تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 250 از 640 اولاول ... 150200240246247248249250251252253254260300350 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,491 به 2,500 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2491
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    تکیه به شونه هام نکن من از تو افتاده ترم
    ما که به هم نمیرسیم بسه دیگه بذار برم
    کی گفته بود به جرم عاشقی یه عمری پرپرت کنم؟
    یه گوشه کنج قفس چادر غم سرت کنم؟
    من نه قلندر میشم و نه قهرمان قصه ها
    نه برده ی حلقه به دوش نه مثل اون فرشته ها
    من عاشقم همینو بس.....!
    غصه نداره بی کسیم....!
    قشنگیه قسمت ماست که ما به هم نمیرسیم

  2. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2492
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    برو خوش باش که او بی کس تنها جان داد
    تو نبودی و غمت را به شب و باران داد

    نام تو بر لب او بود ، که تنها می رفت
    برو خوش باش که او بی تو از اینجا می رفت

    وقت رفتن نه فقط از غم تو ماتم داشت
    غمش این بود که از عشق تو خیلی کم داشت

    منتظر بود که شاید تو به یادش باشی
    لحظه ای هم تو مگر چشم به راهش باشی

    منتظر بود که شاید تو بگویی برگرد
    ای دریغا که نگاهت به دل او بد کرد

    برو خوش باش که او یاد تو را با خود برد
    آن تنومند درخت از غم برگی پژمرد

    برو خوش باش که او دیگر از اینجا پر زد
    با غمت بال گرفت و به رهی دیگر زد

    ولی آن لحظه ی آخر که خدا آنجا بود
    کس نپرسید چرا رفت و چرا تنها بود ؟

    لحظه ای گفت بگویید که من هم رفتم
    عاشق و بی کس و تنها و پر از غم رفتم

    کس بگوید به همانی که مرا عاشق کرد
    او نه از بی کسی از غصه ی رفتن دق کرد

    او فقط عاشق پرواز و پر از رفتن بود
    از همان لحظه گناهش به تو دل بستن بود

    هم بگویید که او رفت دگر خوش باشد
    بی من و فکر من آسوده و سر خوش باشد

    او که تنهایی خود را به من ارزانی داشت
    هم بگویید که این قصه چه پایانی داشت

    آخرش بار خودش را ز جهان هم برداشت
    آنکه با عشق تو در عشق خدا هم سر داشت . . .


  4. #2493
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اشتباه اول من و تو یک نگاه بود
    عشق ما از اولین نگاه اشتباه بود

    گر چه باورت نمی شود ولی حقیقتی است
    اینکه کلبه ی من از غم تو روبراه بود

    می دویدم و میان کوچه جار می زدم
    های های گریه بود و اشک و درد و آه بود

    گاه گریه می شدیم گاه خنده مثل شوق
    این هم از تب همان نگاه گاه گاه بود

    جنگ بر سر من و خدا و عشق بود سیب
    سیب بی گمان در آن میانه بی گناه بود

    هر کجای شب که مثل سایه پرسه می زدیم
    ردی از عبور آفتاب و ماه بود

    آفتاب من تویی و ماه من بگو چرا
    با حضور آفتاب روز من سیاه بود

    اهل شکوه نیستم وگرنه آنهمه غروب
    بر غریبی من و تو بهترین گواه بود

    زیر چتر سایه ی تو خیس گریه می شوم
    مثل آن زمان که دل هنوز سربراه بود

    هرچه می دوم به انتهای خود نمی رسم
    مانده ام کجا ، کجای کار اشتباه بود




  5. #2494
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پاییز اگر آمده باشی،

    برگها زرد شده اند دیگر،

    از واهمه ی خشاخش آنها که از شاخه جدا مانده اند.

    پاییز اگر آمده باشی،

    یادمانی از بهار نمی یابی،

    که همه در گذر از عطشان تابستان سوخته است.

    برگهایی که با بهار آمده بودند،

    با پاییز رفتند.

    پاییز اگر آمده باشی،

    زمستان در انتظار تست،

    می رسد پیش از آنکه امید به بهاری باز جوانه زند.




  6. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2495
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    می نویسم، گذر ثانیه ها را، از تو.

    مینویسم، سفر کودکیت را، به خزان.

    مینویسم، سراین کوچۀ دور،

    ایستادست کسی چشم به راه.

    مینویسم، روشنایی همه جا هست ولی،

    روز من بی تو شب است.

    مینویسم،دل من تنگ شده،

    باز آی از طرف جادۀ دور

    تا سرازیر شود دست من از حاشیه در

    به هم آغوشی تو.

    مینویسم، تو فراموش بکن،بدیم را

    و به یاد آر که من، خوب هم بوده ام انگارولی،

    بی بها بوده و کم.

    مینویسم اما، تو کجا میدانی؟!

    مینویسم اما،

    نامه هایم را تو،

    از کجا میخوانی؟!




  8. #2496
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    به مردی وفا نمودم او
    پشت پا زد به عشق و امیدم
    هر چه دادم به او حلالش باد
    بجز آن دل که مفت بخشیدم



    دل من کودکی سبک سر بود
    خود ندانم چگونه رامش کرد
    او که میگفت دوستت دارم
    پس چرا زهرغم به جانش کرد؟



    اگر از شهد آتشین لب من
    بوسه ای کرد و شد سرمست
    حسرتم نیست زانکه این لب را
    بوسه های نداده بسیار است



    باز هم در نگاه خاموشم
    قصه های نگفته ای دارم
    باز هم چون بتن کنم جامه
    فتنه های نهفته ای دارم



    باز هم می توان به گیسویم
    چنگی ازروی عشق ومستی زد
    باز هم میتوان در آغوشم
    پشت پا بر جهان هستی زد



    باز هم دارم آنچه را که شبی
    ریختم چون شراب در کامش
    دارم آن سینه را که او می گفت
    تکیه گاهی است بحر آلامش



    زآنچه دادم به او مرا غم نیست
    حسرت واضطراب وماتم نیست
    غیر از آن دل که پر نشد جایش
    بخدا چیز دیگرم کم نیست



    دگرم آرزوی عشقی نیست
    بی دلان را چه آرزو باشد
    دل اگر بود باز می نالید
    که هنوزم نظر به او باشد



    او که از من بریدو ترکم کرد
    پس چرا پس نداد آن دل را
    وای بر من که مفت بخشیدم
    دل آشفته حال غافل را!!!




  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #2497
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دیگر تو را به خواب نمی بینم
    حتی خیال من،
    رخساره ی تو را ،
    از یاد برده است ...!

  11. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #2498
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دفتر عمر مرا
    دست ايام ورقها زده است
    زير باران غم عشق
    قامتم خم شد و پشتم بشكست
    در خيالم اما
    همچنان روز نخست
    تويي آن قامت بالنده هنوز

  13. این کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #2499
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    اگه تنهائیمو به شب میگفتم
    سوار ِ قصه رو بیدار می کرد
    اگه با کوه درددل میکردم
    صدامو لااقل تکرار می کرد

  15. 2 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #2500
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سنگی در آب انداختم

    که دایره ای بسازم

    قورباقه ای مرد

    بالا آمد

    آه

    سال هاست قانون بازی را

    فراموش کرده ام

  17. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •