



_1016572.gif)
---------- Post added at 10:14 PM ---------- Previous post was at 10:13 PM ----------
مطالعات فوق سری آمریکا
اين تصوير فريمي است متعلق به يك قطعه فيلم معروف و جنجالي به مدت ۲ دقيقه و ۵۵ ثانيه كه توسط فردي كه خود را ((ويكتور)) معرفي كرده است و به صورت مخفيانه از پايگاه فوق سري (گروم ليك )واقع در منطقه ۵۱ مكاني كه به گفته بسياري از محققين مركز ازمايش هاي سري دولت امريكا در رابطه با بشقاب هاي پرنده است خارج شده است. در اين فيلم از يك موجود فرازميني - از نژاد خاكستري ها - تحقيقاتي به عمل مي ايد.


ویکتور اذعان كرد چنانچه هويت اصلي او فاش شود بلافاصله توسط دولت به قتل خواهد رسيد. (ادعاي وي درست بود چرا كه بسياري از كساني كه اقدام به افشاي اين مسايل كرده اند توسط دولت ايالات متحده به قتل رسيده اند.)او به بسياري از شبكه هاي خبري مراجعه كرد تا فيلم را براي عموم پخش كنند. ابتدا به شبكه خبري فاكس FoxTV مراجعه نمود. اما ان شبكه به علت مشكلاتي كه قبلا به خاطر پخش فيلم مستند كالبد شكافي موجود فرازميني برايش به وجود امده بود از قبول ان فيلم سر باز زد. ان مشكلات بخاطر ان بود كه پس از پخش فيلم جنجالي ميان موافقان و مخالفان ان فيلم به پا خاست و باعث شد اعتبار شبكه فاكس در نظر مخالفان صحت فيلم خدشه دار شود. و كمپاني فاكس نمي خواست بار ديگر متهم به دروغ پراكني شود. ضمن ان كه پخش چنين اخباري براي شبكه هاي معروف امريكا خشم دولت ان كشور را برايشان به ارمغان مي اورد.سر انجام شبكه اي مستقل در لوس انجلس به نامRocketHome Pictures قبول كرد كه در حضور يك كارشناس بشقاب هاي پرنده - ديويد مورتون - ان را براي عموم پخش كند . پس از پخش فيلم مورتون فيلم را براي بينندگان اينگونه تحليل مي كند:
فيلم صامت در محيطي نيمه تاريك فيلم برداري شده است. نيم رخ دو مرد نمايان است كه يكي از انها يونيفرمي نظامي با يك درجه ستاره روي اپل شانه اش به تن دارد. و يك نفر ديگر كه صورت خود را پوشانده و دست وي در تصوير مشخص است و به نظر مي رسد كه يك پزشك است. انها در محلي نشسته اند كه سيمها ميكروفونها و وسايل پزشكي در ان اتاق به چشم مي خورد. نورهاي ضعيفي نيز روي يك دستگاه چشمك مي زند كه به نظر ميرسد ضربان يك قلب ضعيف را نشان مي دهند. كل صحنه از پشت يك ديوار شيشه اي فيلم برداري شده است. طرف ديگر ميز موجود كوچك قهوه اي رنگي با سر بزرگ و چشمان سياه وجود دارد كه چهره او براي هزاران نفر از ربوده شدگان اشناست. يك فرازميني! وي سپس با بيان چند نشانه در حركات ان موجود احتمال بيمار بودن ان را مطرح مي سازد. ان گونه كه از چهره ي وي پيداست دچار نوعي ناراحتي نيز مي باشد.
وي ادامه مي دهد : پوستش صورتي مايل به قهوه ايست اما قسمت سر ان موجود بنفش رنگ است و اثراتي از كوبيدگي روی ان ديده مي شود به طوري كه احتمالا از نوعي ناراحتي در قسمت جمجمه رنج مي برد. فيلم ادامه پيدا ميكند و در ادامه شاهد نوعي تشنج شديد در ان موجود مي شويم. در لحظه اي از فيلم دهان ان موجود به خاطر اعمال پزشكان باز شده و مقداري از محتواي اب دهانش به بيرون ميريزد. در اين لحظه دستگاه نمايش ضربان قلب ان موجود ناگهان به طرز عجيبي يك نوسان شديد را نشان ميدهد. در اين لحظه مردي كه لباس نظامي به تن دارد علامتي مي دهد و دو پزشك ديگر بلافاصله به كمك مي ايند. اين قطعه فيلم ناگهان در قسمتي كه پزشكان مشغول مداواي ان موجود هستند به پايان مي رسد
واقعي يا دروغي؟
صحت اين فيلم از نظر افراد مختلف متفاوت است. بسياري ان را حقيقي مي دانند و بسياري نيز جعلي. ديويد مورتون پس از ديدن فيلم متقاعد شد كه فيلم حقيقي است به خاطر تطابق و همخواني فيلم با اظهارات ربوده شدگان.
ان موجود شباهت بسياري به موجوداتي دارد كه ربوده شدگان تحت هپينوتيزم شكل و شمايلشان را باز گو كرده اند. اين نوع معروف از فرازميني ها كه براي تمامي يوفولوژيست ها اشناست به خاكستري ها (grey) معروفند . نشانه بعدي كه صحت فيلم را تقويت مي كند اطلاعاتي است كه پايين فيلم به نمايش دردر مي ايند .
DNI/27 و سمت راست ان اعدادي كه به نظر مي رسد براي نشان دادن ساعت و دقيقه و ثانيه به كار مي روند DNI ممكن است به كلمه (اداره اطلاعات نيروي دريايي- Department of NavalIntelligence) دلالت كند . بخشي كه در منطقه ۵۱ مشغول به كار است و بسياري از مردم از فعاليت هاي ان و حتي وجود ان بي اطلاعند . ضمن اين كه جورج ناپ خبرنگار تلويزيون هم زماني كه جنجال باب لازار به راه افتاد(باب لازار از جمله دانشمنداني بود كه مستقيما روي پروژه يوفو ها كار ميكردو سپس تمامي اطلاعات خود را منتشر كرد و باعث جنجال بزرگي شد.) براي روشن شدن ادعاهاي باب لازار چكهايي را كه به او طي مدت زمان كار كردن در منطقه ۵۱ داده شده بود طي يك برنامه تلويزيوني نشان داد كه روي تمام انها مهر DNI خورده بود. اين مساله نيز صحت وجود چنين بخشي را در منطقه ۵۱ افزايش مي دهد.
حالا مي رسيم به ويكتور. كسي كه به هيچ عنوان از ترس كشته شدن هويت خود را فاش نكرد. سوالي كه مطرح مي شود اين است كه وي چگونه توانست اين فيلم را با وجود كنترل شديد از ان محل خارج كند؟ تهيه كننده برنامه اي كه فيلم را براي عموم پخش كرد مي داند كه ويكتور چگونه فيلم را از پايگاه خارج كرد. ويكتور به وي گفته بود كه او برنامه ريزي دقيقي انجام داد تا در لحظه اي كه كسي نظارتي بر رويش ندارد فيلم ها را از روي نوار به سي دي و دي وي دي كپي كند. ضمنا وي عمدا صداي فيلم را حذف كرده تا مبادا هويت و امنيت خود و كساني كه در فيلم نمايش داده مي شوند به خطر افتد.
وي ضمنا به تهيه كننده برنامه گفته بود كه مردي كه در اكثر صحنه هاي اين فيلم كنار ان موجود ايستاده و دستش را به سمت سر خود مي برد تله پات نيروي نظامي بوده كه با حضور خود در انجا برقراي ارتباط تله پاتيكي براي كمك به ان موجود را به عهده داشته است!(اين نكته كه موجودات فرازميني با تله پاتي ارتباط برقرار مي كندد امري حتمي و پذيرفته شده است.)
چون در فيلم ضعف و بيماري ان موجود كاملا اشكار بود براي همين تهيه كننده برنامه از ويكتور راجع به اين كه ايا ان موجود پس از ان واقعه مرده يا خير سوال كرد. ويكتور جواب داد مطمئن نيستم. همين قدر مي دانم كه ديگر از ان موجود براي تحقيقات علمي و مصاحبه استفاده نكردند!
و در پايان طبق اظهارات ويكتور صداهاي اين فيلم كه وي بنا به دلايلي انها را حذف كرده علاوه بر امنيت خود و ديگر افراد مشاهده شده در فيلم اين است كه طي انجام اعمالي بر روي ان موجود سعي مي شود اطلاعات تكنولوژيكي و فني نيز از ان به دست ايد. كه خود ويكتور يا انها را نمي دانسته يا نمي خواسته بگويد. ضمنا اين مساله كه ايا ان فرازميني به ميل خود انجا بوده يا از سانحه ي سقوط بشقاب پرنده اش جان سالم به در برده است نيز نا معلوم است.
---------- Post added at 10:16 PM ---------- Previous post was at 10:14 PM ----------
سالهاست که بسياری از انسان ها با مراجعه به سازمان های تحقيقاتی يا روانکاوان حکايت ربوده شدن خود را توسط فرازمينی ها نقل ميکنند و طی هیپنوتيزم تمام خاطرات خود را طی زمان ربوده شدن به ياد می اورند. ربوده شدگان از مليت های گوناگون هستند اما اظهارات مشابهی ميکنند که بسيار حيرت انگيز است. در اکثر موارد حافظه ربوده شده (از زمان ربوده شدن تا بازگشت) پاک می شود.
حال اگر هر کدام از شما بعضی از اين نشانه ها را در خود ميبينيد. بهتر است به سازمان های مطالعاتی در باره موجودات فرازمينی مراجعه کنيد تا مورد ازمايش قرار بگيريد. بعضی از اين نشانه ها به تنهايی حاکی از ربوده شدن شما توسط فرازمينی ها است و بعضی ديگر نياز مند به وجود نشانه های بيشتری است.ضمن اينکه ممکن است بعضی نشانه ها را کسی داشته باشد اما ربوده نشده باشد. و تنها موارد بيماری باشد.
بعضی از این نشانه ها ممکن است غیر واضح یا درک نشدنی باشند. که برای توضیح انها باید گفت ان نشانه ها فقط برای کسی که ان را دارد قابل درک است.
1. از دست دادن زمان به مدت يک ساعت يا بيشتر بدون اينکه بتوانيد برای ان علتی بيابيد. (برای مثال راننده ای ساعتی را در بی خبری می گذراند و وقتی به خود می ايد خود را مايل ها دور تر از مکان اوليه می يابد.)
2. ايا در رختخواب خود دچار نوعی فلج شده ايد؟ در حالی که احساس ميکنيد موجودی در اتاق تان است؟
3. داشتن زخم ها يا نشانه های غير عادی روی بدن که علتی برای ان نيافته ايد. (برای مثال جای کنده شدگی روی پوست - زخم هايی به صورت خط مستقيم - زخم های مثلثی شکل - زخمی روی سقف دهان يا بيني - جای زخم يا بر امدگی زير يا داخل گوش و ... )
4.د يدن نور های نورانی به صورت نور يا برق های ناگهانی در خانه يا محل ديگر.
5. داشتن خاطره ای از پرواز بالای سطح زمين در حالی که ميدانيد رويا نيست و يا خواب ديدن بيش از اندازه پرواز کردن.
6. داشتن تصويری که ناخوداگاه در حافظه تان است و نميتوانيد ان را فراموش کنيد (مثل صورت يک فرازمينی - فرايند ازمايش بر روی انسان - يک سوزن جراحی - يک ميز جراحی - بچه پوست و استخوانی و لاغر! يا ... )
7. ديدن اشيای نورانی کوچک بيرون خانه تان يا در حال وارد شدن از پنجره اتاق تان.
8. ديدن خواب های زياد در مورد بشقاب پرنده ها - نورهای رنگارنگ و موجودات فرازمينی.
9. ديدن يک منظره جالب و شوک بر انگيز از بشقاب پرنده ها يا ديدن چند باره انها در طول زندگيتان.
10. داشتن نوعی هشياری و اطلاعات زياد در مورد کيهان و عالم هستی و علاقه به انسان شناسی و کنجکاوی در رفتار انسان ها - علاقه به مطالعه محيط - گياه خواری - و داشتن هشياری اجتماعی.
11. احساس قوی در مورد داشتن يک ماموريت يا انجام يک کار بزرگ يا شبيه به اين ها بدون اينکه بفهميد اين اجبار از کجا ناشی مي شود.
12. داشتن احساس مرموز در مورد اينکه شما انسان بخصوص يا يک ((انتخاب شده)) هستيد.
13. اتفاق افتادن وقایع غير طبيعی در طول زندگیتان که نميتوانید توضيح دهید و احساس اضطراب پس از ان.
14. داشتن توانايی زياد روحی. برای مثال دانستن اينکه اتفاقی قرار است بيفتد قبل از اينکه ان حادثه پيش ايد.
15. دیدن دو چشم خيره در رویا. مانند چشم حيوانات (جغد - اهو ) يا داشتن خاطره ای گنگ در مورد اينکه حيوانی به شما نگاه می کند و ترس از چشم پس از ان!
16. نمیه شب از خواب پريدن با وحشت و اضطراب زياد.
17. عکس العمل شديد وقتی تصوير يک فرازمينی را ميبينيد. اعم از خوشحالی يا نفرت از ان.
18. داشتن ترس زياد و غير قابل توضيح. (برای مثال از ارتفاع - مار ها - عنکبوت ها - حشرات بزرگ - صداها ی بلند - نورهای درخشنده - امنيت شخصی يا تنهايی)
19. داشتن تبحر در حل کردن مشکلات به تنهايی.
20. ديدن فلج شدن يا بيحرکت ماندن شخصی که کنارتان است يا کنارتان خوابيده.
21. داشتن خاطره از وجود مکان مخصوصی که معانی روحی برای شما داشته در بچگی.
22. بودن شخصی در زندگيتان که ادعا ميکند در نزديکی شما يک سفينه يا يک موجود عجيب ديده و پس از ان شما برای مدتی مفقود شده ايد.
23. قطرات خون يا لکه های عجيب روی ملافه يا بالش تان در حالی که سابقه نداشته.
24. علاقه زياد به موضوع بشقاب های پرنده و موجودات فرازمينی يا مطالعه زياد درباره ان ها.
25. نفرت بيش از حد در مورد موضوع بشقاب های پرنده و موجودات فرازمينی ها بطوری که نمی خواهيد در باره شان بحث کنيد.
26. ناگهان مجبور شده ايد به سمت مکان ناشناخته ای رانندگی - يا پياده روی - کنيد.
