اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید بحکمت این معما را
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید بحکمت این معما را
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ در گیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه ی شبگیر ما
از تمام خشت های خانه پرسیدم ترا
پرسش پنهان من اما نفهمیدم ترا
باد بر شن های بعد از ظهر می کوبید ومن
بر دهان دوره گرد باد کوبیدم ترا
خون من در پنجه هایم پیر شد تبخیر شد
تا خداوندانه از مرمر تراشیدم ترا
Last edited by دل تنگم; 02-08-2008 at 00:10.
آخر الامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر.
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
ناظر روی تو صاحب نظرانند آری
سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
يک روسريِ سپيد بازاري داشت
قلبش دوسه زخم ِ کهنه ی کاري داشت
از تک تک کوچه هاي دِه رد مي شد
با پنجره ها قرار اجباري داشت
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود
سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم
چگونه چون قلم دود دل بسر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود
سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم
چگونه چون قلمم دود دل بسر نرود
در اکثر قصه هايِ بي بي، نرگس
يک چهره یِ بي گناهِ تکراري داشت
بعدا که ميانِ شهر گُم شد گفتند:
يک سابقه ی کلاهبرداري داشت
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)