منیم اویرندئییم ایلک سؤز بو مکتب ده سکوت اولدی
بلا دیر دیل باشا لاکین سکوت هر درده درمانی
خاقانی شیروینی
منیم اویرندئییم ایلک سؤز بو مکتب ده سکوت اولدی
بلا دیر دیل باشا لاکین سکوت هر درده درمانی
خاقانی شیروینی
یک نیم دمم از جهان به دست آمده بود
وصلش به بهای جان به دست آمده بود
ارزانش ز دست من برون کرد فلک
افسوس که بس گران به دست آمده بود
درد و و محنتین،ای صنم،صنم!
عشق ایله چئکن بیر منم،منم
عار و وارینی راهِ مهرده
تار و مار ائدن،بیر منم،منم
میر حمزه نگاری
من آن ابرم كه مي خواهد ببارد
دل تنگم هواي گريه دارد
دل تنگم غريب اين در و دشت
نمي داند كجا سر مي گذارد
دلم
ماجرای تو را می شناسد
و ایمان به چشمان تو دارد و بس.
صمیمانه تر از تو
در ذهن او
واژه ای نیست
اقاقی تر از نام تو
زیر باران
ترانه .
دلم
مثنوی مثنوی عاشقی است
غزل را
فقط با تو می فهمد
و صبح را
با تو باور.
چنان با تو زیبا
که هر لحظه شاعر
فریبا نه
و ناب و رویا.
چنان با تو پرواز
که چون قاصدک
در طواف شقایق
که تو مهربانی
همان مهربان تر
و این دل
فقط با تو خوب است
فقط با تو بهتر
روز نبرد آن يل ارجمند
به شمشير و تيغ و به گرز و كمند
بريد و دريد و شكست و ببست
يلان را سر و سينه و پا و دست
تو ریختی عسل ناب را به کندوها
به رنگ و بوی تو آغشته اند شب بوها
شبی به دست تو موگیر از سرم وا شد
و روی شانه ی من ریخت موج گیسوها
تو موی ریخته بر شانه را کنار زدی
و صبح، سر زد از لابلای شب بوها
و ساقه های من از برگ ها برهنه شدند
و پیش هم که نشستند آلبالوها
تو مثل باد شدی؛ گردباد ... و می پیچید
صدای خنده ی خلخالها، النگوها
و دستهای تو تالاب انزلی شد و ...بعد،
رها شدند در آرامش تنت قوها
شبیه لنج رها روی ماسه هایی و باز
چقدر خاطره دارند از تو جاشوها
تو نیستی و دلم چکه چکه خون شده است
مکیده اند مرا قطره قطره زالوها
«فروغ» نیستم و بی تو خسته ام کرده ست
«جدال روز و شب فرش ها و جارو ها
شنیده ام که به جنگل قدم گذاشته ای
پلنگ وحشی من! خوش به حال آهوها...
Last edited by ghazal_ak; 11-08-2008 at 09:28.
اي خانه خراب اينجا آماده زلت شو
خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو
جائيكه همه دزدند تو دزد چپوگر باش
بزمي كه همه مستند تو مست و مخمر باش
شهري كه همه كورند تو كور شو و كر باش
ديدي كه همه لالند تو لال ز صحبت شو
خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)