(بعضی از ربوده شدگان اظهار کرده اند تا اخرین لحظات نمی خواسته اند به محلی که ربوده شده اند بروند اما نیرویی انها را مجبور کرده بدون اینکه خوشان بخواهند.)
27. داشتن احساس اينکه تحت نظر هستيد و به مدت طولانی شما را نگاه مي کنند. بخصوص در شب
28. ديدن يک رويا يا خواب که داريد از يک پنجره بسته يا ديوار مايع مي گذريد.
29. ديدن مه يا دود عجيب در مکانی که نمی تواند وجود داشته باشد.
30. شنيدن صداهای عجيب وزوز يا صداهای ضربان دار بدون اينکه بفهميد منشا انها کجاست؟
31. خون دماغ شدن بطوری که قبلا سابقه نداشته يا بيدار شدن از خواب در حالی خون دماغ شده ايد.
32. داشتن مشکل و درد در کمر یا گردن. یا بیدار شدن در حالی که بدنتان سخت شده و قادر به خم کردن اعضا نیستید.
33. داشتن سینوزیت مزمن یا بیماری های بینی.
34. احساس اینکه اطراف بدنتان میدان الکترونیکی دارید که به طرز عجیبی عمل میکند. ( برای مثال وقتی از کنار تیر چراغ برق رد می شوید خاموش میشود. یا وقتی به تلویزیون یا رادیو نزدیک می شوید تحت تاثیر بدنتان قرار می گیرند.)
35. دیدن یک پیکر روپوش دار نزدیک منزل یا کنار تختخواب تان.
36. صداهايی تکرار شونده گاه و بيگاه در گوشتان مي شنويد. بخصوص در يک گوش.
37. داشتن ترس غير عادی از پزشک و خودداری از درمان کردن و مصرف دارو.
38. داشتن بی خوابی يا اختلال در خوابيدن.
39. ديدن خواب و رويا در مورد پزشکان و اعمال انها.
40. سردرد های متوالی و گاه و بيگاه. بخصوص در سينوس ها - يکی از چشم ها يا گوش ها
41. داشتن توانايی های فوق طبيعی مثل دریافت ناگهانی يا داشتن بصيرت.
42. تمايل به داشتن رفتار های اعتياد اور.(تکرار زياد بعضی از اعمال)
43. دريافت پيام های تله پاتيکی از فرازمينی ها.
44. شنيدن صدايی خارجی که از درونتان با شما سخن می گويد. به شما دستور ميدهد يا شما را راهنمايی می کند.
45. از گنجه يا کمدتان ميترسيد.
46. احساس اين که بايد خيلی هشيار باشيد و یا ((کسی)) شما را خواهد گرفت.
47. خيلی سخت به افراد اعتماد مي کنيد.
48. ديدن خرابی و ويرانی در يک رويا. (عده ای از ربوده شدگان اظهار داشته اند موجودات فرازمينی با نشان دادن تصاويری از نابودی زمين به انها هشدار داده اند که انسان ها باید مراقب محيط زيست زمين باشند.)
49. احساس اينکه نمي بايست در مورد موضوع بشقاب پرنده ها يا موجودات فرازمينی صحبت و یا حتی فکر کنيد.
50. حساس اينکه بعضی از اين نشانه ها را داريد اما خاطره ای از فرازمينی ها يا ربوده شدن توسط انها در ذهنتان نيست.
---------- Post added at 10:18 PM ---------- Previous post was at 10:16 PM ----------
شايد شروعي براي دوران جديد بشقابهاي پرنده را بتوان سالهاي 1946 و 1947 دانست . در اين سالها كه جامعه انساني از پيشرفتهاي علمي و فني خود كاملا به وجد آمده بود؛ به يكباره گزارشهاي فراواني از مشاهده اجرام پرنده ناشناس در گوشه و كنار آمريكا و اروپا منتشر شد . در ابتدا گمان مي شد اين اجرام نوعي ابزار پروازي جديد و ساخت شوروي سابق است كه اينك در آغاز جنگ سرد قرار است نقش جاسوسهاي هوايي بلوك شرق را بر عهده گيرد اما انتشار گزارش رويت اين سفاين بيگانه! بر فراز كاخ كرملين در مسكو و سپس نقاط ديگر شوروي و انتشار اين نكته كه روسها هم مدتي است با اين ميهمانان ناخوانده درگير هستند توجه دانشمندان را به سوي پاسخ متفاوتي رهنمون ساخت.
سازمانهاي هوايي و فضايي دو قدرت شرق و غرب هريك كميسيونهاي ويژه اي را براي بررسي اين موارد ترتيب دادند هدف اصلي اين كميسيونها پاسخ به دو سوال اصل بود نخست آنكه اجرامي كه رصد آنها توسط گروهي از افراد از طيفهاي مختلف از كشاورز گرفته تا خلبانها و حتي برخي از فضانوران گزارش مي شد آيا واقعا وجود دارند و اگر اينطور است منشا آنها چيست ؟ و دوم اينكه آيااين اجرام خطري براي امنيت ملي كشورها و در مرحله بعد زمين به بار خواهند آورد؟ يكي از اين كميسيونها در سال 1953 تاسيس شد و به بررسي دقيق تمام گزارشهاي منتشر شده تا آن موقع پرداخت و در سال 1954 گزارش اين كميسيون منتشر شد در اين گزارش سعي شده بود با دلايل علمي وجود يوفوها به چالش كشيده شود. اگرچه انتظار مي رفت با انتشار اين گزارش داستان بشقابهاي پرنده پايان پذيرد اما سيل مشاهدات ادامه داشت و در نهايت در سال 1956 سازمان نيكاپ (NICAP) يا كميته ملي تحقيقات پديده هاي فضايي مسوليت تحقيق را بر عهده گرفت اين كميسيون با عضويت چندين مقام هوانوردي و اعضا سابق CIA تلاش داشت تا به توضيحي دقيق دست يابد.
در همان زمان پروژه معروف به كتاب آبي كه هدفش بررسي دقيق گزارشهاي مربوط به اين موارد بود آغاز شد و البته هيچگاه گزارش نهايي آن فرصت انتشار نيافت چراكه در 27 اوت 1966 به دليل اختلالي كه در سيستم مخابرات پايگاه استرتژيك موشكهاي قاره پيما در داكوتاي شمالي و همزمان با رويت شيء پرنده ناشناسي رخ داد ، جانسون رييس جمهور وقت آمريكا را وادار كرد تا دستور تشكيل يك كميسيون ديگر به سرپرستي ادوارد كندون را صادركند.. وي و همكارانش به بررسي بيش از 100 مورد از معتبرترين گزارشها پرداختند. اعضا اين كميسيون 60 نفره كه اعضا ان را تيمي از اخترشناسان ، مهندسان ، خلبانان و حتي روانشناسان تشيكل مي دادند؛ سرانجام نتيجه اين تحقيق را كه به گزارش كندون مشهور شد در 1000 صفحه و با تاييد آكادمي ملي علوم امريكا ، منتشر كردند.
در اين گزارش مفصل اعلام شده بود تمامي موارد بررسي شده در اين گزارش داراي توضيحات علمي و قابل قبول بوده و ارتباطي با موجودات هوشمند فرازميني يا فعاليتهاي جاسوسي ديگر كشورها ندارند. در روسيه نيز داستان با عاقبتي مشابه مواجه شد. يك گروه 18 نفره به نام كميسيون دايمي امور فضايي مسوليت بررسي اين گزارشها را بر عهده داشت و پس از آن نيز كميسيون علمي شوروي به بررسي دقيق آنها پرداخت و سرانجام اعلام شد كه بررسي تمام گزارشات رسيده نشان از آن دارد تمام اينموارد داراي منشا طبيعي بوده اند و هيچ موردي به صورت مشكوك باقي نمانده است.
اين گزارش ها اگرچه با ذايقه علاقمندان ارتباط با موجودات فضايي سازگاري نداشت اما انجام آنها نشان از اهميت يافتن اين موضوع در بين اذهان علمي جامعه داشت اينك طبقه بنديهاي گوناگوني براي اين اشيا ناشناس انجام شده بود. گزارشهاي معتبر در سه دسته با عنوان برخورد نزديك از نوع اول تا سوم دسته بندي مي شد. در برخورد نوع اول افراد تنها اين اشيا را مي ديدند ، در نوع دوم علاوه بر ديدار با آنها صداي اين اشيا نيز به گوش مي رسيد و در برخورد نزديك از نوع سوم علاوه بر ديدن سفاين بيگانه وشنيدن صداي آنها ملاقاتهايي نيز بين سرنشينان آن با زمينيان گزارش مي شد.
اگرچه با گذشت زمان از تعداد اين گزارش ها كاسته شد اما اين به معني متوقف شدن آنها نبود. هنوز بيش از يكسال از ادعاي پزشكان فرقه" رائلي" مبني بر موفقيت در شبيه سازي انسان نمي گذرد . اعضا اين فرقه كه خبر اين فعاليت آنها چندي پيش تيتر اول تمام خبرگزاريهاي جهان بود خود را مريد مردي به نام "رائل" مي دانند وي معتقد است در يكي از كوهنورديهاي هفتگي خود در آمريكا با موجودات فضايي ملاقات كرده و آنها به او اعلام داشته اند كه به زودي براي ملاقات دوباره به زمين بازخواهند گشت و ضمن آموزش روش كلونينگ انسان به او از او خواسته اند زمينه را براي بازگشت آنها آماده كند!
... در دوره جديد كه موج رويت بشقابهاي پرنده به اوج رسيد نام ايران نيز در بين كشورهايي قرا رگرفت كه نه تنها تعداد قابل توجهي گزارش از آن مخابره مي شد بلكه تعدادي از گزارشهاي مهم از نظر طرفداران وجود بشقابهاي پرنده در ايران رخ داده بود . در اين بين يكي از گزارشها اهميت بيشتري داشت. شي ناشناس پرنده كه در بامداد روز 19 سپتامبر سال 1976 در تهران ديده شد. بر اساس گزارشي از اين ماجرا كه در 31 اگوست 1977 منتشر شد ساعت 12:30 نيمه شب 19 سپتامبر تلفنهايي از منطقه شميرانات به نيروي هوايي ارتش ايران زده مي شود و طي آن گزارش رويت يك شي پرنده ناشناس در افق شمالي گزار ش مي شود. دقايقي بعد برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران حضور اين جرم را در رادار خود تاييد مي كند و بلافاصله يك فروند هواپيماي شكاري به تعقيب آن بر مي خيزد با نزديك شدن هواپيما به اين جرم سيستم راديويي هواپيما از كار مي افتد و جنگنده دوم به هوا بر ميخيزد اما او نيز نمي تواند علي رغم مانورهاي پيچيده پروازي به او نزديك شود در پايان تعداد اين اشيا از يك مورد به سه مورد افزايش يافته و سپس ناپديد مي شوند.
اما بهار بشقابهاي پرنده در ايران سالها بعد ازا ين تاريخ فرا رسيد. شايد انتشار گزارشهايي پراكنده در اين زمينه ادامه داشت اما داستان در پاييز 1369 به اوج رسيد زماني كه دكتر داريوش اديب كه پيش از آن بيشتر به واسطه تدوين مجموعه چهار جلدي جواهر شناسي شناخته مي شد كتابي با نام اسرار بشقابهاي پرنده را ترجمه و منتشر كرد . اين كتاب ترجمه داستاني به نام COMMUNION - A true story بود كه در واقع خاطرات نويسنده آن ويتلي استريبر از دزديده شدنش توسط موجودات فضايي ( يك برخورد نزديك نوع سوم و البته بسيار هيجان انگيز!!) به حساب مي آمد اما پيشگفتار كوتاه داريوش اديب بر اين كتاب بيش از متن اصلي و طولاني آن مهم به نظر مي آمد چراكه در آن ضمن يادآوري خاطره اي از ملاقات با پسري كه مدعي ديدار با بشقابهاي پرنده در پارك جنگلي عباس آباد تهران بود تصاويري را كه وي از بشقابهاي پرنده در تهران گرفته بود منتشر مي ساخت .
تصاويري كه گفته شد در ماهنامه بشقابهاي پرنده ( كه در آمريكا منتشر مي شود ) نيز منتشر شده است. در همان سالها داريوش اديب سلسله مقالاتي در روزنامه اطلاعات به عنوان يكي از روزنامه هاي پرمخاطب ايران منتشر كرد و در آن با ارايه شواهد زياد سعي دراثبات حيات هوشمند فرازميني و بشقابهاي پرنده نمود. يكي از اين موارد صورت فرعون مريخي بود كه بعدها توسط تصاويرفضاپيماي مدارگرد مريخ موسوم به MGS ماهيت اصلي آن مشخص شد. در تصاوير دقيق اين تپه يك كيلومتري طبيعي هيچ نشاني از صورت انان نيست و فقط بر اثر بازي نور و وضوح كم تصاوير اول به اين صورت ديده شده است .
مدتي بعد از موج اوليه ماهنامه نجوم به پاسخگويي به برخي از اين شايعات پرداخت كه نتيجه ان مجموعه مقالاتي بود كه همراه با يك راهنماي عملي عكاسي از بشقابهاي پرنده اين موضوع را نه تنها رد، بلكه مطبوعات كشور را به دليل انتشار چنين گزارشهايي مورد انتقاد قرار مي داد. در اين مقاله ها نشان داده شده كه چگونه مردم پديده هاي نجومي و جوي را با اشياي ناشناس پرنده اشتباه مي گيرند .همين طور توضيح داده شده كه چگونه حتي به كمك يك چراغ مطالعه مي توان تصويري از يك بشقاب پرنده ساخت.
داستان بشقابهاي پرنده در ايران براي چندين سال دوران آرامي را سپري كرد تا اينكه از اوايل دو سال گذشته و با مشاهده اشيا نوراني در برخي شهرها بار ديگر داستان از نو آغاز شد. اولين گزارشها از مرزن آباد و سپس بابل و مشكين شهر آغاز شد جايي كه گويها نوراني مي توانست علاوه بر اينكه موجب وحشت اهالي شود حتي خسارات زيادي به جاي گذارد اين پديده كه همزمان در برخي از كشورهاي جهان هم رويت شد به سرعت مورد بررسي قرار گرفت و نتيجه به زودي مشخص شد آذرگويهاي گلوله اي كه يك پديده نادر ولي شناخته شده است البته در مورد بابل گونه اي از تخليه انرژي ژئو فيزيكي علت اصلي حادثه اعلام شد اما مشكين شهر نه تنها پايان داستان آذرخشهاي گلوله اي را رقم زد آغاز فصل جديد بشقابهاي پرنده نيز از همانجا آغاز شد.
25 و 26 فروردين ماه 1383 خبرگزاريها خبر مشاهده شي ناشناس نوراني را در آسمان مشكين شهر و اردبيل دادند بلافاصله صدا و سيما تصاويري كه توسط يك دوربين آماتوري از اين اجرام تهيه شده بود منتشر ساخت و بدين ترتيب موج جديد آغاز شد خبرگزاري ايرنا در كمتر از 72 ساعت بيش از 6 خبر از رويت اين اجرام در آسمان شهرهاي مختلف ايران از مشكين شهر و اردبيل گرفته تا گنبد كاووس و تبريز و اراك و اشنويه و سنندج و ... منتشر كرد.
... گزارش اول از دوشي پرنده ناشناس در آسمان سخن مي گفت كه تلالوئي با رنگهاي مختلف داشتند و حركتهايي نامشخص در آسمان انجام مي دادند هنوز در باره اين گزارش نمي توان اظهار نظر كرد چراكه هيچ داده مشخصي از آن وجود ندارد اما در بقيه موارد با شي درخشان در افق جنوب غرب يا شمال غرب مواجه شديم كه حتي از آن هم تصاويري تهيه و پخش شد. به غير از گزارش اول كه مانند رويت بسياري از اجرام پرنده اطلاعات ناقص و نامشخصي دارد براي بقيه پاسخ قاطعي وجود دارد. چيزي كه حتي باور آن نيز مشكل است كه چطور چنين شمار زيادي از مردم و رسانه ها به آن بي توجه بوده اند.
گزارش ايرنا از ديده شدن اين شي در تبريز را مرور كنيد : تعدادى از شاهدان عيني گفتند يك شي نوراني را چهارشنبه شب درآسمان تبريز مشاهده كرده اند. به گفته آنان ، اين شي كه طيف هايي از نورهاى قرمز، آبي و سبز از آن به سرعت ساطع مي شده مقارن ساعت 30 / 20 چهارشنبه درجنوب آسمان تبريز در منطقه وليعصر رويت شد... در طرفين اين شي نوراني دو بازوى نوراني خط گونه وجود داشت. وى افزود اين شي از سمت شرق به غرب با سرعتي بسيار كند و غيرمحسوس در حركت بود.
ايرنا : 26 فروردين 1383 برابر با 14 آوريل2004
يك شي نوراني بار ديگر سه شنبه شب در ارتفاع پائين در ضلع جنوبي شهر گنبدكاووس ديده شد. به گفته منابع مردمي ، اين شي از ساعت 20 تا22 و30 دقيقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعكاس مي داد. اين شي نوراني ، كم كم در آسمان ناپديد شد. دوشنبه شب نيز يك شي نوراني در ارتفاع پايين در ضلع جنوبي شهر گنبدكاووس مشاهده شده بود. "ايرنا" گزارش داده بود كه اين شي به مدت 90 تا120 دقيقه در آسمان ظاهر شده و رنگ هاى مختلف از خود انعكاس مي داد. از اين شي نوراني ، دو نور جدا شده و كم كم در آسمان ناپديد شد
آيا اين توصيفها كه د رگزارش مشاهدات شاهدان عيني نيز نقل شده است شما را ياد بانوي زيباي منظومه شمسي نمي اندازد؟ زهره اين روزها ازتربيع گذشته و به حالت هلالي خود نزديك مي شود به همين دليل تقارن نورش در زمين كاملا يكسان نيست و همين امر باعث تشديد پراش نوري در يك جهت مي شود ، پديده اي كه شاهدان از ان به نام بازوهاي اطرافش ياد كرده اند . حركت غير محسوس شرق به غرب چيزي جز مشخصه آشكار ستارگان و البته سيارات نيست و به ياد داشته باشيد كه در تمام گزارشها (منهاي گزارش اول) اين شي در افق غربي قرار دارد . علت تغيير رنگ زهره در هنگام غروب و در شهرها نيز پديده جديدي نيست آلودگي جوي و وجود ذرات معلق در جو زمين از يك سو و از سوي ديگر بازتاب گرماي جذب شده در طول روز از زمين در ساعات اوليه غروب باعث تشديد پراش نور اين سياره مي شود .
البته اين اولين باري نيست كه زهره مردم را به اشتباه انداخته است. رونالد ريگان رييس جمهور اسبق ايالات متحده (زماني كه فرماندار يكي از ايالات آمريكا بوده است)يك شب كه از پنجره اتاق كا رخود نگاهي به بيرون انداخت نور خيره كننده اي را ديد كه او را مستقيما زير نظر گرفته بود بلافاصله جلسه شوراي عالي امنيت ملي تشكيل شد و دستور بررسي پديده صادر شد او فكر مي كرد توسط هواپيماهاي جاسوسي روسيه زير نظر گرفته شده است غافل از اينكه به زهره مي نگرد. در جريان جنگ جهاني دوم نيز بارها خلبانهاي نيروي هوايي آمريكا در بازگشت از ژاپن به روي زهره آتش گشودند.
به هر حال عدم وجود نهادي معتبر كه وظيفه پاسخگويي به چنين مسايلي را( كه قطعا بعد از اين نيز با آن روبرو خواهيم بود ) بر عهده داشته باشد كماكان احساس مي شود. در حالي كه اين موضوع با يك تماس ساده به مراكزي مانند انجمن نجوم ايران يا ماهنامه نجوم قابل توجيه براي رسانه ها بود.
اما آيا حل شدن معماي اشيا پرنده بهار 83 ايران به معني بسته شدن كامل اين پرونده در ايران و جهان خواهد بود . قطعا خير. تا زماني كه مسايل را از دريچه مربوط به ان بررسي نكنيم همواره احتمال رخ دادن موارد مشكوك اينگونه اي وجود دارد اگر ندانيم در اسطوره شناسي كهن نقش دايره در حال پرواز سمبلي باستاني است كه گاهي خود را در شكل ماندالاي هندي و بودايي نمايان مي سازد و گاهي به شكل محوطه معابد كهن، نخواهيم توانست توجيه شي پرنده نقش برجسته هاي كهن را درست درك كنيم و اگر فراموش كنيم كه در ديد اساطيري تجلي امر مقدس با ظواهر وحشت همراه است ممكن خواهد بود توصيفي از تجلي يك امر مقدس را با مراحل فرود يك سفينه فضايي اشتباه بگيريم و اگر به خود اجازه دهيم بدون بررسي كامل همزمانيهاي خاص را به يك پديده مربوط كنيم ممكن خواهد بود اشتباههاي سنگيني مرتكب شويم همانگونه كه برخي از فضانوردان هنگام گذر از جو زمين اثر حرارتي سفينه را با اشيا پرنده ناشناس اشتباه گرفتند و خلبانهايي كه بازتاب نور ابرها را با بشقابهاي پرنده مهاجم.
نكته اي كه بايد به طور خلاصه بر آن تاكيد كرد آن است كه بحت ما مبتني بر عدم وجود اشيايي موصوف به UFO كه حامل مسافراني از سيارات دور دستند به معني تاييد اين نظر نيست كه در كيهان حيات وجود ندارد. بحث آنجا است كه ما معتقديم بايد تنها بر اساس شواهد و مدارك علمي به توضيح و تبيين پديده ها دست زد و انجا كه مدارك ما ناتوان از پاسخگويي به پرسشها مي شود به جاي سعي در ارايه توضيحات نامانوس بپذيريم كه در ان مورد ناآگاهيم و فعلا نمي توان در باب آن نفيا و اثباتا سخني بگوييم. بسياري از ما بر مبناي محاسبات رياضي و منطقي و با درك مقياسي از عالم هستي بر اين باوريم كه در گوشه اي از اين كيهان حياتي حتي هوشمند وجود دارد. شايد به همين دليل بيشترين تلاش ما در پيدا كردن اين حيا ت و پاسخ به اين سوال كهن انجام شده باشد طرح هاي عظيمي چون SETI به دنبال نشانه هاي احتمال حياتند و پيش قراولان سفر به فراسوي منظومه شمسي با خود لوحي را حمل مي كنند كه محل آغاز سفر آنها را نشان مي دهد اما اين اعتقاد به وجود حيات دليل آن نمي شود كه زهره و يا هر پديده آشنا يا نا آشناي ديگري را به جاي سفينه اي فضايي به مردم معرفي كنيم موضوع بشقابهاي پرنده بدون توجه به صحت و يا كذب بودن گزارشات ارايه شده و بدون توجه به ماهيت اصلي آنها، به عنوان پديده اي رواني نيز قابل بررسي است كارل گوستاو يونگ در پژوهشي بنيادي در خصوص بشقابهاي پرنده ( كه ترجمه ان به قلم جلال ستاري و با نام اسطوره اي نو ، نشانه هايي در آسمان منتشر شده است) ياد اور ميشود كه ظهور و گسترش اين پديده به معني بروز حادثه اي رواني در ضمير ناخوداگاه انسان است كه ممكن است نشان از گونه اي آشفتگي رواني اجتماعي داشته باشد .
بشقابهاي پرنده به عنوان اسطوره اي نو شكل گرفته اند و تا زماني كه با سلاح خرد و تدبير و استفاده از طيف وسيعي از دانشها به بررسي آنها نپردازيم مطمئن باشيد هرروز در گوشه اي از آسمان نشانه اي ظهور خواهد كرد. شايد روزي سفيران تمدني دور به ديدار ما بياييند و اسطوره واقعيت پيدا كند اما تا ان زمان حق نداريم زهره و يا ساير پديده هاي طبيعي را با آن جايگزين كنيم.
__________________
اگر انسانها می توانستند بعضی از خاطراتشان را فراموش کنند خوشبخت می شدند