقع خاطرات نويسنده آن ويتلي استريبر از دزديده شدنش توسط موجودات فضايي ( يك برخورد نزديك نوع سوم و البته بسيار هيجان انگيز!!) به حساب مي آمد اما پيشگفتار كوتاه داريوش اديب بر اين كتاب بيش از متن اصلي و طولاني آن مهم به نظر مي آمد چراكه در آن ضمن يادآوري خاطره اي از ملاقات با پسري كه مدعي ديدار با بشقابهاي پرنده در پارك جنگلي عباس آباد تهران بود تصاويري را كه وي از بشقابهاي پرنده در تهران گرفته بود منتشر مي ساخت .

    تصاويري كه گفته شد در ماهنامه بشقابهاي پرنده ( كه در آمريكا منتشر مي شود ) نيز منتشر شده است. در همان سالها داريوش اديب سلسله مقالاتي در روزنامه اطلاعات به عنوان يكي از روزنامه هاي پرمخاطب ايران منتشر كرد و در آن با ارايه شواهد زياد سعي دراثبات حيات هوشمند فرازميني و بشقابهاي پرنده نمود. يكي از اين موارد صورت فرعون مريخي بود كه بعدها توسط تصاويرفضاپيماي مدارگرد مريخ موسوم به MGS ماهيت اصلي آن مشخص شد. در تصاوير دقيق اين تپه يك كيلومتري طبيعي هيچ نشاني از صورت انان نيست و فقط بر اثر بازي نور و وضوح كم تصاوير اول به اين صورت ديده شده است .

    مدتي بعد از موج اوليه ماهنامه نجوم به پاسخگويي به برخي از اين شايعات پرداخت كه نتيجه ان مجموعه مقالاتي بود كه همراه با يك راهنماي عملي عكاسي از بشقابهاي پرنده اين موضوع را نه تنها رد، بلكه مطبوعات كشور را به دليل انتشار چنين گزارشهايي مورد انتقاد قرار مي داد. در اين مقاله ها نشان داده شده كه چگونه مردم پديده هاي نجومي و جوي را با اشياي ناشناس پرنده اشتباه مي گيرند .همين طور توضيح داده شده كه چگونه حتي به كمك يك چراغ مطالعه مي توان تصويري از يك بشقاب پرنده ساخت.

    داستان بشقابهاي پرنده در ايران براي چندين سال دوران آرامي را سپري كرد تا اينكه از اوايل دو سال گذشته و با مشاهده اشيا نوراني در برخي شهرها بار ديگر داستان از نو آغاز شد. اولين گزارشها از مرزن آباد و سپس بابل و مشكين شهر آغاز شد جايي كه گويها نوراني مي توانست علاوه بر اينكه موجب وحشت اهالي شود حتي خسارات زيادي به جاي گذارد اين پديده كه همزمان در برخي از كشورهاي جهان هم رويت شد به سرعت مورد بررسي قرار گرفت و نتيجه به زودي مشخص شد آذرگويهاي گلوله اي كه يك پديده نادر ولي شناخته شده است البته در مورد بابل گونه اي از تخليه انرژي ژئو فيزيكي علت اصلي حادثه اعلام شد اما مشكين شهر نه تنها پايان داستان آذرخشهاي گلوله اي را رقم زد آغاز فصل جديد بشقابهاي پرنده نيز از همانجا آغاز شد.

    25 و 26 فروردين ماه 1383 خبرگزاريها خبر مشاهده شي ناشناس نوراني را در آسمان مشكين شهر و اردبيل دادند بلافاصله صدا و سيما تصاويري كه توسط يك دوربين آماتوري از اين اجرام تهيه شده بود منتشر ساخت و بدين ترتيب موج جديد آغاز شد خبرگزاري ايرنا در كمتر از 72 ساعت بيش از 6 خبر از رويت اين اجرام در آسمان شهرهاي مختلف ايران از مشكين شهر و اردبيل گرفته تا گنبد كاووس و تبريز و اراك و اشنويه و سنندج و ... منتشر كرد.

    ... گزارش اول از دوشي پرنده ناشناس در آسمان سخن مي گفت كه تلالوئي با رنگهاي مختلف داشتند و حركتهايي نامشخص در آسمان انجام مي دادند هنوز در باره اين گزارش نمي توان اظهار نظر كرد چراكه هيچ داده مشخصي از آن وجود ندارد اما در بقيه موارد با شي درخشان در افق جنوب غرب يا شمال غرب مواجه شديم كه حتي از آن هم تصاويري تهيه و پخش شد. به غير از گزارش اول كه مانند رويت بسياري از اجرام پرنده اطلاعات ناقص و نامشخصي دارد براي بقيه پاسخ قاطعي وجود دارد. چيزي كه حتي باور آن نيز مشكل است كه چطور چنين شمار زيادي از مردم و رسانه ها به آن بي توجه بوده اند.

    گزارش ايرنا از ديده شدن اين شي در تبريز را مرور كنيد :« تعدادى از شاهدان عيني گفتند يك شي نوراني را چهارشنبه شب درآسمان تبريز مشاهده كرده اند. به گفته آنان ، اين شي كه طيف هايي از نورهاى قرمز، آبي و سبز از آن به سرعت ساطع مي شده مقارن ساعت 30 / 20 چهارشنبه درجنوب آسمان تبريز در منطقه وليعصر رويت شد... در طرفين اين شي نوراني دو بازوى نوراني خط گونه وجود داشت. وى افزود اين شي از سمت شرق به غرب با سرعتي بسيار كند و غيرمحسوس در حركت بود.»

    ايرنا : 26 فروردين 1383 برابر با 14 آوريل2004

    يك شي نوراني بار ديگر سه شنبه شب در ارتفاع پائين در ضلع جنوبي شهر گنبدكاووس ديده شد. به گفته منابع مردمي ، اين شي از ساعت 20 تا22 و30 دقيقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعكاس مي داد. اين شي نوراني ، كم كم در آسمان ناپديد شد. دوشنبه شب نيز يك شي نوراني در ارتفاع پايين در ضلع جنوبي شهر گنبدكاووس مشاهده شده بود. "ايرنا" گزارش داده بود كه اين شي به مدت 90 تا120 دقيقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعكاس مي داد. از اين شي نوراني ، دو نور جدا شده و كم كم در آسمان ناپديد شد»

    آيا اين توصيفها كه درگزارش مشاهدات شاهدان عيني نيز نقل شده است شما را ياد بانوي زيباي منظومه شمسي نمي اندازد؟ زهره اين روزها ازتربيع گذشته و به حالت هلالي خود نزديك مي شود به همين دليل تقارن نورش در زمين كاملا يكسان نيست و همين امر باعث تشديد پراش نوري در يك جهت مي شود ، پديده اي كه شاهدان از ان به نام بازوهاي اطرافش ياد كرده اند . حركت غير محسوس شرق به غرب چيزي جز مشخصه آشكار ستارگان و البته سيارات نيست و به ياد داشته باشيد كه در تمام گزارشها (منهاي گزارش اول) اين شي در افق غربي قرار دارد . علت تغيير رنگ زهره در هنگام غروب و در شهرها نيز پديده جديدي نيست آلودگي جوي و وجود ذرات معلق در جو زمين از يك سو و از سوي ديگر بازتاب گرماي جذب شده در طول روز از زمين در ساعات اوليه غروب باعث تشديد پراش نور اين سياره مي شود .

    البته اين اولين باري نيست كه زهره مردم را به اشتباه انداخته است. رونالد ريگان رييس جمهور اسبق ايالات متحده (زماني كه فرماندار يكي از ايالات آمريكا بوده است)يك شب كه از پنجره اتاق كا رخود نگاهي به بيرون انداخت نور خيره كننده اي را ديد كه او را مستقيما زير نظر گرفته بود بلافاصله جلسه شوراي عالي امنيت ملي تشكيل شد و دستور بررسي پديده صادر شد او فكر مي كرد توسط هواپيماهاي جاسوسي روسيه زير نظر گرفته شده است غافل از اينكه به زهره مي نگرد. در جريان جنگ جهاني دوم نيز بارها خلبانهاي نيروي هوايي آمريكا در بازگشت از ژاپن به روي زهره آتش گشودند.

    به هر حال عدم وجود نهادي معتبر كه وظيفه پاسخگويي به چنين مسايلي را( كه قطعا بعد از اين نيز با آن روبرو خواهيم بود ) بر عهده داشته باشد كماكان احساس مي شود. در حالي كه اين موضوع با يك تماس ساده به مراكزي مانند انجمن نجوم ايران يا ماهنامه نجوم قابل توجيه براي رسانه ها بود.

    اما آيا حل شدن معماي اشيا پرنده بهار 83 ايران به معني بسته شدن كامل اين پرونده در ايران و جهان خواهد بود . قطعا خير. تا زماني كه مسايل را از دريچه مربوط به ان بررسي نكنيم همواره احتمال رخ دادن موارد مشكوك اينگونه اي وجود دارد اگر ندانيم در اسطوره شناسي كهن نقش دايره در حال پرواز سمبلي باستاني است كه گاهي خود را در شكل ماندالاي هندي و بودايي نمايان مي سازد و گاهي به شكل محوطه معابد كهن، نخواهيم توانست توجيه شي پرنده نقش برجسته هاي كهن را درست درك كنيم و اگر فراموش كنيم كه در ديد اساطيري تجلي امر مقدس با ظواهر وحشت همراه است ممكن خواهد بود توصيفي از تجلي يك امر مقدس را با مراحل فرود يك سفينه فضايي اشتباه بگيريم و اگر به خود اجازه دهيم بدون بررسي كامل همزمانيهاي خاص را به يك پديده مربوط كنيم ممكن خواهد بود اشتباههاي سنگيني مرتكب شويم همانگونه كه برخي از فضانوردان هنگام گذر از جو زمين اثر حرارتي سفينه را با اشيا پرنده ناشناس اشتباه گرفتند و خلبانهايي كه بازتاب نور ابرها را با بشقابهاي پرنده مهاجم.

    نكته اي كه بايد به طور خلاصه بر آن تاكيد كرد آن است كه بحت ما مبتني بر عدم وجود اشيايي موصوف به UFO كه حامل مسافراني از سيارات دور دستند به معني تاييد اين نظر نيست كه در كيهان حيات وجود ندارد. بحث آنجا است كه ما معتقديم بايد تنها بر اساس شواهد و مدارك علمي به توضيح و تبيين پديده ها دست زد و انجا كه مدارك ما ناتوان از پاسخگويي به پرسشها مي شود به جاي سعي در ارايه توضيحات نامانوس بپذيريم كه در ان مورد ناآگاهيم و فعلا نمي توان در باب آن نفيا و اثباتا سخني بگوييم. بسياري از ما بر مبناي محاسبات رياضي و منطقي و با درك مقياسي از عالم هستي بر اين باوريم كه در گوشه اي از اين كيهان حياتي حتي هوشمند وجود دارد. شايد به همين دليل بيشترين تلاش ما در پيدا كردن اين حيا ت و پاسخ به اين سوال كهن انجام شده باشد طرح هاي عظيمي چون SETI به دنبال نشانه هاي احتمال حياتند و پيش قراولان سفر به فراسوي منظومه شمسي با خود لوحي را حمل مي كنند كه محل آغاز سفر آنها را نشان مي دهد اما اين اعتقاد به وجود حيات دليل آن نمي شود كه زهره و يا هر پديده آشنا يا نا آشناي ديگري را به جاي سفينه اي فضايي به مردم معرفي كنيم موضوع بشقابهاي پرنده بدون توجه به صحت و يا كذب بودن گزارشات ارايه شده و بدون توجه به ماهيت اصلي آنها، به عنوان پديده اي رواني نيز قابل بررسي است كارل گوستاو يونگ در پژوهشي بنيادي در خصوص بشقابهاي پرنده ( كه ترجمه ان به قلم جلال ستاري و با نام اسطوره اي نو ، نشانه هايي در آسمان منتشر شده است) ياد اور ميشود كه ظهور و گسترش اين پديده به معني بروز حادثه اي رواني در ضمير ناخوداگاه انسان است كه ممكن است نشان از گونه اي آشفتگي رواني اجتماعي داشته باشد .

    بشقابهاي پرنده به عنوان اسطوره اي نو شكل گرفته اند و تا زماني كه با سلاح خرد و تدبير و استفاده از طيف وسيعي از دانشها به بررسي آنها نپردازيم مطمئن باشيد هرروز در گوشه اي از آسمان نشانه اي ظهور خواهد كرد. شايد روزي سفيران تمدني دور به ديدار ما بياييند و اسطوره واقعيت پيدا كند اما تا ان زمان حق نداريم زهره و يا ساير پديده هاي طبيعي را با آن جايگزين كنيم


    ---------- Post added at 10:30 PM ---------- Previous post was at 10:29 PM ----------

    مشاهده بیش از شصت هزار بشقاب پرنده و اختفای اسرار ساخت و روش کار آنها از سوی سازندگان و استفاده کنندگان این شی سبب شده است تا بشقاب پرنده بصورت یک معمای غامض و لاینحل جلوه‌گر شود. اشیای مشاهده شده در آسمان یا در روی زمین را که تعبیر و تفسیر رفتار ، حرکت ، نمای ظاهری ، نورافشانی و سایر ویژگیهایشان در چارچوب دانش ما ، مشکل یا غیر ممکن به نظر آید و یا ظاهرا چنان نشان دهد که فناوری آنها نتواند فناوری زمین باشد یوفو (UFO) می‌نامند. کلمه یوفو از ترکیب حرق اول نام انگلیسی این اشیاء یعنی Unidentified Flying Objects ، گرفته شده و معادل فارسی آن "اشیای پرنده ناشناخته" است.

    این اشیاء را بشقابهای پرنده (Flying Saurars) ، اشیاء مرموز آسمان (Sky’s Mystenous Objects) ، اشیاء فضایی نامتعارف (Unconventional arial Objcts) و نامهای دیگر نامیده‌اند. این نامها بویژه اصلاح بشقاب پرنده و برداشت مردم از ماهیت و منشأ آن توسط مطبوعات عنوان و منتشر و متداول شده است. در جامعه علمی از اصلاح بشقاب پرنده برای اشیاء یاد شده استفاده نمی‌شود، زیرا همه آنها به شکل بشقاب نیستند. اطلاعات جمع آوری شده درباره بشقابهای پرنده در چند دهه گذشته ، شامل عکس ،
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، شواهد عینی و اثرهای بجای مانده روی زمین یا محیط اطراف محل فرود این شی پرنده ، همه دلالت بر وجود آن می‌کنند.







    تاریخچه بشقاب پرنده

    در اسناد تاریخی بطور وضوح ، مطلبی درباره بشقاب پرنده یافت نمی‌شود، مطالبی که در اسناد تاریخی به عنوان پدیده‌های غیر متعارف نام برده شده‌اند، همان پدیده‌های آسمانی هستند. اگر چه باستان شناسان ، در گوشه و کنار جهان ، اشکالی را یافته‌اند که تا آنها را به عنوان تصویر سفینه‌های [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] قلمداد می‌کنند، این برداشتها درست نیست. بشقاب پرنده‌های زیادی در سال 1276 (1897) در آمریکا دیده شده‌اند. مردم آنها را کشتی هوایی (Air ship) می‌نامیدند، که شبیه دیژیرابل بودند (Dirigeable) بودند. بشقابهای پرنده به مفهوم امروزی آنها ، ابتدا از سال 1322 (1943) تا پایان جنگ جهانی دوم مشاهده شده‌اند که همان فوفایتر (Foo Fighter) آلمانیها بودند.











