نقد استاد - شاگردی فان گال-مورینیو؛احترام فلسفی، تحقیر فوتبالی
سایت گل - ارسطو شاگرد افلاطون بود. افلاطونی که او را پدر فلسفه به شکل کنونیاش میدانند، برای اولین بار از قوانینی حرف زد که بشر هنوز هم روی آنها تأمل می کند.
بحث هایی چون "مُثُل" و "انسان خردورز" برای اولین بار توسط او مطرح شدند. به قول بسیاری از فلاسفه او فلسفه زمینی سقراط را به آسمان برد و با اندیشهاش همه چیز را از آسمانها و خلقت دانست و بنابراین تکیه به عقل را برای اولین بار مطرح کرد. ارسطو اما موجودی عجیبتر از افلاطون بود. او سالها پای صحبتهای افلاطون نشست، در آکادمی او درس داد و همواره به اعتقادات او احترام گذاشت. اما هیچ وقت حاضر نشد جای استاد را بگیرد.
او به جای دیکته کردن افکار افلاطون و رفتن راهی که استادش پیشتر از آن در پیروی از استادش(سقراط) رفته بود، قدم در راه مخالف استاد گذاشت؛ هرگز پس از مرگ افلاطون جانشینی او در آکادمی را نپذیرفت و در عین حال اختلافاتش را با استاد به هییچ وجه پنهان نکرد. او به جای بدلی دانستن همه چیزهای دنیوی و تکیه بر افکار افلاطون، از امکان "بالقوه" و "بالفعل" حرف زد و قیاس منطقی را سرلوحه کارش کرد...ارسطو شاگرد سر به راهی برای افلاطون نبود...
مورینیو شاگرد فان گال بود. فان گالی که نتبرداریهایش را هیچ کس در دوران حضورش در بارسلونا از یاد نمیبرد.
3 سال حضور او در "نوکمپ" سرشار از افتخار بود. یک تیم هلندی کامل که 2 قهرمانی لیگ،1 قهرمانی در جام حذفی و 1 سوپر جام اروپا را برای کاتالانها به ارمغان آورد. در همان دوران او در کنارش مترجمی داشت به نام ژوزه مورینیو؛ کسی که عاشق فوتبال بود و یادگیری. او 3 سال پای صحبتهای فان گال نشسته، در کنار او در بارسلونا به موفقیت رسیده و با تمجید از مرد هلندی و "بزرگ" خواندن او و بایرن به اعتقادات او احترام گذاشته. اما هیچ وقت راه استاد را نرفتهاست.
فان گال در عین جدی بودن، بسیار آدم خوش اخلاقی است. در بزرگترین تیمهای باشگاهی و ملی کار کرده و 10 سال قبل از مورینیو به عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان رسیده است. درباره مرد پرتغالی هم میتوان با افتخار حرف زد. قهرمانی با چلسی در انگلیس، قهرمانی با پورتو در لیگ قهرمانان و قهرمانی با اینتر ثابت میکند که او آنچه را که باید، یاد گرفته است. در اینکه مورینیو بسیاری از تاکتیکهای فوتبالیاش را از فان گال یاد گرفته، هیچ شکی نیست.
در این شرایط همه چیز از یک فینال عادی در لیگ قهرمانان حکایت میکند. یک دیدار عادی میان دو تیم قدرتمند اروپا یعنی بایرن مونیخ و اینترمیلان...اما داستان همین جا جالب و شاید تراژیک میشود. فان گال در توصیف مورینیو در دوران مترجم بودنش در بارسا، او را شخصی "فروتن" و علاقهمند به "یادگیری" میداند. با این حال مورینیو امروز با مورینیو دیروز خیلی تفاوت دارد. سرمربی امروز اینتر بویی از فروتنی نبرده است؛ آدمی خودخواه و متکبر است که از شادی در "نوکمپ" و گفتن این نکته که پیروزی در برابر بارسلونا در نیمه نهایی امسال لیگ قهرمانان اروپا "بهترین پیروزی عمرم" است، ابایی ندارد.
به انتقاد فان گال بابت همین شادی به بدترین شکل میتازد و نگرانی مرد هلندی بابت "داور فینال" را به سخره میگیرد و در مقابل نگرانی خود را تنها "آتشفشان ایسلند" میداند. او هرگز راه استادش را نرفته است؛ به استاد میتازد و گرچه از "به آغوش کشیدن قبل و بعد از بازی" حرف میزند، خودخواهی بیموردش را کنار نمیگذارد... او از فان گال فروتنی را یاد نگرفته اما نتبرداریاش را چرا... مورینیو هرگز شاگرد سر به راهی برای فان گال نبوده است...
فان گال در بازی امشب با همان 3-3-4 هلندی معروفش بازی میکند و مورینیو هم با 2-4-4 اش. همانطور که افلاطون حرف خودش را میزد و "مُثُل" را پایه افکارش قرار میداد و ارسطو "قیاس منطقی" و حرف زدن از تواناییهای "بالقوه" و "بالفعل" را. فان گال حمله خواهد کرد و زیبایی را طلب اما مورینیو دفاع خواهد کرد و نتیجه را طلب...
از رابطه استاد و شاگرد فلسفی همواره با تم احترام همراه با اختلاف سلیقه یاد میشود. ارسطو از افلاطون بزرگتر است چون علاوه بر تکیه بر اصول افلاطون، احترام را در اخلاقیاتش جا داده بود...
مورینیو رابطه استاد-شاگردی فوتبالی را تنها با تکیه بر اختلاف سلیقه و ترور شخصیت فان گال جلو برده است... او بر خلاف رسم استاد-شاگردی، احترام را زیر پا گذاشته و تحقیر را جایگزینش کرده است. او حتی اگر بازی فینال را ببرد، هرگز از استادش بهتر نخواهد بود. او خودش را نه شاگرد فان گال که شاگرد هیچ کس نمیداند... اما او هنوز هم شاگرد است...
مگر آنکه روی نیمکت قلم و کاغذ و نتبرداریاش را کنار بگذارد...کاری که از فان گال در همان دوران شاگردی یاد گرفته است!
نگاهی به فینال 2010؛تمام تاکتیکی ، سوپر اسپشیالکد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سايت گل ـ فينال امسال نسبت به سالهاي اخير از جذابيت بيشتري برخوردار است. دو تيمي در فينال هستند كه از نظر اكثريت كارشناسان از شانس كمتري براي رسيدن به اين مرحله برخوردار بودند .
ما به فينالهاي تمام يا يكپا انگليسي عادت كرده بوديم اما امسال از حضور غولهاي ايتاليا و اسپانيا، يوونتوس و آث ميلان و رئال و بارسلونا هم خبري نيست و ضمنا اما جاي آنها را تيمهاي درجه 2 مثل پورتو يا والنسيا نگرفته اند.
يكپاي فينال تيمي مثل بايرنمونيخ است كه شناسنامه فوتبال مطرح آلمان محسوب می شود و ديگري اينترميلان كه همواره قدرت رم فوتبال ايتاليا بوده و در 5 سال اخير به سبب كالچوپولي و شرايط مساعد در فوتبال ايتاليا سروري ميكند .
هر دو تيم در سر راه خود همه مدعيان سالهاي اخير از پيش رو برداشتهاند و حضورشان در فينال نشان از زنده بودن فوتبال اروپا دارد كه هيچ سبكي در فوتبال نميتواند تا ابد آقايي كند و سرانجامي دارد و پس از چند سال بايد تجديد نظرهاي اساسي در روش خود وارد كند تا بتواند خود را در كورس قهرماني نگهدارد.
توتال فان خال
لوئیس فان خال در بايرن مونيخ رنساني برپا كرده است .البته او اين شانس را داشت كه حمايت سران باشگاه مثل بكن باوئر فرصت لازم در اختيارش قرار گيرد . و فان خال آخرين نماينده و نظريهپرداز سبك فوتبال هلندي(توتال) است و هر جا هم كه حضور داشته ، تأثير اين نوع تفكرات در تيمهايش نمايان بوده است؛ اما اين بدين معني نيست كه فان خال از بايرن مونيخ تيمي هلندي ساخته است ؛ نه.. اودر بایرن به تركيبي ايدهآل از سبك هلندي و سنتهاي فوتبال آلمان دست يافته است .مثلا گل دقيقه 94 اوليچ در ارهنا به منچستر بيش از آنكه به سبك هلندي مديون باشد به سنت جنگ تا آخرين لحظه و تا آخرين نفس فرهنگ و فوتبال آلمان مديون است. فان خال با سود بردن از فوتبال منضبط، فيزيكي و سختكوش آلمان هم به تركيبي ايدهآل و هم به نمايش كاملي از سبك فوتبال هلندي دست يافته است كه در سالهاي اخير كمتر اثري از آن بود و چنانچه باز هم در بايرن بماند از هم اكنون بايد بايرن مونيخ را از مدعيان اصلي قهرماني در سالهاي آينده نيز بدانيم.
قبلا توضيح داديم در اين سبك تيم فوتبال به مثابه يك موجود ارگانيك و با حفظ فاصله بين بازيكنان در زمين يكپارچه به جلو و عقب حركت ميكند.در بایرن با تصاحب توپ حمله آغاز و با از دست دادن توپ دفاع از همان منطقه آغاز ميشود. براي اجراي بخش دفاعي اين فوتبال داشتن يك سانتر فوروارد تكنيكي، فيزيكي با قدرت حفظ توپ و آشنا به كار دفاعي از اهم واجبات است .کسی که بتواند از همان هجده قدم حريف فشار به دفاع حريف را آغاز كند تا تيم فرصت لازم براي عقبنشيني و نيز تغيير آرايش هجومي به دفاع را پيدا كند كه بهترين نمونه تاريخي آن يوهان كرويف بوددر تيم آقاي فان خال ؛ اوليچ از عهده ايفاي اين نقش هجومي برآمده است و با اينكه بازي او جز در موارد گلزني به چشم نميآيد.
اين همان نقصي است كه در تيم بارسا كه با اين سبك بازي ميكند به چشم ميخورد اما نقطه قوت بارسا (پاسكاريهاي فشرده) مانع از آن است كه اين نقص نمود پيدا كند با این حال آوردن زلاتان براي رفع اين نقص بود اما هيچگاه نتوانست از نقطه قوت خود استفاده كند. فان خال گرچه ريبري را ندارد اما تيمي كاملا آماده و همه نوع بازيكن براي گشودن گرههاي بازي به اضافه اجراي كاملي از سبكي زيبا و جذاب در فوتبال را در اختيار داشته و دارد و حريفي كاملا قدر و جدي براي اينتر ميلان است.
و اما اسپشیال وان
ژوزه مورينيو در فوتبالهاي پرتغال، انگليس و ايتاليا نشان داد كه قادر است با هر سبكي تيم تحت هدايتش را به عنوان مدعي مطرح كند و برايش فرقي نميكند فوتبال درجه دو پرتغال باشد يا فوتبال پرتحرك انگليس یا فوتبال دفاعي ايتاليا . اودر كار خود رمزي دارد كه در مربيان ديگر خبري از آن نيست اما مورينيو سبك خاصي را دنبال نميكند ؛ توانايي او در سودبردن از سنتهاي فوتبالي هر كشور و ارائه فوتبال مدرني از همان سبك است .
اگر پرتغال كشور اوست بازيكنان فانتزي در تيم او برآمده از تكنيكي پرتغال نقش آفرينان اصلي هستند و در فوتبال انگليس با توجه به سنتهاي فوتبال انگليسي ميداند كوچكترين باشگاهها هم در زمين خود مدعي هستند پس (0ـ1)هاي معروف چلسي در زمين حريفان نه نشان از فوتبال دفاعي چلسي بلكه برآمده از احترام به نسبت فوتبال انگليس است که تخطي از آن ميتوانست او را ناكام كند. اواما در زمين خودي حريفان را با نتايج پرگل بدرقه ميكند...
در ايتاليا با توجه به سنت فوتبال دفاعي ايتاليا مخصوصاً اينترميلان (بنيانگذار فوتبال دفاعي با هلينو هررا) ميداند با تكيه بر اين سنتها ميتواند حريفان را از پيش رو بردارد، اما علاه بر توانايي اودر درك و اجراي هر سبك فوتبال او استراتژي خاصي دارد كه نگارنده نظير آن را در هيچ مربي ديگري سراغ ندارد .استراتژي مورینیو «تعيين محل نزاع» است.
آقای خاص اگر با پورتو قدم به جام باشگاه ميگذارد با تكيه بر سنت فوتبال تكينكي و فانتزي پرتغال حريفان را وادار به جنگ در ميانه ميدان ميكند كه نقطه قوت تيم اوست اگر با چلسي وارد مسابقات ميشود تيم او به هنگام تصاحب توپ آنچنان به سرعت در گستره زمين پخش ميشود (سنت فوتبال انگليس) انگار او تربيت شده فوتبال انگليس است و اگر با اينتر وارد مسابقات گردد(مثل دو بازي رفت و برگشت بارسا) بازي را به زمين خود كشانده با تكيه به دفاعي منسجم (سنت فوتبال دفاعي ايتاليا) و بدون اشتباه بازي را به پايان ميبرد .
پیش بینی
فينال امسال از جنسي ديگر است و از هم اكنون ميتوان حدس زد كه بازي كاملا جديد، جذاب و متفاوت از سالهاي پيش را شاهد خواهيم بود؛ اگر چه پيشگويي با توجه به حوادث فوتبال امر غيرعقلايي است اما كفهترازو به نفع اينتر سنگيني ميكند... هم به دليل بازيهاي روانی و استادانه مورينيو كه آخرين آن به دست آوردن حمايت رئاليها در مادريد است وهم ضعف تاريخي آلمانها در مقابل دفاعهای ايتاليایی.
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید