در رهش, گذرگاهش,
هر جمال و جلوه كه نيست
يا كه هست, مي نگرد:
آن شكسته پير گدا
وآن دونده آب كدر
وآن كبوتري كه پرد.
در رهش, گذرگاهش,
هر جمال و جلوه كه نيست
يا كه هست, مي نگرد:
آن شكسته پير گدا
وآن دونده آب كدر
وآن كبوتري كه پرد.
در به روي بشر و نور و گياه و حشره باز كنيم
كار ما شايد اين است
كه ميان گل نيلوفر و قرن
پي آواز حقيقت بدويم
مجروحم و مستم و عسس ميبردم
مردي, مددي, اهل دلي, آيا نيست؟
تکرار می کنيم ترانه های غربت و دل تنگی را،
چنان که مادران دل تسليم سرنوشت
لالايی های آميخته به غم تنهايی خود را
در سرگيجه ی گهواره های خستگی می تنند.
با سلام
تن خشک کویرم
من ببار ای نم نم باران
ببار ای ابر بارونی
که خستم از دگرگونی
ببر من را به آرامش
که خستم از پریشونی
صدام کن عطر آزادی
تو عشقو یاد من دادی
فعلا جایگزینی ندارم با پست قبلی ادامه بفرمایید![]()
Last edited by FX64 Dual Core; 23-07-2006 at 13:14. دليل: مشاهده پست قبلی
يادمان باشد باز اگر رفتيم دير
سوز باشد ، ساز باشد نه غیر
يادمان باشد باز اگر رفتيم دير
سوز باشد ، ساز باشد ، نه غیر
راستي كن كه راستان رستند
در جهان راستان قوي دستند
دزدان شهر آرام ، اينكار ميكنند
دزدان دیر آزاد انکار میکنند !
دگر اين دل هواي مي و ميخانه ندارد
دل من درد دلي با توي ديوانه ندارد
........................................
اگه چرت بود ببخشيد از دهنم پريد (بقول خادم زاده في البداهه بود)
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)