    در روزنامه‌های 22 آذر 1327 (13 دسامبر 1944) ، گلوله‌های نقره‌ای شناور در هوا ، که متناوبا خاموش و روشن می‌شدند و هواپیماهای شکاری و بمب افکنها را تعقیب می‌کردند، سلاحهای جنگی نازیها معرفی شدند. درست در زمانی که فناوری ساخت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و هواپیما به مرحله‌ای رسید که امکان سفرهای فضایی را بطور واقعی متصور کرد، فعالیت بشقابهای پرنده بطور ناگهانی افزیش یافت. روز جهانی بشقاب پرنده را باید 2 تیر 1326 (14 ژوئن 1947) در نظر گرفت، زیرا در بعد از ظهر این روز بود برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم ، گزارش مشاهده بشقاب پرنده در مطبوعات ایالات متحده آمریکا چاپ شد و از این روز صحبت بشقاب پرنده میان مردم شایع شد. مشاهده بیش از بیش بشقاب پرنده در کشورهای مختلف جهان در سال 1326 (1957) سبب شد تا این سال را "سال جهانی بشقاب پرنده" نام گذاری کنند.







    ماهیت بشقاب پرنده

    بررسی گزارشهای مشاهده بشقاب پرنده توسط افراد مطلع و آشنا ، فقط معتبر است. زیرا ، بسیاری از کسانی که مدعی مشاهده بشقاب پرنده شدند، اشیاء یا پدیده‌های شناخته شده را به عنوان بشقاب پرنده تلقی کردند. مشهورترین و آشناترین این اشیاء یا پدیده‌ها عبارتند از: موشکهای پرتاب شده توسط هواپیما ، ماهواره‌های برخاسته از زمین ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، قطعات شهاب سنگ خرد شده که با انمعکاس [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] روشن دیده می‌شوند، روشن شدن ابرهای ارتفاع پایین توسط خورشید ، طبقات موشکهای حامل ، نورهای به رنگهای مختلف حاصل از سوختن ماهواره‌ها در جو ، گلوله‌های منور نظامی ، هواپیماهایی که فرود آمدنشان را علامت می‌دهند، بالونهای آزمایش ، کره‌های درخشان یا قرصهای براق و روشن حاصل از انعکاس نور توسط سطوح خارجی هواپیماهای مدرن ، دنباله بخار هواپیماها ، سطح بالونهای آزمایشی و هر سطح صیقل داده شده ، حشراتی که در ارتفاعات خیلی بالا پرواز می‌کنند، پرندگان ، هاله نورانی اطراف خطوط سیمهای انتقال برق فشار قوی در اثر احاطه شدن با کریستالهای یخ در زمستان ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، ستاره‌های درخشان ، نورافکن ، اعلانات نورانی بدنه هواپیما ، امواج انعکاس یافته رادارهای دور برد روی صفحه رادار (در اثر تغییرات محلی جو) ، هواپیماهای بدون خلبان ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، سراب الکترونیکی یونوسفری ، کاغذ سفید سرگردان در هوا که در اثر تابش نور خورشید درخشان دیده می‌شوند، حباب کف و غیره.








    از میان اشیاء و پدیده‌های فوق الذکر ، هیچ شی به انداره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به عنوان بشقاب پرنده گزارش نشده است. دلیل این است که ظهور ، قطر زاویه‌ای ، رنگ ، قرمز شدگی تدریجی ، تغییر ظاهری شکل و رنگ هنگام مشاهده با دوربینهای دو چشمی با [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سبب غیر طبیعی جلوه دادن سیاره زهره می‌شود. از پدیده‌های جوی دیگر که باعث ایجاد تصورات خیالی می‌شوند، بادهای شدید و خشن هستند.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و پدیده‌های مختلف جوی در لایه‌های مختلف جو ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و ... را می توان نام برد. ملاحظه می‌شود که پدیده‌ها و اشیاء گوناگونی به عنوان بشقاب پرنده می‌تواند جلوه‌گر باشد. از میان آنها فقط تعداد کمی مربوط به بشقاب پرنده به مفهوم واقعی است. دلیل گزارشهای نامربوط به بشقتاب پرنده ، بیشتر از عدم آشنایی مشاهده کنندگان با پدیده‌های طبیعی و عدم اطلاع آنها از وجود اشیاء موجود در فضا و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ناشی می‌شود.







    مشخصات کلی بشقاب پرنده

    بشقابهای پرنده صورتهایی از یک شی با پیچیدگی متغیر است و معمولا از شکل هندسی کروی مشتق می‌شوند و به شکل دیسک ، بیضوی (شبیه به توپ راگبی) ، دوکی ، استوانه‌ای و مخروطی دیده شدند. بیشتر آنها به شکل بشقاب با قطری حدود 7.5 متر و با گنبدی به ارتفاع 1.5 تا 1.8ر در وسط بودند. بشقابهای پرنده قادرند به سرعت ابعاد خود را تغییر دهند. بشقاب پرنده شی کاملا مجهزی است که شکل سطح قابل مشاهده آن نقش ثانوی در پرواز دارد و معمولا فاقد بال و چرخ است. این اشیاء وقتی از فاصله نزدیک مشاهده می‌شوند، دارای ابعاد نسبتا کوچک ، غالبا کوچکتر از 20 متر هستند، ولی ابعاد انعکاسی راداری آنها تقریبا به اندازه یک هواپیمای جت بوتینگ 707 است.

    بشقابهای پرنده ، معما بصورت دسته جمعی پرواز می‌کنند، ولی بصورت انفرادی نیز زیاد دیده شده‌اند. آنها ، گاه در فضا به قطعات کوچکتر تقسیم می‌شوند و در چندین مورد هم قطعات کوچک نورانی بهم پیوسته و شی واحدی را بوجود می‌آوزند. ازعجایب اینکه ، بشقابهای پرنده قادرند بطور ناگهانی و آنی خود را از نظرها ناپدید کنند. بشقابهای پرنده قابلیت ساکن ایستادن در هوا را دارند و می‌توانند
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] زیاد را داشته باشند. از ویژگیهای جالب و جذابشان نور افشانی آنها می‌باشد. گزارشها نشان می‌دهند که آنها در دو فاز مختلف تاریک و روشن مشاهده می‌شوند، اغلب روی زمین می‌نشینند، گاه چنان آرام می‌نشینند که گویی روی قشری از مه آرمیده‌اند.








    از ویژگیهای دیگرشان ، وجود یک یا چند سرنشین در آنهاست که معمولا مایل به مشاهده شدن نیستند. سرنشینان بشقابهای پرنده مجهز به دستگاهی با توانایی تابش پرتوهایی هستند که از میان اشخاص و دیوار عبور می‌کند. سرنشینان قادر به پرواز بوده ، اصابت تیر را احساس نکرده و متقابلا می‌توانند مشاهده کنندگان را فلج کنند. در برخی گزارشها آمده که سرنشینان شبیه انسان هستند. بشقابهای پرنده در پرواز در ارتفاعات کم و یا در روی زمین اثرهایی بر دستگاههای ساخت بشر و محیط اطراف بر جای می‌گذارند. بشقابهای پرنده از تواناییهای هواپیماهای مدرن کاملا آگاهند، از اینرو فاصله خود را اسلحه هوایماها و توپهای ضد هوایی طوری حفظ می‌کنند تا هموراه در خارج از برد موثر آنها قرار گیرند و می‌توانند کلیه سیستمهای الکترونیکی و موتوری و راداری و ... هواپیماها را از کار بیاندازند.

    مشاهده کنندگانی که به بشقابهای پرنده خیلی نزدیک شدند، در معرض
    آثار رادیواکتیو قرار گرفتند. به علاوه ، این اشیاء قادرند رادار را به موقع حس و خنثی نمایند و مانع قفل شدن رادارهای کنترل آتش شوند و در دید رادارهای دور برد واقع نشوند. سرنشینان بشقاب پرنده مجهز به سیستم مولد نیروی دافعه قابل حمل‌اند، که پرواز و شناور شدن آنها را در فضا ممکن می‌سازد. به علاوه ، پدیده‌های عدم اصابت گلوله به دستگاه و سرنشینان آن به کمک میدان دافعه قابل توجیه‌اند.


    ---------- Post added at 10:31 PM ---------- Previous post was at 10:30 PM ----------

    مقاله ای از طرف ک.ش ۲۳ ساله از ایران

    بنده ک.ش هستم، 23 سال سن دارم . ساکن
    ایران.

    * در زمستان سال 1382 بر اثر وجود نوعی
    توانایی غیر طبیعی در وجودم برای شنیدن
    نوعی فرکانس صوتی ویژه ــ که سایر انسانها
    قادر به شنیدن آن نیستند ــ و به خاطر
    گرایشم به ورزش کوهنوردی، توانستم در یکی
    از کوهستانهای ایران با موجودی غیر زمینی
    روبرو شوم. و بر اثر این مشاهده در معرض
    نوعی جریان صوتی قرار گیرم که حامل
    اطلاعاتی ( دانشی ) فلسفی و علمی بود . ... برای
    تجزیه و تحلیل و بازنویسی این دانش با
    مفاهیم زمینی در حدود یک سال وقت صرف کردم . ..
    در طی نگارش این دانش منتقل شده با علوم
    شگفت انگیزی روبرو شدم که تا کنون به
    وسیله دانشمندان و محققان تمدن زمین کشف ن
    شده است. و همچنین متوجه شدم که این
    ارتباط با برنامه ای از قبل تعیین شده از سوی
    آنها ایجاد شده است تا به این طریق پیام
    و علومی را به بشریت اعطا کنند .

    ** بنده بیانیه اعطایی آنان را به شکل یک
    کتاب در آوردم . ولی قصد دارم قبل از
    افشاء این بیانیه ( پیام ) غیر زمینی ، چندی
    از علومی را که بر اثر این ارتباط بدست
    آوردم منتشر کنم تا بی نظیر بودن این علوم
    که تا کنون بشر با تکنولوژی و هوش خود
    موفق به کشف آن نشده است اثبات کنندهء ادعا
    بنده ( صحت وقوع این رخداد ) باشد و سپس
    بیانیه حیرت آور این تمدن غیر زمینی را
    منتشر خواهم کرد . و حتی احتمال دارد پس از
    گسترش پیامدهای این بیانیه ــ که متصور
    هستم رنسانسی دیگر را در تمدن بشری موجب
    شود ــ بتوانم برای ملاقات نمایندگانی از
    تمدن زمین با این موجود غیر زمینی ــ
    در یکی از کوهستانهای ایران ــ مقدماتی
    را فراهم کنم .
    *** اکنون می خواهم تمایل شما را برای
    بررسی به این رخداد مطلع شوم .... بنده از چند
    رسانهء خبری بین المللی برای انعکاس
    وقوع این رخداد دعوت کرده ام .

    **** قصد دارم به وسیله شبکه اینترنتی ــ
    به طور همزمان ــ پیرو [ چگونگی وقوع این
    رخداد ] و [ برنامه های خویش ] و [ اهدافی
    که این موجودات در تمدن زمین دنبال می
    کنند ] و [ علوم نوینی که بر اثر این ارتباط
    در اختیارم قرار گرفته ] مطالبی را منتشر
    کنم . .. در صورت موافقت سازمان شما برای
    رهگیری این رخداد نشانی این سایت را
    برای شما ارسال خواهم کرد . * نظر خود را
    ارسال کنید.

    ***** همچنین قصد دارم نظر برخی از محققان
    و دانشمندان را برای بررسی علومی که در
    اختیارم قرار گرفته جویا شوم . یکی از این
    اشخاص آقای دکتر منصوری می باشند که
    معاون پژوهشی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری
    ایران هستند . .. در ذیل عین نامه ارسالی
    به ایشان به همراه شرحی از چگونگی وقوع
    این رخداد ، برای شما ارسال شده است .



    ******** نامه ارسالی به آقای دکتر منصوری
    با احترام خدمت آقای دکتر منصوری .
    در دو سال گذشته خبرهای متعدد و متنوع ای
    در خصوص رویت اجسام پرندهء ناشناخته (
    بشقاب پرنده ها ) در آسمان ایران به گوش
    رسید، و قرنها ست که بشر به وجود موجوداتی در
    سیارات دیگر کیهان می اندیشد و برای
    بررسی احتمال وجود آنها تحقیق می کند، و تا
    کنون انسانهای بسیاری مدعی مشاهدهء آثاری
    از موجودات غیر زمینی شده اند. ولی
    بالاخره در چه هنگام بشریت خواهد توانست به
    دیدگاه مشخصی در این خصوص دست یابد و یا
    با موجوداتی غیر زمینی مرتبط گردد؟
    شاید خیلی زود!!!

    این نامه در خصوص نادرترین رخداد به
    وقوع پیوسته در قدمت حیات بشری، یعنی
    ارتباط بنده ( یک جوان و کوهنورد ایرانی ) با
    موجودی غیر زمینی در یکی از کوهستانهای
    ایران [ در زمستان سال 1382 ] می باشد، که
    مشروحی از چگونگی این رخداد به ضمیمهء این
    نامه پیوست شده است. ...
    در راستا تحقق روندی که بنده برای
    ترویج خبر وقوع این رخداد و اعلام دست
    آوردهای علمی و فلسفی این رخداد به جوامع بشری
    تـنظیم کرده ام مـشروحی از چگونگی
    وقـوع و پیامدهای این رخداد، طـی نامه ای به
    سـفارت کـشورهای خـارجه در ایران و بـرای
    بـرخی از رسـانه های بـین الـمللی و
    ایـرانی و به سازمان نجوم و فیزیک ایران
    ارسال خواهد شد، و اینک از آن رو برای
    جنابعالی ارسال شده تا در صورت موافقت
    جنابعالی و به مدد لطف و تخصصتان برای گسترش خبر
    وقوع این رخداد مقدمات لازم فراهم گردد؛
    در واقع به نوعی بنده ــ به دلایلی که در
    ذیل قید خواهم کرد ــ برای معرفی مس
    تقیم خودم احساس امنیت نمی کنم از این
    رو با توجه به زمینهء تحصیلات و اشتغال
    جنابعالی در منصب معاون پژوهشی وزارت علوم
    و تحقیقات و فناوری ایران و مدیر مسئول
    مجلات ایرانی نجوم، دانشگر و فیزیک، به
    نظرم رسید که جنابعالی برای اینکه اولین
    مطلع این رخداد باشید صاحب نظر تر و
    دارای امکانات مناسب تری هستید و بهتر می
    توانید دلایل و اسـناد علمی ای را که از
    سوی بنده ــ برای اثبات صحت وقوع این رخداد
    ( ادعا ) ــ ارسال خواهد شد بررسی نمائید
    و سپس در این خصوص نتیجهء بررسی و
    دیدگاه محترم خود را در اختیار اذهان عمومی
    قرار دهید.
    ... از سوی موجود غیر زمینی ای که با
    آن ارتباط بر قرار کرده ام تصمیم گرفته شد
    تا برای جلوگیری از احتمال بهره جویی یک
    جانبهء یک کشور از پیامدهای شگفت علمی و
    فلسفی این ارتباط بی سابقه، ترویج خبر
    این ارتباط شگفت در محیطی بین المللی صورت
    گیرد زیرا اهدافی که از سوی موجودات
    سیاره ای دیگر ــ با فرستادن نماینده ای
    برای ایجاد ارتباط با انسانها ــ دنبال می
    شوند در واقع ارمغانهای بی نظیری
    هستند که به کل بشریت تعلق دارند و ــ
    همانگونه که در طی این جریان مشاهده خواهید
    کرد ــ می توانند روند دیرین زندگی (
    دیدگاه و خواستگاه ) بشر و دیالگتیک تاریخ ؊ ?ا تغییر دهند و به آن جهتی متعال تر
    ببخشند که به دلیل وسعت پیامدهای آن و حفظ
    جهت صحیح بهره جویی از این ارمغان،
    موجودات تمدن غیر زمینی ( این موجود ) نیاز به
    یک بستر سازی مطلوب جهانی ( رشد دیدگاه
    فلسفی انسان ) را لازم دانسته اند زیرا بر
    خلاف تصورات خوشبینانه ای که انسان در
    تخیلات خود برای ایجاد ارتباط با موجودات
    تمدنی دیگر و بهره جویی از دست آوردهای
    آن پرورانده است اگر در ابتدا برای ایجاد
    این ارتباط بستر سازی مناسب صورت نگیرد
    یعنی اینکه انسان پیش از این ارتباط به
    مفروضات تمدن خود نگاهی بازنگرانه
    نیندازد و در داشته های تمدن خود نقصی را ــ
    که موجب سردرگمی انسان در عصر حاضر شده
    ــ نبیند و اینگونه نیاز به عقایدی
    نوین را برای رهایی خود احساس نکند پس
    آنگاه ارتباط با تمدنی غیر زمینی و بهره جویی
    از دانش فلسفی ، علمی و حتی مذهبی آنان می
    تواند خطراتی بیشتر از شروع جنگ جهانی
    سوم به همراه داشته باشد زیرا دانش فلسفی
    ، علمی و مذهبی تمدنی دیگر در صورت
    داشتن وسعت و تفاوت با عقاید بشری ، برای
    دترمینیسم تمدن بشری خطری بزرگ است زیرا دست
    یابی به این دانش برتر و متفاوت می
    تواند تمام معادلات و مراودات متعین تمدن
    بشری را در ظرف مدت بسیار کوتاهی تغییر دهد
    مگر اینکه این ارتباط به آرامی و ح؊ ?اب شده و با بستر سازی مناسب به پیش رود.
    از این رو من برنامهء مشخصی را برای
    ترویج این خبر و اعطا دست آوردهای این ارتباط
    و برای بستر سازی مناسب در اذهان عـمومی
    تـنظیم کرده ام که به هـمین دلـیل فعلاً
    قادر به مـعرفی خـود ــ و اعلام مـکانی
    از ارتـفاعات &am p;nb sp; ( کوهستانهای ) ایران
    که برای اولین ملاقات بشر ( دانشمندان و
    نمایندگان جوامع بشری ) با این موجود غیر
    زمینی در نظر گرفته شده ــ نیستم. از این
    رو قصد دارم تا قبل از مهیا شدن شرایط
    مناسب فوق الذکر، برنامه ها و اطلاعات
    مقدماتی ای را که باید در راستای تحقق اهداف
    این موجود غیر زمینی و اطلاع رسانۊ ? جهانی در اختیار بشریت قرار گیرد طبق
    برنامه ای از پیش مشخص شده و به طور
    همزمان از طریق شبکهء اینترنت در اختیار
    جنابعالی و کشورهایی که با آنها مرتبط شده ام (
    بشریت ) قرار دهم تا اینگونه گام به گام
    برای مواجه بهتر و ایمن تر تمدن بشری با
    پیامدهای این رخداد اقدامات مقتضی صورت
    پذیرد.
    .. متصور هستم که شاید به دیدگاه
    جنابعالی این موضوع ( نامه ) همچون یک شوخی و
    یا دورغ تلقی شود از این رو در برنامه ای
    که برای ترویج خبر وقوع این رخداد و دست
    آوردهای علمی و فلسفی مهم این ارتباط و
    اثبات صحت ادعاء خویش دارم، در صورتی که
    در ابتدا جنابعالی موافقت خود را برای
    همکاری در این مورد ــ به وسیلهء وبلاگی
    که اختصاصاً برای ارتباط با جنابعالی می
    باشد و نام آن در ذیل قید شده است ــ
    اعلام فرمائید، آنگاه بنده نیز برای اعتماد
    سازی یکی از قوانین علمی ای را که بر اثر
    ارتباط با این موجود غیر زمینی آموخته
    ام در اختیار شما قرار خواهم داد. و در ص
    ورتی که ابعاد بی سابقهء این قانون علمی
    که تا کنون به وسیلهء دانشمندان و محققان
    زمین کشف و بررسی نشده است [ و در خصوص
    فیزیک کوانتومی و سماتیک می باشد و حتی اثر
    آن در روند حیات اجتماعی و روان انسان
    بررسی شده و برای اثبات بهتر آن از سوی
    موجودات غیر زمینی آمار گیری های مخفیانه ای
    از ژانویه سال 1995 میلادی در سه قاره
    آمریکا ، اروپا و آسیا گرفته شده ] تا حدودی
    شما را متقاعد به حقیقی بودن موضوع تشریح
    شدهء فوق نمود آنگاه از شما تقضی خواهم
    داشت تا به نمایندگی از سوی بنده موجبات
    ترویج خبر وقوع رخداد فوق و اعلام عقیدهء
    خود را در خصوص این قانون علمی جدید
    ــ در سطح بین المللی ــ فراهم نمائید.
    .. در مرحله بعدی ( پس از ترویج خبر وقوع
    این رخداد و دیدگاه جنابعالی ) وقتی که
    این موضوع و مقدار صحت آن اذهان جهانی را
    معطوف خود ساخت بنده برای ایجاد یقینی
    بیشتر نسبت به حقیقی بودن ادعا وقوع این
    رخداد و همچنین برای اثبات حسن نیت این
    موجود ( موجودات ) غیر زمینی از اهدافی که
    در تمدن بشری دارند برای بار دوم یک
    قانون علمی بی سابقهء دیگر در خصوص نجوم و
    ژئولوژي ارائه خواهم نمود که به وسیلهء آن
    انسان برای نخستین بار خواهد توانست
    زمان به وقوع پیوستن زلزله را پیش بینی کند.
    .. تا کنون عدم توانایی انسان برای پیش
    بینی زمان وقوع زلزله موجب مرگ میلیونه؊ ? انسان شده و از این رو روش پیش بینی آن
    از سوی این موجود غیر زمینی برای اعطا به
    بشریت در نظر گرفته شده تا این دانش که
    پس از آن موجب نجات جان بسیاری از انسانها
    خواهد شد خود نشانهء حسن نیت تمدن آنها
    برای ارتباط با تمدن بشری باشد. .. و در
    مرحله آخر بنده خودم را معرفی خواهم کرد
    و آنگاه بخش اول از بیانهء سه بخشی این
    تمدن غیر زمینی را برای ترویج در جوامع
    بشری ارائه خواهم داد [ که بخش اول این
    بیانیه در خصوص تشریح اهداف آنان در تمدن زمین
    و سـوالاتی تعمق برانگیز از انسان می
    باشد. ]


    با سپاس اشکآایدقوااافنزی

    ******** پایان نامه ارسالی به آقای دکتر
    منصوری



    ******** شرح چگونگی وقوع رخداد
    شرح ذیل بخشی از مقدمهء کتابی است که
    بنده برای اعلام بیانهء تمدنی غیر زمینی
    به تمدن زمین نوشته ام. این بیانیه
    دارای سه بخش است که در این کتاب فقط بخش اول
    آن نشر یافته، و بر خلاف انتظار معمول
    بشر ، بخش اول بجای اینکه بیانگر موضوع
    یا دانش خاصی به تمدن بشری باشد فقط
    مطرح کنندهء سوالاتی حیرت انگیز از بشریت
    است. حیرت انگیز از آن جهت که این
    سوالات عمیقاً با تاریخ حیات بشر آمیخته اند
    ولی تا کنون بشر آنها را از خود نپرسیده
    است. که حتی بی نظیر بودن این سوالات
    خود گواهی دیگر بر وجود ذهنی فرا زمینی
    است که اصلاً توانسته است چنین سوال
    اتی را ابداع کند .

    * شـــــرح رخــــداد

    من در زمانی این اثر را نوشتم که بيست
    و سه سال سن داشتم و از لحاظ اطلاعات
    عمومي در زمينه هاي فلسفي و علمي ــ تا
    قبل از سال 1383 هجري شمسي ( تا چهار ماه
    قبل از تبدیل و تالیف این اثر با مفاهیم
    و واژگان بشری ) ــ به نوعي يك بيسواد
    تلقي مي شدم. .. من از سال 1375 هجری شمسی (
    هشت سال پيش از تالیف این اثر ، در زمانی که
    شانزده سال داشتم ) توانايي منحصر به
    فردي را در خودم براي شنيدن نوعي فركانس صوتي
    ويژه و نا شناخته يافتم كه جهت صدوري
    نامشخص داشت و همواره منبع و علت آن
    نیز براي من ناشناخته بود و کم کم براي من
    معلوم شد كه ساير اطرافيانم قادر به ش
    نيدن این فرکانس صوتی نيستند از اين رو
    غالباً به اين توانايي ام به عنوان يك
    بيماري شنوايي نگاه مي كردم. .. پس از گذشت
    حدود دو سال از زمانی که این صوت عجیب را
    برای نخستین بار شنیدم، اندک اندک در
    هنگامی که به صوت دقیق ( متمرکز ) می شدم
    خطوط عجیبی را در مقابل چشمانم ) در ذهنم ) می
    دیدم که همواره یک شکل مشخص و ثابت
    داشتند. این مشاهده آنقدر برای من تکرار شد که
    قادر شدم این خطوط را بر روی کاغذ نقاشی
    کنم. پس از این که این خطوط را ــ که همچون
    نقشه ای از چهار مثلث بود که با خطوط
    کوتاهی به هم مرتبط شده بودند ( گره خورده
    بودند ) و تشکیل یک مربع را داده بودند ــ
    نوشتم شک من به امکان بیماری نبودن
    این توانایی ام افزایش یافت از این رو سعی
    کردم که با تمرکز بیشتری به این صوت گوش
    کنم. بار ها و بار ها خطوطی را ــ که در
    زمان تمرکز به صوت ــ می دیدم بر روی کاغذ
    نوشتم . سپس می دیدم که همیشه یک خطوط مشخص
    را می بینم و نقاشی می کنم. .. پس از گذشت
    حدود یک سال و نیم از زمانی که موفق به
    نقاشی آن خطوط عجیب شدم ( زمانی که حدوداً
    بیست سال سن داشتم ) با تردیدی فراوان
    احساس کردم که این خطوط تداعی کنندهء یک اسم
    نامفهوم با عنوان . ***** به ذهن من
    است، که من در آن زمان این خطوط و صوت ( نام
    تداعی شده ) را به عنوان یک پدیدهء عرفاي ?ی تصور کردم . از آن پس من سعی کردم تا
    در زبانهای رایج دنیا، برای کشف مفهوم
    این واژه تداعی شده معنایی اسمی یا فعلی
    بیابم که در نهایت این تلاش من حاصلی نداشت
    .. تا اینکه سه سال بعد ( در پائیز سال 1382
    هجری شمسی و در بیست و دو سالگی ) در
    جوار یکی از قله های مرتفع ایران ــ که من و
    همنوردانم قصد صعود به آن را داشتیم ــ
    با کوهی صخره ای و صعب العبور آشنا شدم
    که نام آن را نمی دانستم . .. در دامنهء
    آن کوه به طور اتفاقی یکی از همنوردانم
    از چوپانی که از مسیر صعود ما گذر می کرد
    نام آن کوه صخره ای را پرسید. آن
    چوپان به ما گفت که نام آن کوه ***** است . ۊ ?عنی همان نامی که بر اثر خطوط و صوت به
    ذهنم تداعی شده بود. «2 » ************ وقتی که
    آن چوپان نام آن کوه را گفت ، برای لحظه ای
    تصویر آن خطوط در ذهنم ( مقابل چشمانم )
    مجسم شد. .. پیش خودم تصور کردن که این کوه
    محل همان زندگی پیشین من است ( دوره تناسخ )
    و حتماً در آنجا رازی ( خاطره ای ) هست که
    باید به من یاد آوری شود .. سپس برای حل
    این معمای عجیب ــ که به شدت ذهنم را برای
    چندین هفته به خود مشغول ساخته بود ــ
    تصمیم گرفتم که به آن قله صعود کنم تا فقط
    به هر ترتیبی که شده ذهنم را از
    سردرگمی رها کنم، ولی مسئلهء مشکل این بود که
    برای رفتن به آن کوه تنها بودم یعنی ؊ ?ه این نتیجه رسیدم که نمی توانم از
    همنوردان یا دوستانم برای همراهی با من (
    برای صعود به آن قله ) ــ که چندان قله
    معروفی هم نبود ــ کمک بگیرم و همچنین نمی
    توانستم برای دوستی یا همنوردی مسئله عجیبی
    را که با آن روبرو شده بودم تشریح کنم
    زیرا نمی دانستم در برابر این مسئله چه
    واکنشی نشان می دهند و از طرفی برای
    صعود در آن موقع سال که وضعیت جوی ( آب و هوا )
    متغیر تر بود تنها صعود کردن در منطقه
    ای نا شناحته را مشکل و ناصحیح دیدم و نیز
    مطمئن نبودم که پس از تحمل تمام مشکلاتی
    که صعود به آن قله در پی دارد بتوانم به
    نتیجهء قابل توجه ای برای توجیه خودم و ؊ ?هایی از سردرگمی ذهنم دست یابم .. در
    آن زمان فکر کردم که شاید تصور من در خصوص
    نام آن کوه ( نام تداعی شده از خطوط عجیب
    ذهنم ) ناصحیح یا غیر مهم باشد پس تصمیم
    گرفتم که برای باری دیگر بیشتر بر روی
    صوت و خطوط تداعی شونده به ذهنم متمرکز
    گردم تا حداقل از همخوانی نام تداعی شونده
    با نام آن کوه بیشتر مطمئن شوم و سپس
    حداقل برای تابستان سال بعد ــ به خاطر وجود
    وضعیت جوی مناسب تر ــ به صورت انفرادی
    به آن قله صعود کنم. پس از این تصمیم
    (تردید) اتفاقات عجیبی برایم رخ داد .. نوسانات
    همیشگی صوت تغییر کرده بود .. بعد از یک
    هفته، در هنگامی که بر روی صوت و خطوط ؊ ?هنی بیشتر متمرکز شدم برای نخستین بار
    خطوط جدیدی را دیدم **********************« 11 » این
    اتفاقات و مفاهیم خطوط جدید آنچنان
    موجب اطمینان من از پنهان بودن رازی به نفع و
    مربوط به من در کوه ***** شد که برای صعود
    به آن قله منتظر فرا رسیدن فصل تابستان
    و بهبود اوضاع تغیرات جوی نشدم و در
    زمستان همان سال ــ به تنهایی ــ برای صعود
    به آن قله عازم شدم. .. در روز اول صعود ،
    صوت ویژه ای را که از نوجوانی قادر به
    شنیدنش بودم ــ برای نخستین بار ــ با قدرتی
    بیشتر و جهتی مشخص می شنیدم، گویی جهت
    صوت می خواست تا مرا به سمت مشخصی هدایت کند
    . در آن هنگام اضطراب شدیدی وجودم ر
    ا فرا گرفت به طوری که راه رفتن برایم
    مشکل شده بود و گاهی تصمیم می گرفتم که
    بر گردم، ولی چون خودم را برای مشاهدهء یک
    پدیدهء عرفانی آماده ساخته بودم به
    خودم دلگرمی می دادم که اتفاق بدی برای من
    رخ نخواهد داد و هرچه رخ دهد خـیر است ..
    و با همهء این شرایط برنامهء خودم را
    ادامه دادم و در صبح روز دوم پس از گذر از
    دره ای سنگی ــ که شیب زیادی داشت ــ به
    محوطه ای ( دشتی ) مسطح و سنگی رسیدم، در
    آن هنگام ( در آن مکان ) متوجه شدم که صوت
    جهت صدور خود را از دست داده است گویی از
    تمام جهات شنیده می شود ، به همین خاطر
    دیگر نمی توانستم جهت صوت ( مکان منبع ) ر؊ ? تشخیص دهم .. در آنجا کوله ام را بر روی
    زمین گذاشتم تا در حین استراحت، وضعیت
    آن مکان را بهتر بررسی کنم .. در هنگام
    این بررسی ( در ابتدا ) هیچ چیز غیر طبیعی ای
    توجهء مرا به خود جذب نکرد جز قدرت
    افزوده شدهء صوت .. پس از گذشت حدود 20 دقیقه ،
    برای دو یا سه ثانیه صوت قطع ، و سپس با
    قدرتی بسیار بیشتر شنیده شد، و آنگاه به
    ناگهان در مقابل خودم ــ برای مدتی کمتر
    از پانزده ثانیه ــ مکعب مستطیل ( استوانه
    ) نورانی عجیبی را مشاهده کردم که در آن
    موجودی عجیب الچهره قرار داشت ( در آن
    مکعب دامنهء حركتي داشت ) و از خود همان
    فركانس صوتي را صادر مي كرد . .. در ایي ? لحظه آنچنان مبهوت شده بودم که حتی فکر
    فرار کردن به ذهنم خطور نکرد .. پس از
    گذشت چند ثانيه از زمان مشاهده آن موجود
    عجیب، صوت صادره از او شدت بيشتري گرفت ،
    كه فكر مي كنم احتمالاً بر اثر شدت درد
    يا بر اثر خواست و نيروي آن موجود براي
    مدتي به نوعي خلسهء ذهني و جسمي دچار
    شدم، در مدت این خلسه بیش از هزاران خطوط
    مختلف را مشاهده کردم که به سرعت در
    جلوی چشمم ظاهر و محو می شدند . .. وقتي که به
    هوشياري مجدد رسيدم متوجه شدم که اثري
    از آن موجود وجود ندارد، و فقط آن
    فركانس صوتي هميشگي را كه از نوجواني ( از هشت
    سال پیش ) قادر به شنيدنش بودم با هم؊ ?ن جهت نامشخص ــ ولی کمی قویتر ــ مي
    شنيدم . برای لحظه اي تصور كردم كه شايد
    همهء مشاهداتم توهمي بيش نبوده است زیرا
    فقط برای مدتی کمتر از پانزده ثانیه آن
    موجود را مشاهده کردم و دیگر همه چیز عادی
    به نظر می رسید و شاید به خاطر همین
    پندار بود که احساس ترس چندانی نداشتم. سپس
    حوالي آن منطقه را بيشتر بررسي كردم و جز
    در منطقه اي ــ در حدود هزار متر ــ كه
    در آنجا سنگهاي ذوب شدهء متعددی وجود
    داشتند هيچ نشانهء غیر طبیعی دیگری كه گواه
    بر حقيقي بودن مشاهده ام باشد نديدم..
    آنگاه تصمیم گرفتم که یک روز دیگر نیز در
    آنجا بمانم تا شاید با هرچه که هست دوبار
    ه روبرو شوم و اینگونه بفهمم که این
    مسئله غیر طبیعی چیست. از این رو بعد از ظهر
    در آن دشت چادری برای شب مانی بر پا کردم
    ولی دو ساعت بعد به خاطر ترس از تنهایی و
    سر دردی عجیب، چادر خود را جمع کردم و
    همان روز به طرف دامنهء کوه حرک کردم ( پائین
    آمدم ) . البته در هنگام پائین آمدن
    تردید بسیاری داشتم زیرا فکر می کردم که شاید
    بهتر بود در همان مکان می ماندم و
    اینگونه با هرچه که بود روبرو می شدم.
    پس از گذشت دو روز از زمانِ بازگشتم
    به شهر ( منزلم ) ــ در حالی که خطوط
    تقریباً تکرای ولی متنوع بسیاری را در ذهن
    خود مشاهده می کردم ــ همچنان نتوانستم
    خودم را کاملاً قانع كنم كه آنچه را كه
    ديده ام حقيقي است ولی با این وجود شروع
    به ترسیم خطوط منتقل شده کردم که در این
    بین من نتوانستم آن خطوط را با ترتیب
    اولیهء خود یاد داشت کنم ولی با این
    وجود ، پس از نوشتن تعداد متعددی از آن خطوط
    ــ به همراه مفاهیمی که از مشاهدهء آنها
    [ همراه با نوعی خلسه ذهنی ] احساس می
    کردم ( به ذهنم تداعی می شد ) ــ متوجه شدم که
    در برخی از این خطوط ( پیامها ) مطالب
    ی خطاب به من وجود دارد که در آنها نام من
    ( اشکآ ـ**** یا تو ) قید شده بود و در آنها
    در ضمن معرفی خود ( صاحب یا فرستندهء
    خطوط ) برنامه ها و خواستهایی به من ــ برای
    انتقال پیام تمدنی غیر زمینی به همنوعانم
    پیشنهاد شده بود و برخی دیگر نیز در
    خصوص مسائل علمی یا فلسفی ای بود كه پيش از
    اين آن علوم را در هيچ كتابي ندیده يا
    از هیچ منبع اي فرا نگرفته بودم و
    گاهاً حتی مطالبي را مي نوشتم ( در ذهنم مي
    یافتم ) که اصلاً براي خودِ من نیز
    نامفهوم و غير قابل درك بود و به نظر مي آمد كه
    بعضي از علومي كه من آنها را بر روي كاغذ
    مي نوشتم از جملهء علومي هستند كه
    حتي تا كنون به وسيلهء دانشمندان و
    محققان زمين نیز كشف نشده است. ... در این
    هنگام ــ من که در چندی پیش یک فیلم سینمایی
    در خصوص بیماری شیزوفرنی دیده بودم ــ
    به شدت این تصور را در خصوص خودم پیدا کردم
    که ممکن است به بیماری شیزوفرنی دچار شده
    باشم و اینگونه امکان دارد که تمام
    مشاهداتم ناشی از اوهام ناشی از این بیماری
    باشد. در این دوران که دچار سردرگمی عذاب
    آوری شده بودم چند راه حل ( روش ) را برای
    بررسی صحت مشاهداتم در پیش گرفتم ... در
    یکی از این روش ها: من با مشاهدهء اين
    مسئله عجيب ، به مطالعهء مجلات فلسفي و علمي
    پرداختم تا میزان صحت نوشته ها و دانش ؊ ?هنی خود را بررسی و مقایسه کنم، از این
    رو آنچه ( دانش یا درکی ) را كه با مشاهده
    خطوط و تمرکز بر روی صوت، در ذهنم تداعی
    شده بود با دست آوردهاي علمي و ديدگاه
    هاي فلسفي ای که در مجلات فلسفي و علمي
    نشر يافته بود مقایسه كردم آنگاه بهت زده
    و بهت زده متوجه شدم دانشي را كه من از
    آن خطوط ذهنی برداشت کرده بودم گاه حتي
    فراي ديدگاه هاي علمي و فلسفي قيد شده
    در آن مجلات و گاه حتي جواب گوي سوالات و
    رازهاي علمي ای بود که هنوز به وسیله

    ---------- Post added at 10:31 PM ---------- Previous post was at 10:31 PM ----------

    مقاله ای از طرف ک.ش ۲۳ ساله از ایران

    بنده ک.ش هستم، 23 سال سن دارم . ساکن
    ایران.

    * در زمستان سال 1382 بر اثر وجود نوعی
    توانایی غیر طبیعی در وجودم برای شنیدن
    نوعی فرکانس صوتی ویژه ــ که سایر انسانها
    قادر به شنیدن آن نیستند ــ و به خاطر
    گرایشم به ورزش کوهنوردی، توانستم در یکی
    از کوهستانهای ایران با موجودی غیر زمینی
    روبرو شوم. و بر اثر این مشاهده در معرض
    نوعی جریان صوتی قرار گیرم که حامل
    اطلاعاتی ( دانشی ) فلسفی و علمی بود . ... برای
    تجزیه و تحلیل و بازنویسی این دانش با
    مفاهیم زمینی در حدود یک سال وقت صرف کردم . ..
    در طی نگارش این دانش منتقل شده با علوم
    شگفت انگیزی روبرو شدم که تا کنون به
    وسیله دانشمندان و محققان تمدن زمین کشف ن
    شده است. و همچنین متوجه شدم که این
    ارتباط با برنامه ای از قبل تعیین شده از سوی
    آنها ایجاد شده است تا به این طریق پیام
    و علومی را به بشریت اعطا کنند .

    ** بنده بیانیه اعطایی آنان را به شکل یک
    کتاب در آوردم . ولی قصد دارم قبل از
    افشاء این بیانیه ( پیام ) غیر زمینی ، چندی
    از علومی را که بر اثر این ارتباط بدست
    آوردم منتشر کنم تا بی نظیر بودن این علوم
    که تا کنون بشر با تکنولوژی و هوش خود
    موفق به کشف آن نشده است اثبات کنندهء ادعا
    بنده ( صحت وقوع این رخداد ) باشد و سپس
    بیانیه حیرت آور این تمدن غیر زمینی را
    منتشر خواهم کرد . و حتی احتمال دارد پس از
    گسترش پیامدهای این بیانیه ــ که متصور
    هستم رنسانسی دیگر را در تمدن بشری موجب
    شود ــ بتوانم برای ملاقات نمایندگانی از
    تمدن زمین با این موجود غیر زمینی ــ
    در یکی از کوهستانهای ایران ــ مقدماتی
    را فراهم کنم .
    *** اکنون می خواهم تمایل شما را برای
    بررسی به این رخداد مطلع شوم .... بنده از چند
    رسانهء خبری بین المللی برای انعکاس
    وقوع این رخداد دعوت کرده ام .

    **** قصد دارم به وسیله شبکه اینترنتی ــ
    به طور همزمان ــ پیرو [ چگونگی وقوع این
    رخداد ] و [ برنامه های خویش ] و [ اهدافی
    که این موجودات در تمدن زمین دنبال می
    کنند ] و [ علوم نوینی که بر اثر این ارتباط
    در اختیارم قرار گرفته ] مطالبی را منتشر
    کنم . .. در صورت موافقت سازمان شما برای
    رهگیری این رخداد نشانی این سایت را
    برای شما ارسال خواهم کرد . * نظر خود را
    ارسال کنید.

    ***** همچنین قصد دارم نظر برخی از محققان
    و دانشمندان را برای بررسی علومی که در
    اختیارم قرار گرفته جویا شوم . یکی از این
    اشخاص آقای دکتر منصوری می باشند که
    معاون پژوهشی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری
    ایران هستند . .. در ذیل عین نامه ارسالی
    به ایشان به همراه شرحی از چگونگی وقوع
    این رخداد ، برای شما ارسال شده است .



    ******** نامه ارسالی به آقای دکتر منصوری
    با احترام خدمت آقای دکتر منصوری .
    در دو سال گذشته خبرهای متعدد و متنوع ای
    در خصوص رویت اجسام پرندهء ناشناخته (
    بشقاب پرنده ها ) در آسمان ایران به گوش
    رسید، و قرنها ست که بشر به وجود موجوداتی در
    سیارات دیگر کیهان می اندیشد و برای
    بررسی احتمال وجود آنها تحقیق می کند، و تا
    کنون انسانهای بسیاری مدعی مشاهدهء آثاری
    از موجودات غیر زمینی شده اند. ولی
    بالاخره در چه هنگام بشریت خواهد توانست به
    دیدگاه مشخصی در این خصوص دست یابد و یا
    با موجوداتی غیر زمینی مرتبط گردد؟
    شاید خیلی زود!!!

    این نامه در خصوص نادرترین رخداد به
    وقوع پیوسته در قدمت حیات بشری، یعنی
    ارتباط بنده ( یک جوان و کوهنورد ایرانی ) با
    موجودی غیر زمینی در یکی از کوهستانهای
    ایران [ در زمستان سال 1382 ] می باشد، که
    مشروحی از چگونگی این رخداد به ضمیمهء این
    نامه پیوست شده است. ...
    در راستا تحقق روندی که بنده برای
    ترویج خبر وقوع این رخداد و اعلام دست
    آوردهای علمی و فلسفی این رخداد به جوامع بشری
    تـنظیم کرده ام مـشروحی از چگونگی
    وقـوع و پیامدهای این رخداد، طـی نامه ای به
    سـفارت کـشورهای خـارجه در ایران و بـرای
    بـرخی از رسـانه های بـین الـمللی و
    ایـرانی و به سازمان نجوم و فیزیک ایران
    ارسال خواهد شد، و اینک از آن رو برای
    جنابعالی ارسال شده تا در صورت موافقت
    جنابعالی و به مدد لطف و تخصصتان برای گسترش خبر
    وقوع این رخداد مقدمات لازم فراهم گردد؛
    در واقع به نوعی بنده ــ به دلایلی که در
    ذیل قید خواهم کرد ــ برای معرفی مس
    تقیم خودم احساس امنیت نمی کنم از این
    رو با توجه به زمینهء تحصیلات و اشتغال
    جنابعالی در منصب معاون پژوهشی وزارت علوم
    و تحقیقات و فناوری ایران و مدیر مسئول
    مجلات ایرانی نجوم، دانشگر و فیزیک، به
    نظرم رسید که جنابعالی برای اینکه اولین
    مطلع این رخداد باشید صاحب نظر تر و
    دارای امکانات مناسب تری هستید و بهتر می
    توانید دلایل و اسـناد علمی ای را که از
    سوی بنده ــ برای اثبات صحت وقوع این رخداد
    ( ادعا ) ــ ارسال خواهد شد بررسی نمائید
    و سپس در این خصوص نتیجهء بررسی و
    دیدگاه محترم خود را در اختیار اذهان عمومی
    قرار دهید.
    ... از سوی موجود غیر زمینی ای که با
    آن ارتباط بر قرار کرده ام تصمیم گرفته شد
    تا برای جلوگیری از احتمال بهره جویی یک
    جانبهء یک کشور از پیامدهای شگفت علمی و
    فلسفی این ارتباط بی سابقه، ترویج خبر
    این ارتباط شگفت در محیطی بین المللی صورت
    گیرد زیرا اهدافی که از سوی موجودات
    سیاره ای دیگر ــ با فرستادن نماینده ای
    برای ایجاد ارتباط با انسانها ــ دنبال می
    شوند در واقع ارمغانهای بی نظیری
    هستند که به کل بشریت تعلق دارند و ــ
    همانگونه که در طی این جریان مشاهده خواهید
    کرد ــ می توانند روند دیرین زندگی (
    دیدگاه و خواستگاه ) بشر و دیالگتیک تاریخ ؊ ?ا تغییر دهند و به آن جهتی متعال تر
    ببخشند که به دلیل وسعت پیامدهای آن و حفظ
    جهت صحیح بهره جویی از این ارمغان،
    موجودات تمدن غیر زمینی ( این موجود ) نیاز به
    یک بستر سازی مطلوب جهانی ( رشد دیدگاه
    فلسفی انسان ) را لازم دانسته اند زیرا بر
    خلاف تصورات خوشبینانه ای که انسان در
    تخیلات خود برای ایجاد ارتباط با موجودات
    تمدنی دیگر و بهره جویی از دست آوردهای
    آن پرورانده است اگر در ابتدا برای ایجاد
    این ارتباط بستر سازی مناسب صورت نگیرد
    یعنی اینکه انسان پیش از این ارتباط به
    مفروضات تمدن خود نگاهی بازنگرانه
    نیندازد و در داشته های تمدن خود نقصی را ــ
    که موجب سردرگمی انسان در عصر حاضر شده
    ــ نبیند و اینگونه نیاز به عقایدی
    نوین را برای رهایی خود احساس نکند پس
    آنگاه ارتباط با تمدنی غیر زمینی و بهره جویی
    از دانش فلسفی ، علمی و حتی مذهبی آنان می
    تواند خطراتی بیشتر از شروع جنگ جهانی
    سوم به همراه داشته باشد زیرا دانش فلسفی
    ، علمی و مذهبی تمدنی دیگر در صورت
    داشتن وسعت و تفاوت با عقاید بشری ، برای
    دترمینیسم تمدن بشری خطری بزرگ است زیرا دست
    یابی به این دانش برتر و متفاوت می
    تواند تمام معادلات و مراودات متعین تمدن
    بشری را در ظرف مدت بسیار کوتاهی تغییر دهد
    مگر اینکه این ارتباط به آرامی و ح؊ ?اب شده و با بستر سازی مناسب به پیش رود.
    از این رو من برنامهء مشخصی را برای
    ترویج این خبر و اعطا دست آوردهای این ارتباط
    و برای بستر سازی مناسب در اذهان عـمومی
    تـنظیم کرده ام که به هـمین دلـیل فعلاً
    قادر به مـعرفی خـود ــ و اعلام مـکانی
    از ارتـفاعات &am p;nb sp; ( کوهستانهای ) ایران
    که برای اولین ملاقات بشر ( دانشمندان و
    نمایندگان جوامع بشری ) با این موجود غیر
    زمینی در نظر گرفته شده ــ نیستم. از این
    رو قصد دارم تا قبل از مهیا شدن شرایط
    مناسب فوق الذکر، برنامه ها و اطلاعات
    مقدماتی ای را که باید در راستای تحقق اهداف
    این موجود غیر زمینی و اطلاع رسانۊ ? جهانی در اختیار بشریت قرار گیرد طبق
    برنامه ای از پیش مشخص شده و به طور
    همزمان از طریق شبکهء اینترنت در اختیار
    جنابعالی و کشورهایی که با آنها مرتبط شده ام (
    بشریت ) قرار دهم تا اینگونه گام به گام
    برای مواجه بهتر و ایمن تر تمدن بشری با
    پیامدهای این رخداد اقدامات مقتضی صورت
    پذیرد.
    .. متصور هستم که شاید به دیدگاه
    جنابعالی این موضوع ( نامه ) همچون یک شوخی و
    یا دورغ تلقی شود از این رو در برنامه ای
    که برای ترویج خبر وقوع این رخداد و دست
    آوردهای علمی و فلسفی مهم این ارتباط و
    اثبات صحت ادعاء خویش دارم، در صورتی که
    در ابتدا جنابعالی موافقت خود را برای
    همکاری در این مورد ــ به وسیلهء وبلاگی
    که اختصاصاً برای ارتباط با جنابعالی می
    باشد و نام آن در ذیل قید شده است ــ
    اعلام فرمائید، آنگاه بنده نیز برای اعتماد
    سازی یکی از قوانین علمی ای را که بر اثر
    ارتباط با این موجود غیر زمینی آموخته
    ام در اختیار شما قرار خواهم داد. و در ص
    ورتی که ابعاد بی سابقهء این قانون علمی
    که تا کنون به وسیلهء دانشمندان و محققان
    زمین کشف و بررسی نشده است [ و در خصوص
    فیزیک کوانتومی و سماتیک می باشد و حتی اثر
    آن در روند حیات اجتماعی و روان انسان
    بررسی شده و برای اثبات بهتر آن از سوی
    موجودات غیر زمینی آمار گیری های مخفیانه ای
    از ژانویه سال 1995 میلادی در سه قاره
    آمریکا ، اروپا و آسیا گرفته شده ] تا حدودی
    شما را متقاعد به حقیقی بودن موضوع تشریح
    شدهء فوق نمود آنگاه از شما تقضی خواهم
    داشت تا به نمایندگی از سوی بنده موجبات
    ترویج خبر وقوع رخداد فوق و اعلام عقیدهء
    خود را در خصوص این قانون علمی جدید
    ــ در سطح بین المللی ــ فراهم نمائید.
    .. در مرحله بعدی ( پس از ترویج خبر وقوع
    این رخداد و دیدگاه جنابعالی ) وقتی که
    این موضوع و مقدار صحت آن اذهان جهانی را
    معطوف خود ساخت بنده برای ایجاد یقینی
    بیشتر نسبت به حقیقی بودن ادعا وقوع این
    رخداد و همچنین برای اثبات حسن نیت این
    موجود ( موجودات ) غیر زمینی از اهدافی که
    در تمدن بشری دارند برای بار دوم یک
    قانون علمی بی سابقهء دیگر در خصوص نجوم و
    ژئولوژي ارائه خواهم نمود که به وسیلهء آن
    انسان برای نخستین بار خواهد توانست
    زمان به وقوع پیوستن زلزله را پیش بینی کند.
    .. تا کنون عدم توانایی انسان برای پیش
    بینی زمان وقوع زلزله موجب مرگ میلیونه؊ ? انسان شده و از این رو روش پیش بینی آن
    از سوی این موجود غیر زمینی برای اعطا به
    بشریت در نظر گرفته شده تا این دانش که
    پس از آن موجب نجات جان بسیاری از انسانها
    خواهد شد خود نشانهء حسن نیت تمدن آنها
    برای ارتباط با تمدن بشری باشد. .. و در
    مرحله آخر بنده خودم را معرفی خواهم کرد
    و آنگاه بخش اول از بیانهء سه بخشی این
    تمدن غیر زمینی را برای ترویج در جوامع
    بشری ارائه خواهم داد [ که بخش اول این
    بیانیه در خصوص تشریح اهداف آنان در تمدن زمین
    و سـوالاتی تعمق برانگیز از انسان می
    باشد. ]


    با سپاس اشکآایدقوااافنزی

    ******** پایان نامه ارسالی به آقای دکتر
    منصوری



    ******** شرح چگونگی وقوع رخداد
    شرح ذیل بخشی از مقدمهء کتابی است که
    بنده برای اعلام بیانهء تمدنی غیر زمینی
    به تمدن زمین نوشته ام. این بیانیه
    دارای سه بخش است که در این کتاب فقط بخش اول
    آن نشر یافته، و بر خلاف انتظار معمول
    بشر ، بخش اول بجای اینکه بیانگر موضوع
    یا دانش خاصی به تمدن بشری باشد فقط
    مطرح کنندهء سوالاتی حیرت انگیز از بشریت
    است. حیرت انگیز از آن جهت که این
    سوالات عمیقاً با تاریخ حیات بشر آمیخته اند
    ولی تا کنون بشر آنها را از خود نپرسیده
    است. که حتی بی نظیر بودن این سوالات
    خود گواهی دیگر بر وجود ذهنی فرا زمینی
    است که اصلاً توانسته است چنین سوال
    اتی را ابداع کند .

    * شـــــرح رخــــداد

    من در زمانی این اثر را نوشتم که بيست
    و سه سال سن داشتم و از لحاظ اطلاعات
    عمومي در زمينه هاي فلسفي و علمي ــ تا
    قبل از سال 1383 هجري شمسي ( تا چهار ماه
    قبل از تبدیل و تالیف این اثر با مفاهیم
    و واژگان بشری ) ــ به نوعي يك بيسواد
    تلقي مي شدم. .. من از سال 1375 هجری شمسی (
    هشت سال پيش از تالیف این اثر ، در زمانی که
    شانزده سال داشتم ) توانايي منحصر به
    فردي را در خودم براي شنيدن نوعي فركانس صوتي
    ويژه و نا شناخته يافتم كه جهت صدوري
    نامشخص داشت و همواره منبع و علت آن
    نیز براي من ناشناخته بود و کم کم براي من
    معلوم شد كه ساير اطرافيانم قادر به ش
    نيدن این فرکانس صوتی نيستند از اين رو
    غالباً به اين توانايي ام به عنوان يك
    بيماري شنوايي نگاه مي كردم. .. پس از گذشت
    حدود دو سال از زمانی که این صوت عجیب را
    برای نخستین بار شنیدم، اندک اندک در
    هنگامی که به صوت دقیق ( متمرکز ) می شدم
    خطوط عجیبی را در مقابل چشمانم ) در ذهنم ) می
    دیدم که همواره یک شکل مشخص و ثابت
    داشتند. این مشاهده آنقدر برای من تکرار شد که
    قادر شدم این خطوط را بر روی کاغذ نقاشی
    کنم. پس از این که این خطوط را ــ که همچون
    نقشه ای از چهار مثلث بود که با خطوط
    کوتاهی به هم مرتبط شده بودند ( گره خورده
    بودند ) و تشکیل یک مربع را داده بودند ــ
    نوشتم شک من به امکان بیماری نبودن
    این توانایی ام افزایش یافت از این رو سعی
    کردم که با تمرکز بیشتری به این صوت گوش
    کنم. بار ها و بار ها خطوطی را ــ که در
    زمان تمرکز به صوت ــ می دیدم بر روی کاغذ
    نوشتم . سپس می دیدم که همیشه یک خطوط مشخص
    را می بینم و نقاشی می کنم. .. پس از گذشت
    حدود یک سال و نیم از زمانی که موفق به
    نقاشی آن خطوط عجیب شدم ( زمانی که حدوداً
    بیست سال سن داشتم ) با تردیدی فراوان
    احساس کردم که این خطوط تداعی کنندهء یک اسم
    نامفهوم با عنوان . ***** به ذهن من
    است، که من در آن زمان این خطوط و صوت ( نام
    تداعی شده ) را به عنوان یک پدیدهء عرفاي ?ی تصور کردم . از آن پس من سعی کردم تا
    در زبانهای رایج دنیا، برای کشف مفهوم
    این واژه تداعی شده معنایی اسمی یا فعلی
    بیابم که در نهایت این تلاش من حاصلی نداشت
    .. تا اینکه سه سال بعد ( در پائیز سال 1382
    هجری شمسی و در بیست و دو سالگی ) در
    جوار یکی از قله های مرتفع ایران ــ که من و
    همنوردانم قصد صعود به آن را داشتیم ــ
    با کوهی صخره ای و صعب العبور آشنا شدم
    که نام آن را نمی دانستم . .. در دامنهء
    آن کوه به طور اتفاقی یکی از همنوردانم
    از چوپانی که از مسیر صعود ما گذر می کرد
    نام آن کوه صخره ای را پرسید. آن
    چوپان به ما گفت که نام آن کوه ***** است . ۊ ?عنی همان نامی که بر اثر خطوط و صوت به
    ذهنم تداعی شده بود. «2 » ************ وقتی که
    آن چوپان نام آن کوه را گفت ، برای لحظه ای
    تصویر آن خطوط در ذهنم ( مقابل چشمانم )
    مجسم شد. .. پیش خودم تصور کردن که این کوه
    محل همان زندگی پیشین من است ( دوره تناسخ )
    و حتماً در آنجا رازی ( خاطره ای ) هست که
    باید به من یاد آوری شود .. سپس برای حل
    این معمای عجیب ــ که به شدت ذهنم را برای
    چندین هفته به خود مشغول ساخته بود ــ
    تصمیم گرفتم که به آن قله صعود کنم تا فقط
    به هر ترتیبی که شده ذهنم را از
    سردرگمی رها کنم، ولی مسئلهء مشکل این بود که
    برای رفتن به آن کوه تنها بودم یعنی ؊ ?ه این نتیجه رسیدم که نمی توانم از
    همنوردان یا دوستانم برای همراهی با من (
    برای صعود به آن قله ) ــ که چندان قله
    معروفی هم نبود ــ کمک بگیرم و همچنین نمی
    توانستم برای دوستی یا همنوردی مسئله عجیبی
    را که با آن روبرو شده بودم تشریح کنم
    زیرا نمی دانستم در برابر این مسئله چه
    واکنشی نشان می دهند و از طرفی برای
    صعود در آن موقع سال که وضعیت جوی ( آب و هوا )
    متغیر تر بود تنها صعود کردن در منطقه
    ای نا شناحته را مشکل و ناصحیح دیدم و نیز
    مطمئن نبودم که پس از تحمل تمام مشکلاتی
    که صعود به آن قله در پی دارد بتوانم به
    نتیجهء قابل توجه ای برای توجیه خودم و ؊ ?هایی از سردرگمی ذهنم دست یابم .. در
    آن زمان فکر کردم که شاید تصور من در خصوص
    نام آن کوه ( نام تداعی شده از خطوط عجیب
    ذهنم ) ناصحیح یا غیر مهم باشد پس تصمیم
    گرفتم که برای باری دیگر بیشتر بر روی
    صوت و خطوط تداعی شونده به ذهنم متمرکز
    گردم تا حداقل از همخوانی نام تداعی شونده
    با نام آن کوه بیشتر مطمئن شوم و سپس
    حداقل برای تابستان سال بعد ــ به خاطر وجود
    وضعیت جوی مناسب تر ــ به صورت انفرادی
    به آن قله صعود کنم. پس از این تصمیم
    (تردید) اتفاقات عجیبی برایم رخ داد .. نوسانات
    همیشگی صوت تغییر کرده بود .. بعد از یک
    هفته، در هنگامی که بر روی صوت و خطوط ؊ ?هنی بیشتر متمرکز شدم برای نخستین بار
    خطوط جدیدی را دیدم **********************« 11 » این
    اتفاقات و مفاهیم خطوط جدید آنچنان
    موجب اطمینان من از پنهان بودن رازی به نفع و
    مربوط به من در کوه ***** شد که برای صعود
    به آن قله منتظر فرا رسیدن فصل تابستان
    و بهبود اوضاع تغیرات جوی نشدم و در
    زمستان همان سال ــ به تنهایی ــ برای صعود
    به آن قله عازم شدم. .. در روز اول صعود ،
    صوت ویژه ای را که از نوجوانی قادر به
    شنیدنش بودم ــ برای نخستین بار ــ با قدرتی
    بیشتر و جهتی مشخص می شنیدم، گویی جهت
    صوت می خواست تا مرا به سمت مشخصی هدایت کند
    . در آن هنگام اضطراب شدیدی وجودم ر
    ا فرا گرفت به طوری که راه رفتن برایم
    مشکل شده بود و گاهی تصمیم می گرفتم که
    بر گردم، ولی چون خودم را برای مشاهدهء یک
    پدیدهء عرفانی آماده ساخته بودم به
    خودم دلگرمی می دادم که اتفاق بدی برای من
    رخ نخواهد داد و هرچه رخ دهد خـیر است ..
    و با همهء این شرایط برنامهء خودم را
    ادامه دادم و در صبح روز دوم پس از گذر از
    دره ای سنگی ــ که شیب زیادی داشت ــ به
    محوطه ای ( دشتی ) مسطح و سنگی رسیدم، در
    آن هنگام ( در آن مکان ) متوجه شدم که صوت
    جهت صدور خود را از دست داده است گویی از
    تمام جهات شنیده می شود ، به همین خاطر
    دیگر نمی توانستم جهت صوت ( مکان منبع ) ر؊ ? تشخیص دهم .. در آنجا کوله ام را بر روی
    زمین گذاشتم تا در حین استراحت، وضعیت
    آن مکان را بهتر بررسی کنم .. در هنگام
    این بررسی ( در ابتدا ) هیچ چیز غیر طبیعی ای
    توجهء مرا به خود جذب نکرد جز قدرت
    افزوده شدهء صوت .. پس از گذشت حدود 20 دقیقه ،
    برای دو یا سه ثانیه صوت قطع ، و سپس با
    قدرتی بسیار بیشتر شنیده شد، و آنگاه به
    ناگهان در مقابل خودم ــ برای مدتی کمتر
    از پانزده ثانیه ــ مکعب مستطیل ( استوانه
    ) نورانی عجیبی را مشاهده کردم که در آن
    موجودی عجیب الچهره قرار داشت ( در آن
    مکعب دامنهء حركتي داشت ) و از خود همان
    فركانس صوتي را صادر مي كرد . .. در ایي ? لحظه آنچنان مبهوت شده بودم که حتی فکر
    فرار کردن به ذهنم خطور نکرد .. پس از
    گذشت چند ثانيه از زمان مشاهده آن موجود
    عجیب، صوت صادره از او شدت بيشتري گرفت ،
    كه فكر مي كنم احتمالاً بر اثر شدت درد
    يا بر اثر خواست و نيروي آن موجود براي
    مدتي به نوعي خلسهء ذهني و جسمي دچار
    شدم، در مدت این خلسه بیش از هزاران خطوط
    مختلف را مشاهده کردم که به سرعت در
    جلوی چشمم ظاهر و محو می شدند . .. وقتي که به
    هوشياري مجدد رسيدم متوجه شدم که اثري
    از آن موجود وجود ندارد، و فقط آن
    فركانس صوتي هميشگي را كه از نوجواني ( از هشت
    سال پیش ) قادر به شنيدنش بودم با هم؊ ?ن جهت نامشخص ــ ولی کمی قویتر ــ مي
    شنيدم . برای لحظه اي تصور كردم كه شايد
    همهء مشاهداتم توهمي بيش نبوده است زیرا
    فقط برای مدتی کمتر از پانزده ثانیه آن
    موجود را مشاهده کردم و دیگر همه چیز عادی
    به نظر می رسید و شاید به خاطر همین
    پندار بود که احساس ترس چندانی نداشتم. سپس
    حوالي آن منطقه را بيشتر بررسي كردم و جز
    در منطقه اي ــ در حدود هزار متر ــ كه
    در آنجا سنگهاي ذوب شدهء متعددی وجود
    داشتند هيچ نشانهء غیر طبیعی دیگری كه گواه
    بر حقيقي بودن مشاهده ام باشد نديدم..
    آنگاه تصمیم گرفتم که یک روز دیگر نیز در
    آنجا بمانم تا شاید با هرچه که هست دوبار
    ه روبرو شوم و اینگونه بفهمم که این
    مسئله غیر طبیعی چیست. از این رو بعد از ظهر
    در آن دشت چادری برای شب مانی بر پا کردم
    ولی دو ساعت بعد به خاطر ترس از تنهایی و
    سر دردی عجیب، چادر خود را جمع کردم و
    همان روز به طرف دامنهء کوه حرک کردم ( پائین
    آمدم ) . البته در هنگام پائین آمدن
    تردید بسیاری داشتم زیرا فکر می کردم که شاید
    بهتر بود در همان مکان می ماندم و
    اینگونه با هرچه که بود روبرو می شدم.
    پس از گذشت دو روز از زمانِ بازگشتم
    به شهر ( منزلم ) ــ در حالی که خطوط
    تقریباً تکرای ولی متنوع بسیاری را در ذهن
    خود مشاهده می کردم ــ همچنان نتوانستم
    خودم را کاملاً قانع كنم كه آنچه را كه
    ديده ام حقيقي است ولی با این وجود شروع
    به ترسیم خطوط منتقل شده کردم که در این
    بین من نتوانستم آن خطوط را با ترتیب
    اولیهء خود یاد داشت کنم ولی با این
    وجود ، پس از نوشتن تعداد متعددی از آن خطوط
    ــ به همراه مفاهیمی که از مشاهدهء آنها
    [ همراه با نوعی خلسه ذهنی ] احساس می
    کردم ( به ذهنم تداعی می شد ) ــ متوجه شدم که
    در برخی از این خطوط ( پیامها ) مطالب
    ی خطاب به من وجود دارد که در آنها نام من
    ( اشکآ ـ**** یا تو ) قید شده بود و در آنها
    در ضمن معرفی خود ( صاحب یا فرستندهء
    خطوط ) برنامه ها و خواستهایی به من ــ برای
    انتقال پیام تمدنی غیر زمینی به همنوعانم
    پیشنهاد شده بود و برخی دیگر نیز در
    خصوص مسائل علمی یا فلسفی ای بود كه پيش از
    اين آن علوم را در هيچ كتابي ندیده يا
    از هیچ منبع اي فرا نگرفته بودم و
    گاهاً حتی مطالبي را مي نوشتم ( در ذهنم مي
    یافتم ) که اصلاً براي خودِ من نیز
    نامفهوم و غير قابل درك بود و به نظر مي آمد كه
    بعضي از علومي كه من آنها را بر روي كاغذ
    مي نوشتم از جملهء علومي هستند كه
    حتي تا كنون به وسيلهء دانشمندان و
    محققان زمين نیز كشف نشده است. ... در این
    هنگام ــ من که در چندی پیش یک فیلم سینمایی
    در خصوص بیماری شیزوفرنی دیده بودم ــ
    به شدت این تصور را در خصوص خودم پیدا کردم
    که ممکن است به بیماری شیزوفرنی دچار شده
    باشم و اینگونه امکان دارد که تمام
    مشاهداتم ناشی از اوهام ناشی از این بیماری
    باشد. در این دوران که دچار سردرگمی عذاب
    آوری شده بودم چند راه حل ( روش ) را برای
    بررسی صحت مشاهداتم در پیش گرفتم ... در
    یکی از این روش ها: من با مشاهدهء اين
    مسئله عجيب ، به مطالعهء مجلات فلسفي و علمي
    پرداختم تا میزان صحت نوشته ها و دانش ؊ ?هنی خود را بررسی و مقایسه کنم، از این
    رو آنچه ( دانش یا درکی ) را كه با مشاهده
    خطوط و تمرکز بر روی صوت، در ذهنم تداعی
    شده بود با دست آوردهاي علمي و ديدگاه
    هاي فلسفي ای که در مجلات فلسفي و علمي
    نشر يافته بود مقایسه كردم آنگاه بهت زده
    و بهت زده متوجه شدم دانشي را كه من از
    آن خطوط ذهنی برداشت کرده بودم گاه حتي
    فراي ديدگاه هاي علمي و فلسفي قيد شده
    در آن مجلات و گاه حتي جواب گوي سوالات و
    رازهاي علمي ای بود که هنوز به وسیله

    ---------- Post added at 10:32 PM ---------- Previous post was at 10:31 PM ----------

    دیروز ۲۳ ژانویه ۲۰۰۸ کاوشگر اسپیریت که توسط ناسا به مریخ فرستاده شده است عکسهای جدیدی ارسال کرده که در میان آنها عکسهایی از انسان به چشم میخورد.یکی از این تصاویر بیشتر مانند مجسمه ای تراشیده شده است. این تصاویر در ۳ ژآنویه به زمین فرستاده شده بود ولی تا دیروز در اختیار کسی قرار نگرفته بود. قضاوت همچنان به درک و اعتقاد بیننده بستگی دارد.من خودم شخصا سالهاست که اعتقاد به گزارشات ناسا را از دست داده ام زیرا همیشه با افکار مردم بازی می کنند و اول خبری را پخش کرده سپس آن را تکذیب می کنند . مانند تصاویر اهرام و تصویر صورت غول آسایی که روی مریخ وجود دارد. اما حقیقت در هر صورت دست نخورده باقی می ماند که این موجودات وجود داشته و دارند. خوانندگان جدید برای اطلاعات بیشتر می توانید به سایر مقالات من در آرشیو مراجعه کنید. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    توجه داشته باشید که این عکس کاملا حقیقی بوده و توسط متخصصان مورد بررسی قرار گرفته است. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
    همچنین تصویر دیگری پیش از این به دست آمده بود که مجسمه ای ایستاده و دست به سینه را نشان می دهد و متخصصان از این عکس و سایر عکسهای به دست آمده به عنوان شواهد غیر قابل انکار ارتباط تمدنهای باستانی زمین و انسانهای فضایی یاد می کنند.

    در عکس بالا به گوشه ی سمت چپ دقت کنیند تا مجسمه را ببینید.
    عک
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





    بارها اتفاق افتاده است که فردی دربرابر دیدگان افرادی ناپدید شده اند. یا فقط برای مدتی، برای نمونه گذشتن از یک پیچ با پای پیاده، از دیدگان پنهان شده اند و دیگر هیچکس در هیچ کجا رد و نشانه ای از آن فرد را پیدا نکرد. یا بارها پیش آمده است که افرادی و یا جانورانی در مکان هایی دیده شده اند که نباید در آنجا باشند، مانند خرس قطبی که او را در میان بیابانی بی آب و علف پیدا کردند! یا لاکپشت هایی که از پشت بام خانه ها سر درآورده بودند! انگیزه ی رخ دادند این گونه رویداد ها چیست؟ یک خرس قطبی چگونه توانسته است به وسط بیابانی بی آب و علف برود؟ چرا انسان ها به گونه ای ناگهانی از دیدگان همه برای همیشه ناپدید شده اند؟ این ها پرسش هایی است که بی پاسخ مانده:







    راز دیوید لنگ










    آیا این امکان دارد که بشر، ناگهان در برابر دیدگان سایر مردم از روی کره ی زمین ناپدید شود؟
    پیش از آنکه به این پرسش پاسخ گویید بهتر است به ماجرای مردی بنام «دیوید لنگ» (
    David Lang) نگاهی بیندازیم.

    این رویداد شگفت انگیز به یک چشم برهم زدن، در یک بعد از ظهر روشن و آفتابی روز 23 سپتامبر سال 1880 در مزرعه ی دیوید لنگ که در چند کیلومتری شهر «گلاتین» در ایالت تنسی واقع است اتفاق افتاد.

    مکانی که این رویداد در آن رخ داد، یک محل خوش منظره و باصفا بود. خانه ی دیوید یک خانه ی آجری بود که درختان تاک، دیوارهای آن را پوشانده بود. و رو به روی آن، چهل جریب چراگاه قرار داشت که دام ها در آن به چرا می پرداختند، و تابستان گرم و طولانی، چمن های این چراگاه را سوزانده بود.

    در بعد از ظهر آن روز، دو فرزند دیوید که یکی هشت ساله و دیگری یازده ساله بود، با یک ارابه ی چوبی کوچک که پدرشان آن روز صبح برایشان خریده بود، بازی می کردند. در این هنگام مادر و پدرشان از خانه بیرون آمدند. خانم «لنگ» به شوهرش گفت:

    _ دیوید عجله کن تا فروشگاه ها تعطیل نشده مرا با درشکه به شهر برسان می خواهم قدری خرید کنم.

    آقای لنگ در این هنگام به نرده ی کنار چراگاه رسیده بود و قصد داشت به دیدن اسب های زیبای خود برود. در کنار نرده ایستاد و نگاهی به ساعت جیبی بزرگ خود انداخت و در همان حال به همسرش گفت:

    _ عزیزم تا چند دقیقه ی دیگر برمی گردم تا با هم به شهر برویم.

    اما او هیچگاه بازنگشت. زیرا دیوید لنگ تنها سی ثانیه با سرنوشت فاصله داشت!

    بچه ها به درشکه ی یک اسبه ای که از میان جاده ی دور و دراز به سوی خانه می آمد اشاره کردند، بازی را کنار گذاشتند و به سوی قاضی «آگست پک» (August Peck) که در آن درشکه نشسته بود دویدند. این مرد همیشه برایشان هدایایی می آورد. خانم لنگ نیز این درشکه را دید. دیوید نیز دستی به سوی قاضی تکان داد و روی خود را رگرداند تا به خانه باز گردد.

    ولی هنوز بیش از شش قدم برنداشته بود که در برابر دیدگان همه ی حاضران ناپدید شد. خانم لنگ فریادی کشید.

    بچه ها نیز از آنچه اتفاق افتاده بود وحشت زده سر جایشان میخکوب شدند. سپس همگی بی اراده به سوی نقطه ای که چند ثانیه پیش دیوید را در آنجا دیده بودند، دویدند. قاضی پک و برادرزنش نیز که همراه او بود، از درشکه پیاده شدند و در مزرعه بنای دویدن گذاشتند. هر پنج نفر آن ها به نقطه ای که دیوید لنگ در آنجا ناپدید شده بود رسیدند. در آنجا حتی یک درخت، یک بته، و حتی یک سوراخ بر سطح زمین وجود نداشت و اصلا کمترین مدرک و اثری بر جای نمانده بود تا لااقل بتوان گفت بر سر دیوید چه آمده است!

    همگی در آن اطراف به جستجو پرداختند تا شاید اثری از مرد گمشده بیابند، ولی جستجوی آن ها بی نتیجه بود. خانم لنگ نیز دچار ناراحتی عصبی شد و در حالیکه پی در پی فریاد می کشید، او را به داخل خانه بردند.

    در این هنگام همسایگان آن ها از صدای دیوانه بار ناقوص بزرگی که در حیاط عقبی وجود داشت، متوجه شدند واقعه ای مهم اتفاق افتاده است و آن ها نیز به نوبه خود زنگ ها را به صدا درآوردند. غروب آفتاب گروهی از مردم، در حایکه بیشتر آن ها فانوسی به دست داشتند در محل رویداد اجتماع کردند.

    آن ها وجب به وجب سراسر مزرعه ای را که چند ساعت پیش، دیوید لنگ صحیح و سالم در آن ایستاده بود، مورد کاوش قرار دادند و ضمن جستجو پاهای خود را به زمین می کوفتند تا شاید سوراخی در آنجا پدیدار شود، اما کوشش آن ها نیز به نتیجه ای نرسید. دیوید لنگ به گونه ی اسرار آمیزی در برابر دیدگان زن و دو فرزندش، و دو مرد دیگر ناپدید شد. او یک لحظه در آنجا بود و لحظه ای دیگر اثری از او وجود نداشت!

    تا چند هفته بعد، ماموران دولتی می کوشیدند مردمان کنجکاوی را که برای تماشای آن مزرعه ی اسرار آمیز ازدحام کرده بودند پراکنده سازند.

    خانم لنگ از ضربه ی روحی که بر اثر این رویداد به او وارد شده بود به بستر بیماری افتاد و همه ی خدمتکاران، به جزء «سوکی» آشپز پیر خانواده، آنجا را ترک گفتند.

    کسانی که هنوز از یافتن دیوید ناامید نشده بودند، زمین مزرعه را در نقطه ای که او ناپدید شده بود کندند، ولی جزء یک لایه سنگ آهک چیزی به دست نیاوردند. هیچگاه برای دیوید مجلس ترحیمی برگزار نشد، و خانم لنگ نیز که تا چند سال پس از این رویداد زنده بود، همواره امیدوار بود که روزی شوهرش بازخواهد گشت.

    سرانجام، او به قاضی پک اجازه داد که مزرعه را اجاره کند، اما حاضر نشد قطعه زمینی که دیوید در آن ناپدید شده بود را اجاره دهد، و تا زمانی که خانم لنگ زنده بود این چراگاه دست نخورده باقی ماند.

    با گذشت زمان، هیجانی که پس از ناپدید شدن اسرار آمیز دیوید پدید آمده بود، کم کم فرونشست. زمستان فرا رسید و پس از آن، بهار از راه رسید. خانم لنگ اسبهایش را فروخت و قاضی پک اسب های خودش را در آن مزرعه به چرا مشغول کرد.

    شگفت انگیز تر از حادثه ی ناپدید شدن دیوید، رویدادی بود که تقریبا هفت ماه پس از ناپدید شدن او رخ داد.
    فرزندان او متوجه شدند که در نقطه ای که پدرشان را در آنجا دیده بودند، دایره ای از چمن به قط پنج متر روئیده بود. هنگام غروب، همین که این دو کودک در کنار چمن ایستاده بودند، یکی از آن ها که یکدختر یازده ساله بود بی اختیار پدرش را صدا زد و لحظه ای بعد، در نهایت تعجب، صدای پدرشان را شنیدند... که با صدای ضعیفی درخواست کمک می کرد... این صدا همچنان ادامه داشت تا آنکه برای همیشه خاموش شدس مجسمه بزرگ شده

    اخطار اشباح







    در 1880 لرد دافرین سفیر انگلستان در پاریس در خانه ی ییلاقی یكی از دوستان خود در ایرلند تعطیلات خود را می گذرانید. یك شب او در حالی كه می لرزید از خواب بیدار شد... برخاست و به پشت پنجره رفت. در چمنزار در زیر نور ماه شبح مرد قوزی را دید كه در زیر بار تابوتی خم شده بود. دافرین بیرون رفت و صدا كرد:« آنجا چه كار داری؟»

    مرد قوزی سرش را بالا اورد و لرد دافرین چهره ی مشمئز كننده ای را دید. وقتی از او پرسید تابوت را كجا می بری مرد ناپدید شد.

    صبح روز بعد انچه را كه دیده بود برای میزبان خود تعریف كرد. میزبان نتواستن توضیح قانع كننده ای بدهد.

    سالها بعد در 1890 لرد دافرین در پاریس برای شركت در مجمعی بین المللی در گراند هتل حضور یافت. بمحض انكه او و منشی اش تصمیم گرفتند سوار اسانسور شوند لرد متوجه شد متصدی اسانسور همان مرد قوزی است كه در مزرعه ی دوستش تابوت بر دوش خود حمل می كرد. لرد بازگشت و از متصدی هتل پرسید كه متصدی اسانسور كیست و او پاسخ داد اسانسور چنین متصدی ندارد و ان مرد قوزی را هیچگاه ندیده است. در همین اثنا اسانسور به طبقه ی پنجم رسید و بناگاه كابل بالا برنده ی ان پاره شد و تمام سرنشینان ان كشته شدند.

    حادثه در روزنامه ها درج شد. انجمن مطالعات روح به ماجرا علاقه مند گردید. اما سفیر نتوانست هویت مرد قوزی را مشخص كند. كسی دیگر هم نتوانست توصیح قانع كننده ای ارائه دهد. تنها روزنامه ها مدتی به بحث درباره ی این واقعه پرداختند.

    دوستان خسته نباشید. واقعه ی عجیب و جالبی بود. به راستی این مرد كه بوده كه بر لرد ظاهر می شده است؟ ایا پیام اور مرگ بوده؟ اگر چنین است پس چرا لرد از این حادثه گریخت؟ چرا بعد از 10 سال دوباره بر لرد ظاهر گشت؟ اصلا چرا در سال 1880 بر او ظاهر شد؟ در ان هنگام كه هیچ اتفاق خطرناكی روی نداد. این هم یك معمای لاین حل برای بشر است. براستی چرا علم قادر نیست هیچ گونه توضیح منطقی برای اینگونه پدیده ها بیاورد؟

    ---------- Post added at 10:33 PM ---------- Previous post was at 10:32 PM ----------

    دانشمندان روسي، بقاياي يك سفينه فضايي را يافته‌اند كه ساخته دست بشر نيست
    به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب»، يوري لافبن، پژوهشگر روسي و رييس موزه «شهاب‌سنگ تونگوسكا و اجسام فضايي»، از كشف دو ميله فلزي سنگين توسط تيم تحقيقاتي خود خبر داد كه مدعي است، ساخته دست بشر نيست.

    روزنامه «الشرق‌الاوسط» ـ چاپ لندن ـ با اعلام اين خبر افزود: اين دو ميله در نزديكي روستاي «واناوارا» كشف شده است؛ يكي از اين ميله‌ها در عمق 5/1 متري و در ميان جسمي يافت شده كه متعلق به يك ستاره دنباله‌دار بوده و ميله دوم نيز در ميان آهن قراضه‌هاي موجود در نزديكي ريل راه‌آهن پيدا شده است.
    پيش از اين نيز روس‌ها در سال 1908 ادعا كرده بودند كه در محل سقوط شهاب‌سنگ «تونگوسكا» در سيبری بقايای يك سفينه فضايي را يافته‌اند كه ساخته دست بشر نيست.
    ساكنان نزديك به محل سقوط اين شهاب‌سنگ، اين منطقه را بديمن مي‌دانند، اما آنچه كه موضوع را جدي‌تر مي‌سازد، اين است كه دانشمندان نيز وجود برخي چيزهاي بديمن در اين محل را نفي نمي‌كنند، به گونه‌اي كه برخي از اين دانشمندان مي‌گويند، در يكي از مناطق نزديك به محل مذكور در سيبري،
    عقربه‌هاي ساعت كندتر حركت مي‌كند و اين پديده ناشناخته‌اي است كه هنوز مطالعه و بررسي نشده است. مورد عجيب ديگر در اين محل، مشاهده اشباحي است كه به صورت آشكار حركت مي‌كنند.
    دانشمندان مذكور تصريح كردند، آنان با چشمان خود ديده‌اند، افرادي كه از اين محل عبور مي‌كنند، به محض رسيدن به محل مورد نظر، نامرئي مي‌شوند و نمي‌توان آنان را ديد.
    یکی از دانشمندان روسي مي‌افزايد:
    ساكنان محلي اين منطقه تأكيد مي‌كردند كه آنان پس از جنگ جهاني دوم، در اعماق رودخانه تونگوسكا، يك‌سري قطعات فلزي صيقلي يافته‌اند كه داراي اشکال هندسی منظمیبوده و از ماده سياه‌رنگ عجيبي ساخته شده است. سپس ما به رغم آنكه از آن زمان تاكنون، طبيعت دچار تغييرات بسياري شده است، با اين حال آغاز به جستجو كرديم و سرانجام يكي از اين قطعات را يافتيم كه شكل و رنگ آن با هر ماده خام ديگر فرق دارد.

    دانشمندان زمين‌شناسي گمان مي‌كنند كه اين ماده، متعلق به يك سفينه فضايي بوده كه ويژگي‌هاي مغناطيسي ندارد و قادر به تحمل گرمايي تا 3000 درجه و نيز تحمل برخورد با شهاب‌سنگ‌ها است.

    اين منطقه كه قطعه مذكور در آن يافت شده و حدود 25 كيلومترمربع مساحت دارد، داراي ويژگي‌هاي خاص و استثنايي است. انسان در اين منطقه نمي‌تواند بايستد، چون احساس مي‌كند حلقه‌اي سر او را مي‌فشارد. در اين منطقه قانون حرارتي نيز صادق نيست، چراكه در روز دماي حرارت هوا به 30 درجه بالاي صفر و در شب به 7 درجه زير صفر مي‌رسد، به گونه‌اي كه آب يخ مي‌زند. سطح پرتوافكني نيز در اين منطقه نسبت به ديگر مناطق 12 الي 15 درصد كمتر از ميزان طبيعي‌اش است. اين دانشمند روسي معتقد است، سفينه فضايي منهدم‌شده، از روي زمين بلند شده است.
    وی می‌افزايد: اين سفينه در 30 ژوئن سال 1908، يعني زماني كه انسان هنوز سفينه فضايي نداشت براي منهدم كردن يك ستاره دنباله‌دار 200 ميليون تني بلند شده و آن را در فضاي سيبري منهدم كرده، به اين ترتيب حيات بشر را نجات داده است.

    لافبن در پايان مي‌پرسد: آيا اين مخلوقات غيربشري خودشان را فداي انسان كرده‌اند؟؟
    گفتني است، عكس‌هاي گرفته‌شده از محل اين انفجار 8 حفره بزرگ را نشان مي‌دهد و مقادير متنابهي نيز اريديوم ـ كه يك ماده فضايي است ـ در اين محل كشف شده است.



    ---------- Post added at 10:33 PM ---------- Previous post was at 10:33 PM ----------

    دانشمندان روسي، بقاياي يك سفينه فضايي را يافته‌اند كه ساخته دست بشر نيست
    به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب»، يوري لافبن، پژوهشگر روسي و رييس موزه «شهاب‌سنگ تونگوسكا و اجسام فضايي»، از كشف دو ميله فلزي سنگين توسط تيم تحقيقاتي خود خبر داد كه مدعي است، ساخته دست بشر نيست.

    روزنامه «الشرق‌الاوسط» ـ چاپ لندن ـ با اعلام اين خبر افزود: اين دو ميله در نزديكي روستاي «واناوارا» كشف شده است؛ يكي از اين ميله‌ها در عمق 5/1 متري و در ميان جسمي يافت شده كه متعلق به يك ستاره دنباله‌دار بوده و ميله دوم نيز در ميان آهن قراضه‌هاي موجود در نزديكي ريل راه‌آهن پيدا شده است.
    پيش از اين نيز روس‌ها در سال 1908 ادعا كرده بودند كه در محل سقوط شهاب‌سنگ «تونگوسكا» در سيبری بقايای يك سفينه فضايي را يافته‌اند كه ساخته دست بشر نيست.
    ساكنان نزديك به محل سقوط اين شهاب‌سنگ، اين منطقه را بديمن مي‌دانند، اما آنچه كه موضوع را جدي‌تر مي‌سازد، اين است كه دانشمندان نيز وجود برخي چيزهاي بديمن در اين محل را نفي نمي‌كنند، به گونه‌اي كه برخي از اين دانشمندان مي‌گويند، در يكي از مناطق نزديك به محل مذكور در سيبري،
    عقربه‌هاي ساعت كندتر حركت مي‌كند و اين پديده ناشناخته‌اي است كه هنوز مطالعه و بررسي نشده است. مورد عجيب ديگر در اين محل، مشاهده اشباحي است كه به صورت آشكار حركت مي‌كنند.
    دانشمندان مذكور تصريح كردند، آنان با چشمان خود ديده‌اند، افرادي كه از اين محل عبور مي‌كنند، به محض رسيدن به محل مورد نظر، نامرئي مي‌شوند و نمي‌توان آنان را ديد.
    یکی از دانشمندان روسي مي‌افزايد:
    ساكنان محلي اين منطقه تأكيد مي‌كردند كه آنان پس از جنگ جهاني دوم، در اعماق رودخانه تونگوسكا، يك‌سري قطعات فلزي صيقلي يافته‌اند كه داراي اشکال هندسی منظمیبوده و از ماده سياه‌رنگ عجيبي ساخته شده است. سپس ما به رغم آنكه از آن زمان تاكنون، طبيعت دچار تغييرات بسياري شده است، با اين حال آغاز به جستجو كرديم و سرانجام يكي از اين قطعات را يافتيم كه شكل و رنگ آن با هر ماده خام ديگر فرق دارد.

    دانشمندان زمين‌شناسي گمان مي‌كنند كه اين ماده، متعلق به يك سفينه فضايي بوده كه ويژگي‌هاي مغناطيسي ندارد و قادر به تحمل گرمايي تا 3000 درجه و نيز تحمل برخورد با شهاب‌سنگ‌ها است.

    اين منطقه كه قطعه مذكور در آن يافت شده و حدود 25 كيلومترمربع مساحت دارد، داراي ويژگي‌هاي خاص و استثنايي است. انسان در اين منطقه نمي‌تواند بايستد، چون احساس مي‌كند حلقه‌اي سر او را مي‌فشارد. در اين منطقه قانون حرارتي نيز صادق نيست، چراكه در روز دماي حرارت هوا به 30 درجه بالاي صفر و در شب به 7 درجه زير صفر مي‌رسد، به گونه‌اي كه آب يخ مي‌زند. سطح پرتوافكني نيز در اين منطقه نسبت به ديگر مناطق 12 الي 15 درصد كمتر از ميزان طبيعي‌اش است. اين دانشمند روسي معتقد است، سفينه فضايي منهدم‌شده، از روي زمين بلند شده است.
    وی می‌افزايد: اين سفينه در 30 ژوئن سال 1908، يعني زماني كه انسان هنوز سفينه فضايي نداشت براي منهدم كردن يك ستاره دنباله‌دار 200 ميليون تني بلند شده و آن را در فضاي سيبري منهدم كرده، به اين ترتيب حيات بشر را نجات داده است.

    لافبن در پايان مي‌پرسد: آيا اين مخلوقات غيربشري خودشان را فداي انسان كرده‌اند؟؟
    گفتني است، عكس‌هاي گرفته‌شده از محل اين انفجار 8 حفره بزرگ را نشان مي‌دهد و مقادير متنابهي نيز اريديوم ـ كه يك ماده فضايي است ـ در اين محل كشف شده است.



    ---------- Post added at 10:34 PM ---------- Previous post was at 10:33 PM ----------

    کشف یک شکل عجیب در علفهای مزرعه درست در وسط سال شمسی یعنی پازدهم مرداد ماه همین امسال مردم شمال روسیه گزارش یه بشقاب پرنده را دادند. عده ی زیادی اعلام کردند که فرود یک شیء عجیب را در یکی از مزارع بیرون شهر دیده اند.پلیس گروهی را برای بررسی موضوع به مزرعه ی مذکوره فرستاد تا آنها اولین افرادی باشند که شاهد شگفت انگیز ترین منظره عمرشان باشند.دایره ای بزرگ در وسط مزرعه بوجود آمده و همه پوشش گیاهی زیرش از بین رفته.گیاهانی که در اطراف دایره بودند نیز تغییر رنگ دادند. از آنجا که امروزه پرواز هواپیماهای جاسوسی با اشکال مختلف در سراسر جهان رایج است، این واقع برای دولتمردان تعجبی به همراه نداشت. اما آنها می خواستند بدانند این جاسوس از کجا بوده و برای همین منظور تحقیقات عظیمی برای پی بردن به هویت شئی انجام دادند اما معلوم شد این شیء نه تنها از آمریکا نیست بلکه به هیچ نقطه ای از زمین تعلق ندارد. حدستون درسته. تغییر رنگ گیاهان مزرعه نمی تونسته توسط هیچ ماده ای بر روی کره زمین باشد .
    منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نوشته شده توسط فرزاد در سه شنبه 6 فروردین1387 و ساعت 15:30 | [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سلام به شما
    میخواستم بگم که آقای [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سوآل خوبی راجع به یوفو ها کرد:
    ببینم چرا آن موجودات فرا زمینی رفتن بالا شهر تهران ؟ و چرا از همدان جنگنده فرستادن؟ راستی من شنیده بودم اینا به کوردستان و کرمانشاه هم رفته بودند. تازه چرا بعد اینهمه سال فاش کردن و نام اون بیچاره رو گذاشتن ستوان جیم؟!
    راجع به بال رفتن آنها باید بگم که خوب اگه بالای تهران نمیرفتن کجای تهران می رفتند؟؟؟!!!و چرا از همدان جنگنده فرستادند؟شاید جنگنده های همدانی آماده تر بودند یا شاید خلبان های همدانی کارکشته تر بودند!!راجع به کردستان و کرمانشاه هم باید بگم درسته اون جا هم رفته بودندو دارم راجع بهش مینویسم بعدآ تو وبلاگ میذارمش.راجع به مدت فاش کردنش هم باید بگم من از همون اولش می دونستم ولی شاید برای اینکه مردم نترسند یا بدلایل سیاسی-مذهبی به رسانه های عمومی نگفتند.نامشم ستوان جیم نبود درجش ستوان جیم بود.!!!
    اگه شما هم سوالی داشتید تو نظرات یا از طریق ایمیل باهام در میون بذارید

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نوشته شده توسط فرزاد در دوشنبه 29 بهمن1386 و ساعت 16:43 | [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    در جهان ممکن است میلیارد ها ستاره وجود داشته باشد..در کنار هر ستاره هم ممکن چندین سیاره وجود داشته باشد هیچ مدرکی وجود ندارد که بگوید ما زمینیان تنها هستیم.اگر موجودات فرازمینی آنقدر پیشرفته باشند که از طریق سیاهچاله ها و یا کرم پیچ ها از یک سوی جهان بسوی دیگر بیایند و به زمین برسند چه کار خواهیم کرد؟آیا فرار میکنیم؟اگر امکان فرار وجود نداشته باشد چه؟آیا از زمین دور می شویم و به سوی سیاره های دیگر می رویم؟اگر سیاره های دیگر را هم متصرف شده باشند چه؟آیا در برابر آنها مقاومت میکنید؟آیا این موجودات که جهان را زیر پا گذاشتند و از یک کهکشان دیگر به کهکشان ما آمده اند فکری برای این موضوع نکرده اند؟
    شاید آن ها قبلآ به زمین آمده باشند و به مردم رحم و مروت نشان دادند,نقاشی های مایا های آمریکا اسرار زیادی را در خود نهاده,شاید فرازمینیان به مایا ها دانش و علم آموختند.و مایا ها هم آن ها را خدایان خود فرض کرده اند.این موضوع ممکن است برای خدایان یونانی و اسکاندیناوی هم صدق کند.
    شاید هنوز هم در زمین باشند اگر اتفاقاتی که در مثلث برمودا می افتد با این قضیه گره خورده باشد چه؟اگر فرازمینیان قدرتمند در برمودا ساکن شده باشند و مردم را برای شکنجه و آزمایش های خود بربایند

    ---------- Post added at 10:34 PM ---------- Previous post was at 10:34 PM ----------

    تماس با خارج از زمینیان

    یوفو چیست؟



    اندکی پیش از نیمه شب بیست و ششم کهر ماه 1352(هیجدهم اکتبر 1973)است.خلبان((لاری کوین)){Larry Coyne}با بالگرد خود و با چند تن از خدمه در حال پرواز آزمایشی روزمره در نزدیکی شهر((مانسفیلد))Mansfield }}در ایالت اوهایوی آمریکاست,ناگهان نور قرمزی بال گرد را در بر میگیرد.در حالی که خلبان کوین در کمال شگفتی هنوز پی در پی کشف دلیل نور قرمز است,شیء پرنده ی ناشناسی که نور سرخ رنگی از خود می افشاند,در کنار بالگرد پدیدار میشود.او می خواهد از سر راه این شیء پرنده کنار برود ولی تلاش بی فایده است:این جسم پرنده بدون حرکت در کنار بال گرد,معلق باقی می ماند.سپس ناگهان نور سبز رنگی کابین را بال گرد را فرا می گیرد,و دستگاه اسرار آمیز بدون سر و صدا درآسمان دوردست ناپدید
    می شود.در همان هنگام دستگاه مخابراتی بال گرد از کار می افتد و بال گرد خود به وسیله ی نیرو های نامریی چندین متر به ارتفاع بالاتر کشیده میشود,تا بالاخره خلبان دوباره آن را مهار می کند.
    این گزارش نمونه ای از گزارشهای بسیار زیادی است که درباره ی برخورد های وصف ناشدنی با ((یوفو))ها{UFO=مخفف عبارت Unknown Flying Object به معنی اشیای پرنده ی ناشناس است} وجود دارد.از حدود پنج دهه پیش مردم–ازجمله ناظران ورزیده
    ومتبحر از قبیل خلبانان وناخداهای کشتی ها_ ازچنین مشاهدات و برخوردها یی - گزارش می داده اند .اغلب آنها گلوله ها یا صفحات درخشانی را دیده اند که ناگهان در آسمان ظاهر شده اند , گاهی آرام در آسمان معلّق ایستاده اند,سپس دوباره با سرعتی باور نکردنی در گنبد آسمان دور شده و مثل برق ناپدید شده اند.صدها تصویر از چنین چیز های پرنده و اسرار آمیز به روزنامه ها و نشریات ارائه شده و بخشی از آنها حتی در روزنامه ها انتشار یافته اند.


    ---------- Post added at 10:35 PM ---------- Previous post was at 10:34 PM ----------

    تماس با خارج از زمینیان

    یوفو چیست؟



    اندکی پیش از نیمه شب بیست و ششم کهر ماه 1352(هیجدهم اکتبر 1973)است.خلبان((لاری کوین)){Larry Coyne}با بالگرد خود و با چند تن از خدمه در حال پرواز آزمایشی روزمره در نزدیکی شهر((مانسفیلد))Mansfield }}در ایالت اوهایوی آمریکاست,ناگهان نور قرمزی بال گرد را در بر میگیرد.در حالی که خلبان کوین در کمال شگفتی هنوز پی در پی کشف دلیل نور قرمز است,شیء پرنده ی ناشناسی که نور سرخ رنگی از خود می افشاند,در کنار بالگرد پدیدار میشود.او می خواهد از سر راه این شیء پرنده کنار برود ولی تلاش بی فایده است:این جسم پرنده بدون حرکت در کنار بال گرد,معلق باقی می ماند.سپس ناگهان نور سبز رنگی کابین را بال گرد را فرا می گیرد,و دستگاه اسرار آمیز بدون سر و صدا درآسمان دوردست ناپدید
    می شود.در همان هنگام دستگاه مخابراتی بال گرد از کار می افتد و بال گرد خود به وسیله ی نیرو های نامریی چندین متر به ارتفاع بالاتر کشیده میشود,تا بالاخره خلبان دوباره آن را مهار می کند.
    این گزارش نمونه ای از گزارشهای بسیار زیادی است که درباره ی برخورد های وصف ناشدنی با ((یوفو))ها{UFO=مخفف عبارت Unknown Flying Object به معنی اشیای پرنده ی ناشناس است} وجود دارد.از حدود پنج دهه پیش مردم–ازجمله ناظران ورزیده
    ومتبحر از قبیل خلبانان وناخداهای کشتی ها_ ازچنین مشاهدات و برخوردها یی - گزارش می داده اند .اغلب آنها گلوله ها یا صفحات درخشانی را دیده اند که ناگهان در آسمان ظاهر شده اند , گاهی آرام در آسمان معلّق ایستاده اند,سپس دوباره با سرعتی باور نکردنی در گنبد آسمان دور شده و مثل برق ناپدید شده اند.صدها تصویر از چنین چیز های پرنده و اسرار آمیز به روزنامه ها و نشریات ارائه شده و بخشی از آنها حتی در روزنامه ها انتشار یافته اند.

  5. 2 کاربر از jansmit بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #2544
    داره خودمونی میشه jansmit's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    پست ها
    21

    پيش فرض

    موجودات فضائی : بودن یا نبودن مساله این است
    اگر به مو جودات فضائی و ارتباط با انها علاقمندید این مطلب را حتما بخوانید : دانشمندان کالیفرنیائی ادعا کرده اند اگر موجودات فضائی وجود داشته باشند تنها 15 سال دیگر انها را شناسائی خواهیم کرد .دانشمندان کالیفرنیائی هم اکنون شروع به بررسی امواج رادیوئی امواج رادیوئی دریافت شده از 100 میلیون ستاره راه شیری هستند در ضمن معروفترین اختر شناس ولزی " پروفسور چاندر اویکراماسینگ از دانشگاه کاردیف نیز ضمن ان که دانشمندان کالیفرنیائی را تایید کرده " منتقدانی را که برای کسب نتیجه ناشکیبا هستند را متهم کرده که باید بیش از اینها صبور باشند " اکنون چهار دهه است که دانشمندان در حال در یافت امواج رادیوئی هستند تا در صورت وجود موجودات هوشمند بتوانند انها را شناسائی کنند " دکتر ست شاسناک نفر اول دانشمندان کالیفرنیائی است که گفته است که بعد از بررسی این امواج حتی قادر خواهیم بود تعداد این مو جودات را تخمین بزنیم وی معتقد است با توجه به بررسی های کنونی اگر موجودات فضائی وجود داشته باشند تعداد انها بین ده هزار تا 1 میلیون خواهد بود !!! گزارش مفصل این دانشمند در مجله نیو سانیتیست به چاپ رسید

  7. این کاربر از jansmit بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #2545
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    jansmit جان چه فعالیتی داری ... بعضی هاش اینجا فک کنم گذاشته شده بود ... به هر حال ، قبول داری که همه ی عکسهای فوق امکان جعلی بودنشون هست ؟

  9. این کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #2546
    آخر فروم باز بی باک بی بال's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    جهنم
    پست ها
    2,654

    پيش فرض

    از یه چیز اطمینان دارم اگه بیگانی هم وجود داشت باشه با چیزی شبیه بشقاب جایی نمیره چون ازنظر آیرودینامی مشکل داره
    اگه قرار باشه باید با چیز شبیه به شاتل باش

  11. #2547
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    1,755

    پيش فرض

    از یه چیز اطمینان دارم اگه بیگانی هم وجود داشت باشه با چیزی شبیه بشقاب جایی نمیره چون ازنظر آیرودینامی مشکل داره
    اگه قرار باشه باید با چیز شبیه به شاتل باش
    نمیشه گفت چون حداقل اونها پیشرفته تر از ما هستند

  12. 2 کاربر از B U L U T بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2548
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    از یه چیز اطمینان دارم اگه بیگانی هم وجود داشت باشه با چیزی شبیه بشقاب جایی نمیره چون ازنظر آیرودینامی مشکل داره
    اگه قرار باشه باید با چیز شبیه به شاتل باش
    بهترین حالت واسه سفر بین سیاره ای چیزی شبیه به بشقاب پرندست. البته نه عینا چیزی که ما بشقاب پرنده تصور میکنیم ولی ساختارش شبیه اون باید باشه. البته خیلی بزرگتر.
    شاتل واسه سفرهای کوتاه خوبه.

  14. #2549
    آخر فروم باز بی باک بی بال's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    جهنم
    پست ها
    2,654

    پيش فرض

    بهترین حالت واسه سفر بین سیاره ای چیزی شبیه به بشقاب پرندست. البته نه عینا چیزی که ما بشقاب پرنده تصور میکنیم ولی ساختارش شبیه اون باید باشه. البته خیلی بزرگتر.
    شاتل واسه سفرهای کوتاه خوبه.
    این هرشکلی که باشه گرد نیست بالاخر باید یه پیشرانه داشته باشه

  15. #2550
    آخر فروم باز danielo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    1,021

    پيش فرض

    jansmit عزیز مطالبی که درمورد UFO گذاشتین که تقریباً هیچ بار علمی ای ندارن و اکثراً قبل ها بررسی و رد شدن در همین تاپیک... و تمامشون رو هم کافیه با کمی گوگل کردن به نشانه های دروغین بودنشون پی ببرید... بعضاً هم که داستان های ذهنای بیمار بعضی نویسندگان و وبلاگ نویسان معلوم الحاله...!

    البته یه تبریک ویژه برای اینکه فکر کنم این پست 2547 ـتون یکی از حجیم ترین پست های تاریخ پی 30 ـیه...! خودش یه رکوردیه ها... :دي

    برای خودش یک کتاب هست

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 6 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 6 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •