یکی از سوتی های من
میخواستم به دوستم بگم خرابتیم رفیق گفتم خرتیم رفیق
--
--
یکی از سوتی های من
میخواستم به دوستم بگم خرابتیم رفیق گفتم خرتیم رفیق
امروز بعد از 4 سال زن دایی رو دیدم ( زن داییم معلم زبان موسسه کیش هست ) منم انگلیسیم تکمیله !
بعد از ظهر یه SMS انگلیسی برام زد ، منم یه دونه SMS انگلیسی تو گوشیم داشتم ولی تا ته نخونده بودمش تاحالا متنش اینطوری بود :
(ترجمش) من از خدا درخت خواستم ، خدا بمن جنگل داد ! الی اخر
اما اخرش این رو نوشته بود
i ask god 4 ASSHOLE he gave me your number
منم بدون اینکه تا ته بخونمش براش سند کردم!
یه چند دقیقه بعد دیدم داره زنگ میزنه منم از همچی بی خبر جواب دادم .
یه حدودا 10 دقیقه فقط داشت فحش میداد منم که نمیدونستم قضیه چیه قطع کردم !
تا اینکه 1 ساعت پیش داییم زنگ زد برام ماجرا رو تعریف کرد ! منم زنگ زدم ازش عذرخواهی کردم !!
سوتی جالبی دادی ها میگم دایت نکشتت؟![]()
آره ، من گفتم داییت حتما اومده دره خونتون ، اول کشتت بعد بهت مهلت توضیح و عذرخواهی داده![]()
تازه بازم گفتن که :"شیخ مارا گفتند چه گویی در حق شراب ؟ گفت : تا که خورَد ! " (ادامه ی بحث در تاپیک مشاعره)
به جای این حرفا بیا چند تا سوتی بده این همه بچه ها تحویلت گرفتند تو این مدتی که نبودی.
دیروز مامانم شله زرد نذر داشت و من داشتم پخش میکردم.
اول گفتم آپارتمان خودمون رو بدم.
سرما خورده هم هستم.
خلاصه همسایه در رو باز کرد و داشت بر میداشت که یهو نمیدونم سرفه بود یا عطسه و یا هردو؟ ولی هر چی بود باعث شد تمام دارچینهای روی شله زرد ها بره تو چشم و دهن و دماغ همسایمون.
من سریع رفتم یکی دیگه براشون آوردم چون همونجا با خودم گفتم دیگه چطور دلش میاد اینو برداره!!!
حالا که فکر میکنم میگم خوب بود چیزی پرت نشد تو ظرفش...(حالمان بد میشود)
با سلام من برگشتم
همش سه روز رفتم مسافرت با باری از شرمندگی و سوتی برگشتم
سوتی های من از جایی شروع شد که همه فامیل جمع بودن داشتن فیلم میدیدن سکوت کامل همه جا رو گرفته بود که گوشیم زنگ زد منم دوبار دستم رفت رو answer رفت رو speaker طرف هم نه گذاشت نه برداشت گفت الو مونا جان کجایی گلم؟؟؟ به همین سادگی بین همه ضایع شدیم که هیچ دخترای فامیل همه قش کردن از خنده چون مثلا همه دوست پسر دارن من یکی ندارم
از طرفی نیست کل فامیل عشق منن چپ میرفتن مونا جون راست میومدن مونا جون دیگه داشتم دیوونه میشدم هر کی صدام میکرد اول تو دلم میگفتم کوفت ظهر مار مرگ بعد بلند میگفتم جونم
یکدفعه دیگه آمپر زد بالا چند نفر باهم صدام کردن.. طفلک آخریش زن عموم بود گفت مونا؟؟؟؟ منم گفتم مرگ انقدر خجالت کشیدم که دیگه .......
داشتم واسه یه مذکر آیکیو از اعضای فامیل توضیح میدادم آب چطور از یخچال میاد بیرون( طفلک میگفت تو از کجا میدونی توش آب هست یا نیست ) منم گفتم وقتی تو هم فشار بدی آبت نیاد یعنی آب نداری دیگه البته من خودم نفهمیدم چی گفتم بقیه بد نگاه کردن
خونه ی عموم اینا پسر عمو بزرگم تو اتاق بود منم میخواستم لباس عوض کنم برم خونه خواستم سر به سرش بذارم بهش گفتم برو بیرون میخوام لباس عوض کنم اونم گفت نمیرم منم گفتم همینجا جلوت عوض میکنما اونم هی گفت وجودش رو نداری هی کل انداختیم منم که زیر دامنم شلوار پوشیده بوددم ولی معلوم نبود گفتم بکشم پایین حالشو بگیرم اما حال خودم بدتر گرفته شد دامن و شلوارم با هم اومد پایین دیگه بقیه شو خودتون میدونید دیگه
سوتی زیاد بود اما مناسب جمع نیست فقط رفتیم ضایع شدیم برگشتیم
Last edited by winter+girl; 01-03-2008 at 15:41.
ایول مونا جان!![]()
خیلی سوتی آخریه باحال بود...![]()
من یه بار سرکلاس فیزیک بینیم(دماغم)خون اومد از معلم اجازه گرفتم برم بیرون معلمم اجازه داد...
بعد داشتم میرفتم بیرون در زدم بعدشم همه زدن زیر خنده حالا من بخند اونا بخند
منم دیگه روم نمیشد برگردم سر کلاس![]()
یه بار شیر کاکاؤو با کیک خریدم بعد تو خیابون یهو شیرکاکاؤو رو ریختم رو کیک
شانس اوردم هیچکس ندید![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)