این توضیحات منطقی بنظر میرسن اینکه ما تمایل خودمون و شرایط یعنی علت A و علت B رو در کنار هم میگذاریم و بر اساس این دو ارزیابی ای انجام میدیم ولی بنظرم کافی نیستن.
خیلی از رفتار براساس همین ترکیب تمایل+شرایط یا همون سایر علل که شما گفتین اتفاق میفتن مثلا فرض کنین شخص فقیری تو مغازه است و مغازه دار نیست حالا ترکیب تمایلش به داشتن پول و شرایط نبودن مغازه دار میتونه باعث بشه پول های صندوق رو بدزده یا ندزده. اونچه مشخصه اگه بر اساس همین دو عمل کنه به شخصی بنام مغازه دار فکر نکرده چون تعهدی نسبت به این آدم نداره.
رابطه ای که متعهدانه شکل گرفته ماورای اون چه شما بهش اشاره کردین علتی بنام C رو ایجاد میکنه که میتونه بزرگتر از جمع علل B و A رابطه رو تحت تاثیر قرار بده و من نمیتونم زیرمجموعه ای از علل B محسوبش کنم.
ازدواج هایی هستن که مرد نمیتونه ازشون رضایت جنسی داشته باشه, من این رو دلیل خوبی برای پایان بردن رابطه میدونم نه برای چندهمسری بخصوص از نوع پنهانیش!
ازدواج هایی هستن که مرد بعلت تمایلی که حس میکنه و همینطور شرایط اطرافش ( در ایران از این موارد زیاد داریم ) رو میاره به چندهمسری و اصلا تعهد به همسرش رو علتی برای تامل حساب نمیکنه!!
زمانی که شما به تعهد بعنوان یک عامل مهم بازدارنده نگاه نکنین یعنی یا تعهدی ندارین یا مفهوم تعهد رو متوجه نشدین و یا براتون مهم نیست که متعهدانه عمل کنین. درهر صورت با این تفاسیر رابطه ای که در اون قرار گرفتین بیماره و قراره تصمیم شما برای چندهمسری بدون حتم به همسرتون ضربه وارد کنه.