تاپیک اختصاصی محسن چاوشی

[silent-assassin]

به دو دلیل به محسن تبریک میگم(البته اگه خبرهاش واقعی باشه)

1 - «سنتوري» بدون تغيير در انتظار پروانه نمايش.

2 - محسن در استانه ازدواج و تشكيل زندگي مشترك است.

[masoud908]

به دو دلیل به محسن تبریک میگم(البته اگه خبرهاش واقعی باشه)

1 - «سنتوري» بدون تغيير در انتظار پروانه نمايش.

2 - محسن در استانه ازدواج و تشكيل زندگي مشترك است.

دومي و زياد جدي نگير...

[masoud908]

««« مقاله زيبايي از امیر قادری »»»

چرا از نمايش سنتوري مي ترسيم ؟؟؟

جشنواره فيلم فجر که به خير گذشت، و حالا اين يک بزنگاه ديگر است براي ما که مي خواهيم سنتوري ببينيم، و براي مملکت ما که بايد مرحله يي (اتفاقاً نه بي اهميت) از حيات اجتماعي اش را تجربه کند. اينکه سنتوري روي اکران برود يا نرود، اينکه محسن چاووشي در اين فيلم جاي بهرام رادان بخواند يا نخواند.

خب، ما آدم عادي داريم و آدم غيرعادي. فيلم عادي داريم و فيلم غيرعادي. براي عادي ها که جا باز کردن کاري ندارد. امسال دو فيلم درباره اعتياد ساخته شد. يکي سنتوري و يکي خون بازي. اکران و نمايش خون بازي، يک اتفاق معمولي و قابل پيش بيني است. همان طور که نگاه سازنده اش به پديده اعتياد معمولي است. خون بازي يک فيلم اخلاقي معمولي درباره مضرات اعتياد است. درباره اينکه وقتي کسي مي کشد و دود مي کند و اسنيف مي کند، سرنوشت بدي در انتظارش است. مجوز دادن و نمايش چنين فيلمي کار ساده يي است. همه بلديم، چون همه باهاش موافقيم. چون جهان مان را آشفته نمي کند. خون بازي درباره آدم هاي عادي و اخلاقيات عادي و زندگي عادي و جهان ارزش هاي عادي است؛ نکشي، خوب است؛ بکشي، هيچ خوب نيست. اما اينکه مي گويم ماجرا درباره استاد داريوش مهرجويي و سنتوري و محسن چاووشي فرق مي کند، به خاطر غيرعادي بودن، يا فراتر از معمول بودن خودشان و فيلم شان و دنيايشان است. اينکه ياد بگيريم چطور جهان هاي بزرگ تر از دنياي عادي خودمان را بپذيريم و ازش استفاده کنيم، کار خيلي سختي است. چيزي که هميشه از رويش پريده ايم. همين است که گفتم، قبول يا رد اين آدم و اين فيلم و اين صدا، مرحله مهمي از حيات اجتماعي ماست. چون در سنتوري ديگر با اخلاقيات عادي و جهان ارزشي مورد پذيرش همه خانواده ها و پدر و مادرها رو به رو نيستيم. سنتوري فيلمي است درباره آدمي که خودش و سازش را مقدم بر همه آدم هاي دنيا مي داند. فيلمي درباره آدمي که شيوه زندگي خودش را به جهان اطرافش تحميل مي کند، يا حداقل مي خواهد تحميل کند. ما براي ادامه زندگي، به اخلاق و ارزش هاي مورد تاييد در خون بازي نياز داريم، همان طور که به تاييد آنچه در مجموعه تلويزيوني آينه عبرت مي ديديم احتياج داشتيم. اما هر اجتماعي براي پيشرفت، براي حرکت به سمت جلو (که اين آرزوي اين روزهاي همه ما براي خودمان و ايران است)، احتياج به جذب و درک دنياي فراتر از واقع هم دارد، هر چند ادامه زندگي در اين دنيا، به شيوه و روش سنتوري امکان پذير نباشد. اين مهم است که چطور دستورهاي اخلاقي بي خطر رايج را هدف قرار دهيم و با آن زندگي کنيم، و در عين حال چيزي از دنياي ارزش هاي فرعي گيرم خطرناک سنتوري را جذب کنيم. هر اجتماعي براي پيشرفت احتياج به اين آدم ها و آثار فراتر از واقع دارد. آنها هستند که به ما مي گويند ارزش و عرض زندگي، بيش از آني است که ما انتخاب کرده ايم و در يک فيلم معمولي مثل خون بازي تصوير مي شود. عافيت طلبي ما چه اجازه بدهد، چه نه، حالا در آستانه اکران سنتوري قرار گرفته ايم. اخبار ضد و نقيض از در و ديوار مي بارد. مي گويند به خاطر صداي چاووشي به فيلم مجوز اکران نمي دهند. اميدوارم اجتماع ما و حاکمانش اين قدر قوي شده باشند که بتوانند از مواهب نمايش فيلمي مثل سنتوري استفاده کنند. اگر از نمايش اين دنيا و شنيدن ترانه سنگ صبور، حتي از بلندگوهاي سينما بترسيم، زنگ خطر به صدا درآمده است. قرار نيست هميشه در دنياي تابناک و آکنده از بي مسووليتي هنر زندگي کنيم و همه قواعد خاص خودمان را داشته باشيم. همه ما که علي سنتوري نيستيم. اما اجازه بدهيم که کارگرداني مثل داريوش مهرجويي، چيزي از آن دنيا را به زندگي ما اضافه کند. اين قدر قوي باشيم که اجازه ورود شعله يي از دنياي هنر را به زندگي عادي مان بدهيم. اين طوري اخلاقيات و درک ما از زندگي، محدود به دنياي امروز و فيلم خون بازي باقي نمي ماند. اين طوري پيشرفت مي کنيم. اين طوري جهان فردي تک تک آدم هاي اين سرزمين را گسترش مي دهيم. حالا ديگر فکر مي کنم به مرحله يي رسيده باشيم که اجازه بدهيم محسن چاووشي، ترانه سنگ صبورش را در سالن هاي سينما بخواند. اين درست که حسي از درد دل و حزن واقعي در صدايش وجود دارد، اما ما و قانونگذاران مان بايد ياد بگيريم که چيزهاي بزرگ تر از فرد يت هاي شکوه مندتر را بگيريم و در خودمان حل کنيم. پيشرفت کنيم بي اينکه مثل علي سنتوري از هم بپاشيم. آرزو کنيم علي سنتوري باشيم، اما به محض اينکه پايمان رسيد به پياده روي دم در سينما، حواس مان بيايد سر جايش. اين چيزها را ياد مي گيريم. قول مي دهيم.

تشكر از komeil66 در فروم Persiantools

[silent-assassin]

اگه امکان داره و زحمتی نیست همیگی نظرتون را درباره متن آهنگ ها بگید تا بدونم باید کارهای جدید بذارم یا نه؟

با تشکر

[silent-assassin]

مسعود جان چند روزیه با ترکوندن حال میکنی ها!!!

ایول دمت گرم

[masoud908]

مسعود جان چند روزیه با ترکوندن حال میکنی ها!!!

ایول دمت گرم

ما اينيم دادش..چيكار كنيم...

[masoud908]

اين هم يه نظر بسيار خواندني در مورد مقاله امير قادري

تشکر و درخواست از امیر قادری و داریوش مهرجویی

آقای امیر قادری

سلام

...هم دنیای خودت را دوست دارم و هم دنیای نوشته هایت را...آن روز هم که آمدم دفتر مجله ی فیلم(بازیگر فیلم هامون بازان آقای مانی حقیقی...یادت آمد؟) و کاملا اتفاقی شما را دیدم،دیدم که خودت هم مثل دنیا و نوشته هایت دوست داشتنی و گل هستی...راستی قرار بود به وبلاگ من سر بزنی و نظر بدهی!...یادت رفت!؟

امیر جان!

...زیر گوش آقای مهرجویی زمزمه کن( باز تو نزدیک تر از ما به او هستی) و بگو در حق محسن چاووشی اینقدر ستمگری نکند!!!...البته نیازی به گفتن اینکه من و دوستان سینمایی دیگرم یک تار موی سشوار نکشیده ی آقای داریوش مهرجویی را به هزار تا خواننده ی دیگر نمی دهیم نیست...ولی بیاییم با چاووشی زخم خورده مهربان تر باشیم...و آقای مهرجویی...بارها شنیده و خواننده ایم که اگر زمانه نبضی داشته باشد،آنهم در دستان شماست...می دانم !مشکل از بد تپیدن نبض ماست...نبضی که اینقدر منفعت طلب و جنجالی می تپد...وگرنه در دستان شما ایرادی نیست!...شاید تمام این حرفها به قول آن خواننده ی لوس آنجلسی!!"بهانه های عاشقانه" باشد...بهانه هایی در ستایش پول و گیشه و جنجال...ولی عزیز دل برادر! آقای داریوش مهرجویی!!حذف صدای محسن چاووشی از فیلم سنتوری یعنی ریزش علاقه مندان موسیقی از نوع چاووشی اش و ضرر کردن گیشه...سنتوری را در جشنواره دیده ام...و اگر ذوق دیگری برای دیدن دوباره اش دارم،برای تلفیق و عجین بودن آن صوت محزون با تصاویر استاد سینمایی ام است...اگر انتظارم برای اکران سنتوری به ساعت به ساعت رسیده برای آن است که ...(دارم افشاگری می کنم و راز هایم را هوار می زنم....این یک التماس است !!!!) قرار گذاشته ایم با آخرین دختر خوب خدا برای اولین بار با هم برویم سینما و فیلم سنتوری را که به خاطر دنیای شخصی مهرجویی و جدیدا محسن چاووشی شدیدا به دلم نشسته ببینیم و بعد به قول پرویز دوایی عزیز از روی صندلی ام بلند شوم بیایم در میانه ی راهروی بین صندلی ها و رو به پرده ی سینما سجده کنم...و آن وقت عزیزی که می دانم مرا همانند هانیه ی سنتوری ترک خواهد کرد و به خاک سیاه خواهد نشاند،بخندد و بگوید:...داری چیکار می کنی دیوونه!؟

آقای داریوش مهرجویی رحم کن...خاطره ی آینده ی من را لگدمال نکن!!!....تو می توانی مجوز صدای خسته ی چاووشی را از ارشادی که همه امان را خسته کرده است بگیری...عزیزم تلاش کن...من کم تحملم!!!

[masoud908]

يه چيز بسيار جالبي كه تو برنامه شب شيشه اي اتفاق افتاده كه:
الان 3 شب پشت سر هم دارن اسم محسن چاووشي رو ميخونن ...
بيشترين درخواست هاي برنامه شب شيشه اي از اول تا الان مربوط به اين افراد هست:
1-بهرام رادان«كه رشيدپور گفته به زودي به برنامه خواده امد»
2-محمدرضا گلزار
3-محسن چاووشي«كه البته بيشترين درخواست محسن داشته ولي هميشه نميخوننش»

[masoud908]

آلبوم کفتر چاهی (نفرین)



[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

لیست آهنگ ها

1-کفتر چاهی
2-چشمات
3-دو راهی
4-فاصله
5-جدایی
6-کفتر چاهی
7-مسافر غریب
8-نفرین

[masoud908]

آلبوم خودکشی ممنوع



[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

لیست آهنگ ها

1-خودکشی (با همراهی حامد هاکان)
2-آهای خبر نداری (با همراهی یگانه و هاکان)
3-خاطره های مرده « توضيح : اين اهنگ با اهنگ خاطره هاي مرده البوم لنگه كفش يه ذره فرق دارد. »
4-امام رضا
5-حسرت خیس
6-کلاف
7-صبوری
8-بانوی من
9-خشخاش
10-تو و فاصله
11-ریمیکس