تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 251 از 640 اولاول ... 151201241247248249250251252253254255261301351 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,501 به 2,510 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2501
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    حالا ديگر خوب می دانم ارزوی ديدن دوباره ات را هم

    مثل سکوت زلال چشمهايت

    به گور ارزو های محال خواهم برد

    اما ديگر به بی قراری اين دل وامانده و

    دل دل ديدارت مديون نيستم ...

    من همه اين سال ها امدم .....

    از همه ،

    حتی کسانی که تو را نمی شنا ختند ؛

    سراغ ساد گی هايت را گرفتم

    اما تو نبودی ...

    تو انگار همراه ان گريه اخرين من؛

    برای هميشه رفتی ...

    رفتی به جايی که ديگر ؛

    دست خيال و خواب هم حتی ...

    به گرد نگاه هايت نرسد .......

    نفرين می کنم به فا صله هايی که امدند ؛

    و بی هيچ سلام و سوالی .. ميان سادگی هايمان نشستند ..

    راستی چرا رفتيم ؟چرا برنگشتيم ؟

    پس من اين همه نامه بی نشانی را ؛

    کجا ، برای که فرستاده ام ؟

    قهر کردی و رفتی تا بدانم ،

    رفتن را هميشه نمی شود ....

    در خواب خاطره گريه کرد ..

    حالا ديگر چه فرق می کند ..

    نه تو چشم به راه منی !!!

    و نه من بيقرار ديدار دوباره تو !!!


    می دانم بهار که از راه برسد

    همه چيز تمام خواهد شد ...

    ديگر نه برايت نامه ايی می نويسم

    ونه حتی دوست داشتن را از تو گدايی می کنم ....

    امروز از همان راهی که امدم ؛

    تا مهمان مهر بانی هايت باشم ....

    به سمت دورترين سواحل دنيا بر می گردم .....

    باور کن دست دلم را

    برای هميشه از دست مهربانی هايت کشيده ام ..

    ديگر از تقدير بی تو بودن هراسی نخواهم داشت

    تازگی ها پلک ثا نيه ها

    انقدر سريع به هم می خورد،

    که مدت هاست در خواب ما ه ها

    رو ياءنديد ه ام ..

    چه با تو ... چه بی تو ......

  2. #2502
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض


    اندوهم را

    در دستمالی می پیچم

    گوشه دلم می گذارمش

    یادگاری از تو

  3. #2503
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در پایان سنگها

    فریادی است

    و در پایان گامی

    در پایان آنچه

    می رود و می آید

    سکوتی است

    و رنجی است

    نهفته در هر نگاه

    و زندگی اشتباه

    و پشیمانی است

  4. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #2504
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اندوهم را
    نیمی به زمین دادم
    نیمی به آسمان

    نیمی آب شد
    نیمی آبی

    تنهایی ام را
    نیمی به آسمان دادم
    نیمی به زمین

    نیمی ماه شد
    نیمی ماهی.

  6. #2505
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    به که گویم غم این قصه ی ویرانی خویش

    غم شبهای سکوت و دل بارانی خویش

    گله از هیچ ندارم ، نکنم شکوه ز تو

    که شدم پابند و بنده ی دل سودایی خویش

    به کدامین گنه اینگونه مجازات شدم

    همه دم نالم و سوزم ز پریشانی خویش

    من از این پس شده ام راوی و گویم همه شب

    غزل چشم و تو ، عشق تو قصه نادانی خویش

  7. 2 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #2506
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    عذر می خواهم از اینکه شده ام عاشقتان
    نازنین هر چه که کردم نشدم لایقتان

    به خدا هر چه نشستم به پرم سنگ زدید
    هر چه کردم که نخواهم بپرم سنگ زدید

    پیش از اینها که بگویید ز من سیر شدید
    نازنینم, به دل عاطفه زنجیر شدید

    پیش از اینها که بگیرند شما را از من
    پیش از اینها که دلم بشکند از تنگ شدن

    آنقدر مست شدم از شب چشمان شما
    آنقدر محو شما بودم ، دستان شما ...

    ...تا گرفتند شما را ز دل بیکس من
    من به جا ماندم و صد خاطره دلواپس من !

    شهر یکباره پر از عاشق دلباخته شد
    چند تندیس قشنگ از دلتان ساخته شد

    ناگهان دور شدید از شب تنهایی من
    نگران ماند دل عاشق شیدایی من

    بغض کردم که بمانید ولی خندیدید
    گریه کردم که بدانید... ولی خندیدید

    به گمان خودتان ساده فراموشم شد
    به شما آنچه که دل داده فراموشم شد

    من که باشم ؟که بگویم که شما بد کردید
    یا زبانم بشود لال , شما نامردید !!!!!!

    نازنین , یاد شما مانده غم بی کسی ام
    یادتان هست که من مظهر دلواپسی ام؟

    روز برگشتنتان از دل من یادم هست
    آه... آن غصّه بیچاره شدن یادم هست

    گله ای نیست از این خاطره ها ,ناجی ناب
    دسته گل را دل دیوانه من داد به آب !

    دل به دور دلتان بیشتر از حد گردید
    نازنین با غمتان خوب ... تلافی کردید

    اگر از حد خودم دور شدم می بخشید
    پیش شیرینیتان شور شدم می بخشید

    من ولی عاشقم این بی خبری حقم نیست
    به خدا این همه هم, در به دری حقم نیست

    شرمسارم من از این , کاش ببخشید مرا
    اتفاقی ست که افتاده ببخشید شما

    به خدا خسته ام از این همه تنهایی محض
    عذر می خواهم از این قصّه شیدایی محض

    عذر می خواهم از این خاطره بازی هایم
    هرچه کردم بروم باز , ولی می آیم


  9. #2507
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دوباره توی چشای من با گریه هات نگاه نکن

    راهی نمونده بین ما بی خودی اشتباه نکن

    خودت که بهتر می دونی تو زندگی مسافریم

    تا چشام ابری نشده بهتره از پیشم بری

    تموم شده هر چی که بود تمومه اون خاطره ها

    باید که باور بکنیم چیزی نمونده بین ما

    حالا من و تو عزیزم برای اشتباه بسیم

    کنار هم عاشق شدیم اما به هم نمی رسییم

    چه فایده که قصه ما پایان بهتری نداشت

    میخواستیم عاشق بمونیم اما چه حیف دنیا نذاشت

    برای قلب بی قرار تو با یه دنیا انتظار

    ازت یه خواهشی دارم منو به خاطرت نیار



  10. #2508
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من اگر ما نشدم صحبتی از خویش نبود
    ما شدن مرحم این زخم دل ریش نبود

    بعد تو هیچ کسی با دل من یار نشد
    هر که آمد دل من بعد تو هوشیار نشد

    من اگر ما نشدم جای تو تنها بودم
    تو نبودی ولی از عشق تو من ما بودم

    من اگر ما نشدم خاطر تو با من بود
    گله ای نیست زتو چون که خطا از من بود

    تو ندیدی که دلم در پس یک صحبت مرد
    سیلی سرد غرورم به دل غربت خورد

    من از آوار نگاهت قفسی ساخته ام
    من اگر ما نشدم چون که تو را باخته ام

    این روا نیست که من را به بدی یاد کنی
    من خراب تو شوم ، خویش خود آباد کنی

    من از این بازی تقدیر فقط بد دیدم
    هر چه بد کرد فلک با بدی اش چرخیدم

    من اگر ما نشدم چون که دلم راضی نیست
    بعد تو هیچ کسی لایق این بازی نیست

    من اگر ما نشدم چشم به راهت بودم
    من از آن روز ازل مست نگاهت بودم

    تو ولی ما شده ای بی خبری از من ها
    خاطرت نیست که من مانده ام اینجا تنها

    خاطرت نیست که روزی من و تو ما بودیم
    من و تو رهگذر کوچه ی رویا بودیم

    ولی افسوس که این قصه ی خوش پایان داشت
    من اگر ما نشدم درد دلم درمان داشت

    من اگر ما نشدم ، آه دریغا فریاد
    من و این قصه ی تلخ و تو و عشقی آزاد . . .



  11. #2509
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    به من خوبی نکن شاید
    برای هر دومون بد شه
    نشستم تو دل طوفان
    بذار آب از سرم رد شه

    به من خوبی نکن وقتی
    کنار من نمی مونی
    نگو بد می شم از فردا
    تو که دیدی نمی تونی

    چه وقتایی که بد می شی
    چه وقتایی که آشوبی
    تمام درد من اینجاست
    تو هر کاری کنی خوبی

    من از تو از خودم از باد
    ازین احساس ترسیدم
    توباید جای من باشی
    ببینی در تو چی دیدم

    توباید جای من باشی
    بفهمی من چرا تنهام
    بفهمی چی بهت می گم
    ببینی از تو چی میخوام ...



  12. #2510
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    خبر به دورترين نقطه‌ي جهان برسد

    نخواست او به منِ خسته بي‌گمان برسد

    شکنجه بيشتر از اين که پيش چشم خودت

    کسي که سهم تو باشد به ديگران برسد؟

    چه مي‌کني اگر او را که خواستي يک عمر

    به راحتي کسي از راه ناگهان برسد ...

    رها کني، برود، از دلت جدا باشد

    به آنکه دوست‌ترش داشته ... به آن برسد

    رها کني بروند و دو تا پرنده شوند

    خبر به دورترين نقطه‌ي جهان برسد

    گلايه‌اي نکني بغض خويش را بخوري

    که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

    خدا کند که ... نه! نفرين نمي‌کنم که مباد

    به او که عاشق او بوده‌ام زيان برسد

    خدا کند فقط اين عشق از سرم برود

    خدا کند که فقط زود آن زمان برسد



  13. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •