مقام امن و مي بي غش و رفيق شفيق
گرت مدام ميسر شود زهي توفيق
مقام امن و مي بي غش و رفيق شفيق
گرت مدام ميسر شود زهي توفيق
قرص ِ صورتش از آن كرانه يادگار داشتبر لبش ترانه هاي نابِ ماندگار داشت
با طنين ِ شاعرانه ي ترانه هاي او
لحظه هاي عاشقانه ام چه اعتبار داشت
تورا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوش تر از اینت ندانم
و گر هر لحظه رنگی تاره گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم
مشیری
من از اولش درست حدس مي زدم كه او
با سكوتِ سردِ لحظه هاي من چه كار داشت؟
مدتي گذشت… اشتباه، پشت اشتباه!
با كَس ِ دِگر و جاي ديگري قرار داشت...
تا زه بند سر زلفت گرهی باز نشد
بوی جان در همه عالم به مشامی نرسید
نسیمی
دگر گوشی به آغوش درم نیست
صدای آشنای باورم نیست
بغیر از لاشه ی پوشیده دل
درین خانه کسی هم بسترم نیست !!!
تمام هستى خود را گريستم،چون ابر
بر اين كبود، غريبانه زيستم چون ابر
ز بام مهر فرو ريختم، ستاره به خاك
كه من به سايه ىخورشيد، زيستم چون ابر
ره آورد سفر را میفروشیم
نگاه دربدر را میفروشیم
دوچشم کور تو غرق تماشاست
که ما خون جگر را میفروشیم
مرا به بود و نبود جهان، چه كار كه داد
به بادِ فتنه، همه هست و نيستم، چون ابر
مگر بشويَم از اين دل، غبار ِ هستى را
بر آستانِ تو، عمرى گريستم چون ابر
رفتم و بار سفر بستم با تو هستم هركجا هستم
از عشق تو جاودان ماند ترانه من با ياد تو زنده ام عشقت بهانه من
پيدا شو چو ماه نو گاهي به خانه من تا ريزد گل از رخت در آشيانه من
رفتم و بار سفر بستم با تو هستم هركجا هستم
Last edited by MOHAMMAD2010; 10-08-2008 at 01:31.
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)