قفس
شعر ترم مال توست
هر اثرم مال توست
هرچه در این دیده هست
هر نظرم مال توست
رفتن و مردن کجا
تا خطرم مال توست
از همه دل کنده ام
شور و شرم مال توست
ماندن و رستن چه سود
تا سفرم مال توست
تا ز قفس رفته ام
بال و پرم مال توست
"فرشته مه نگار"
قفس
شعر ترم مال توست
هر اثرم مال توست
هرچه در این دیده هست
هر نظرم مال توست
رفتن و مردن کجا
تا خطرم مال توست
از همه دل کنده ام
شور و شرم مال توست
ماندن و رستن چه سود
تا سفرم مال توست
تا ز قفس رفته ام
بال و پرم مال توست
"فرشته مه نگار"
پلک های تو،
آخرین برگ از تقویمِ مایاهاست*
چشمانت را رویِ من که ببندی،
انگار که آن ها،
راست گفته اند…
شاعر : حبیب ذوالفقاری
این روزها
همه خرده می گیرند،
که حواس پرت شده ام…
اشتباه می کنند!
حواسم کاملاً جمع است،
جمعِ تو…
شاعر : وحید صفری فرد
بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،شاعر : شهیار قنبری
بوی تند ماهیدودی وسط سفرهی نو،
بوی یاس جانماز ترمهی مادربزرگ،
با اینا زمستونو سر میکنم،
با اینا خستهگیمو در میکنم!
شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکهی عیدی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخوردهی لای کتاب،
با اینا زمستونو سر میکنم،
با اینا خستهگیمو در میکنم!
فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] روی بتههای نور،
برق کفش جفشده تو گنجهها،
با اینا زمستونو سر میکنم،
با اینا خستهگیمو در میکنم!
عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمههای عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،
با اینا زمستونو سر میکنم،
با اینا خستهگیمو در میکنم!
بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنی،
با اینا زمستونو سر میکنم،
با اینا خستهگیمو در میکنم!
جایم را با کسی پر خواهی کرد
او هم تو را خواهد بوسید
و به تو خواهد گفت که زیبایی
اما به مرور از تک و تاخواهی افتاد
چون نه بوسههایش مغناطیس بوسههای مرا
... خواهد داشت
نه شعر میداند چیست
که زیبایی مفردت را مضاعف کند در جمع
جنبش تنباکو - سجاد گودرزی
حــتــی مــاهــر تــریــن شــاعــرهــا هــمــ
نــمــی تــوانــنــد آن طــور کــهــ بــایــد ..
تــو را در حــرم اســتــعــارهــ هــا بــپــیچــنــد !
از تــو فــقــط مــی تــوان آن نــوشــت ..
که در قــدر افــکار هیـچ کـس جـز خدا نگــنجد..
شقایق ثامری
بدون عشق
شاعر : ایوب محمودی
به ذهن خستـــه ام رسیده بـــاز
که عشـــق هم اگر نبـــود
زنــــدگی ادامه داشـــت…
بیا کنـــار من، مرا ببین
که در عبـــور تند سایـــه های بی نفـــس
درون خـــود شکستــــه ام
و چشـــم بر عبــــور سایه های تنـــد نیمه شــب
به یاد دســــت های پینــه بستــه ی تـــو بستــه ام
بیـــا ببین تـو آتـــــش درون سینـــه ام
که شعـــله زد به جـــان مــن
و آن همه سکــــوت
که پشت پلـــک های من نشســته اند
و چشــم های مــن ببیــن
چه خستـــه اند!
تــو ای تــمام شعـــرهای مـــن
تو ای هوای پاک آسمان آبی شمال
تـو ای نوای مســت بلبــلان خفتـه در میان بیشـه زار
بیا کنــــار من
که در فــراق لحظه های جاری زمـــان
تو را دوباره باز جویمـــت
به وسعـــت نـــگاه جنـــگل بلنـــد
به وسعـــت سکــوت مبهـــم کویـــر،
دوباره باز می رسم…
ولی چه ســود؟
تمـــام عمـــر، از پی تـــو رفت
و عمر رفتـــه را بگو چگـــونه باز جویمـــش؟
تمـــام روزهای با تـــو بودنــم گذشت
تمام قصـــه های عاشقـــی مان،
میان بهت عمر رفته ی من و تو خاک گشت و رفت
من این زمان
که در بلـــوغ خویشتن گسسته ام
که آدمی شـــدم بدون حــس
بدون شـــعر
بدون حـــرف
به ذهن خستـــه ام رسیــده باز
که عشـــق هم اگر نبــود
زنـــدگی ادامه داشـــت…
Last edited by V E S T A; 23-03-2013 at 20:21.
گاهی هستی
گاهی نه
گاهی دوستت دارم
گاهی نه
تو کیستی و از کجایی
... که هر غروب دلتنگت می شوم
یاور مهدی پور
گاه بی دل و دماغ میکند
گاه شور و شوقِ کار میشود
عشق تو
هر دقیقه ای به شیوه ای
در نهانم آشکار میشود
" محمدمهدی سیار "
چشمانت
شاعر : شارنا رازمیک
چشمانت مرا درگیر کرده ست
حواست هست
نگاهت شب تاریکم را
روز کرده ست
جاذبه صدایت زیباست
لبخندت طوفانی ست
برای چشمانم
حضورت را پیوند بزن
بارانی می شوم
جوانه زدنمان را
به تماشا می نشینم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)