نیست در عالم به سکوت خورشید
همه را بذل کنی و ساکت باشی ! !
نیست در عالم به سکوت خورشید
همه را بذل کنی و ساکت باشی ! !
Last edited by khademzadeh; 23-07-2006 at 22:44.
يک چند به کودکي به استاد شديم
يک چند به استادي خود شاد شديم
پايان سخن شنو که ما را چه رسيد
از خاک در آمديم و بر باد شديم
مجروح حادثه ی هجر در این دیار کیست
مائیم و نوای دردآورمان
Last edited by khademzadeh; 23-07-2006 at 23:10.
نامداران همه در خاک رفیقند
نومید مشو سالک دیوانه چه خواهی ؟ !
Last edited by khademzadeh; 23-07-2006 at 22:53. دليل: ببخشید اینترنتم ایراد داره فکر میکنم پیام نرسیده 2 بار میزنم ! !
نسيم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
همين جاست ، همين جاست ، همه خانه بگرديد
اينم براي اينكه دوستمون شعرش عوض كرد
يكي لذت مستي ست ، نهان زير لب كيست ؟
ازين دست بدان دست چو پيمانه بگرديد
Last edited by M.B.M; 23-07-2006 at 23:05.
داستان من و این همه ناهشیاری
سینه باد تواند ببرد
اشتباهات همه روزه ی من
خرمن خاک ، که شاید ببرد.
در كوچه هاي حادثه تنها شدن بس است
ديگر براي عاطفه هم طاقتي نماند
رفتي و آن قناري زيبا و مهربان
يك نغمه هم براي دل عاشقان نخواند
دیروز با نگاه درخواست داده بود
امروز به آهستگی ، آری جواب داد
Last edited by khademzadeh; 23-07-2006 at 23:44.
در سياهي دست هاي من
مي شكفت از حس دستانش
شكل سرگرداني من بود
بوي غم مي داد چشمانش
ريشه هامان در سياهي ها
قلب هامان ميوه هاي نور
يكدگر را سير مي كرديم
به بهار باغ هاي دور
راهمان ناگاه گم شد در هوای آفتابی
مقصدش را پیر پیمود تو هنوز در خوابی
Last edited by khademzadeh; 24-07-2006 at 00:23.
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)