در فراقت می نویسم نامه و از دست من
خامه خون می گرید و خط، خاک بر سر می کند
در فراقت می نویسم نامه و از دست من
خامه خون می گرید و خط، خاک بر سر می کند
دلگير مي رسد به نظر صبح ِ چهره ات
اي اشكِ چشم هايِ تو، دريايِ بيكران
تكيه بزن به سينه يِ من صبح، خوب گريه كن
بگذار تا سبك شود اندوهِ آسمان
نه رسم ماست بریدن ز دوستان قدیمی
دین دیار ندانم که رسم چیست شما را
آشینا اولا هر کیم حق ایله
غیر آشینا اولمایا ،گرک
فانی عالمین مال و مولکونه
مطلق ائتمیه اعتنا گرک
نباتی
كه ويران كرد ؟
كه راز قطب نماي بزرگ را دانست ؟
كه درازنامه ، منشورهاي پنهان را
به دادگاه افق هاي دورتر
آويخت ؟
و آبهاي پراكنده
موج مرتبه ها را
به شهرهاي دگر بردند
بریز تا لبریز شود جام زرکش)دور لبالب ائت جام زرکشی
یک قطره از آن مبادا زمین بریزد)بیرجه داملاسی دامماسین یئره
قسمم داد پیر میکده)آند وئریب منه پیر مئیکده
من پیاله می و یار را نمی خواهم!)من پیاله می یاری ایستمم
نباتی
Last edited by t.s.m.t; 12-08-2008 at 00:09.
می گُدازم، ولی نِمی سايم، گونه بر آستانِ بعضی ها
ای حديثِ مکرر ِ پرواز، شده ای نردبانِ بعضی ها!
ولی از رويتِ پرنده پُر است، آبی ِ آسمانِ بعضی ها
بویِ عطر ِ فرشته را دارد، تربتِ بی نشانِ بعضی ها
______________________________
سلام t.s.m.t گرامی
شعرهایتان حتما زیباست
لطفا معنای آنرا هم بگذارید
برقرار باشید
سلام،چشم. گفتم چون مشاعره است واسه همین شاید لازم نباشه از این به بعد معنی میکنم.
اهل عشق اولان،غم چکن اولور(اهل عشق ،حتما غم می کشد)
زینت ایستمز،زیور ایستمز(زینت و زیور به چه دردش می خورد)
جیسمی ضعفده،کاهدان ضعیف(دارد میمیرد از بس ضعیف و بی حال شده)
رنگ اطلسی کهربا گرک(رنگ اطلسش کهربا باید)(ک)
نباتی
كوه نا هموار را هموار كردن سخت نيست
حرف نا هموار را هموار كردن مشكل است
دوش . زير بار حمالان كشيدن سخت نيست
زير بار منت نامرد رفتن مشكل است
تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی ست
در خودم آتش به پا کردم ولی نَگِریستم
چون شکست آیینه، حیرت، صد برابر می شود
بی سبب در خود شکستم، تا ببینم کیستم
زندگی در برزخ ِ وصل و جدایی ساده نیستکاش قدری پیش از این، یا بعد از آن، می زیستم
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)