مشاعره

[leira]

در درون ذهن من هرگز نمی میرد کسی
مرگ احساس مرا ماتم نمی گیرد کسی

رفته ام من سالها از خاطرات این و آن
یک سراغ ساده هم از من نمی گیرد کسی

غرقه گشتم در درون موج های حادثه
از برای یاری من برنمی خیزد کسی

شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشکهاست
پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی ؟

[magmagf]

يه روز ابري و سرد رفتي تو از زندگيم
به تو گفتم بعد از اين واسه هم غريبه ايم
از حقيقت تا دروغ فاصله خيلي كمه
نه دلم تنگ نشده تنها دروغمه

[Mahdi Hero]

همچو فرهاد از غمش روزی به صحراها روم
تا ببینند این جوانان عشق پیرآموز را

[Kianoosh]

این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است

دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر

تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد

هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر

[magmagf]

راستی .... گفته بودم عاشق بارانم؟
وقت باران زدن و گریه ابر ، ابر من نیز مثال دلبر گمشدهای می نالد
راستی .... گفته بودم عاشق دریایم؟
عاشق دریایم و دلم را یک روز به نگاه تشنه دریایت خواهم داد

[Kianoosh]

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

[magmagf]

راستی .... ماهی تنگ بلورم دیدی؟
روز و شب چشمش را به دو دستم خیره و دلش دریا را می خواند
گاه می اندیشم چه سیاه است دلم که دلش را به اسیری بردم
گاه می اندیشم چه سپید است دلت که دلم را به اسیری بردی

[Kianoosh]

یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش

می سپارم بتو از چشم حسود چمنش

گرچه از کوی وفاگشت بصد مرحله دور

دور باد آفت دور فلک از جان و تنش

[Mahdi Hero]

شبی به روز بگیرم کمند زلفت و گویم:
بیار بوسه، که امروز نیست روز مدارا

[magmagf]

اصلا ولش كن اين همه را ! بي خيال من !
با دخترت بگو چه كنم ؟! … طفلكم : نگار !
بابام كو ؟ كه گفت بگويم كه از پدر
يك تل خاك سرد ، همين ،‌ مانده يادگار ؟!