یئردن خطی- ریحان ورقین پاک سیلیبدیر
نقّاش ِ گلستان، خطی- ریحانینی گؤرگج(ج)
صائب
یئردن خطی- ریحان ورقین پاک سیلیبدیر
نقّاش ِ گلستان، خطی- ریحانینی گؤرگج(ج)
صائب
دلم بچه میخواهد
جنینی چونان سنگین
که ماههای آخر
کمرم را بشکند
نفسم را بند آورد
کودکی با زیباییی تکان دهنده
هر چه از دور نمايان است
شايد آن نقطه ي نوراني
چشم گرگان بيابان است
مي فرومانده به جام
سر به سجاده نهادن تا كي؟
او در اينجاست نهان
مي درخشد در مي
یاره هر ساعت سلام اولسون ،سلام
عشرت و عیشی مدام اولسون ،مدام
یارسیز صحبت حرام اولسون، حرام
یاره بو معنا تمام اولسون، تمام
عماد الدین نسیمی
مست از خواب برانگيختمش
دست در زلف كج آويختمش
جام آن بوسه كه مي سوخت مرا
تا لب آوردمش و ريختمش
شمع اگر واقف نگشت از سوز جان ما ،چرا
آتش غم در دل و در دیده آب آورده است
عما الدین نسیمی
تا گرفتم خلوتي تاريك روشن تر شدم
قطره اي بودم چو رفتم در صدف گوهر شدم
هيچ گل چون من در اين گلزار بيطاقت نبود
خواب ديدم چون نسيم صبح را، پرپر شدم
خشكسالي ديده اي در اين چمن چون من نبود
ابر را ديدم چون در آهنگ باران، تر شدم
میرویم از خاک کویت همچو باد صبحدم
ای بخوبی گلبن بستان جان بدرود باش
ناقه بیرون رفت و اکنون کوس رحلت میزنند
خیمه بر صحرا زد اینک ساربان بدرود باش
ای که از هجر تو در دریای خون افتادهام
از سرشک دیدهی گوهر فشان بدرود باش
(من ملک جهان،جهان منم من
من حَقّه مکان،مکان منم من
من عرشیله فرش و کا ف و نونم
من شرح بیان،بیان منم من
نسیمی)
شَها کؤنلون همیشه بی غم اولسون
الونده دایمأ جام جم اولسون(ن)
نسیمی
Last edited by t.s.m.t; 09-08-2008 at 00:14.
نفس تا فرصتی دارد حیاتِ عشق دریابید
که عشق و زندگی باهم زبان زَد می شود مَردُم!
توجه! بار دیگر این صدا:گام گام ... گام گام گام
خط سیر ِ شما آمد، رَسَد رَد می شود مردُم
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)