تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 25 از 35 اولاول ... 15212223242526272829 ... آخرآخر
نمايش نتايج 241 به 250 از 344

نام تاپيک: شل سیلوراستاین

  1. #241
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض


    خانه ي درختي
    خانه اي درختي، خانه اي آزاد
    خانه اي سّري،براي تو و من
    آن بالا، در شاخه هاي پربرگ
    گرم، چون هر خانه ي روشن
    خانه اي شهري، خانه ي هرچيزي جايخودش
    خانه ي مراقب باش و پاک کن پاها يتو دمِدرِش
    چنين خانه اي را دوست ندارم اصلا
    بيا زندگي کنيم در خانه اي درختي وروشن. سيلور استاين
    من آزادم كه هر جا دوست دارم بروم و هر كاري كه دوست دارم انجام بدهم و بر اين باورم كه هر انساني نيز بايد چنين كاري كند و نبايد به هيچكس وابسته بود پس من آزادم تا . . .
    شل سيلوراستاين در 25 سپتامبر 1932 در ايلي‎نوي شيكاگو متولد شد. بعضي از منابع سال تولد اورا 1930 ذكر كرده اند. پدرش ناتان و مادرش هلن نام داشت و نام خودش شلدون آني سيلوراستاين بود. وي در سال 1950 در ارتش آمريكا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان كار نقاشي كارتوني را براي برخي از مجلات مثل «استريپس» strips ، «استارس» stars ، «پاسيفيك» pasific آغاز كرد.
    «سيلور استاين» از كودكي استعداد ذاتي خاصي در نقاشي و نوشتن داشت. خودش بعدها در جايي مي‎نويسد كه اين دو كار نقاشي و نوشتن تنها اموري بودند كه وي در آنها موفق بود:
    وقتي بچه بودم - حدود 12 الي 14 سالگي - بيشتر ترجيح مي دادم كه يك بازيكن بيس بال باشم و با دوستانم معاشرت داشته باشم. اما بيس بال بلد نبودم و خوشبختانه دختران و پسران دور و برم هم چندان از من خوششان نمي آمد. در اين صورت ،كاري از دست من بر نمي آمد. بنابراين شروع به نوشتن و نقاشي كردم و خوشبختانه در اين دو زمينه كسي را نداشتم كه از او تقليد كنم و يا تحت تأثيرش قرار بگيرم. بنابراين كم كم به سبك خودم دست پيدا كردم و قبل از اينكه با آثار نويسندگان و هنرمندان ديگر آشنا شوم مشغول كار خلاقه شدم. در واقع حدود سي سالگي بود كه به طور جدي با آثار نويسندگان ديگر آشنا شدم. در آن زمان با وجود اينكه مورد توجه مردم قرار گرفته بودم اما باز هم كار را به هر چيز ديگري ترجيح مي‎دادم. چون ديگر برايم كار كردن به شكل عادت در آمده بود
    سيلوراستاين مي گويد: «من دلم مي خواهد كه هر كس بتواند در آثارم مطلبي نزديك به حس خود پيدا كند و سعي در كشف حس موجود متن بكند و لذت ببرد»
    معروفترين آثار سيلوراستاين آثاري است كه او براي كودكان نوشته است. هر چند بيشتر آثار او در گروه سني خاصي نمي گنجد ولي به نظر مي رسد باز هم از سوي مخاطبان بزرگسال مورد توجه زيادي قرار مي گيرد و اين از ويژگيهاي خاص اشعار اوست كه همه گروههاي سني مي توانند با آن هم ذات پنداري كنند. چرا كه اشعار او در عين برخورداري از عنصر طنز، صريح ، ساده و تكان دهنده هستند و هر يك جنبه اي از زندگي را از بعدي جديد به نمايش مي‎گذارند. بعدي كه با نظريات شناخته شده فلسفي، روانشناختي و جامعه شناختي كاملاً تفاوت دارد و نوع نگاه و فلسفه جديدي را به زندگي مطرح مي‎كند. فلسفه اي كه طي آن انسان با ابزار طنز و سادگي، به درك صادقانه اي از خود و جهانش نايل مي شود. سبك نگارش سيلوراستاين سرشار از شور و انرژي، احساس ريتميك، نجوا و فرياد است. ويژگي اساسي نگاه او، آزادي و رهايي از هر گونه قيد و بندي است كه احساس و ادراك انسان را دچار قالبها و كليشه هاي از پيش تعريف شده مي كند.
    بسياري از كساني كه فكر مي كنند سيلوراستاين تنها نويسنده اي براي كودكان است ، وقتي مي فهمند كه بزرگسالان بيشتر از كودكان از آثار او استقبال مي كنند بسيار متعجب مي‎شوند. بزرگترها سيلور استاين را بخشي از وجود خود مي دانند،چرا كه حرفهاي ناگفته آنان را با زبان طنز بيان مي كند.
    وقتي كه سيلوراستاين در سال 1960 نخستين كتاب كودكش را با نام «درخت بخشنده» به چاپ رساند خيلي زود به عنوان نويسنده موفق كودكان به شهرت رسيد. هجو؛ نوعي حماقت ماهرانه و بازي استادانه با لغات ، از ويژگيهاي كار اوست. گويي كه او با طبيعت انسانهاي هر سني آشناست و جالب اينجاست كه سيلوراستاين هرگز از قبل تصميم نگرفته بود نويسنده يا تصويرگر كتابهاي كودكان شود. يكي از دوستانش به نام »توني آن گرر« اورا به دفتر دوستش «اورسلا نوردستام» برد و او سيلوراستاين را قانع كرد كه براي كودكان بنويسد. اولين كتاب او »درخت بخشنده« كه بعدها با موفقيت زيادي روبرو شد ابتدا توسط يكي از دوستانش به نام «ويليام كول» كه ويراستار بود مردود شناخته شد. چون او معتقد بود كه كتاب، ميان ادبيات كودكان و بزرگسالان دست و پا مي زند و چون مخاطب مشخصي ندارد فروش خوبي نخواهد داشت. اما از ديد سيلور استاين اين داستان درباره دو گروه از آدمهاست : يك نوع از آدمها دهنده و نوع ديگر گيرنده هستند و البته بعدها هر دو گروه كودك و بزرگسال از اين كتاب استقبال كردند. كتاب »رقصهاي مختلف« نيز حاوي مجموعه شعرها و قصه هايي براي كودكان است كه بزرگسالان نيز به نوعي مخاطب آن هستند. چون نويسنده از وراي طنز نگاهي به پوچي و هرج و مرج حاكم بر جامعه بزرگسالان دارد. سيلوراستاين با نگاه دوگانه و طنزآميز خود، نويسنده اي است كه تحت هيچ قالب معين و برچسب خاصي نمي گنجد، همان گونه كه روح جسور و آزادش هيچگونه محدوديتي را برنمي تابد. او بي گمان نويسنده، طنزپرداز، شاعر و فيلسوف بزرگ دلهاي شاد و پرتپش و سرزنده است. حال اين دلها چه در سينه كودكان جاي داشته باشد و چه در سينه بزرگترها.
    سبك بدعت گذاري او نو و منحصر به فرد است چرا كه به قول خودش:
    «خوشبختانه كسي در اطرافم نبود كه از او تقليد كنم، پس راه خودم را دنبال كردم»
    سبك سيلوراستاين امروزه در تمام جهان علاقه‎مندان و طرفداران فراواني دارد. از كودك و نوجوان گرفته تا پير و بزرگسال آثار او را مي خوانند و مخاطبان او از فرهنگهاي مختلف جهان دوست دارند در اين مسير شادمانه و پر از كشف و شهود با شاعر همراه شوند، مسيري كه از دنياي بديع و پرشگفتي كودكي آغاز مي شود و از نگاه يك كودك خلاق و كنجكاو به ما مي آموزد كه هرگز به چيزي عادت نكنيم و از وراي طنز وادار به تفكر شويم و هميشه از پوسته ظاهر واقعيت نقبي به درون آن بزنيم و در واقع فريب ظواهر و پوسته ها را نخوريم, با قلب جهان و چيزها ارتباط برقرار كنيم و هميشه و در هر لحظه منتظر وقوع شگفتيها در زندگي باشيم.سيلوراستاين تعداد زيادي آلبوم ترانه و موسيقي ساخته است كه از بين آنها موسيقي فيلم »كارت تبريكهايي از مرز« كانديد دريافت اسكار بهترين موسيقي متن فيلم شده است.
    من يك عقيده شخصي دارم كه از صميم قلب به آن معتقدم: دوست دارم به شيوه خودم و با واژه ها با مردم صحبت كنم. كساني هستند كه مي گويند براي دل خودمان كار مي‎كنيم براي آنها اهميت ندارد كه كارشان منتشر شود و ديگران هم آن را ببينند. من با اين فكر مخالفم ، اگر براي دلت كار كردي خيلي خوب، ولي حق نداري ديگران را هم در آن سهيم نكني. اين احساسي است كه من درباره كارهايم دارم
    آثار شاد و غير معمول و مصور او فقط در آمريكا بيش از۱۴ ميليون نسخه چاپ شده وسالهاست كه مورد توجه همه گروههاي سني قراردارد
    «شل سيلوراستاين» در تاريخ يكشنبه 10/مي /1999 بر اثر حمله شديد قلبي در »كي وست« ايالت فلوريداي آمريكا در منزل خود در گذشت.
    اگرمي خواهيد اطلاعات بيشتري دررابطه با اين نويسندهكسب كنيد به كتاب نقد وبررسي آثار شل سيلوراستاين (نويسنده: روت مك دونالد ،مترجم: رضي خدادادي ، ناشر:نشر هواي تازه، تهران )مراجعهكنيد
    مطالعه کتابهای این نویسنده را به همه توصیه می کنم ؛ بخوانيد ، پشيمان نمي شويد.
    كتابشناسي شل سيلوراستاين :
    جورابهايت را بچسب (1956)
    گزارشي از هيچ كجا (1960)
    كتابي پر از بيهودگي (1960)
    لافكاديو، شيري كه جواب گلوله را با گلوله داد (1963)
    يك زرافه و نصفي (1964)
    درخت بخشنده (1964)
    كسي يك كرگدن ارزان نمي خواهد (1964)
    باغ وحش رويايي (1964)
    گفتگوي آزاد در تئاتر آخر شب (تي وي جيبي) (1965)
    جايي كه پياده رو تمام مي شود (1974)
    آشنايي با قطعه گمشده (1974)
    رقصهاي مختلف(دنياي ديوانه ديوانه شل سيلوراستاين) (1979)
    چراغي زير شيرواني (1981)
    آشنايي قطعه گمشده با دايره بزرگ (1981)
    ده را بگير (1955)
    الفياي عمو شلبي (1961)
    راهنماي پيشاهنگي عمو شلبي(۱۹۶۴)
    بابانوئل نو
    بالا افتادن (1996)...(آخرين كتاب شل سيلور استاين).

  2. #242
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض

    من می دونم که تو خوبی

    اما می دونم که خيلی خوب نيستی
    می دونم که دوست دارم
    اما مطمئنم که خيلی دوست ندارم
    می دونم که خيلی قشنگی
    اما باور دارم که خوشکل تر از تو زياد هست
    می دونم که عاشقتم
    ولی اگه يکی پيدا بشه می تونم دوباره عاشق بشم
    اما تم نمی دونی که من گاهی ٬بيشتر وقتا٬ هميشه ٬
    دلم واست تنگ می شه...

  3. #243
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض

    شعر



    لطفاً مرا


    مَس


    خَره


    نکنید


    ولط


    فاً


    بِه من


    نخند


    ید.آسا


    ن نیست


    نوشت


    ن شعرر


    وی گردنِ


    زرافه ای


    که در حا


    لِ فرار کَر


    دَن است.

  4. #244
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض



    _من نبودم

    کسی کهدر خانه ات را کوبید

    من نبودم

    کسیکه به تو سلام داد

    من نبودم

    کسی کهسالها عاشق تو بود

    و هر کجا که می رفتی

    دنبالت می کرد

    دروغ گفتم

    منبودم!.

    من همان بودم که تو هیچ وقت نخواستیببینی.

    با این حال

    آری!من بودم کهعاشق تو بودم

    هنوز هم عاشقت هستم

    حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم

    و تو گریه میکنی و می گویی

    "
    چرا این را زودتر نگفتی؟!"
    Last edited by Anahita va Mehr; 20-11-2007 at 10:36.

  5. #245
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض

    _اگر می خواهی با من ازدواج کنی

    اگر مي خواهي با من ازدواج كني، اينچيزها را بايد انجام دهي:

    بايد يادبگيري چطوري سوپ مرغعالي درست كني

    بايد جورابهايم را وصله كني

    بايد نازم را بكشيبايد خوب ياد بگيري چطوريپشتم را بخاراني

    بايد كفشهايم را برق بياندازي

    وقتي من استراحت مي كنم حياط را جارو كني

    وقتي برف وتگرگ مي آيد جلو در را پارو كني

    وقتي حرف مي زنم ساكتباشي

    وقتي ... هي ... كجا داري مي ري؟
    Last edited by Anahita va Mehr; 20-11-2007 at 11:21.

  6. این کاربر از Anahita va Mehr بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #246
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض

    معنی این عصیان زنانه چیست؟
    لعنت برهر چه فمنیست.

  8. #247
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض

    الیس

    او بطري « مرا بنوش » راسر كشيد

    قدش يكدفعه بزرگ شد.

    از بشقاب « مرا بچش » خورد

    قدش يكدفعه كوچك شد.

    و به اين ترتيب او عوض شد

    اما ديگران

    اصلا هيچ چيزي را امتحان نكردند.

  9. #248
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض


    ضیافت

    ِ شکر گزاری غمگین و ناشُکر می شه ،

    شام شبکرسیمس ، سیاه و دلگیر می شه

    اگه آدم یه امتحانی بکنه

    و از دید ِ بوقلمونببینه .

    غذای روز تعطیل ، اونقدرها هم شاد نیست

    جشن روز عید پاک ، خوش یُمن ودلشاد نیست

    اگه ادم بخواد که ، از چشم مرغ و اردک

    این چیزا رو ببینه .

    آخکه من یه زمانی ، خیلی ماهی دوست داشتم

    برای میگو و گوشت بره می مُردم ؛

    تااینکه یه بار از خوردن دست کشیدم ، به شام نگاه کردم
    از دید ِ خود شام البته .






  10. #249
    داره خودمونی میشه Anahita va Mehr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    62

    پيش فرض



    سنگ سخنگو

    از كجا بفهميم كه پنجره اي بازه يا نه ؟

    كافيه يه سنگ به طرفش پرتاب كنيم

    صدايي ازش در اومد ؟

    در نيومد ؟

    خوب پنجره باز بود

    حالا بذار يكي ديگه رو امتحان كنيم . . .
    شترق . . .

    اين يكي بسته بود !

  11. #250
    داره خودمونی میشه shakahislap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    93

    پيش فرض لينك دانلود كتاب لافكاديو

    فكر كنم جاي اين اثر زيبا تو اين تاپيك خاليه :



    لافكاديو (شيري كه جواب گلوله را با گلوله داد )


    لينك دانلود :


    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Last edited by shakahislap; 23-03-2008 at 16:44.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •