با این جمله که ارزش هر جام در بستر تاریخ مشخص میشه شدیدا موافقم. بحث اصلی ما هم شکل کلی داره وگرنه دیگه از ما گذشته بیایم بگیم ما تیممون پر افتخارتره نه شما![]()
صحبت من هم بیشتر روی این مطلب بود که تعداد جام (که حتی شامل جام های غیر معمول هم میشه) بدون توجه به جایگاه و ارزش اون جام در نظر فوتبالی ها (از بزرگان فوتبال تا
رده های پایین تر) نگاه سطحی هست، با این مورد هم که قهرمانی های رئال توی سال های اولیه از نظر درجه سختی یا توجه و حضور تیم های مختلف مثل الان نبوده هم کاملا موافقم
ولی از نظر جایگاه تاریخی، اعتبار و افتخار وقتی صحبت های بزرگانی که اون دوره رو از نزدیک دیدن می شنویم می بینیم همون موقع هم جایگاه بسیار بالایی داشته تا حدی که مثلا
بابی چارلتون اسطوره و کاپیتان یونایتد توی دهه شصت میلادی از رئال اون زمان و بزرگانی مثل دی استفانو، پوشکاش و قهرمانی های متوالی توی سال های اولیه مثل یک اتفاق رویایی
در ذهنش صحبت می کنه، بزرگان زیادی گفتند که رئال در اون زمان با اون تیم رویایی به مسابقات CL امروزی هویت داد و باعث شد طیف عظیمی از مردم و خصوصا فوتبالیست های جوان
(مثل بابی چارلتون، ازبیو و ...) به فوتبال جذب بشن و آرزو داشته باشند که یک روزی بتونن توی همچین سطحی مسابقه بدند (اگه امکانش بود بعدا ویدئوهای صحبت های چارلتون، ازبیو
و خیلی های دیگه رو می گذارم) و این نشون میده از نظر جایگاه و افتخار خیلی دستاورد ارزشمندی بوده هر چند که شدت توجه ها مثل زمان حال نبوده باشه و مقایسه اون با جام جهانی
باشگاه های امروزی که، اگه روندش رو نگاه کنیم توی مرحله نیمه نهایی معمولا یک تیم عربی یا کره جنوبی و در فینال هم یک تیم امریکای جنوبی حریفان مسابقه هستند، حتی در ذهن
نمی گنجه، جایگاه هر سری از مسابقات باید نسبت به زمان خودش سنجیده بشه، در CL سابق در اون دوره زمانی تیم های بزرگی مثل میلان، بارسلونا، اینتر و ... تیم های کوچک یا نوپایی
نبودند، همون بارسلونا در اون سال های با حضور سوارز افسانه ای در رقابت های داخلی چندین بار رئال رو شکست داده بود و فقط ناکامیش در رقابت های اروپایی باعث شد که دیده نشه
سوارزی که بعدا به اینتر پیوست و در کنار ماتزولا عصر طلایی اینتر رو خلق کرد و قهرمان اروپا شد، در عین حال اون قهرمانی ها فقط شامل یک یا دو تیم نمیشند و مثلا نمی تونیم دقیقا
بگیم از فلان سال به بعد جهش ناگهانی رو دیدیم، از اون موقع باید حساب کنیم، قکر می کنم در این حد رو توافق داشته باشیم.
در مورد صحبت های علی آقا هم بگم که درسته اگه بخوایم از زمان حضور کرویف به بعد رو حساب کنیم، حساب کار متفاوت میشه اما مسئله ای که هست اینه که با این کار عملا یکی از
بهترین دوران تیم رئال یعنی دهه 1980 رو نادیده گرفتیم، دوره ای که زیر نظر دی استفانو، ستاره های زیادی از آکادمی به تیم اصلی اومدن، امثال بوتراگوئنو، مانولو سانچیس، میگل پاردزا،
میکل و مارتین واسکوئز که 5 بار متوالی لیگ (یک رکورد) و دو بار جام یوفا رو کسب کردن، حتی در زمانی که در تیم آکادمی حضور داشتند و در لیگ دوم بازی می کردند، رتبه اول رو کسب
کردند و فقط به خاطر محدودیت یک تیم از هر باشگاه، اجازه حضورشون در لالیگا رو نداد، از طرف دیگه در جام حذفی بعد از حذف رقبا فینال رو با تیم اصلی رئال برگزار کردند، دستاوردی که
هنوز کم نظیره و یکی از دلائل زمینه ساز روی آوردن بارسا به کرویف و تغییر سیاست کلی بارسا به بازیکنان آکادمی همین موفقیت رئال در دهه 80 میلادی بود، تفکری که باعث تغییرات
اساسی در باشگاه بارسلونا و زمینه ساز موفقیت هاش شد، البته برای ظهور یک نسل طلایی دیگه در رئال باید نزدیک به یک دهه صبر می کردیم تا از اواخر دهه 90 میلادی باز تیمی رو دیدیم
با هسته ای از بازیکنان آکادمی مثل فرانسیس پاون، استبان کامبیاسو، کاسیاس، فرناندو هیرو و رائول یا بازیکنانی که در سنین پایین به تیم اصلی اضافه شدند مثل سیدرف در 20 سالگی،
مورینتس در 21 سالگی یا کارلوس در 22 سالگی، تیمی که موفقیت های زیادی رو کسب کرد و البته در کنار این نسل طلایی و در اواسط کار و در سال 2000 با حضور پرز و پروژه کهکشانی ها
سیاست قبلی باشگاه به عقب برگشت، تفکری که تا امروز هم سیاست غالب باشگاه باقی مونده.