تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 25 از 47 اولاول ... 1521222324252627282935 ... آخرآخر
نمايش نتايج 241 به 250 از 465

نام تاپيک: سروده هاي محمد جاويد

  1. #241
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    در رفت

    فرار بزرگ

    شهرام دگر حوصلۀ دام نداشت
    در بند کشیدنش سرانجام نداشت
    در رفت به اصطلاح اما بنگر
    این کار طرف برات پیغام نداشت؟
    ***********************
    چون حوصله اش زدست بعضي سر رفت
    شهرام ز محبس اوين آخر رفت
    با اين همه جرم و اتهامات درشت
    خنديد به ريش مان وليكن در رفت
    *************
    جمعي كه محبتي نديدند زاو
    در محبس و زنجير قرارش دادند
    آنان كه نمك خورده و مديون بودند
    زنجير گشودند و فرارش دادند
    ********************
    از رفتن او دو دسته دلشاد شدند
    بشكن زده و زغصه آزاد شدند
    يك دسته نمك خوران بي نام و نشان
    کز شانس بلند جمله از ياد شدند
    يك قوم دگر كه از سر بدشانسي
    در ليست نمك خوران قلمداد شدند
    Last edited by محمد جاوید; 24-02-2007 at 23:47.

  2. #242
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    عروس مریخی

    حسنی گفت ننه قربونتم// برا زحمتات ننه ممنونتم
    می دونی دیگه منم گُنده شدم// روی دّس تو ننه مونده شدم
    ولی انگا نمی خوای برای من// برای گل پسری مث ِ حسن
    دس و آ سینِتو بالا بزنی// بگیری برای این پسر زنی
    ننه گفت قربون اون قـّد و بالات// قربون چشای زاغ تو بابات
    از همین فردا می رم خواسّگاری// این کارو بسپور به من چیکار داری
    آسیناشو زد بالا ننۀ حسن// انگاری میره به جنگ تن به تن
    هرجا رفت سنگی گذاشتن پیش پاش//داش دیگه خسّه می شد یواش یواش
    یکی گفت حسن سوادش نم داره// دیگری می گفت که خونه کم داره
    یکی شون شوهر زن ذلیل می خواس// برا زن ذلیلیشم دلیل می خواس
    اون یکی می گفت موهاش وزوزیه// دیگری شاکی که ریشاش بُزیه
    اون یکی ماشین زانتیا می خواس// برا مهرش سکۀ طلا می خواس
    دختری می گفت حسن بچّه ننَس // یا چرا قدّش بلندو این همَس
    یکی شون شوهر بی ننه می خواس// دیگری شوهری با قّــد قناس
    یکی از اون دخترای با کلاس// ماه عسل می خواس تو شهر لاس وگاس
    حسنی دپرس و وامونده شدِش// از سوی دخترا هی رونده شدِش
    ننۀ حسن دوچشماش پر ِ اشک// مث اینکه سوزنی خورده تو مشک
    شبی از شبا حسن یهو پرید// دیگه هیشکی تو زمین اونو ندید
    رفت ورفت اون بالا بالا پر کشید// تو فضا اینور و اونور سر کشید
    رفت ورفت تا که رسید به یک کره// دید واویلا دختر این بالا پرُه
    تعداد مردا ولی خیلی کمه // درعوض دختر و زن یه عالمه
    مرداشون طاسن و اکبیروكچل // كوسه و كوتوله با يه پاي شل
    همشون عجيب غريب عينهو جن// حسني پيش اونا آلن دولن
    زناشون ولي همه حور وپري// همه بي حجاب ، بدون روسري
    رژ و میک آپ نمی خواس صورتشون // همه جاشون پتی جز عورتشون
    دخترا دور حسن حلقه زدن// از خوشالی تو هوا می پریدن
    یکی گفت حسن به قربونت برم// قدمت بذار رو این فرق سرم
    دختری می گفت حسن چقد بلاست// برا من مث ِیه تیکۀ طلاست
    یکی گفت دوسش دارم یه عالمه // این توریست خارجی مال منه
    تا به خود جنبید حسن زنش شدن// همشون چووصلۀ تنش شدن
    نه كسي ايرادي از خونه گرفت// نه برای مهر خود بونه گرفت
    نه نیازی بود به آزمایشات// نه که خرج محضر و نقل و نبات
    نه ازاو خواسّه بودن پول كلون // نه تمنّای یه ماشين گرون
    نه حنا بندون و پا گشا می خواس// نه عروسی تو هتل برا کلاس
    نه نيازي بود به وام ازدواج // كه بدی برای اون هزارتا به باج
    حال وروز خوبی داش مشتی حسن// دادنش به زور به اون هف هشتا زن
    هم گرين كارت گرفت هم اعتبار// سيتي زن شد حسني تو اون ديار
    یه روزی که بینشون می پلکید// با صدای گرومپ زخواب خوش پرید
    هاج و واج به هرطرف نیگا می کرد// ننه را بلند بلند صدا می کرد
    دید که سقف خونشون خراب شده// تموم ِ این خوشیاش بر آب شده
    پچ پچی شنید حسن از این و اون// که شهاب سنگ اومده از آسمون
    گوییا سنگا زمریخ اومدن// توی خونۀ حسن سیخ اومدن
    بخت بد به جای اون هف هشتا زن// هشت تا سنگ خورده تو خونۀ حسن
    وقتی «جاوید» شُنُفت تو اون کره// چیزی که حسن می خواس خیلی پُره
    به حسن گفت می شم رفیق رات// اگه خواسّی بری پیش همسرات


    با زبان محاوره خوانده شود

  3. #243
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    نمايندگان مجلس طرح محدوديت سفرهاي خارجي
    مقامات را تصويب كردند (جرايد)


    آن سفركرده كه صد آدم جُل همره اوست
    مي كـَنـَد با سفرش از سر مردم همه پوست
    چون كه خرج سفراز كيسۀ بيت المال است
    رفتن كور وكچل ها زپي او زچه روست
    Last edited by محمد جاوید; 11-03-2007 at 00:28.

  4. #244
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    رانت خواری

    اي كه قبراقی و سرحالي داداش
    ازغذاهايت بگو با من يواش
    گفت مي گويم تورا از راز خود
    از چنين اوضاع توپ وناز خود
    ازغذاها نيست اين حال و هوا
    رانت خواري مي كنم جان شما
    *******************
    چون وكيل شهر شد دایی من
    كبك من خوانـَد خروس و سرخوشم
    بوي خوب رانت مستم كرده است
    عطرجانبخشش به بالا مي كشم
    مي خورم آن را به صبح و ظهر وشام
    از غذا ديگرنمي آيد خوشم

  5. #245
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    پیشاپیش فرا رسیدن نوروز را تبریک می گویم و طنز زیر را تقدیم می کنم
    لازم به توضیح است که این شعر برای اولین بار در اینجا منتشر می شود.


    دعای نوروزی


    تهنیت باد به تو دوست من این نوروز
    بشوی شنگول وسرحال چو حاجی فیروز
    مثل او دایره زنگی بزنی بهر عیال
    با دُمت بشکنی گردو زخوشی در هر حال
    سفرۀ عید تو از سین بشود مالامال
    نزنی از جهت خرجی عیدت بال بال
    سنبل و سبزه و سیر و سمنویت سرشار
    دیگ سبزی پلو وماهی توبرسر ِبار
    سرکه ات ترش ولی سنجد و سیبت شیرین
    الغرض سفرۀ هف سین تو باشد رنگین
    میهمان بر سرت آوار نگردد شب عید
    گرچه دانم که بُود آرزویم سخت بعید
    چون که نازل بشود همچو بلایی به سرت
    در نیارد زتو با آن حملاتش پدرت
    میوه ها جان به سلامت ببرند از این رزم
    ظرف آجیل نگردد تهی تا آخر بزم
    قند خون همۀ حمله کنان فوق ِ دویست
    تا نگردد شکلات وشیرینی ها همه نیست
    میهمانان همه بی بچه و ابترباشند
    که نگیرند زتو عیدی خود با ترفند
    زاسمان گونی پولی به تو نازل بشود
    در ِ اندوه تواز بیخ دگر گِل بشود
    گرچه «جاوید» بداند مثَل ِ کَل و طبیب
    لیک اورا نبُود غیر دعا هیچ نصیب
    ولی لوطی گری این بار خدایا مپسند
    که زند دوست به رویم زتمسخر نیشخند
    گرزسویت نشود آن چه که گفتم مقبول
    کن قبول حداقل بارش آن گونی پول

  6. #246
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    بهاریه


    « بازکن پنجره را»
    وبکش با نفسی تند و عمیق
    بوی عطر گل یاس
    و ببین پر زدن بلبل را
    که شده مست زبوی خوش و جان بخش بهار
    وببین مرغک آزردۀ عشق
    که حزین بود و نزار
    با شکوفایی گلهای بهار
    شده سرمست غرور
    دیگر آن سوزش سرمای زمستان
    نَوَزد بر بدن سبز درخت
    یا که شلّاق خزان
    نکند غنچۀ گل را پرپر
    « بازکن پنجره را»
    پرکن از رایحه و عطر بهار
    ریۀ خسته ز بیداد زمستان و خزان
    و ببین در همه جا
    فرشی از سبزه وگل پهن شده ست
    تک درختی که زسرما بدنش می لرزید
    جامۀ سبز به تن کرده، تنش گرم شده ست
    پولک زرد و سپید
    دست خیّاط طبیعت
    به روی جامۀ سر سبز درخت
    دانه دانه زده با زیبایی
    گوییا فصل بهار
    کرده بر پیکراو
    تورخوش رنگ عروس
    که لطیف است به مانند حریر
    ****
    عمر کوتاه بهار
    گذرد همچون رود
    سال دیگر شاید
    نتواند بگشاید« جاوید »
    باز این پنجره را

  7. #247
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    هیچ دانی؟؟


    هـیــچ دانـــی بــا شــروع هـــر بـــهـار
    بــا گـــذشـــت و گــردش لـیـل ونهار
    ســالی از عـمـرت بـه یــغــما مــی رود
    عــمـــر تــــو یـکــسال بــالا مــیرود
    گــرچــه خُُرَم می شود دشــت و دمــــن
    ســبـــزه مــیـــرویـــد کــنــار یاسمن
    گــرچــه گـل خـواهــان بـلـبل می شــود
    دل اســـیـر غــنــچــۀ گــل می شود
    گــرچـــه حــال ما دگــرگــون می شــود
    از شــقـــایــق دشت گلگون می شود
    گــرچـه در رگهای گل خـــون مـــی دود
    عــنـدلـیـب از لانــه بـیـرون می پـرد
    گرچــه تـــازه مـــیـشـود بـــرگ درخــت
    نو شود شال و کلاه و کفـش و رخت
    گــرچــه بـرپا مــیشود جــشن و ســرور
    دیـــدن اقــــوام مـــی گــــردد مـــرور
    ســالی از عــمــرت بـه یغــمــا مــی رود
    عــمـــر تـــو یــکــسـال بــالا می رود
    آدمــی فـــانــی اســت عــیــدش مانـدگار
    او رود ، نــوروز مـــانــــد بـــرقـــرار
    عمر« جاوید» هست همچون یک حــباب
    چـــون حــبـــابـــی مانده بر پهنای آب

  8. #248
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    بهاران رسید


    پشت زمـستــان شکست ،هزار بر گل نشست // طبع طبیعت شکفـت، سـروش باران رسیــد
    بهار چون تک سوار می رسد از راه دور // آب زنــیــد راه را ،مـــوکــــب یـاران رسیـد
    چـهچۀ بـلـبـل بـه باغ، نغمۀ هُدهُد به دشت // داد بــه مـــا ایـن نوید،جشن هزاران رسیــد
    روح زمــیـــن تــازه شـد، از نفس فرودین // پـنجـره را باز کن، باد بهاران رسید
    دشــت و دمـــن لالـــه زار، با دَم جان بخش او // به یُمن باد بهار،روضۀ رضوان رسید
    تنجه زده بر درخت، شکوفه های سپید // جــامـــۀ نــو در بَرَش ،عید خرامان رسیـد
    جلوۀ «جاوید» یافت، بهار از لطف دوست // به هوش ای عاشقان،هـجر به پایان رسیـد

  9. #249
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    بهاریه

    « بازکن پنجره را»
    وبکش با نفسی تند و عمیق
    بوی عطر گل یاس
    و ببین پر زدن بلبل را
    که شده مست زبوی خوش و جان بخش بهار
    وببین مرغک آزردۀ عشق
    که حزین بود و نزار
    با شکوفایی گلهای بهار
    شده سرمست غرور
    دیگر آن سوزش سرمای زمستان
    نَوَزد بر بدن سبز درخت
    یا که شلّاق خزان
    نکند غنچۀ گل را پرپر
    «بازکن پنجره را»
    پرکن از رایحه و عطر بهار
    ریۀ خسته ز بیداد زمستان و خزان
    و ببین در همه جا
    فرشی از سبزه وگل پهن شده ست
    تک درختی که زسرما بدنش می لرزید
    جامۀ سبز به تن کرده، تنش گرم شده ست
    پولک زرد و سپید
    دست خیّاط طبیعت
    به روی جامۀ سر سبز درخت
    دانه دانه زده با زیبایی
    گوییا فصل بهار
    کرده بر پیکراو
    تورخوش رنگ عروس
    که لطیف است به مانند حریر
    ****
    عمر کوتاه بهار
    گذرد همچون رود
    سال دیگر شاید
    نتواند بگشاید« جاوید »
    Last edited by محمد جاوید; 30-03-2007 at 18:55.

  10. #250
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    مهندس زورکی


    فداي رويت اي استاد ، شاگردي نگون بختم// نمي فهمم دروست را ، بُود اين درسها سختم
    ندانم كاري بابا مرا انداخت در گرداب// نمي ديدم چنين روزي براي لحظه اي در خواب
    برايم خواب دكتر يا مهندس ديد بابايم// // نمي دانست هرگز او كه زير بار مي زايم
    ومادر هم براي پُز به پيش قوم و خويش خود// در اين امر مهم دربست يار غار بابا شد
    من از اوّل زدرس و مشق بي زار و حزين بودم// دو و ده سال با رنج و عذابي بس قرين بودم
    هميشه درس بسم الله ومن مانند جن بودم // به معلومات خود حتی یک سر سوزن نیفزودم
    به تعليم خصوصي و به زور پول باباجون// گرفتم ديپلمم اما دلم لبريز شد ازخون
    وهربرگ چكي از دسته چكهاي پدر كم شد// برايم نمره اي در امتحاناتم فراهم شد
    پس از ديپلم گرفتاري من شد مبحث كنكور// پدرفرمود وارد شو ولو با پول یا با زور
    تمام تستها را شیر و خط کردم جوابیدم// وبا غولی که بُد کنکور نامش سخت جنگیدم
    اگرچه شانسكي وارد شدم اما پدر فرمود// مبارك باشه بابا اين قبولي ، چون كه حقّت بود
    به بابا رفته هوش تو فداي هوش سرشارت// يقين دارم كه خواهي بست هرچه زودتر بارت
    وديگر باراو پيروز و من دانشجو ِعمران// لبان او مثال پسته خندان، چشم من گريان
    وحالا پاچه خاري ميكنم استادهايم را// كه تا بلكه نمايم دست و پا يك نمره از آن ها
    تراول هاي بابا نيز البته سبب ساز است// چرا كه جيب دانشگاه آزاد همچنان باز است
    مهندس مي شوم بابا ولي با زوروبا سختي// كجايي تا ببيني بعد از آن دوران بدبختي؟
    بنايي را كه مي سازم بُود بر آب از پايه// به يك ريشتر تكان آوارگردد اصل سرمايه
    پدر، آن گاه فرزندت بماند چون خري درگل// تراول ها و چك ها يت همه بيهوده و باطل
    بگو«جاوید » طنزی تلخ ، حال و روز من این است// برای من مهندس زورکی عنوان ننگین است
    Last edited by محمد جاوید; 10-04-2007 at 01:58.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •